دارالشهدا ز خون معطر شده‌است دلباختهٔ حسینِ بی سر شده‌است ما گریه کنانِ شَهِ بی‌سر هستیم انگار که کربلای دیگر شده‌است در جمعِ شهیدانِ خدا مهمانی‌ست چشمِ پدران و مادران، تر شده‌است در راه وطن ز خون نترسانیدم هر کس که حسینی شده، پرپر شده‌است یک باردگر منطقه‌ام ثابت کرد در راهِ خدا شهیدپرور شده‌است دارالشهدای خطّهٔ طغرلجرد از خون شهیداست معطر شده است #احمدصیفوری

غمدیده و شکسته دل و زار می‌رسد باران ببار قافله سالار می‌رسد یک اربعین کنار سرت بوده روی نی حالا کنار مرقدت اینبار می‌رسد بعد از حسین قافله سالار زینب است دارد ز بزم تهمت و آزار می‌رسد شاید ببینی و نشناسی دگر حسین! زینب که پیر گشته و بیمار می‌رسد ای آفتاب بر سر نیزه طلوع کن بنگر که اهل‌بیت، دل آزار می‌رسد یادش نمی‌رود، همه بودند دورِ او حالا بدون یاور و غمخوار می‌رسد تنها نبود تا که اباالفضل زنده بود دارد بدون یار و علمدار می‌رسد شرمندهٔ نبودن طفل سه ساله است بی او حضور حضرت دلدار می‌رسد دارد نوای اهل حرم می‌رسد به گوش گویی که کاروان عزادار می‌رسد شعر #احمدصیفوری