✅پاسخ:
فطرت از ماده "فطر" به معنای شکافتن1 ،ایجاد و ابداع2 آمده؛ لغت "فطرت" بر وزن "فعلۀ" به معنای سرشت و نحوه خاصی از آفرینش و خلقت است؛ بنابراین به سرشت خاص و آفرینش ویژه انسان فطرت میگویند و امور فطری؛ یعنی آنچه نوع خلقت و آفرینش انسان،اقتضای آن را داشته و مشترک بین همه انسانها باشد.3
خداوند دو فطرت به انسان داد؛ فطرت عشق به کمال نامحدود و مطلق که فطرت اصلی همه انسانها است و فطرت تنفر از نقص و بیزاری از شر و شقاوت که فرعی و لازمه فطرت اصیل انسانی است4؛ هر انسانی حتی اگر جاهل باشد، در پرتو فطرت و ساختار وجودی خود، خداوند را میشناسد و خواهان تقرب و حرکت به سوی او است. امام صادق علیه السلام میفرماید: «مَعروفٌ عِندَ کُلِ جَاهِل5؛ یعنی خداوند برای جاهل نیز شناخته شده است.»6
علت شناختن انسان غافل خدا را -که در روایت این انسان به جاهل تعبیر شده است- این است که امور فطری مقتضای آفرینش انسان بوده و اکتسابی نیست، در عموم افراد وجود دارد، تبدیل یا تغییرپذیر نیست،اما شدت و ضعف میپذیرد.فطرت در دو بعد بینش و گرایش توسعه دارد؛ یعنی هر انسانی مطلق بین و مطلق خواه است به طوری که جز کمال و زیبایی نامحدود را نمیخواهد و خواستن، همیشه بعد از دیدن و پسندیدن است، در نتیجه، او کمال و جمال مطلق؛ یعنی "الله"را میبیند و عاشق و شیفته او است .این دو بعد مطلق بینی و مطلق خواهی، حقیقت وجود آدمی را تشکیل میدهد که با فقدان آن، انسان هم باقی نمیماند.7
گاهی انسان با وجود گرایش فطری به کمال مطلق در مصداق و شخص کمال مطلق، خطا میکند و دنبال کمالهای محدود و مقطعی میرود یا در ظاهر به پرستش بت، اجسام دیگر یا موجودات غیر واقعی میپردازد؛ زیرا انسان مولود طبیعت و فرزند عالم دنیا است که از بدو خلقت در غلاف طبیعت تربیت میشود؛ بنابراین فطرت و روحانیت او به تدریج در حجاب طبیعت وارد شده و احکام طبیعت او را احاطه میکند؛ در نتیجه فطرت انسان برای رهایی از این حجاب و پیدا کردن مصداق حقیقی کمال مطلق، نیاز به کمکی از خارج دارد؛ به همین دلیل خداوند با رحمت واسعه خود انبیا را برای هدایت بشر فرستاد و احکام آسمانی و آیات الهی را بر اساس نقشه فطرت وضع نمود.8
خداوند دل را موحد آفریده و ساختار قلب را بر توحید قرار داده است که با شکوفایی فطرت در پرتو وحی نبوی و الهامات و تربیتهای الهی، به شخص کمال مطلق هدایت میشود و چون اصل بینش و گرایش به خداوند در همه انسانها به صورت فطری باقی میماند، در همان زمانی که به پرستش چنین موجوداتی سرگرم است اگر قدرت و کمال بالاتری را بشناسد به سمت او رفته و از پرستش دیگران منصرف میشود9، به عنوان مثال همه انسانها به زیبایی علاقه دارند، اما در این که هر کس چه چیز را زیبا میداند؟ تفاوت دیده میشود یا هر کس غذای خوشمزه را دوست دارد، اما در مصداق چنین غذایی بسیار اختلاف است.
در نتیجه پرستش کمال و جمال نامحدود امری فطری و همگانی است و وجود حس یا میل پرستش صرف نظر از مصداق آن در همه افراد بشر، نشانه فطری بودن خداشناسی و خداپرستی است، مشاهده اقوامی در جنگلهای آفریقا که بت، توتم یا روح حیوانی را میپرستند؛ گواه این مطلب است؛ زیرا اگر این میل تحمیل بر انسان شده بود هرگز با این گستردگی محقق نمیشد.10
نتیجه:
1.خداشناسی و خداپرستی به معنای مطلق بینی و مطلق خواهی ، همگانی و فطری انسان است.
2.انسان در تشخیص کمال مطلق خطا میکند که به راهنمایی خداوند از طریق دین و هدایت پیامبران نیازمند است.
منبع:
http://www.pasokhbesoalat.ir/
🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چه کنیم که از وسوسه های شیطان در امان باشیم؟
پرسمان اعتقادی #استادمحمدی
🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ #حدیث
🔸امام جعفرصادق (ع):
🔹حضرت که ظهور میکند، اموری نوین و سنتّی نوین و قضاوتهای نوینی به همراه خواهد داشت و بر قوم عرب سخت گران خواهد بود.
(غیبت نعمانی، ص ١٢٢)
🔰 @p_eteghadi 🔰
❕توضیحی در مورد ترس از کرونا :
👌ترس و رعب و وحشت از امری , موجب می شود که بدن تحت تاثیر آن ترس قرار گیرد و کارایی و عملکرد طبیعی بدن با اختلال روبرو شود .
❕خداوند یکی از الطاف خود بر پیامبر گرامی را القاء ترس و رعب و وحشت در دل دشمنان پیامبر میداند تا آنان با این ترس و وحشت عملکردشان دچار اختلال شود و نتوانند در برابر پیامبر گرامی صف آرائی کنند .
👇👇
👌خداوند می فرماید :
" سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَكُوا بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ مَأْواهُمُ النَّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِين " " به زودى در دلهاى كافران به خاطر اينكه بدون دليل چيزهايى را براى خدا شريك قرار دادند، رعب و ترس مىافكنيم و جايگاه آنها آتش است و چه بد جايگاهى است جايگاه ستمكاران. " ( آل عمران آیه ٥١ )
👌و فرمود :
" إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْب " " (به خاطر بياوريد) موقعى را كه پروردگارت به فرشتگانى وحى كرد من با شما هستم كسانى را كه ايمان آوردهاند ثابت قدم بداريد. بزودى در دلهاى كافران ترس و وحشت مىافكنم " ( انفال ١٢ )
👌و فرمود :
" خداوند گروهى از اهل كتاب را كه از آنها (مشركان عرب) حمايت كردند از قلعههاى محكمشان پائين كشيد، و در دلهاى آنها رعب افكند (كارشان به جايى رسيد كه) گروهى را به قتل مىرسانديد و گروهى را اسير مىكرديد. " " وَ أَنْزَلَ الَّذِينَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ صَياصِيهِمْ وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِيقا " ( احزاب ٢٦ )
❕و فرمود :
" و در قلب آنها ترس و وحشت افكند، به گونهاى كه خانههاى خود را با دست خويش و با دست مؤمنان ويران مىكردند، پس عبرت بگيريد اى صاحبان چشم! "
" قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَ أَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ " ( حشر ٢ )
❕در حديثى از رسول خدا ص مىخوانيم كه فرمود:
" نصرت بالرعب مسيرة شهر! " " من از جانب خدا به وسيله ترس و وحشت دشمنان يارى شدهام به فاصله يك ماه "
📚 مجمع البيان جلد 2 صفحه 519 (ذيل آيه 151 آل عمران).
❕يعنى نه تنها كسانى كه در ميدان نبرد با من رو برو مىشوند وحشت دارند بلكه در نقاطى كه دشمن از من يك ماه راه فاصله دارد وحشت و اضطراب حاكم است!
💠در نقل دیگری پیامبر گرامی فرمود :
" یکی از امتیازاتی که خداوند به من داده است , این است که مرا به وسیله انداختن ترس در دل دشمن پیروزی داده است " " نصرت بالرعب "
📚الفقیه ج ١ ص ٢٤١
👌 در مورد لشكريان حضرت مهدى (عج) نيز مىخوانيم كه سه لشكر او را يارى مىكنند: الملائكة، و المؤمنون، و الرعب!:" فرشتگان و مؤمنان و ترس و وحشت"!
📚 اثبات الهداة جلد 7 صفحه 124
👌در نقل دیگری در مورد امام مهدی ع می خوانیم :
" او با سلاح و وحشت در دل دشمنان، يارى مىشود " " وأَنَّهُ يُنصَرُ بِالسَّيفِ وَالرُّعبِ "
📚إعلام الورى: ج 2 ص 233، كشف الغمّة: ج 3 ص 313،
👌از این آیات و روایات در مورد دشمنان جبهه حق استفاده می شود که دشمنان در حقيقت سعى مىكنند از برون ضربه نخورند اما خداوند از درون آنها را متلاشى مىكند، و مىدانيم ضربه درونى جانكاهتر و جبران ناپذير است، چرا كه اگر تمام سلاحها و ارتشهاى دنيا در اختيار كسى باشد ولى روحيه نبرد نداشته باشد محكوم به شكست و نابودى است.
📚تفسیر نمونه ج ٢٣ ص ٤٩٩
❕بنابراین ترس و وحشت از امری موجب شکست و نابودی می گردد , چنان که در نقلهایی آمده است که وقتی دشمنان علی ع در میدان نبرد , متوجه می شدند ضربتی که به آنها خورده است از جانب علی ع بوده است , از شدت ترس و هول و هراس در جا جان میدادند و هلاک می شدند : "فَيُقَالُ مَنْ جَرَحَكَ فَيَقُولُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ فَإِذَا قَالَهَا مَاتَ. "
📚الفصول المختاره ص ٢٩٥ _ مناقب آل ابی طالب ج ٢ ص ٢٤١
👌در رابطه با کرونا هم ترس و وحشت موجب اختلال در عملکرد بدن و تضعیف مقاومت می گردد که نتیجه آن شکست در برابر کرونا و مرگ است ❗️❗️
👇👇👇
❕مرحوم شبر می نویسد :
" وهم و ترس مضر است , و چه بسا موجب مرگ شخص شوند , پس اگر شهری به جهت ورود طاعون بترسند و توهم بیخود کنند و فال بد زنند , کم کم دچار آسیب می شوند زیرا که ترس از طاعون از خود طاعون نیز کشنده تر است ....
❕گروهی از حکماء گفته اند چه بسا ماری , شخصی را بگزد اما خودش مار را نبیند و به او بگویند نیش زنبور است پس او باور کند و زنده می ماند , و چه بسا بر عکسش اتفاق می افتد و شخص می میرد .
👌گویند وجهش این است که اگر باور کند , که نیش زنبور , مار گزیدگی است , قلب هراسان و منقبض می شود و بدن سست می گردد و منافذ به سوی قلب باز می شود تا این که سم سریعا به قلب می رسد و اگر سم زنبور به قلب برسد برای مرگ شخص کافی است , و چنان چه به این باور برسد که مار گزیدگی نیش زنبور است , قلب قوی می شود و به قوت قلب بدن قوی می گردد , پس استخوان ها و گوشت محکم و منافذ مسدود می شود و سم به قلب نمی رسد "
" أنّ الوهم والخوف مضرّان لمن عرضا له وربّما قتلاه، فإذا كان أهل البلد يتوهّمون ويتطيّرون بدخول أهل الطاعون عليهم تضرّروا بهم؛ لأنّ الوهم والخوف قتّالان.....
أنّ طائفة من الحكماء ذكروا أنّه لو لدغت حيّة رجلًا فلم يرها وخبر أنّها لسعة زنبور حتّى صحّ عنده ذلك ربّما لم يمت. ولو انعكس عنده الحال لربّما مات.
قالوا: الوجه فيه أنّه إذا اخبر عن لسعة الزنبور أنّها لدغ حيّة خاف القلب وانقبض وفتر البدن وتفتّحت المسامّ إلى القلب حتّى يكون العلّة في سرعة وصول السمّ إلى القلب، وسمّ الزنبور إذا توجّه إلى القلب كفى في موت ذلك الإنسان، وأمّا إذا صحّ عنده أنّها لسعة زنبور قوي القلب وبقوّته يقوى البدن، فتصلب العظام ويشتدّ اللحم وتنسدّ الفُرَج والمسامّ، فيشيع السمّ في كلّ البدن ولا يصل منه إلى القلب ما يقتله "
📚مصابیح الانوار ج ١ ص ٦١١
👌بنابراین در موضوع کرونا هم نباید ترس و وحشت داشت و با توکل به خداوند و تکیه به لطف او می توان بر ترس و وحشت از کرونا غلبه کرد , چنان که در ذیل توضیح مفصل داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1973
❕رئیس خانه روان شناسان می گوید :
👌«کرونا هراسی» یک اختلال روانشناختی است که میتواند بیشتر از کرونا، عامل بیماری و مرگ باشد؛ بنابراین برای پیشگیری از ابتلا به بیماری کرونا و عواقب ناشی از آن باید با پرهیز از افکار منفی از بروز این اختلال دوری کرد.
❕از منظر عضو شورای مرکزی سازمان نظام روان شناسی، بیشترین آمار مرگ و میر تحت تاثیر کرونا هراسی است؛ وی می گوید: خیلی ها کرونا می گیرند و عادی رفتار می کنند بعد هم خوب می شوند، اما عده ای تا کرونا می گیرند حتی کمتر از یک هفته می میرند، با مقایسه این ۲ دسته مشاهده می شود که عامل کرونا هراسی در گروهی که فوت کرده اند، بیشتر بوده است به عبارتی نگرش افراد نسبت به کرونا یکی از عوامل مهم بیماری است. "
🌐https://b2n.ir/b64219
❕بنابراین نباید از کرونا ترسید , بلکه باید در عین رعایت مراقبتها و زدن واکسن , با تکیه بر لطف و فیض الهی , با کرونا مواجه شد .
🔰 @p_eteghadi 🔰
کتاب همراهی تا آسمان به خاطرات شهروز مظفری نیا سرتیم حفاظتی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی میپردازد
شهروز مظفری نیا سرتیم حفاظت سردار قاسم سلیمانی و از مدافعان حرم حضرت زینب(س) بود که روز ۱۳ دی ماه سال ۹۸در فرودگاه بغداد همراه حاج قاسم،ابومهدی و چند تن دیگر از همرزمانش توسط آمریکا مورد حمله تروریستی قرار گرفته و به شهادت رسید.
از این شهید عزیز دو دختر به یادگار ماند و پسری به نام علیرضا که ۳ماه و ۱۸ روز پس از شهادت پدرش قدم به دنیا گذاشت.
#معرفی_کتاب
🔰 @p_eteghadi 🔰
جنایت یزید در واقعه حره و دفاع وهابیون از یزید !!!!
🤔#پرسش
❓درمورد واقعه حرّه بایستی بدانیم که :
و حادثه مباح دانستن [ جان و مال و ناموس ] اهل مدینه و قتل صحابة به آن صورتی که ذکر شده است نبوده و اتفاق نیفتاده . و ثبت شده كه اهل شام [ سپاهیان یزید ] گرفتند از اهل مدینه بعضی چیزهایی مال آنها بود و [ واقعه حرّه] به آن صورتی نیست که در روایات ضعیفه وارد شده که جان و مال و آبرو و ناموس اهل مدینه حلال شد و برخی امور منکر دیگر.
نظرات في الشرطة جلد: ١ صفحه:٥۴
بنابراین روایاتی که ذکر اباحه مدینه در آن است کلهم اجمعین ضعیف میباشد و محلی برای استناد نــدارد.
👇👇👇
💠#پاسخ💠
👌وهابی برای دفاع از یزید ملعون , مسلمات تاریخی را که مورخین متواترا نقل کرده اند , منکر شده است با این که می داند متواترات از قضایای قطعی اند و ضعف سندی برخی از آنها خللی به اصل ماجرا وارد نمی کند .
❕واقعه حرّه، رخدادی بس تلخ و سنگین است که به سال ۶۳ هجری قمری در روزگار سلطنت یزید بن معاویه، میان لشکریان شام و مردم مدینه به وقوع پیوست.
👌واقعه حرّه رابه حق باید یکی از فجایع تاریخ دانست و در شمار زشت ترین حوادث سلطنت بنی امیه به حساب آورد. ابن مُشکویه مینویسد: «واقعه حرّه از سهمگین ترین و سخت ترین وقایع است».
📚تجارب الأمم، ج ۲، ص ۷۹
❕قیام مردم مدینه در سال ۶۳ هجری قمری علیه سلطنت یزید و سلطه امویان بیش از هر چیز اعتراض گسترده و مردمی علیه سیاستها و برنامههای حکومتی بود. این جریان خودجوش اجتماعی، پس از همدلی در انکار سلطه بنی امیه صورت گرفت، و گروه انصار، عبداللَّه بن حنظله و گروه قریش، عبداللَّه بن مطیه را به فرماندهی نیروهای رزمی خود انتخاب کردند.
📚 طبقات الکبری، ج ۵، ص ۱۰۶؛ تاریخ طبری، ج ۴، ص ۳۶۸
❕یزید درباره مردم مدینه به مسلم بن عقبه چنین سفارش کرد:
«مردم مدینه را سه بار دعوت کن، اگر اجابت کردند چه بهتر وگرنه در صورتی که بر آنان پیروز شدی سه روز آنان را قتل عام کن، هر چه در آن شهر باشد برای لشکر مباح خواهد بود. اهل شام را از آن چه میخواهند با دشمن خود انجام دهند باز مدار. چون مدت سه روز بگذرد از ادامه قتل و غارت دست بردار و از مردم بیعت بگیر که برده و بنده یزید باشند! هر گاه از مدینه خارج شدی به سوی مکه حرکت کن». " ... ادع القوم ثلاثه ایام فان هم اجابوک و الا فقاتلهم "
📚 اخبار الطوال، ص ۳۱۰؛ کامل ابن اثیر، ج ۴، ص ۱۱۲؛ الفتوح، ج ۳، ص ۱۸۰ _ تاریخ طبری ج ٣ ص ٣٥٣
❕ابن قتیبه مینویسد:
«ورود لشکر شام در بیست و هفتم ماه ذی الحجه ۶۳ هجری اتفاق افتاد و تا دمیدن هلال ماه محرّم، مدینه به مدت سه روز در چنگال سپاه شام غارت شد».
📚الامامه و السیاسه ج ١ ص ٢٢٠ _ ٢٢١
❕مسلم بن عقبه چنان که یزید بن معاویه گفته بود به لشکر شام پس از تصرّف مدینه گفت:
«دست شما باز است، هرچه میخواهید انجام دهید! سه روز مدینه را غارت کنید».
📚همان ج ٢ ص ١٠
❕بدین ترتیب شهر مدینه بر لشکریان شام مباح شد و در معرض تاراج و بهره برداری همه جانبه آنان قرار گرفت، و هیچ زن و مردی در مسیر آنان از گزند و آسیب ایمنی نیافت. مردم کشته میشدند و اموالشان به غارت میرفت.
📚 الفتوح، ج ۳، ص ۱۸۱؛ کامل ابن اثیر، ج ۴، ص ۱۷
❕در هجوم شامیان به خانههای مدینه , هزاران زن هتک حرمت شدند، هزاران کودک زاییده شدند که پدرانشان معلوم نبود. از این رو آنان را اولاد الحرّه مینامیدند.
📚الامامة و السیاسة، ج ۲، ص ۱۰؛ البدء و التاریخ، ج ۶، ص ۱۴؛ وفیات الاعیان، ج ۶، ص ۲۷۶؛ تاریخ الخلفاء، ص ۲۰۹.
❕کوچههای مدینه از اجساد کشته شدگان پر و خونها تا مسجد پیامبر بر زمین ریخته شده بود.
📚کامل ابن اثیر ج ٤ ص ١١٣
❕ کودکان در آغوش مادران محکوم به مرگ شده .
📚الامامه و السیاسه ج ١ ص ٢١٥
❕و صحابه پیر پیامبر مورد آزار و بی حرمتی قرار میگرفتند.
📚اخبار الطوال ص ٣١٤
👌شدت کشتار به حدّی بود که از آن پس مسلم بن عقبه را به خاطر زیاده روی در کشتن مردم «مُسرف بن عقبه» نامیدند. اهل مدینه از آن پس لباس سیاه پوشیدند و تا یک سال صدای گریه و ناله از خانههای آنان قطع نشد.
📚الامامه و السیاسه ج ١ ص ٢٢٠
❕ابن قتیبه نقل میکند:
«در روز حرّه از اصحاب پیامبر هشتاد مرد کشته شد. و بعد از آن روز، صحابی بدری باقی نماند. و از قریش و انصار هفتصد نفر به قتل رسیدند. و از سایر مردم از موالی و عرب و تابعین ده هزار نفر به قتل رسیدند». " قتل یوم الحره من اصحاب النبی ثمانون رجلا ... "
📚همان ج ١ ص ٢١٦ _ البدایه ج ٨ ص ٢٤٢
❕مسعودی می نویسد :
" در واقعه حره دو نفر از خاندان ابوطالب , چند نفر دیگر از بنی هاشم , بیش از نود نفر از قریش , بیش از نود نفر از انصار و بیش از چهار هزار نفر از دیگران که افراد شناخته شده ای نیستند کشته شدند " ... اربعه آلاف من سائر الناس ... "
📚مروج الذهب ج ٢ ص ٢٤٩
👇👇👇
❕یاقوت حموی می نویسد :
" تعداد کشته ها از مردم عادی سه هزار و پانصد نفر و از انصار چهار هزار نفر و گفته شده هزار و هفتصد نفر و از قریش هزار و سیصد نفر "
📚معجم البلدان ج ٢ ص ٢٤٩
❕از مالک بن انس نقل شده است :
" در واقعه حره , هفت صد نفر از قاریان و حافظان قرآن که سه نفر آنان از اصحاب بودند , کشته شدند " " سبعمائه من حمله القرآن "
📚دلائل النبوه ج ٦ ص ٤٧٤
❕سیوطی مینویسد:
«در سال ۶۳ هجری اهل مدینه بر یزید خروج کرده و او را از خلافت خلع نمودند. یزید لشکر انبوهی را به سوی آنان فرستاد و دستور داد آنها را به قتل رسانده و پس از آن به طرف مکه حرکت کرده و ابن زبیر را به قتل برسانند. لشکر آمدند. و واقعه حرّه در مدینه طیّبه اتفاق افتاد. و نمی دانی که واقعه حرّه چه بود؟ حسن یک بار نقل کرد که به خدا سوگند! هیچ کس در آن واقعه نجات نیافت. در آن واقعه، جماعت بسیاری از صحابه و از دیگران به قتل رسیدند و مدینه غارت شد و از هزار دختر باکره ازاله بکارت شد{ إنَّا للَّهِ ِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ. رسول خدا فرمود: «من اخاف اهل المدینة اخافه اللَّه و علیه لعنة اللَّه و الملائکة و الناس أجمعین»؛ «هر کس اهل مدینه را بترساند خداوند او را خواهد ترسانید و لعنت خدا و ملائکه و همه مردم بر او باد. » این حدیث را مسلم روایت کرده است».
📚تاریخ الخلفاء، ص ۲۰۹؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۴، ص ۳۷و۳۸.
❕ابن قتیبه مینویسد:
«مسلم بن عقبه هنگامی که از جنگ و غارت با اهل مدینه فارغ شد در نامه ای به یزید چنین نوشت: «السلام علیک یا امیرالمؤمنین … من نماز ظهر را نخواندم جز در مسجد آنان، بعد از کشتن فجیع و به غارت بردن عظیم … فرار کننده را دنبال کرده و مجروحان را خلاص کردیم. و سه بار خانه هایشان را غارت نمودیم، همان گونه که امیرالمؤمنین دستور داده بود … ».
📚الامامة و السیاسة، ج ۱، ص ۲۱۸.
❕سبط بن جوزی از مداینی در کتاب «حرّه» از زهری نقل کرده که گفت:
«در روز حرّه از بزرگان قریش و انصار و مهاجران و سرشناسان و از موالی هفتصد نفر به قتل رسیدند. و کسانی که از بردگان و مردان و زنان به قتل رسیدند ده هزار نفر بود. چنان خونریزی شد که خونها به قبر پیامبر رسید و روضه و مسجد پیامبر پر از خون شد. مجاهد میگوید: مردم به حجره رسول خدا و منبر او پناه بردند ولی شمشیرها بود که بر آنها وارد میشد. مداینی از ابن قره و او از هشام بن حسان نقل کرده که گفت: هزار زن بدون شوهر بعد از واقعه حرّه بچه دار شدند. و غیر از مداینی هم نقل کرده اند که ده هزار زن بعد از واقعه حرّه بدون شوهر بچه دار شدند. "
📚 تذکرة الخواص، ص ۲۵۹و۲۶۰؛ البدایة و النهایة، ج ۸، ص ۲۴۲؛ تهذیب التهذیب، ج ۲، ص ۳۱۶. المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم ج ٦ ص ١٦
❕ابن قتیبه دینوری مینویسد:
«جابر در ایّام حرّه از چشم نابینا بود. در برخی از کوچههای مدینه راه میرفت و میگفت: نابود شود کسی که خدا و رسول را ترسانیده است. مردی پرسید: چه کسی خدا و رسول را ترسانیده است؟ جابر پاسخ داد: از رسول خدا شنیدم که فرمود: هر کس اهل مدینه را بترساند گویا آن چه را نزد من است ترسانده است. مرد شامی با شمشیر خود به جابر حمله کرد تا او را بکشد. مروان آن مرد را دور کرد و دستور داد جابر را داخل منزلش کنند و در را ببندند».
📚الامامه و السیاسه ج ١ ص ٢١٤
❕البته یکی از جاهایی که مورد هجوم و غارت سپاه شام قرار گرفت، خانه جابر بود و تمام وسایل منزلش غارت شد.
📚 سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۱۹۴
❕وهابی برای دفاع از مذهب جعلی اهلسنت , هر روایتی که بر روی آن دست می گذاریم , می گوید ضعیف است , خطاب به او می گوییم ما هم می دانیم که مذهب شما جعلی و توسط راویان فاسد و جاعل ایجاد شده است و انبوهی از روایات جعلی حتی در صحیح بخاری و مسلم است , و شما روایت صحیحی ندارید , چنان که در ذیل گفته ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2884
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2728
👌اما در متواترات به مانند بحث مذکور نمی توانید بر پایه تضعیفات سندی , اصل واقعه را زیر سوال ببرید , چنان که ابن تیمیه میگوید :
«زیادی و تعدد راه های نقل حدیث ، برخی از آنها ، برخی دیگر را تقویت می کند که خود زمینه یقین و اطمینان به آن حدیث را فراهم می کند ، اگر چه راویان آن گروهی از فاسقان و فاجران باشند »
" فَإِنَّ تَعَدُّدَ الطُّرُقِ وَكَثْرَتَهَا يُقَوِّي بَعْضَهَا بَعْضًا حَتَّى قَدْ يَحْصُلُ الْعِلْمُ بِهَا وَلَوْ كَانَ النَّاقِلُونَ فُجَّارًا فُسَّاقًا "
📚مجموع فتاوی ابن تیمیه ج ٤ ص ٣٥
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پاسخ:
انسان به اقتضای حکمت و عدل الهی، از اراده و اختیار برخوردار است و می تواند با حسن استفاده از آن، خود را از اثرات وضعی آن عوامل غیرارادی رها ساخته یا تاثیر آنها را به حداقل برساند؛ زیرا انسان به عنوان یک موجود مسئول و تلاشگر می تواند ضمن شناخت این عوامل غیرارادی و انتخاب عملکرد صحیح این مشکل را به فرصتی برای دستیابی به سعادت و کمال تبدیل کند. آیات متعدّدی از قرآن کریم مبیّن اصل اختیار میباشند. در سورة إنسان آمده است: «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا: ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس» (انسان/3)؛ بنابراین آنچه در تعیین سرنوشت انسان نقش اساسی را ایفامیکند، میزان تلاش او در استفاده از ظرفیت و امکاناتی است که در اختیار دارد،1 بر این اساس بدیهی است که انتظار خداوند از چنین انسانی نسبت به انسانی که در شرایط بهتری باشد، متفاوت خواهد بود؛ «وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى؛ و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست»(نجم/39) «لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا؛ خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمیکند. »(بقره/286) چنان که انتظار از عالم نسبت به جاهل متفاوت است. حتی درباره میزان مجازات و اجرای حدود دنیایی نیز تفاوت شرایط ملاحظه می شود؛ چنان که متأهلان سخت تر از مجردها در گناهان جنسی مجازات می شوند؛ بنابراین اقتضای عدل الهی این است که از هر کس با توجه به شرایط محیط و عوامل ژنتیکی و امکاناتی که در اختیار دارد، باز خواست کنند؛ در نتیجه شدت یا تخفیف عذاب یا پاداش او نیز با ملاحظه هر سه عامل است.
به طور مثال در روایت آمده که خداوند، هفتاد مورد را بر جاهل می آمرزد که یکی از آنها را بر عالم نمی آمرزد؛ انسان مطابق فطرت پاک الهی به سوی خدا، فضایل و پاکی ها میل دارد و تأثیر لقمه حرام، محیط نامساعد و فساد انگیز در حدّ زمینه و شرایط است نه علّت تامه؛ یعنى زمینه را براى برخى گرایشهاى ناروا در انسان فراهم مىکند، نه آن که از او سلب اختیار کند. چه بسا فرزندى که از پدر و مادر کافر به دنیا مىآید؛ ولى راه خیر را در پیش مىگیرد، چون با اختیار و فطرت خویش به سوى کمال حرکت مىکند.
در تاريخ نمونههاي زيادي از افراد وجود دارد كه در خانواده و حتّي محیط نامناسب بودهاند؛ ولي با بهرهگيري از نيروي عقل و اراده، راه ايمان را درپیش گرفته و به كمال و سعادت دست یافتهاند، 2مانند زن فرعون که در خانواده نامناسب بود « وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ ...».(تحریم/11) زن نوح و لوط با اینکه زن دو پیامبر بودند، اما به کمال نرسیدند«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ»(تحریم/10) 2
نتیجه
1. انسان دارای اختیار است.
2. بر اساس عدالت خدا، باز خواست این انسان با انسانی که در شرایط بهتر باشد، متفاوت خواهد بود.
3. تأثیر لقمه حرام و محیط نامساعد و فساد انگیز باعث نمي شود كه از انسان اراده و اختيار سلب شود و اين ها علت تامه گناه نبوده، بلكه از علل معدّه هستند و انسان مي تواند با اراده خود جبران كند.
منبع:
http://www.pasokhbesoalat.ir/
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پاسخ: در پاسخ به قسمت اول سوال که آیا بلا و مصیبت نتیجه گناهان انسان است؟ باید گفت:
بلاها و سختیهایی که به انسان میرسد، چند دستهاند: یک دسته؛ سختیهايی که لازمه عالم ماده است و از آن جدا نمیشود، خداوند در مقابل آنها انسان را به سلاح عقل تجهیز کرده تا خود را در معرض اين سختيها قرار ندهد یا اگر در معرض آن قرار گرفت، با تدبير خود بتواند از آن خارج شود؛ مثل کشنده بودن نیش عقرب که لازمه خلقت اوست و انسان نباید در معرض آن قرار گیرد.
دسته دیگر، بلاها و سختیهایی که از طرف اعمال خود انسان است؛ یعنی انسان کارهایی انجام داده که مستحق این بلاها شده است؛ برای مثال گناهانی انجام داده و سختیها در واقع کفاره گناهان بوده و سبب پاک شدن انسان است. خداوند در قرآن میفرماید:« هر مصیبتی که به شما میرسد، به خاطر کارهایی است که خودتان انجام دادهاید.»1 یا بیتدبیری و کوتاهی داشته که نتیجه آن را میبیند؛ مانند اینکه مراقبتهای بهداشتی را نداشته و بيمار شده است یا بدون مشورت، کاری اقتصادی شروع کرده و ضرر کرده است. دسته دیگر، بلاها و سختیهایی است که انسان مستحق آن نیست؛ بلکه برای اهداف دیگری مانند امتحان، شکوفایی استعدادهای انسان، قوی شدن ایمان و ارتقاء درجه است و در برابر آن به انسان پاداش و عوض دنیوی و اخروی تعلق میگیرد.2 چنانکه خداوند در قرآن میفرماید: «قطعا شما را با چیزی از ترس، گرسنگی و کاهش در مالها و جانها و محصولات، آزمایش میکنیم.»3
بر اساس مبانی اسلامی، مصیبتها و سختيها برای تکامل بشر ضرورت دارد و اگر محنتها و رنجها نباشد، بشر تباه میشود.4 صبر در رويارويي با سختیها وجود انسان و ایمان او را قویتر کرده و درجه او را ارتقاء میدهد. اینگونه است که امری به ظاهر شر و سخت، به سود انسان میشود: «چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید؛ اما برای شما خیر باشد.»5
با توجه به نکته فوق برخی سختیها از ناحیه گناهان خود انسان است؛ بنابراين در منابع اسلامی سفارش شده که انسان در هنگام سختی و بلا استغفار کند؛ اما ما دقیقا نمیتوانیم مشخص کنیم که کدام بلا به خاطر گناهان و کدام بلا به خاطر امتحان و ارتقاء درجه انسان است. فقط بر اساس روایات میدانیم که «البلاء للکافر ادب و للمومن امتحان، للاولیاء درجه؛ بلا برای كافر، ادب نمودن وتنبيه كردن است،براي مؤمن امتحان وبرای اولیا درجه است.»6 بر اساس وظیفه دینی، هر فرد باید به خود بدگمان و به دیگران خوش گمان باشد؛ پس آنچه که ما میتوانیم انجام دهیم، پرداختن به خود است؛ خود انسان بهتر میداند که فلان گرفتاری، نتیجه فلان گناه اوست و میتواند با استغفار و حل مشکلات دینی و اعتقادی خود، سختی و مصیبت را برطرف کند؛ اما در مورد دیگران حق قضاوت بد نداریم؛ بلکه باید با خوشگماني، سختیهای آنها را امتحان خدا و سببی برای ارتقاي درجه آنها بدانیم.
👇👇👇👇
در مورد قسمت دوم سوال که آیا شیوع بیماری کرونا نتیجه گناهان انسان است؟ باید گفت که انسان غیر معصوم نمیتواند با قطعیت حکم کند که شیوع این بیماری، عذاب الهی و نتیجه گناهان انسان است. ممکن است به دلایل دیگری باشد؛ مانند سهل انگاری انسان، یا سود محور بودن زورمندان دنیا با توجه به فرضیه ساختگی بودن این ویروس، یا یکی از مسائل طبیعی عالم ماده باشد؛ مانند دیگر حوادث که زمینه شکوفایی استعدادهای انسان را در زمینه اکتشافهاي دارویی و درمانی در طول هزاران سال گذشته فراهم کرده است. از آنجا که خداوند متعال طالب خیر و سود مخلوقات خود است و نظام عالم را به بهترین نحو ممکن شکل داده تا بیشترین بهره نصیب انسان شود، بيشك حوادث تلخ و ناگوار نیز سودی برای انسان دارد.
اگر فرض بگيريم، این بیماری نتیجه گناهان انسانها و عذاب الهی باشد، باز هم منافاتی با تلاش برای رفع آن ندارد. قرآن برخی مصائب عمومی را محصول گناهان جمعی میداند: «فساد در خشکی و دریا به سبب اعمال مردم آشکار شد تا نتیجه بعضی از اعمالی را که انجام دادهاند، به آنان بچشاند، شاید باز گردند».7
اما در همین آیه نیز هدف از سختی را توبه و بازگشت به خدا معرفی میکند. پس هميشه چنین نیست که نجات از عذاب الهی امکان نداشته باشد. خداوند متعال بعد از اینکه بندگان گناهکار را با بلاها، هشیار کرده و آنها را متوجه گناهان خویش ساخت، راه توبه قرار داده است. با بازگشت به سوی خداوند و جبران کاستیها و خطاها، انسانها را در مسیر نجات از عذاب الهی یاری میکند و عامل نجات را به آنها میشناساند.
نتیجه:
1- مصیبتها و سختیهایی که به انسان میرسد دو دسته است: الف- استحقاقی ب- اعواضی.
استحقاقی به این معنا که انسان گناه یا کوتاهی در انجام وظایف یا بیتدبیری داشته که نتیجه آن به صورت سختی یا مصیبت ظاهر شده است. اعواضی به این معنا که انسان در به وجودآمدن آن تأثیری ندارد، حال یا لازمه عالم ماده و محدودیت آن است یا خداوند انسان را امتحان میکند تا استعداد او شکوفا و ایمان او قویتر گردد تا در نتیجه به جایگاه بالاتری برسد.
2- حکم قطعی در مورد علل بلاها و سختیها، برای انسانهای عادی ممکن نیست؛ بنابراين وظیفه انسان در برابر این سختیها، پرداختن به خود، توبه و استغفار و انجام اعمال صالح و تلاش برای رفع مشکل است؛ چرا که حتی اگراین سختیها نتیجه گناهان فرد باشد، باز هم خداوند راه توبه و بازگشت را قرار داده تا او را به سوی نجات راهنمایی کند.
منبع:
http://www.pasokhbesoalat.ir/
🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️#پرسش_و_پاسخ
❓در روایات، در چه زمینه هایی برای #امام_مهدی_علیه_السلام دعا شده است؟
👇👇👇
💢 بسيارى از اين دعاها را مى توان در موضوعات زير دسته بندى كرد.
🔹۱. دعا براى تحقّق فَرَج و انجاز وعده الهى و درخواست اذن قيام: «أَنجِزْ لِوَلِيِّكَ»؛«أَنجِزْ لَهُ ما وَعَدتَهُ؛ «وَائذَن لَهُ فى جِهادِ عَدُوِّكَ وعَدُوِّهِ».
🔸۲. دعا براى اين كه مهدى(ع) همان منجى و مهدى موعود و قائم منتظر و ناصر دين باشد: «تَنتَصِرُ بِهِ لِدينِكَ».
🔹۳. دعا براى تعجيل در فرج: «و عَجِّل فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ»؛ «عَجِّل فَرَجَهُ»؛ «أَن تُعَجِّلَ فَرَجَ المُنتَقِمِ».
🔸۴. دعا براى تحقّق آثار و بركات قيام امام(ع) : «شَملَ الاُمَّةِ»؛ «عَدلاً وقِسطاً»؛ «وأَمِت بِهِ الجَورَ»؛ «وجَدِّد بِهِ ما مُحِىَ من دينِكَ»؛ «ويُقامُ فيهِ مَعالِمُكَ».
🔹۵ . درخواست پاسدارى و نگاه داشت امام(ع) از آسيب ها و شرور و نيز حفظ از بغى حسودان و افزايش كرامت الهى و مصونيت از نيرنگ دشمنان : «وَليّاً وحافظاً وقائِداً...» ؛ «فى حِصانَةٍ مِن بأسِ المُعتَدين».
🔸۶. درخواست خوارى و هلاكت دشمنان خدا و امام : «أَذلِل بِهِ...مَن نَصَبَ لَهُ العَداوَةَ»؛ «وَاكفُف عَنهُم بَأسَ مَن نَصَبَ الخِلافَ عَلَيكَ ، وَابسُط سَيفَ نَقِمَتِكَ عَلى أعدائِكَ المُعانِدينَ».
🔹۷. دعا براى آسانى كار قيام و به يارى آمدن فرشتگان: «وَافتَح لَهُ فَتحاً يَسيراً»؛ «وحُفَّهُ بِمَلائِكَتِكَ حَفّاً»؛ «وأَرْدِفْهُ بِمَلائِكَتِكَ؛ «وَاشْدُدْ أزْرَهُ».
🚩 گفتنى است در دعاهاى فراوان در باره امام زمان(ع) ، موضوعات ديگرى مانند: ارسال درودها، بيعت و پيمان بستن با امام، و فراز آوردن باورها و آرمان هاى شيعه، پيوستن به ياران ايشان و طلب صبر و استقامت براى آنان ، شناختن حجّت، تحمّل انتظار و رجعت و حضور در قيام و درآمدن به جرگه يارانش نيز به چشم مى آيد كه با موضوع اصلى - حكمت دعا براى امام زمان(ع) - متفاوت است.
🔺همچنين ما به دعاهاى امام زمان(ع) براى خود نگاه جداگانه اى نداشته ايم؛ زيرا برخى از آنها در موضوعات پيش گفته مى گنجند...
🌐بیشتر بخوانید
🔰 @p_eteghadi 🔰
.
﷽؛
💠 #حديث
🏷 رحمت خدا بر عزادران
🔅 #امام_صادق_علیه_السلام :
🔸 «بار خدايا! ... اين چهرههاى آفتاب سوخته را و اين گونههايى را كه بر قبر پدرم ابى عبد اللّه [حسين] به خاك ماليده مىشود و اين چشمهايى را كه از سر دلسوزى براى ما اشكهايشان سرازير مىگردد و اين دلهايى را كه در غم مصيبت ما بيتاب و سوزان است و اين ناله و شيونهايى را كه براى ما مىشود، مشمول رحمت خويش بفرما» .
🔹 «اَللّهُمَّ ،.. فَارحَمْ تِلكَ الوُجوهَ الّتي غَيَّرَتها الشَّمسُ وَ ارحَمْ تِلكَ الخُدودَ الّتي تَقَلَّبُ عَلى قَبرِ أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام وَ ارحَمْ تِلكَ الأعيُنَ الّتي جَرَت دُموعُها رَحمَةً لَنا وَ ارحَمْ تِلكَ القُلوبَ الّتي جَزِعَت وَ احتَرَقَت لَنا وَ ارحَمْ تِلكَ الصَّرخَةَ الّتي كانَت لَنا .».
📚 بحار الأنوار : ج ١٠١ ص ٨ ح ٣٠
🔰 @p_eteghadi 🔰
جهنمی بودن زبیر در کلام امام علی علیه السلام
🤔#پرسش
❓ آنگاه که آخوند بیسواد، بر حضرت علي نیز دروغ میبندد....
📽 چنانکه در کلیپ فوق مشاهده میکنید، آخوند ادعا میکند که در شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید آمده که حضرت علی به قاتل حضرت زبیر فرمود : پیغمبر درباره تو و زبیر گفت : قاتل و مقتول، هردو در جهنم اند.
🔰 متن ابنابیالحدید را بنگرید :
فقال ابن جرموز : الجائزة يا أمير المؤمنين! فقال : أما إني سمعت رسول الله ﷺ يقول : بشّر قاتلَ ابنِ صفيةَ بالنار.
✍🏻 ابنجرموز (قاتل حضرت زبیر) گفت : ای امیرالمؤمنین! جایزه بده.
حضرت علی فرمود : من از پیغمبر ﷺ شنیدم که به من فرمود : به قاتل حضرت زبیر، بشارتِ جهنم را بده.
📚 شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید 236/1
⚠️ البته یک تخفیف ویژه به این آخوند دروغگو و سایر دروغگویان میدهیم!
👈🏻👈🏻 اگر از هریک از کتب منابع شیعه و سنی، این دروغ را [که حضرت علی، در حق زبیر، چنین چیزی گفته] پیدا کردید، جایزه دارید.
حتی با سند جعلی! از هریک از منابع. از امروز، تا ظهور امام زمان ❗️❗️
👇👇👇👇
💠#پاسخ💠
👌علی ع با الفاظ دیگری تصریح به بد عاقبتی و جهنمی بودن و ملعون الهی بودن زبیر می کردند و این قضیه روشنی است که تحدی بردار نیست .
❕خداوند می فرماید :
" فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ " " با پيشوايان كفر پيكار كنيد چرا كه آنها پيمانى ندارند، شايد دست بردارند. " ( توبه ١٢ )
👌علی ع می فرمود :
" آگاه باشید که ائمه کفر در اسلام پنج تن اند ( که باید مستقیما با آنان جنگید ) , طلحه و زبیر و معاویه و عمرو بن عاص و ابوموسی اشعری " " أَلَا إِنَّ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ فِي الْإِسْلَامِ خَمْسَةٌ طَلْحَةُ وَ الزُّبَيْرُ وَ مُعَاوِيَةُ وَ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ وَ أَبُو مُوسَى الْأَشْعَرِيُّ. "
📚بحار الانوار ج ٣٢ ص ٣٣٥
❕و می فرمود :
" اهل جمل ( که زبیر جزء آنان بود ) , لعن شده اند , مردی گفت ای امیر مومنان , از سخن شما مومنین آنان خارج می شود ( که آنان ملعون نباشند ) ? امام ع فرمود : وای بر تو در میان آنان مومنی نبود " " قَالَ عَلِيٌّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ لُعِنَ أَهْلُ الْجَمَلِ فَقَالَ رَجُلٌ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَّا مَنْ كَانَ مِنْهُمْ مُؤْمِناً فَقَالَ ع وَيْلَكَ مَا كَانَ فِيهِمْ مُؤْمِن "
📚الکافئه فی ابطال توبه الخاطئه , شیخ مفید , ص ٤٢
❕در بیان دیگری در رابطه با اهالی جمل و زبیر فرمود :
" ما کسانی هستیم که ایمان آورده اند و آنان کسانی اند که کفر ورزیده اند , و خداوند از ما نبرد با آنان را خواسته ما نیز با آنان به مشیت و امر و اراده خداوند قتال می کنیم " " فَنَحْنُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ شَاءَ اللَّهُ مِنَّا قِتَالَهُمْ فَقَاتَلْنَاهُمْ بِمَشِيئَتِهِ وَ أَمْرِهِ وَ إِرَادَتِه "
📚امالی مفید ص ١٠٢ _ مستدرک الوسائل ج ١٨ ص ١٨٠
👌وقتی هم که قاتل زبیر سر او را به نزد علی ع آورد , ایشان تصریح کردند که زبیر از شیطان پیروی کرد و به بد عاقبتی و مرگی بد و نکوهیده از دنیا رفت , این یعنی سرانجام زبیر ختم به خیر نشد و مسیرش رو به آتش می باشد .
👇👇👇
💠ادامه 👇
❕مروان بن حَكم می گوید :
" زبير به قصد مدينه فرار كرد تا به بيابان سِباع رسيد. احنف، صدايش را بلند كرد و گفت: با زبير، چه كنم؟ او دو گروه از مسلمانان را به جان هم انداخت تا اين كه برخى، برخى ديگر را كشتند و اينك مىخواهد به خانوادهاش بپيوندد. ابن جرموز، اين سخن را شنيد و به دنبال زبير افتاد و مردى از قبيله مُجاشع نيز در پى او رفت تا اين كه اين دو تن به او رسيدند. زبير، چون آن دو را ديد، آنان را [از كشتن خويش] برحذر داشت. آن دو گفتند: اى حوارى پيامبر خدا! تو در امان مايى و كسى به تو دست نمىيابد. ابن جرموز، او را همراهى مىكرد. در همين حال كه او را همراهى مىكرد و عقب مىكشيد و زبير از او جدا مىشد، گفت: اى ابو عبد اللّه! زرهت را درآور و آن را روى اسبت بگذار كه برايت سنگينى مىكند و خستهات مىسازد. زبير، آن را از تن، بيرون آورد و عمرو بن جرموز برمىگشت و [به عمد] عقب مىماند. زبير او را صدا مىزد كه خود را به وى برساند. عمرو، اسبش را مىتازانْد سپس، خود را به او نزديك مىكرد، تا آنكه زبير از او آسودهخاطر شد و عقب ماندن عمرو بر او غريب نمىنمود. ناگاه عمرو، حمله كرد و از پشت، چنان نيزهاى ميان شانههاى زبير زد كه پيكان آن از سينه او بيرون آمد و از اسب، فرو افتاد. عمرو، سر زبير را بريد و نزد احنف آورد و او نيز آن را نزد امير مؤمنان فرستاد. ( على عليه السلام ) چون سر بريده زبير و شمشير او را ديد، فرمود: «آن شمشير را به من بدهيد». دادند. آن را در دست چرخانْد و فرمود:
👈 «اين، شمشيرى است كه با آن مدّتهاى طولانى در حضور پيامبر خدا جنگ كرد امّا سرانجام، هلاكت و مرگى نكوهيده به او رسيد». سپسبه سر زبير نگريستو فرمود: «تو افتخار همنشينى و خويشاوندى با پيامبر خدا را
داشتى؛ ولى شيطان، درون دماغت رفت و تو را به چنين روزى افكند».👉
" فَلَمّا رَأى رَأسَ الزُّبَيرِ وسَيفَهُ قالَ: ناوِلِني السَّيفَ، فَناوَلَهُ، فَهَزَّهُ وقالَ: سَيفٌ طالَما قاتَلَ بِهِ بَينَ يَدَي رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله، ولكِنَّ الحينَ ومَصارِعَ السّوءِ!
ثُمَّ تَفَرَّسَ في وَجهِ الزُّبَيرِ وقالَ: لَقَد كانَ لَكَ بِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله صُحبَةٌ ومِنهُ قَرابَةٌ، ولكِنَّ الشَّيطانَ دَخَلَ مِنخَرَيكَ، فَأَورَدَك هذَا المَورِدَ! "
📚الجمل: ص 390 و 387 ؛ الطبقات الكبرى: ج 3 ص 111 و راجع تاريخ الطبرىص: ج 4 ص 498 و 534 و أنساب الأشراف: ج 3 ص 49 54 ومروج الذهب: ج 2 ص 372 والكامل في التاريخ: ج 2 ص 338.
❕بر اساس سایر روایات اهلسنت هم شکی در جهنمی بودن زبیر نمی باشد .
👌طبق روایات اهلسنت ، دشمن اهلبیت و علی علیهم السلام ، از بدترین مخلوقات بوده که دوزخ جایگاه اوست .
پیامبر گرامی فرمود ؛
« هر کس بغض و دشمنی اهل بیت را داشته باشد خداوند او را وارد آتش جهنم می کند »
📚مستدرک علی الصحیحین ، حاکم نیشابوری ، ج 3 ص 150
👌و فرمود ؛
« اگر كسى همواره به نماز و روزه بپردازد ولى كينه اهل بيت محمد را به دل بگيرد، و خدا را با اين حال ملاقات نمايد، به دوزخ مى رود»
📚مستدرک علی الصحیحین ، ج 3 ص 148
👌و فرمود ؛
« كسى كه كينه ما اهل بيت را در دل داشته باشد، خداى تعالى در روز رستاخيز او را يهودى محشور مى كند هر چند هم روزه بگيرد و نماز بگزارد»
📚مجمع الزوائد و منبع الفوائد ، هیثمی ، ج9 ص172
❕یا از علی ع نقل می کنند که فرمود ؛
« سوگند به خدایی که دانه را شکافت و مردمان را آفرید پیامبر چنین فرمود که مرا جز مومن دوست ندارد و جز منافق دشمن نمی دارد» " «أَنْ لَا يُحِبَّنِي إِلَّا مُؤْمِنٌ، وَ لَا يُبْغِضَنِي إِلَّا مُنَافِقٌ». "
📚صحیح مسلم ج 1 ص 86 _ فتح الباری ج 7 ص 58
❕با توجه به این روایات ، تکلیف کسانی چون عایشه و طلحه و زبیر و معاویه که جنگ های جمل و صفین را بر علیه علی علیه السلام ترتیب دادند روشن می شود ❗️
👌عایشه و طلحه و زبیر و معاویه و ... موظف بودند که تحت حکومت امیر مسلمین و حاکم جامعه اسلامی یعنی علی ع باقی بمانند و بر او خروج نکنند ، چنان که مطابق نقل اهلسنت ، پیامبر گرامی فرمود ؛
«مَنْ رَأَى مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئًا يَكْرَهُهُ فَلْيَصْبِرْ عَلَيْهِ فَإِنَّهُ مَنْ فَارَقَ الجَمَاعَةَ شِبْرًا فَمَاتَ، إِلَّا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
«هر کس از امیر و حاکم خود چیزی را ببیند که ناخوشایندش باشد، باید بر آن صبر کند. چرا که اگر کسی به اندازه یک وجب، از جماعت مسلمین جدا شود، و سپس بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است. »
📚صحیح بخاری ج 11 ص 9 _ صحیح مسلم ج 3 ص 1477
👌بنابراین کسانی که بر علی علیه السلام خروج کردند و جنگ جمل و صفین را به راه انداختند ، مطابق این روایت اهلسنت ، به مرگ جاهلی مرده اند ، و مرگ جاهلی نیز مرگ کفر و شرک و نفاق است .
🔰 @p_eteghadi 🔰
کتاب حسین از زبان حسین علیه السلام
" روایت دوران ولادت امام حسین (ع) تا شهادت از زبان خود حضرت "
🔺 این کتاب در هشت فصل دوران ولادت امام حسین (ع) تا شهادت آن حضرت و پس از آن را روایت می کند.
🔺 همچنین ماجرای اسارت کاروان تا بازگشت به کربلا و سپس مدینه از زبان حضرت زینب (سلام الله علیها) روایت می شود.
🔺 فصل های این کتاب عبارت اند از: «دوران رسول خدا (ص) دوران امیرالمومنین (ع)، دوران امام حسن (ع)، امامت، آغاز مبارزه آشکار با حاکمیت اموی، از مکه تا کربلا، و تو چه می دانی کربلا چیست، پس از شهادت امام حسین (ع)».
#معرفی_کتاب
🔰 @p_eteghadi 🔰
دوستی دیرینه امام سجاد ع با مروان !!!!
🤔#پرسش
❕دوستی امام سجاد با مروان
❓در قيام مردم مدينه، شورشيان عوامل يزيد را در خانه مروان محاصره كردند، مروان براى نجات خانواده اش به تقلا افتاد، از عبدالله بن عمر خواست كه خانواده اش را نجات دهد، ولى او نپذيرفت. سپس مروان از على بن الحسين(سجاد) خواست كه همسرش، عايشه دختر عثمان و فرزندانش را به خارج از شهر منتقل كند. سجاد نيز آنها را از شهر خارج كرد و فرزندش عبدالله را نيز به آنها سپرد كه وى را با خود ببرند.
#متن_عربى: فكلمه مروان: " يا ابا الحسن ان لي رحماً، وحرمي تكون مع حرمك" فقال الامام: " افعل فبعث بحرمه اليه... فخرج الامام بحرمه وحرم مروان حتى وضعهم في ينبع "، وكان مروان شاكراً لعلى بن الحسين، مع صداقت كان بينهما قديمه
#ترجمه:
مروان به وى گفت: اى ابا الحسن خانواده ام را همراه خانواده ات به مكان امنى ببر، امام همراه خانواده اش خارج شد و خانواده مروان را نيز به خارج از شهر برد و آنها را در شهر ينبع ترك كرد مروان ازين بابت هميشه از سجاد شكرگزارى ميكرد👈 با اينكه بين آنها دوستى ديرينه اى وجود داشت. 👉
#منابع:
١) تاريخ طبرى ج ٥ ص ٤٨٥ ❗️❗️
👇👇👇
💠#پاسخ💠
❕مروان از قيام مردم بشدت وحشتزده شد، زيرا اين شورش يكى از عناصر ويرانگر و از عوامل تخريب و تباهى بود، از جمله مىترسيد كه از ناحيه شورشيان به زنانش تجاوز شود، اين بود كه ابتدا به عبد اللّه بن عمر پناه برد و از او درخواست كرد تا از زنان او حمايت كند اما عبد اللّه بن عمر، اجابت نكرد، مروان نااميد شد و برگشت در حالى كه مىگفت: خدا روى چنين شخصى را زشت كند .
📚الاغانی ج ١ ص ٢٤
❕و با عجله به خدمت امام زين العابدين عليه السّلام كه معدن بخشندگى و رأفت بود شتافت و تقاضاى خود را مطرح كرد، امام عليه السّلام جواب مثبت داد، اين بود كه زنان اموى را به حرم آن حضرت بردند و امام عليه السّلام آنان را به «ينبع» برد و پس از آن عايشه دختر عثمان زن مروان راهى طايف شد و بر امام زين العابدين عليه السّلام گذر كرد، امام بر او بيمناك گرديد از اين رو پسرش عبد اللّه را براى محافظت وى به همراه فرستاد و عبد اللّه تا پايان حادثه با وى ماند. مورخان مىگويند: امام عليه السّلام چهارصد زن را با اولاد و خدمتگزاران تحت تكفّل گرفت و آنها را با خانواده خودش اداره مىكرد تا اين كه مسلم بن عقبه از مدينه بيرون شد و يكى از آن زنان سوگند ياد كرد كه در منزل پدرش آن آسايش و زندگى راحتى را كه در منزل امام على بن حسين عليهما السّلام ديد، هرگز نديده بود. "
📚تحليلى از زندگانى امام سجاد عليه السلام ، نويسنده: باقر شريف قرشى / مترجم محمدرضا عطائى ج 2، ص: 658
❕پناه دادن امام سجاد ع به مروان , بر خلاف توهم طبری , به خاطر دوستی با مروان نبود , بلکه به خاطر حکم قرآن و سنت نبوی بود که انسان باید حتی به دشمن خود نیز نیکی کند .
👌خداوند می فرماید :
" بدى را از راهى كه بهتر است دفع كن (و پاسخ بدى را به نيكى ده) ما به آنچه آنها توصيف مىكنند آگاهتريم " " ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَصِفُونَ " ( مومنون ٩٦ )
❕و می فرماید :
" وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ _ وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ _
" هرگز نيكى و بدى يكسان نيست، بدى را با نيكى دفع كن، تا دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صميمى شوند! _ اما به اين مرحله جز كسانى كه داراى صبر و استقامتند نمىرسند، و جز كسانى كه بهره عظيمى از ايمان و تقوا دارند به آن نائل نمىگردند. " ( فصلت ٣٤ _ ٣٥ )
👌و در وصف بندگان صالح خود می فرماید :
" وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِين " " و خشم خود را فرو مىبرند و از خطاى مردم مىگذرند، و خدا نيكوكاران را دوست دارد. " ( آل عمران ١٣٤ )
❕ در مناقب ابن شهرآشوب درباره اخلاق رسول اكرم ص آمده است:
«وَلَا يَجْزِي بِالسَّيِّئَةِ السَّيِّئَةَ وَلَكِنْ يَغْفِرُ وَيَصْفَحُ " بدى را به بدى جزا نمىداد بلكه (با خوبى به مقابله با آن مىپرداخت و) مىبخشيد و صرف نظر مىكرد». "
📚مناقب ابن شهر آشوب ج ١ ص ١٤٧
❕بر پایه این حکم اسلامی , امام سجاد ع با دشمنانش با نهایت نیکی و مدارا رفتار می کرد .
👇👇👇
💠ادامه 👇
👌علامه مجلسى در بحارالانوار در باب مكارم اخلاق امام سجاد عليه السلام نقل می کند :
" شخصى در برابر آن امام بزرگوار ايستاد و زبان به دشنام و ناسزا گويى گشود. حضرت سخنى به او نگفت. هنگامى كه گفتار او تمام شد و باز گشت امام عليه السلام به يارانش كه آنجا نشسته بودند فرمود: شنيديد اين مرد چه گفت؟ دوست دارم همراه من بياييد تا پاسخ مرا به او بشنويد. عرض كردند: مانعى ندارد و آنها مايل بودند كه امام عليه السلام پاسخى همچون سخنان او بدهد ولى ديدند امام عليه السلام در اثناى راه اين را آيه شريفه را تلاوت مىكند: (پرهيزگاران كسانى هستند كه) خشم خود را فرو مىبرند؛ و از خطاى مردم در مىگذرند؛ و خدا نيكوكاران را دوست دارد». با شنيدن اين آيه دانستيم كه حضرت نمىخواهد مقابله به مثل كند. هنگامى كه به منزل آن شخص رسيديم. امام عليه السلام او را با صداى بلند فرا خواند. فرمود: بگوييد على بن الحسين است. او از خانه بيرون آمد در حالى كه آماده شنيدن سخنان تند و شديد بود. در اينجا امام عليه السلام به او روى كرد و فرمود:
❕ «يَا أَخِي إِنَّكَ كُنْتَ قَدْ وَقَفْتَ عَلَيَّ آنِفاً فَقُلْتَ وَقُلْتَ فَإِنْ كُنْتَ قُلْتَ مَا فِيَّ فَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهُ وَإِنْ كُنْتَ قُلْتَ مَا لَيْسَ فِيَّ فَغَفَرَ اللَّهُ لَك "
" برادر تو الان نزد من آمدى و آنچه را مىخواستى گفتى اگر نسبتهايى را كه به من دادى در من هست من از خدا براى خودم آمرزش مىطلبم و اگر آنچه گفتى در من نيست براى تو طلب آمرزش مىكنم». هنگامى كه آن مرد اين محبت و لطف و عطوفت را ديد پيشانى امام عليه السلام را بوسيد و گفت: من چيزهايى گفتم كه در تو نبود و لايق خودم بود. "
📚بحارالانوار، ج 46، ص 54، ح 1
❕مرحوم محسن الامین در پاسخ به طبری که نیکی امام سجاد ع به مروان را ربط به دوستی آنان می دهد , پاسخ جالبی داده و می گوید :
"اين بالاترين درجه فضيلت و بزرگوارى و از مكارم اخلاق امام بود كه در برابر آن همه آزارى كه مروان نسبت به آن حضرت روا داشته بود، اينك رفتار سوء وى را با نيكى و احسان جبران مىكرد و اين بزرگوارى و عفو و گذشت از خاندان رسالت كه خود منبع فضيلت و اخلاق بودهاند سرچشمه گرفته است و هرگز جاى شگفتى و تعجب نيست ...
❕ اما بر خلاف گفته طبرى كه در ذيل به بعضى از روايات خود اشاره كرده، سپاسگزارى مروان از على بن الحسين (ع) مبتنى بر روابط دوستانه قديمى نبوده است؛ زيرا دشمنى و عداوتى كه مروان نسبت به على بن الحسين و اهل بيت طاهرين (ع) روا مىداشت، احتياج به توضيح ندارد و همه كس بدان آگاه است.
❓آيا مىتوان تعيين كرد اين دوستى كه به ادعاى طبرى از قديم بين آن دو برقرار بوده از چه زمان آغاز گشته است؟ آيا از آن روز بوده كه مروان در جنگ جمل با جدّ آن حضرت على بن ابى طالب (ع) به مبارزه و كارزار پرداخت؟ و يا آن روز كه همراه با معاويه در جنگ صفين با وى جنگيد؟ و يا از آن موقع بوده است كه مروان درباره امام حسين (ع) به وليد گفت: حسين بن على هرگز بيعت نخواهد كرد.
❕ همين كه با وى مواجه شدى بىدرنگ او را به قتل برسان. و در جاى ديگر نيز به وى گفت: چنانچه حتى براى يك ساعت هم در اين امر تأخير كنى و امام حسين را به حال خود گذارى و از وى بيعت نگيرى هرگز به پيروزى بر او دست نخواهى يافت.......
❓آيا با توجه به مطالبى كه در بالا اشاره شد بازهم مىتوان قبول كرد كه بين مروان و على بن الحسين (ع)، رشته دوستى برقرار بوده است؟ و آيا مىتوان مطالب فوق را علل و اسباب دوستى آنها دانست؟ و آيا بازهم مىتوان قبول كرد كه مروان نسبت به على بن الحسين (ع)، دشمنى و عداوت نورزيده است؟
👌 در جواب بايد گفت: حاشا و كلا، هرگز چنين نبوده و توجه به مطالب فوق اين حقيقت را آشكار مىسازد كه وجود اهل بيت (ع) بر پايه فضايل و مكارم اخلاق پىريزى گرديده و هر يك از آنها خورشيد تابناكى بودند كه همه كس و حتى دشمنان آنها نيز از انوار درخشان آن بهرهمند مىگرديدند؛ و شخصيت و فضيلت، چنان در وجود آنان جاى داشت كه هر كس به آزارشان مىپرداخت با نيكى و احسان با وى رفتار مىكردند.
❕به اين ترتيب، جوانمردى و عدل و انصاف و عفو و گذشت و بزرگوارى در برابر دشمن، از صفاتى بود كه خداوند به ايشان اختصاص داده و به اين صفات آنان را زينت بخشيده است، تا آنجا كه در شخصيت و فضيلت و احسان و نيكى هيچ كس به پايه آنها نرسيده و هيچ كس را ياراى برابرى با آنان نبوده است.
👌امام زين العابدين (ع)، همان كسى است كه گفت: (چنان كه قاتل امام حسين (ع)، همان شمشيرى را كه با آن پدرم حسين بن على (ع)، را به قتل رسانده نزد من سپارد، بر خود لازم مىدانم كه اين امانت را به وى بازگردانم.) "
📚سيره معصومان ،ج 5،ص: 254
🔰 @p_eteghadi 🔰