eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.5هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.4هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔فلسفه وجوب زنان در چیست ❗️آیا قانون نفقه نوعی توهین به زنان نمی باشد که در قبال خدمت جنسی و غیر جنسی به مرد ، باید از بهره مند شود ❕آیا این توهین به زنان محسوب نمی شود ❕❕ 💠💠 👌در مورد فلسفه وجوب نفقه باید توجه داشت که می فرماید ؛ « الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ » « مردان سرپرست و خدمتگزار زنانند بخاطر برتريهايى كه (از نظر نظام اجتماع) خداوند براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است و به خاطر انفاقهايى كه از اموالشان (در مورد زنان) مى‏ كنند » ( نساء 34) ❕خانواده يك واحد كوچك است و همانند يك اجتماع بزرگ بايد رهبر و سرپرست واحدى داشته باشد، زيرا رهبرى و سرپرستى‏ دستجمعى كه زن و مرد مشتركا آن را به عهده بگيرند مفهومى ندارد در نتيجه مرد يا زن يكى بايد" رئيس" خانواده و ديگرى" معاون" و تحت نظارت او باشد، قرآن در اينجا مى ‏كند كه مقام سرپرستى بايد به مرد داده شود . 👌اشتباه نشود منظور از اين تعبير استبداد و اجحاف و تعدى نيست بلكه منظور رهبرى واحد با توجه به مسئوليتها و مشورت‏هاى لازم است. ❕اين مسئله در دنياى امروز بيش از هر زمان روشن است كه اگر هيئتى (حتى يك هيئت دو نفرى) مامور انجام كارى شود حتما بايد يكى از آن دو،" رئيس" و ديگرى" معاون يا عضو" باشد و گر نه هرج و مرج در كار آنها پيدا مى ‏شود- سرپرستى مرد در خانواده نيز از همين قبيل است. 💠و اين به خاطر وجود خصوصياتى در مرد است ؛ 1⃣ مانند ترجيح قدرت تفكر او بر نيروى عاطفه و احساساتبه عكس زن كه از نيروى سرشار بيشترى بهره‏ مند است . 2⃣ديگرى داشتن بنيه و نيروى جسمى بيشتر كه با اولى بتواند بينديشد و نقشه طرح كند و با دومى بتواند از خانواده خود دفاع نمايد. ❕ تعهد مرد در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزينه‏ هاى زندگى،و نفقه آنها و پرداخت مهر و تامين زندگى آبرومندانه همسر و فرزند، همه باز گشت به همین سرپرستى او می کند . 📚تفسیر نمونه ج3 ص 370 ❕به دیگر ؛ 👌در اسلام سه نوع وجود دارد: 1⃣نفقه اى كه مالك بايد صرف خود نظیر حیوانات خود بكند. 2⃣نفقه اى است كه انسان بايد صرف فرزندان خود در حالى كه صغير يا فقيرند و يا صرف پدر و مادر خود كه فقيرند و يا خويشاوندان خود (اگر كسى را ندارند و فقيرند) بنمايد. ملاك اين نوع نفقه حقوقى است كه طبيعتاً فرزندان بر به وجودآورندگان خود پيدا مى كنند و حقوقى است كه پدر و مادر به حكم شركت در ايجاد فرزند و به حكم زحماتى كه در دوره كودكى فرزند خود متحمّل شده اند بر پيدا مى كنند. شرط اين نوع نفقه، ناتوان بودن شخص واجب النفقه است. 3⃣نفقه اى است كه مرد در مورد زن مى كند. 👌ملاك اين نوع از نفقه، مالكيت به مفهوم نوع اول و حق طبيعى به مفهوم نوع دوم نيست. حتى عاجز بودن و ناتوان بودن و فقير بودن زن نيز شرط نيست. ❕تفاوت ديگر نفقه زن با دو نوع قبل اين است كه در نوع اول و دوم اگر شخص از زير بار شانه خالى كند و نفقه ندهد، گناهكار است اما تخلّف وظيفه به صورت يك دَين قابل مطالبه و استيفا در نمى آيد يعنى جنبه حقوقى ندارد. ولى در خصوص نفقه زن، اگر از زير بار وظيفه شانه خالى كند، زن حق دارد به صورت يك امر حقوقى اقامه دعوا كند و در صورت اثبات، مرد را محكوم كرده و از مرد بگيرد. 👌تفاوت سوم اين است كه اگر بين نفقه زن و باقى موارد تعارض پيش آيد، نفقه زن مقدّم مى شود چون هم است و هم الزام حقوقى دارد. ❕از نظر اسلام تأمين بودجه كانون خانوادگى، و مخارج زن به عهده مرد است. اگرچه زن چند برابر شوهر نيز ثروت و دارايى داشته باشد به خاطر دلائل زیر ؛ 1⃣ اسلام نخواسته به زن و عليه مرد يا به نفع مرد و عليه زن قانون وضع كند. بلكه در اسلام قوانين با واقع بينى و دورانديشى وضع شده است. مسئوليت و رنج و زحمات طاقت فرساى توليد نسل از لحاظ طبيعت به عهده زن گذاشته شده است. اين زن است كه بايد عادت و رنج ماهانه را تحمل كند، سنگينى دوره باردارى، زايمان و عوارض آن را تحمل نمايد، كودك را شير بدهد و پرستارى كند. ❕اينها همه از نيروى بدنى و عضلانى زن مى‏ كاهد، توانايى او را در كار و كسب كاهش مى‏ دهد. اينهاست كه اگر بنا بشود قانون، زن و مرد را از لحاظ تأمين بودجه زندگى در وضع مشابهى قرار دهد و به زن بر نخيزد، زن وضع رقت بارى پيدا خواهد كرد. و همينها سبب شده كه در جاندارانى كه به صورت جفت زندگى مى ‏كنند، جنس نر همواره به حمايت جنس ماده برخيزد، او را در مدت گرفتارى توليد نسل در خوراك و آذوقه كمك كند. ❕ادامه 👇👇👇 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❕ادامه 👇👇👇 2⃣مهم تر آنكه تربيت فرزندان بيشتر بر عهده زنان است و چنانچه قرار باشد زن و شوهر هر دو باشند معمولاً در اين امر خلل وارد مى شود و نسل آينده صدمه خواهد ديد. بى پروا بايد گفت مادرانى كه به خاطر اشتغال، تربيت فرزند را به مهد كودك ها واگذار مى كنند، از پيامدهاى سوء آن در امان نخواهند بود. هيچ كس و هيچ نهادى جاى آغوش گرم مادر و مراقبت ها و هدايت ها و تربيت او را نخواهد گرفت، حتى پدران دلسوز نيز خصلت هاى روحى از جمله عواطف مادرى، صبورى و احساسات لطيف آنها را ندارند . 3⃣به علاوه اينكه زن و مرد از لحاظ نيروى كار و فعاليت هاى خشن توليدى و اقتصادى، مشابه و آفريده نشده اند. بنابراين وجوب نفقه زن بر عهده مرد براى استحكام خانواده و تأمين آسايش بيشتر آن است. ❕اگر بناى بيگانگى باشد و مرد در مقابل زن قد علم كند و به او بگويد ذره‏ اى از درآمد خودم را خرج تو نمى‏ كنم، هرگز زن نيست خود را به پاى مرد برساند. 4⃣گذشته از اينها و از همه بالاتر اينكه احتياج زن به پول و ثروت از احتياج مرد افزونتر است. تجمل و زينت جزء زندگى زن و از احتياجات اصلى زن است. آنچه يك زن در زندگى معمولى خود خرج تجمل و زينت و خودآرايى مى‏كند برابر است با مخارج چندين مرد. به تجمل به نوبت خود ميل به تنوع و تفنن را در زن به وجود آورده است. براى يك مرد يك دست لباس تا وقتى قابل پوشيدن است كه كهنه و مندرس نشده است، اما براى يك زن چطور؟ براى يك زن تا وقتى قابل پوشيدن است كه جلوه تازه ‏اى به شمار رود. اى بسا كه يك دست لباس يا يكى از زينت آلات براى زن ارزش بيش از يك بار پوشيدن را نداشته باشد. توانايى كار و كوشش زن براى تحصيل ثروت از مرد كمتر است، اما ثروت زن به مراتب از مرد افزونتر است. 5⃣بعلاوه زن باقى ماندن زن، يعنى باقى ماندن جمال و نشاط و غرور در زن، مستلزم آسايش بيشتر و تلاش كمتر و فراغ خاطر زيادترى است. اگر زن مجبور باشد مانند مرد دائماً در تلاش و و در حال دويدن و پول درآوردن باشد، غرورش در هم مى‏ شكند، چينها و گره‏هايى كه گرفتاريهاى مالى به چهره و ابروى مرد انداخته است در چهره و ابروى او پيدا خواهد شد. مكرر شنيده شده است زنان غربى كه بيچاره ‏ها در كارگاهها و كارخانه ‏ها و اداره ‏ها اجباراً در تلاش معاشند، آرزوى زندگى زن شرقى را دارند. بديهى است زنى كه آسايش خاطر ندارد، نخواهد يافت كه به خود برسد و مايه سرور و بهجت مرد نيز واقع شود. ❕لذا نه تنها مصلحت زن، بلكه مصلحت مرد و كانون خانوادگى نيز در اين است كه زن از تلاشهاى اجبارى خردكننده معاش معاف باشد. مرد هم مى‏ خواهد كانون خانوادگى براى او كانون آسايش و رفع خستگى و فراموشخانه گرفتاريهاى بيرونى باشد. زنى قادر است كانون خانوادگى را محل آسايش و فراموشخانه گرفتاريها قرار دهد كه خود به اندازه خسته و كوفته كار بيرون نباشد. واى به حال مردى كه خسته و كوفته پا به خانه بگذارد و با همسرى خسته ‏تر و كوفته ‏تر از خود روبرو شود. لهذا آسايش و سلامت و نشاط و فراغ خاطر زن براى مرد نيز ارزش فراوان دارد. ❕زن از جنبه مالى و مادى نيازمند به مرد آفريده شده است و مرد از جنبه روحى. زن بدون اتكاء به مرد نمى‏ تواند نيازهاى فراوان مادى خود را- كه چندين برابر مرد است- رفع كند. از اين رو اسلام قانونى زن (فقط همسر قانونى او را) نقطه اتكاء او معين كرده است. 👌زن اگر بخواهد آن‏طور كه دلش مى‏ خواهد با تجمل زندگى كند، اگر به همسر قانونى خود متكى نباشد به مردان ديگر خواهد شد. اين همان وضعى است كه مع الاسف نمونه‏ هاى زيادى پيدا كرده و رو به افزايش است. ❕فلسفه تبليغ عليه نفقه‏ هم به این بازگشت می کند که مردان اين نكته را دريافته‏ اند و يكى از علل تبليغ عليه نفقه زن بر شوهر همين است كه احتياج فراوان زن به پول اگر از شوهر بريده شود زن به آسانى به دامن خواهد افتاد. 📚مجموعه آثار شهید مطهری ج19 ص 222 👌البته همان خدایی که پرداخت هزینه های زن را بر واجب کرده است ، بر زن هم واجب کرده است که در برابر شوهر باید تمکین داشته باشد و اگر به این نکته توجه نکند حق را ندارد . 📚وسائل الشیعه ج21 ص 517 باب 6 ❕این نه به خاطر آن است که فلسفه نفقه تنها تمکین است ، بلکه به خاطر افزایش توجه زن به اهمیت تمکین است تا مبادا مردان به خاطر کوتاهی زنان در این مساله به انحراف کشیده شده و کانون خانواده و جامعه از هم شود . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❕ادامه 👇👇👇 2⃣مهم تر آنكه تربيت فرزندان بيشتر بر عهده زنان است و چنانچه قرار باشد زن و شوهر هر دو باشند معمولاً در اين امر خلل وارد مى شود و نسل آينده صدمه خواهد ديد. بى پروا بايد گفت مادرانى كه به خاطر اشتغال، تربيت فرزند را به مهد كودك ها واگذار مى كنند، از پيامدهاى سوء آن در امان نخواهند بود. هيچ كس و هيچ نهادى جاى آغوش گرم مادر و مراقبت ها و هدايت ها و تربيت او را نخواهد گرفت، حتى پدران دلسوز نيز خصلت هاى روحى از جمله عواطف مادرى، صبورى و احساسات لطيف آنها را ندارند . 3⃣به علاوه اينكه زن و مرد از لحاظ نيروى كار و فعاليت هاى خشن توليدى و اقتصادى، مشابه و آفريده نشده اند. بنابراين وجوب نفقه زن بر عهده مرد براى استحكام خانواده و تأمين آسايش بيشتر آن است. ❕اگر بناى بيگانگى باشد و مرد در مقابل زن قد علم كند و به او بگويد ذره‏ اى از درآمد خودم را خرج تو نمى‏ كنم، هرگز زن نيست خود را به پاى مرد برساند. 4⃣گذشته از اينها و از همه بالاتر اينكه احتياج زن به پول و ثروت از احتياج مرد افزونتر است. تجمل و زينت جزء زندگى زن و از احتياجات اصلى زن است. آنچه يك زن در زندگى معمولى خود خرج تجمل و زينت و خودآرايى مى‏كند برابر است با مخارج چندين مرد. به تجمل به نوبت خود ميل به تنوع و تفنن را در زن به وجود آورده است. براى يك مرد يك دست لباس تا وقتى قابل پوشيدن است كه كهنه و مندرس نشده است، اما براى يك زن چطور؟ براى يك زن تا وقتى قابل پوشيدن است كه جلوه تازه ‏اى به شمار رود. اى بسا كه يك دست لباس يا يكى از زينت آلات براى زن ارزش بيش از يك بار پوشيدن را نداشته باشد. توانايى كار و كوشش زن براى تحصيل ثروت از مرد كمتر است، اما ثروت زن به مراتب از مرد افزونتر است. 5⃣بعلاوه زن باقى ماندن زن، يعنى باقى ماندن جمال و نشاط و غرور در زن، مستلزم آسايش بيشتر و تلاش كمتر و فراغ خاطر زيادترى است. اگر زن مجبور باشد مانند مرد دائماً در تلاش و و در حال دويدن و پول درآوردن باشد، غرورش در هم مى‏ شكند، چينها و گره‏هايى كه گرفتاريهاى مالى به چهره و ابروى مرد انداخته است در چهره و ابروى او پيدا خواهد شد. مكرر شنيده شده است زنان غربى كه بيچاره ‏ها در كارگاهها و كارخانه ‏ها و اداره ‏ها اجباراً در تلاش معاشند، آرزوى زندگى زن شرقى را دارند. بديهى است زنى كه آسايش خاطر ندارد، نخواهد يافت كه به خود برسد و مايه سرور و بهجت مرد نيز واقع شود. ❕لذا نه تنها مصلحت زن، بلكه مصلحت مرد و كانون خانوادگى نيز در اين است كه زن از تلاشهاى اجبارى خردكننده معاش معاف باشد. مرد هم مى‏ خواهد كانون خانوادگى براى او كانون آسايش و رفع خستگى و فراموشخانه گرفتاريهاى بيرونى باشد. زنى قادر است كانون خانوادگى را محل آسايش و فراموشخانه گرفتاريها قرار دهد كه خود به اندازه خسته و كوفته كار بيرون نباشد. واى به حال مردى كه خسته و كوفته پا به خانه بگذارد و با همسرى خسته ‏تر و كوفته ‏تر از خود روبرو شود. لهذا آسايش و سلامت و نشاط و فراغ خاطر زن براى مرد نيز ارزش فراوان دارد. ❕زن از جنبه مالى و مادى نيازمند به مرد آفريده شده است و مرد از جنبه روحى. زن بدون اتكاء به مرد نمى‏ تواند نيازهاى فراوان مادى خود را- كه چندين برابر مرد است- رفع كند. از اين رو اسلام قانونى زن (فقط همسر قانونى او را) نقطه اتكاء او معين كرده است. 👌زن اگر بخواهد آن‏طور كه دلش مى‏ خواهد با تجمل زندگى كند، اگر به همسر قانونى خود متكى نباشد به مردان ديگر خواهد شد. اين همان وضعى است كه مع الاسف نمونه‏ هاى زيادى پيدا كرده و رو به افزايش است. ❕فلسفه تبليغ عليه نفقه‏ هم به این بازگشت می کند که مردان اين نكته را دريافته‏ اند و يكى از علل تبليغ عليه نفقه زن بر شوهر همين است كه احتياج فراوان زن به پول اگر از شوهر بريده شود زن به آسانى به دامن خواهد افتاد. 📚مجموعه آثار شهید مطهری ج19 ص 222 👌البته همان خدایی که پرداخت هزینه های زن را بر واجب کرده است ، بر زن هم واجب کرده است که در برابر شوهر باید تمکین داشته باشد و اگر به این نکته توجه نکند حق را ندارد . 📚وسائل الشیعه ج21 ص 517 باب 6 ❕این نه به خاطر آن است که فلسفه نفقه تنها تمکین است ، بلکه به خاطر افزایش توجه زن به اهمیت تمکین است تا مبادا مردان به خاطر کوتاهی زنان در این مساله به انحراف کشیده شده و کانون خانواده و جامعه از هم شود . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❔فلسفه وجوب #نفقه زنان در چیست ❗️آیا قانون نفقه نوعی توهین به زنان نمی باشد که در قبال خدمت جنسی و غیر جنسی به مرد ، باید از #نفقه بهره مند شود ❕ 💠پاسخ👇👇👇 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔فلسفه وجوب زنان در چیست ❗️آیا قانون نفقه نوعی توهین به زنان نمی باشد که در قبال خدمت جنسی و غیر جنسی به مرد ، باید از بهره مند شود ❕آیا این توهین به زنان محسوب نمی شود ❕❕ 💠💠 👌در مورد فلسفه وجوب نفقه باید توجه داشت که می فرماید ؛ « الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ » « مردان سرپرست و خدمتگزار زنانند بخاطر برتريهايى كه (از نظر نظام اجتماع) خداوند براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است و به خاطر انفاقهايى كه از اموالشان (در مورد زنان) مى‏ كنند » ( نساء 34) ❕خانواده يك واحد كوچك است و همانند يك اجتماع بزرگ بايد رهبر و سرپرست واحدى داشته باشد، زيرا رهبرى و سرپرستى‏ دستجمعى كه زن و مرد مشتركا آن را به عهده بگيرند مفهومى ندارد در نتيجه مرد يا زن يكى بايد" رئيس" خانواده و ديگرى" معاون" و تحت نظارت او باشد، قرآن در اينجا مى ‏كند كه مقام سرپرستى بايد به مرد داده شود . 👌اشتباه نشود منظور از اين تعبير استبداد و اجحاف و تعدى نيست بلكه منظور رهبرى واحد با توجه به مسئوليتها و مشورت‏هاى لازم است. ❕اين مسئله در دنياى امروز بيش از هر زمان روشن است كه اگر هيئتى (حتى يك هيئت دو نفرى) مامور انجام كارى شود حتما بايد يكى از آن دو،" رئيس" و ديگرى" معاون يا عضو" باشد و گر نه هرج و مرج در كار آنها پيدا مى ‏شود- سرپرستى مرد در خانواده نيز از همين قبيل است. 💠و اين به خاطر وجود خصوصياتى در مرد است ؛ 1⃣ مانند ترجيح قدرت تفكر او بر نيروى عاطفه و احساساتبه عكس زن كه از نيروى سرشار بيشترى بهره‏ مند است . 2⃣ديگرى داشتن بنيه و نيروى جسمى بيشتر كه با اولى بتواند بينديشد و نقشه طرح كند و با دومى بتواند از خانواده خود دفاع نمايد. ❕ تعهد مرد در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزينه‏ هاى زندگى،و نفقه آنها و پرداخت مهر و تامين زندگى آبرومندانه همسر و فرزند، همه باز گشت به همین سرپرستى او می کند . 📚تفسیر نمونه ج3 ص 370 ❕به دیگر ؛ 👌در اسلام سه نوع وجود دارد: 1⃣نفقه اى كه مالك بايد صرف خود نظیر حیوانات خود بكند. 2⃣نفقه اى است كه انسان بايد صرف فرزندان خود در حالى كه صغير يا فقيرند و يا صرف پدر و مادر خود كه فقيرند و يا خويشاوندان خود (اگر كسى را ندارند و فقيرند) بنمايد. ملاك اين نوع نفقه حقوقى است كه طبيعتاً فرزندان بر به وجودآورندگان خود پيدا مى كنند و حقوقى است كه پدر و مادر به حكم شركت در ايجاد فرزند و به حكم زحماتى كه در دوره كودكى فرزند خود متحمّل شده اند بر پيدا مى كنند. شرط اين نوع نفقه، ناتوان بودن شخص واجب النفقه است. 3⃣نفقه اى است كه مرد در مورد زن مى كند. 👌ملاك اين نوع از نفقه، مالكيت به مفهوم نوع اول و حق طبيعى به مفهوم نوع دوم نيست. حتى عاجز بودن و ناتوان بودن و فقير بودن زن نيز شرط نيست. ❕تفاوت ديگر نفقه زن با دو نوع قبل اين است كه در نوع اول و دوم اگر شخص از زير بار شانه خالى كند و نفقه ندهد، گناهكار است اما تخلّف وظيفه به صورت يك دَين قابل مطالبه و استيفا در نمى آيد يعنى جنبه حقوقى ندارد. ولى در خصوص نفقه زن، اگر از زير بار وظيفه شانه خالى كند، زن حق دارد به صورت يك امر حقوقى اقامه دعوا كند و در صورت اثبات، مرد را محكوم كرده و از مرد بگيرد. 👌تفاوت سوم اين است كه اگر بين نفقه زن و باقى موارد تعارض پيش آيد، نفقه زن مقدّم مى شود چون هم است و هم الزام حقوقى دارد. ❕از نظر اسلام تأمين بودجه كانون خانوادگى، و مخارج زن به عهده مرد است. اگرچه زن چند برابر شوهر نيز ثروت و دارايى داشته باشد به خاطر دلائل زیر ؛ 1⃣ اسلام نخواسته به زن و عليه مرد يا به نفع مرد و عليه زن قانون وضع كند. بلكه در اسلام قوانين با واقع بينى و دورانديشى وضع شده است. مسئوليت و رنج و زحمات طاقت فرساى توليد نسل از لحاظ طبيعت به عهده زن گذاشته شده است. اين زن است كه بايد عادت و رنج ماهانه را تحمل كند، سنگينى دوره باردارى، زايمان و عوارض آن را تحمل نمايد، كودك را شير بدهد و پرستارى كند. ❕اينها همه از نيروى بدنى و عضلانى زن مى‏ كاهد، توانايى او را در كار و كسب كاهش مى‏ دهد. اينهاست كه اگر بنا بشود قانون، زن و مرد را از لحاظ تأمين بودجه زندگى در وضع مشابهى قرار دهد و به زن بر نخيزد، زن وضع رقت بارى پيدا خواهد كرد. و همينها سبب شده كه در جاندارانى كه به صورت جفت زندگى مى ‏كنند، جنس نر همواره به حمايت جنس ماده برخيزد، او را در مدت گرفتارى توليد نسل در خوراك و آذوقه كمك كند. ❕ادامه 👇👇👇
❕ادامه 👇👇👇 2⃣مهم تر آنكه تربيت فرزندان بيشتر بر عهده زنان است و چنانچه قرار باشد زن و شوهر هر دو باشند معمولاً در اين امر خلل وارد مى شود و نسل آينده صدمه خواهد ديد. بى پروا بايد گفت مادرانى كه به خاطر اشتغال، تربيت فرزند را به مهد كودك ها واگذار مى كنند، از پيامدهاى سوء آن در امان نخواهند بود. هيچ كس و هيچ نهادى جاى آغوش گرم مادر و مراقبت ها و هدايت ها و تربيت او را نخواهد گرفت، حتى پدران دلسوز نيز خصلت هاى روحى از جمله عواطف مادرى، صبورى و احساسات لطيف آنها را ندارند . 3⃣به علاوه اينكه زن و مرد از لحاظ نيروى كار و فعاليت هاى خشن توليدى و اقتصادى، مشابه و آفريده نشده اند. بنابراين وجوب نفقه زن بر عهده مرد براى استحكام خانواده و تأمين آسايش بيشتر آن است. ❕اگر بناى بيگانگى باشد و مرد در مقابل زن قد علم كند و به او بگويد ذره‏ اى از درآمد خودم را خرج تو نمى‏ كنم، هرگز زن نيست خود را به پاى مرد برساند. 4⃣گذشته از اينها و از همه بالاتر اينكه احتياج زن به پول و ثروت از احتياج مرد افزونتر است. تجمل و زينت جزء زندگى زن و از احتياجات اصلى زن است. آنچه يك زن در زندگى معمولى خود خرج تجمل و زينت و خودآرايى مى‏كند برابر است با مخارج چندين مرد. به تجمل به نوبت خود ميل به تنوع و تفنن را در زن به وجود آورده است. براى يك مرد يك دست لباس تا وقتى قابل پوشيدن است كه كهنه و مندرس نشده است، اما براى يك زن چطور؟ براى يك زن تا وقتى قابل پوشيدن است كه جلوه تازه ‏اى به شمار رود. اى بسا كه يك دست لباس يا يكى از زينت آلات براى زن ارزش بيش از يك بار پوشيدن را نداشته باشد. توانايى كار و كوشش زن براى تحصيل ثروت از مرد كمتر است، اما ثروت زن به مراتب از مرد افزونتر است. 5⃣بعلاوه زن باقى ماندن زن، يعنى باقى ماندن جمال و نشاط و غرور در زن، مستلزم آسايش بيشتر و تلاش كمتر و فراغ خاطر زيادترى است. اگر زن مجبور باشد مانند مرد دائماً در تلاش و و در حال دويدن و پول درآوردن باشد، غرورش در هم مى‏ شكند، چينها و گره‏هايى كه گرفتاريهاى مالى به چهره و ابروى مرد انداخته است در چهره و ابروى او پيدا خواهد شد. مكرر شنيده شده است زنان غربى كه بيچاره ‏ها در كارگاهها و كارخانه ‏ها و اداره ‏ها اجباراً در تلاش معاشند، آرزوى زندگى زن شرقى را دارند. بديهى است زنى كه آسايش خاطر ندارد، نخواهد يافت كه به خود برسد و مايه سرور و بهجت مرد نيز واقع شود. ❕لذا نه تنها مصلحت زن، بلكه مصلحت مرد و كانون خانوادگى نيز در اين است كه زن از تلاشهاى اجبارى خردكننده معاش معاف باشد. مرد هم مى‏ خواهد كانون خانوادگى براى او كانون آسايش و رفع خستگى و فراموشخانه گرفتاريهاى بيرونى باشد. زنى قادر است كانون خانوادگى را محل آسايش و فراموشخانه گرفتاريها قرار دهد كه خود به اندازه خسته و كوفته كار بيرون نباشد. واى به حال مردى كه خسته و كوفته پا به خانه بگذارد و با همسرى خسته ‏تر و كوفته ‏تر از خود روبرو شود. لهذا آسايش و سلامت و نشاط و فراغ خاطر زن براى مرد نيز ارزش فراوان دارد. ❕زن از جنبه مالى و مادى نيازمند به مرد آفريده شده است و مرد از جنبه روحى. زن بدون اتكاء به مرد نمى‏ تواند نيازهاى فراوان مادى خود را- كه چندين برابر مرد است- رفع كند. از اين رو اسلام قانونى زن (فقط همسر قانونى او را) نقطه اتكاء او معين كرده است. 👌زن اگر بخواهد آن‏طور كه دلش مى‏ خواهد با تجمل زندگى كند، اگر به همسر قانونى خود متكى نباشد به مردان ديگر خواهد شد. اين همان وضعى است كه مع الاسف نمونه‏ هاى زيادى پيدا كرده و رو به افزايش است. ❕فلسفه تبليغ عليه نفقه‏ هم به این بازگشت می کند که مردان اين نكته را دريافته‏ اند و يكى از علل تبليغ عليه نفقه زن بر شوهر همين است كه احتياج فراوان زن به پول اگر از شوهر بريده شود زن به آسانى به دامن خواهد افتاد. 📚مجموعه آثار شهید مطهری ج19 ص 222 👌البته همان خدایی که پرداخت هزینه های زن را بر واجب کرده است ، بر زن هم واجب کرده است که در برابر شوهر باید تمکین داشته باشد و اگر به این نکته توجه نکند حق را ندارد . 📚وسائل الشیعه ج21 ص 517 باب 6 ❕این نه به خاطر آن است که فلسفه نفقه تنها تمکین است ، بلکه به خاطر افزایش توجه زن به اهمیت تمکین است تا مبادا مردان به خاطر کوتاهی زنان در این مساله به انحراف کشیده شده و کانون خانواده و جامعه از هم شود . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁