eitaa logo
پابـــــ📡ــــــرج‌مالواجرد
2هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
694 ویدیو
2 فایل
☆مجموعه پابرج☆ تاسیس نوروز ۱۳۷۶ ●شبکه‌پابرج ●سایت مالواجرد ●جشنواره ۹۰ ●رادیوپابرج ●پوشش شبکه‌های رسانه‌ملی ●کانال‌ پابرج‌ مالواجرد در : تلگرام، واتساپ، اینستاگرام، بله و ایتا ⚫حسینیه‌پابرج #09123728749 #09916735248 @Hsadeghi48 @Hsadeghi1348
مشاهده در ایتا
دانلود
📡💫 سیزدهمین سالگرد درگذشت مرحوم شادروان ⚜ گرامی‌باد 📺 مستند پروازسفید : مختصری از زندگی حاج‌علی احمدی و 👈 او با شبکه تلویزیونی سیمای مالواجرد ✍ از مستند پروازسفید : 📽 از گویندگان و رسانه ملی 👈با متن درباره زندگی حاج‌علی (از تولد تا وفات) 👈به‌همراه تصاویری مناسب می‌پردازد 👈چند نوبت تصاویری از حاج‌علی احمدی شامل : 1⃣ شعرخوانی با لحن شیرین و آهنگ دلنشین حاج‌علی (خانه‌اش در روستا) 2⃣ شعرخوانی دیگری در و ادامه در (سیزده بدر ۱۳۷۶) 3⃣ گزارشی از تهیه و تدارک عوامل شبکه‌پابرج (حاج‌علی گزارش می‌دهد) 4⃣ عوامل شبکه‌پابرج در تاریخ ۴ دی‌ماه ۱۳۸۸ (خانه‌اش در تهران) 5⃣ شعرخوانی مرحوم ⚜ 👈دقیقا ۳۳ روز قبل از به ملکوت اعلی ✅ 📡 لینڪ ما در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd لینڪ ما در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡🔴معرفی اولین کتابدار و کتابخانه در روستا از امور فرهنگی ایام نوجوانی در زادگاهم مالواجرد 💫بعد از پیروزی انقلاب از حوزه‌های علمیه بسیاری از طلاب 👈برای تشکیل کلاس‌های آموزش قرآن و احکام‌ در آغازین روزهای تعطیلات تابستانی راهی مناطق محروم می‌شدند ✍یادمه تابستان ۱۳۵۸ کلاس تدریس خود را در مسجدچی که روبروی خانه‌ی پدری‌ شان در محله پائین تشکیل می‌دادند. ✍تابستان ۱۳۵۹ جناب آقای‌ که آن زمان طلبه‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی قم بودند 👈به مالواجرد آمدند و ضمن تشکیل کلاس احکام و آموزش قرآن به دانش‌آموزان در مدرسه سرچشمه 👇با آوردن 📚چندین جلد کتاب‌ داستانی را راه‌اندازی کردند‌. 📚کتابخانه‌‌‌ی حاج‌آقای‌‌طاووسی در خانه‌ی پدری ایشان ⚜مرحوم‌شادروان ⚜ 👇در کنار خانه‌ی مرحوم محمدعباس واقع بود. 🍁با آمدن فصل پائیز ایشان به محل سكونت شان باز گشتند و کتابخانه‌ی وی تعطیل شد. اقدام شایسته‌ی حاج‌آقای طاووسی در راه‌اندازی نخستین کتابخانه‌ی روستا برای من انگیزه‌ای شد تا با خرید و جمع‌آوری کتاب‌های داستانی و تشویش بچه‌ها برای تهيه کتاب طی سال تحصیلی ۵۹_۶۰ اواخر خردادماه ۱۳۶۰ بیش از هفتاد جلد کتاب فراهم کردیم ✍اینجانب ایام تابستان یکی‌دو سال هر روز حوالی ظهر که از صحرا بر می‌گشتیم خانه‌مان در سرچشمه را با برداشتن چچپ علف که در گوشه آن بود و پالان الاغمان 👈آب و جارو می‌کردم سپس کتاب‌ها را دور تا دور دالانچی می‌چیدم تا بچه‌هائی که برای هر کدام یک جلد کتاب تحويل من داده‌ بودن 👈می‌آمدند و کتابی می‌گرفتن و می‌رفتند به خانه‌های‌شان. 🔴آن‌ها موظف بودند سه روز بعد همراه کتاب از آن را در کاغذی نوشته و تحویل دهند و بعد کتاب دیگری با خود ببرند. ✍بعضی وقت‌ها به جای دالانچی خانه‌مان را پس از تمیز کردن 👈به‌عنوان کتابخانه استفاده می‌کردم. 🔴بعضی از پدربزرگ‌ها که هم‌سن‌وسال بنده با چند سال کم و بیش دقیقاً موارد ذکر شده را به خاطر دارند 📡 پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd