eitaa logo
پابـــــ📡ــــــرج‌مالواجرد
2هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
669 ویدیو
1 فایل
☆مجموعه پابرج☆ تاسیس نوروز ۱۳۷۶ ●شبکه‌پابرج ●سایت مالواجرد ●جشنواره ۹۰ ●رادیوپابرج ●پوشش شبکه‌های رسانه‌ملی ●کانال‌ پابرج‌ مالواجرد در : تلگرام، واتساپ، اینستاگرام، بله و ایتا ⚫حسینیه‌پابرج #09123728749 #09916735248 @Hsadeghi48 @Hsadeghi1348
مشاهده در ایتا
دانلود
📡💠 مالواجرد مهد زنان و مردان باخدا ✍نوشته‌ی:حجت‌اله‌صادقی 3⃣قسمت‌سوم 💫روزی روزگاری به مالواجرد حمله می‌کنند حضور آنان در نزدیکی روستا توسط دیده‌بانان که بر بالای برج‌های هر محله انجام وظیفه می‌کردند قبلا به اهالی آبادی اطلاع‌رسانی شده بود و کهن‌سالان همراه دختران و بانوان داخل قلعه رفته بودند و درب ورودی قلعه که زیر واقع است را بسته‌ بودند 🏴‍☠دزدان به سرچشمه می‌رسند و با اسب‌های شان جولان داده و می‌خواستند وارد قلعه شوند ✍از آن دوران برای مردان داشتن کلاه و پوشش سر بود و حضور هر مردی در ملا عام باید کلاهی بر سر می‌گذاشت 🎩 در طرح، جنس و رنگ با هم متفاوت بودند و هر کلاهی معرف شخصیت فردی بود که آن را بر سر می‌گذاشت ✍عموم مردان آبادی کلاه نمدی داشتند و در آن دوران مثل علمای امروز به‌جای کلاه بر سر می‌گذاشتند و به کمر می‌بستند بعدها سادات تا این اواخر به جای عمامه داشتند این رسم مانند بسیاری کم رنگ شده و در حال برچیده شدن است ✍نقل کرده‌اند وقتی که دزدان در سرچشمه مشغول جولان بودند عمامه‌اش را از سر بر می‌دارد و روی دستش گذاشته و در دست دیگر قرآن می‌گیرد و به‌ طرف سر دسته‌ی دزدان می‌رود و آن‌ها را قسم می‌دهد که وارد قلعه نشوند که مبادا برای بانوان آبادی نا امنی ایجاد شود. 🔴دزدها حرمت کتاب خدا و فرزند رسول خدا را نگه می‌دارند و از ورود به قلعه صرف نظر می‌کنند 💫حاج‌آقاسیدمحمد یک چشم و یک انگشت از دست‌شان را در یکی از درگیری‌هائی که با سارقان در آن‌ دوران وقت بودند دیگری که به مالواجرد حمله کرده بودند را از دست داده بود ✍از فرزندان حاج‌آقاسیدمحمد ولد سیدحسن معروف‌به آقاسیدمیرزاآقا همسر مرحوم‌حاجی‌خان چنین نقل‌ است؛ من بچه بودم و یادم هست که روزی دزدان به مالورد آمدند بلافاصله همگی به داخل قلعه رفیتم 🏴‍☠ دزدان به داخل روستا آمدند و ساعتی بعد رفتند 🔆 وقتی از قلعه به منزل برگشتیم دیدیم ؛ کیسه آردی که در خانه داشتیم را وسط حیاط خانه خالی کرده و فقط کیسه‌اش را با خود برده بودند ♻️ شاید نمی‌دانستند آرد چیست؟ یا شاید بخاطر سنگینی آرد را خالی کرده و فقط کیسه‌اش را با خود برده بودند هم که داشتیم گذاشته بودند بر لبه‌ی مشرف به جوی و حوضچه آب که وسط حیاط خانه‌مان بود 🔻پرت (part) : سنگی که سطح آن صاف و سیقلی بود🔻 و از آب عبوری داخل حوضچه روی آن ریخته بودن و بیشتر آن کله قند را با از شیرینی آب سرازیر شده روی آن لذت برده بودن و مابقی کله قند که به حداقل رسیده بود را جا گذاشته بودند 👈 ادامه مطلب فرداشب 📡 @paborjemalvajer