📡✍حاجمحمدحسین مالواجردی حدود یکقرن پیش در روستا زندگی میکرد
او فردی متول و دارای احشام و زمینهای کشاورزی زیادی بوده
بطوریکه چندین رعیت و چوپان #نانخور وی بودند
✍حاجمحمدحسین در آخرین سفر بیبازگشت به مالواجرد
👈که منتهی به شهر مقدس قم شده است
در روستا و قبل از مسافرت،
شب هنگام بدون آنکه کسی را مطلع کند و حتی اهلبیتش متوجه شوند
دیگ بزرگ حاوی #نقرهای را به درب خانه یکی از رفقا و دوستانش به نام علی ولد حاجحسین برده
ضمن اعلام خبر سفری که در پيش دارد
از او تقاضا میکند آن دیگ را در جائی مناسب مخفی کند
مرحوم علی حاجحسین تقاضای دوستش را اجابت کرده
شبانه بی سر و صدا طوریکه حتی همسر و فرزندانش خبردار شوند
امانتی حاجمحمدحسین را داخل کاههای کاهدان خود #مخفی میکند
⚜مرحوم حاجمحمدحسین مالواجردی بیآنکه به کسی قضيه سپردن امانتی
نزد علی حاجحسین را بگوید
✍باتفاق همسر و چند نفر دیگر با کاروانیان راهی سفر میشوند
کاروانیان آبادی تا آبادی و شهر به شهر طی طريق کرده
تا سرانجام به شهر مقدس قم میرسند
حاجمحمدحسین پس از مدتی که در قم ساکن بودند به بیماری مبتلا شده و دار فانی را وداع میگوید
همراهان او پیکرش را در قم دفن میکنند
ایامی سپری میشود تا اینکه خبر درگذشت او به روستا میرسد
بستگان حاجمحمدحسین مالواجردی مجالس ختم و عزاداری در ماتم او برپا میکنند
چند روزی میگذرد و علی حاجحسین وقتی میبیند وراث حاجمحمدحسین سراغی از امانتی او که نزدش هست را نمیگیرند،
خودش درب خانه رفیقش میرود و اهل خانه را از امانتی حاجمحمدحسین نزد خود خبردار میکند
آنان دیگ حاوی نقره را داخل کادون (kadon) خانه رفیق پدرشان
از علی حاجحسین تحویل میگیرند
و این حکایت امانتداری مرحوم علی حاجحسین سالهاست
دهان به دهان بسياری نقل کردهاند
و هماکنون توفیق حاصل اینجانب گرديد
تا بصورت دیتا در فضای مجازی نگارش کنم
✍در پایان درخواست میکنم #نثار ارواح نامبردگان در این بخش از مطالب فاتحهای قرائت فرمائید
💠اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
✅ #باماهمراهباشید
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
@paborjemalvajerd