eitaa logo
پابـــــ📡ــــــرج‌مالواجرد
2هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
669 ویدیو
1 فایل
☆مجموعه پابرج☆ تاسیس نوروز ۱۳۷۶ ●شبکه‌پابرج ●سایت مالواجرد ●جشنواره ۹۰ ●رادیوپابرج ●پوشش شبکه‌های رسانه‌ملی ●کانال‌ پابرج‌ مالواجرد در : تلگرام، واتساپ، اینستاگرام، بله و ایتا ⚫حسینیه‌پابرج #09123728749 #09916735248 @Hsadeghi48 @Hsadeghi1348
مشاهده در ایتا
دانلود
📡💐 اول ذی الحجه سالروز 💐💐 مولای متقیان امیرمؤمنان 🌺 (ع) و 🌸 (س) می‌باشد تبریک و شادباش ما را پذیرا باشید پ 💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐 🌙 شب‌اول ذیحجه که هلال ماه با کرشمه خودنمائی می‌کرد 🌞 خورشید به خانه علی علیه‌السلام ‌وارد شد 💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐 ✅ 💯 📡 شبکه‌پابرج در اینستاگرام https://instagram.com/shabakepaborj پابرج‌مالواجرد در تلگرام https://t.me/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡✍ عجیب و 💫حضور یکی‌از همولایتی‌های ما ✨در جشن جنّیان در یکی‌ از شب‌ها اسماعیل مالواجردی معروف‌به مالی‌کره برای آبیاری به صحرای محله‌ده می‌رفته که ناگهان در تاریکی شب می‌بینه ... ... خلاصه کلی براشون می‌رقصه ساعتی می‌گذره می‌بینه از ی گوشه‌ای گاوی را آوردن و می‌شنوه که میگن میخوان گاوه را سر ببرن و باهاش شام درست کنند مالی می‌بینه گاوه آشناست مالی می‌بینه گاو آشناس بعد وقتی گاو را میکشن دو تا از دنده‌های گاو گم میشه به جای اون دوتا دنده دو تا چوب گِرا میتراشن میذارن جای دنده پوست را میکشن روی استخوان‌ها هی میکنن گاو زنده میشه می‌ره ساعتی سپری میشه شام میارن مالی می‌بینه لباس عروس مال دختر فلانیه و آشناست با خودش فکر می‌کنه اگه من فردا این ماجرا را تعریف کنم کسی باور نمیکنه پس تصمیم میگیره وقت شام دستشو چرب کنه و بذاره روی دامن عروس ،عروسی که تموم میشه میاد بیرون میبینه هیچ خبری نیست می‌ره سر زمین میبینه پر از آبه و حسابی آبیاری شده یکی‌دو روز بعد وقتی برای اهالی تعریف می‌کنه بعضی‌ها باور نمی‌کردن و به‌قول امروزی‌ها می‌گفتن داره چاخان می‌کنه تا اینکه ميگه بری پیراهن عروس که آن روزگار در آبادی‌ ما یک پیرن عروس بیشتر نبوده‌ را بیارین من هر دو دستم که با آبگوشت چرب شده‌ بود روی دامنش گذاشتم و نشون کردم میرن پيراهنی که داخل صندوقچه بوده و درب صندوقچه هم قفل بوده را ميارن و نشون مردم می‌دهن و باز حرمت ریش‌سفید میگه گاو فلانی هم مریضه دیگه چاق نمیشه نشونش هم همینه که این گاو دو تا از دنده‌هاش از چوبه کسی باور نمی‌کنه و بهش میخندن وقتی گاو را ذبح میکنن میبینن که درست گفته و ماجرا حقیقت داشته و این بود حکايت حضور همولایتی‌مان در مراسم جشن عروسی جنّیان تا حکايت دیگری از این ماجراها حق یار و یاورتان الله نگهدارتان ✅ 💯 📡 شبکه‌پابرج در اینستاگرام https://instagram.com/shabakepaborj پابرج‌مالواجرد در تلگرام https://t.me/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡📸 ...خاطره از رسانه ⭐️ عکاس : ؟؟؟ 🌟 مکان : مالواجرد ⭐️ تاریخ : سال ۱۳۸۷ 🌟 ارسالی : آرشیو پابرج 💫 خانواده حاج مختار صادقی در صحرای خرابلر که مشغول چیدن یونجه بوده اند عکس یادگاری گرفته اند و از راست : ✨ حاجیه خانم صدیقه احمدی ✨ آقای حسین حاج مختار ✨ آقای حسین حاج اسماعیل حسین شیخ ✨ آقای حاج مختار حاج محمد جابر ✨ آقای حجت اله حاج مختار ✨ خانم زهرا نیکبخت حسن حاج نعمت اله ♻️ آرشیو مجموعه پابرج ✅ 📡 شبکه‌پابرج در اینستاگرام https://instagram.com/shabakepaborj پابرج‌مالواجرد در تلگرام https://t.me/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡✍ مستند سه‌ روایت از مالواجرد 🔴 طرح 🌟 🔴نوشته‌ 🌟 💯 📡 شبکه‌پابرج در اینستاگرام https://instagram.com/shabakepaborj پابرج‌مالواجرد در تلگرام https://t.me/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd
1⃣روایت‌اول 🎤 خبرنگار با ✨ مالواجرد 👈 قرن گذشته 🎤خبرنگار : سلام‌ُعليکُم کدخدا ضمن تشکر از شما بابت فرصتی که در خدمت باشیم لطفاً بفرمائید روستای مالواجرد چند نفر جمعیت دارد؟ و چند نفر افراد غیرمالوردی در روستا زندگی می‌کنند؟ 👑 کدخدا : با تشکر از شما جمعیت روستای مالواجرد نزدیک به ۲۵۰۰ نفر می‌باشد و الحمدلله همه افراد ساکن روستا بومی هستند و خوشبختانه هیچ فرد غیربومی در روستا زندگی نمی‌کند و اصلا غریبه‌ها را راشون نیمیدیم تو ده حالا بعضی وقتا غربتیا میان اینجا یا تو گاراژ یا تو آسیاب بالای یا همین‌جا تو شترخون ی چن روزی می‌مونن کاسبن بنده خداها الکی، قلبیلی، جارویی، پوستی، کشکی، ماسی، قارائی، گوسفندی، چپشی، بزی، بره‌چی کره‌چی، کری‌چی، خری، گاوی، عسبی ... میارن میفروشن یا میخرن میبرن اگنی ما راشون نیمی‌دادیم 2⃣ روایت‌دوم 👈 قرن گذشته (سال ۱۴۰۰ خورشیدی) 🎤 خبرنگار با ✨ اسلامی مالواجرد 🎤 خبرنگار : با عرض سلام و تشکر از شما لطفا بفرمائید روستای مالواجرد چند نفر جمعیت دارد؟ و از این تعداد چند نفر افراد غیر بومی در روستا زندگی می‌کنند؟ 🔴عضو شورا : جمعیت روستای مالواجرد به ۱۰۰۰ نفر نمی‌رسد و در حال حاضر ۹۸۲ نفر می‌باشد متاسفانه برخی از ساکنین روستا غیر بومی هستند که از استان‌های همجوار اصفهان و همچنین تعدادی از کشور دوست و همسایه افغانستان به این روستا آمده‌اند که همگی فاقد مجوز قانونی بوده و به نوعی افغانی‌های متواری از کشور خودشان هستند که غیر قانونی وارد خاک ما شده‌اند و قاچاقی خودشان را به روستای ما رسانده‌اند و شاید تحت پيگرد ماموران کشور خودشان افغانستان بوده‌اند و هم تحت پیگرد ماموران کشور ما ایران باشند و به نوعی در مالواجرد پنهان شده‌اند 3⃣ روایت‌سوم 👈 قرن حاضر (سال ۱۴۵۰ خورشیدی) 🎤 خبرنگار با ✨ شورای آبادی مالوالُرجرد 🎤خبرنگار : با تشکر از شما لطفاً بفرمائید روستای مالوالرجرد چند نفر جمعیت دارد؟ و از این تعداد چند نفر افراد غیربومی در روستا زندگی می‌کنند؟ 🔴 رئیس شورا : جمعیت روستا نزدیک بیش‌ از ۳۰۰۰ نفر می‌باشد و خوشبختانه همه افراد ساکن در روستا غیربومی هستند 🔺به‌قول ما لرا قدیمی‌های روستا هرکی رفته سی خودش🔺 این روستا چند محله داره نظیر محله‌ی لردگانی‌ها، محله‌ی افغانی‌ها و... البته هنوز نسل مالوردی‌ا تو مالوالرجرد منقرض نشده و از روزگار قدیم قدیم این آبادی دو نفر ساکن هستند آن دو به نام‌های : حجت‌اله حاج‌مختار و حسن حاج‌محمود یک کانال فضای مجازی و یک شبکه تلویزیونی به‌نام پابرج دارند که از گذشته روستا فیلم میزارن مطلب می‌نويسن مصاحبه پخش می‌کنن در رابطه با فرهنگ و آداب گذشته روستای خودشون شهدای روستاشون ماشین آمبولانسی که بردن، حموم محله بالائی که خراب کردن قعله بزرگی که شاقی دسی خود، خرابش کردن چشمه‌ای که راسی راسی ویرانش کردن حسینیه‌ی قدیمشون که دسی دسی صاف کردن و نابودوش کردن هر جائی که نشون میدن اصلا یا وجود نداره یا ی جای ویران شده‌ای خلاصه‌ی امر که فکر کنم بيش از ۵۰ ساله که سَری کارن 🔰مثل شخصیت فیلم پاپیون هستند که یکی شون استیومکویین اون یکی داستین هافمن هست 🔺البته ما هم کاری به کارشون نداریم الکی دلی شون خوشه!!! ✅ 💯 📡 شبکه‌پابرج در اینستاگرام https://instagram.com/shabakepaborj پابرج‌مالواجرد در تلگرام https://t.me/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡🔴 آموزشی به رسانه‌مجازی پابرج‌مالواجرد ✍درپی جانمائی حضور همولایتی‌مان در مراسم جشن عروسی جنّیان 🌟 👈به‌دنبال نکات مهم به شان ✍یادداشت ذیل را ارسال فرمودند ✅ 💯 📡 شبکه‌پابرج در اینستاگرام https://instagram.com/shabakepaborj پابرج‌مالواجرد در تلگرام https://t.me/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd
درود جناب صادقی عزیز، در شعر گفتگوی بوته و درخت، آنجایی که شاعر می‌گوید: "مگر نه بیل روی دوش تو، هراس غول‌هاست؟!!" دقیقا به این باور اشاره داره که بیل چون عضوی از بدن کشاورز و از او جدا نشدنی است، بعنوان ابزار با اهمیت اعمال اراده و قدرت صحیح برای کار و زراعت و ابزاری برای دفاع، تا وقتی در دست کشاورز است او قوی و نیرومند است و غول‌ها که  در پی سلطه هستند، از بیلی که در دست کشاورز است هراس دارند، بطور کلی آدمی با ابزار و اسبابی مثل بیل و کلنگ و تراز و داس و امثالهم و ماشین آلات ساخت و تولید و بهره‌وری و ابزاری مثل علوم و فنون و سیاست و اخلاق و دانش و حتی زیبایی قوی و نیرومند میباشد، آنها که آدمی را بی اخلاق، بی دانش، بی امید و کیاست می خواهند همان غول‌هایی هستند که می خواهند بیل‌ را از دست تو بگیرند ... اشاره من به پست اخیر با موضوع: "پست ارسال‌شده سال‌گذشته -آقای‌حاج‌اصغرصادقی" که در ان به اصرار از کشاورز می خواهند بیل را از خود جدا کند اما ان کشاورز هشیار و آگاه ضمن تعامل ابزار توانمندی خود را از خود جدا نمی کند ...  می‌گه : اومدن من به عروسی یک شرط داره اون هم اینه که از من نخوای بیلم را دم در بزارم من بیلم را از خودم جدا نمی‌کنم حتی اگه بخوام برقصم بیلم رو زمین نمیزارم ... وقتی داماد وارد می‌شه بهش میگن : مالی پاشو، پاشو برقصمگه نمی‌بینی داماد اومده مالی هم درحالی‌که یکی از دست‌هاش به بیلش بوده از جاش بلند می‌شه میگن : بیلت رو چرا برداشتی مگه میخوای بری آبیاری اینجا عروسیه زشته با بیل میخوای برقصی مالی‌میگه : من با بیلم می‌رقصم میگن : مالی زشته بیلت ا بزا ورتلنگون مالی‌می‌گه : من با بیلم می‌رقصم و شروع می‌کنه به رقصیدن خلاصه کلی براشون می‌رقصه یعنی بیل نماد و سمبل عزم و اراده برای کوشش و تلاش و امید و تعبیری از انواع توانائی هاست غرض اینکه در قصه‌ها و روایت‌ها گاهی نکته‌هائی ارزشمند و نصایحی سودمند و تجربه‌ای مهم قرار گرفته که در قالب قصه به ما رسیده است باسپاس ارادتمند محمدجعفری ✅ 💯 📡 شبکه‌پابرج در اینستاگرام https://instagram.com/shabakepaborj پابرج‌مالواجرد در تلگرام https://t.me/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡🔴 پیرو سرور ارجمند، استاد بزرگوارم 🌟 💫پیرامون حکايت حضور همولایتی‌مان در مراسم جشن عروسی جنّیان 🔴لازم دانستیم مجددا سروده‌ زیبای حضرت استاد را با عنوان "گفتگوی بوته و درخت" 💫جهت بهره‌مندی هر چه بیشتر مخاطبان محترم جانمائی کنیم ✅ 💯 📡 شبکه‌پابرج در اینستاگرام https://instagram.com/shabakepaborj پابرج‌مالواجرد در تلگرام https://t.me/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡📻 رادیوپابرج امروز يک‌شنبه ۲۰ خردادماه ۱۴۰۳ تکرار رادیوپابرج ۱۷ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ 👇شامل سروده‌زیبای 🌟 🔹 درخت کهن‌سالی است 👈واقع در حاشیه معدن poozerig 👇با 👈 چِرخی cherkhi که باد آن را 👈بر بستر رودخانه به پای درخت رسانده ... ✍این حکايت را با بیان شیوا و شیرین استاد 👇در فایل صوتی رادیوپابرج که در ذیل آمده است دانلود کنید و در محیطی آرام بشنوید ✅ 📡 شبکه‌پابرج در اینستاگرام https://instagram.com/shabakepaborj پابرج‌مالواجرد در تلگرام https://t.me/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡📻 رادیوپابرج👆 امروز يک‌شنبه ‌۲۰ خردادماه ۱۴۰۳ 🔴تکرار رادیوپابرج ۱۷ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ 📻 شنونده حکايت 🌟 🖌 پیرامون روزگار قدیم با بیان بسیار دلنشین استاد 🎹 به همراه موسیقی مناسب شده است 🎞 دانلود فایل صوتی رادیوپابرج ⏰ به‌ مدت ۱۱ دقیقه و ۴۵ ثانیه به‌ حجم ۱۰/۸ مگابیت بصورت MP3 ✅ ✳️ 📡 شبکه‌پابرج در اینستاگرام https://instagram.com/shabakepaborj پابرج‌مالواجرد در تلگرام https://t.me/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡🎤متن دیالوگ‌های بوته و درخت کهن‌سال 👇جانمائی شده 📻رادیوپابرج شب‌های قبل 🖋سروده‌ی استادمحمدجعفری ↙️🔻🌴 درخت کهن‌سال : ⬅️ تک درخت صحاری تف کرده‌ام بر سرم سیمرغ بر شاخسارم هما رخش و رستم در پناهم آرمیدند مزدک، سایه‌ام به مساوات بخشید ارژنگِ مانی، وامدارِ برگ‌هایم، مشیانای سپیدپوش با همنوایانش خواندند تا جویبارها جاری و گندمزارها بسیار باشد از خانه‌ای که گندم در آن چنین به بار آید، دیوان دور می‌شوند. تو! اینجا چه می‌کنی؟ 🔸🍁 بوته : از گِردهای پراکنده آمده‌ام، سیاوشگِرد، فیروزگِرد، هشتگِرد، بهرام، سوسن، بُرُو، دست، داراب ... 🔻🌴درخت : مالوا، مالواگِرد را دیده‌ای؟ شنیدم آهنگ بزرگی دارد، چندشنبه‌بازارها، چشمه‌های جوشانِ پر آب، خربزه‌های شیرین، مزارع پنبه، تاپوهای پُر، پیمانه‌های درست، شیر گاوهاشان گواراست؛ آفتاب تموز سکه سرخِ گوجه‌های نیمه بر بام‌ها را خشک می‌کند برای سرمای شتا، دَرِ سرا نابسته، خانه رُفته، روی گشاده، به انتظار مهمان. 🔸🍁 بوته : قلعه اشکانی نبود، کوه سفید را غول‌های سنگخوار خورده‌اند، اما هنوز برج‌هائی چند با کبوترانی بر کنگره‌هاشان برجا بود؛ کنار دیوار قلعه بر سکویی مشرف به چشمه‌ای کم آب، مردانی با خاطره‌ها گپ و گفت داشتند، کودکان، آن پایین، کف چشمه، بی‌آنکه پایشان تر شود، در پِیِ رقص‌ ماهی‌های اسیرِ قلمروی کوچک، شادی می‌کردند. برخی به الهه باران و خدای خوشه‌ها از خشکسالی و تهی بودن کوزه‌ها می‌گفتند. 🔻🌴درخت : دعاشان مستجاب باد، آب نباشد گندم نیست، گندم نباشد دیوها زاد و ولدشان فراوان می‌شود، دیوبچه‌ها زود بزرگ می‌شوند. مباد یتیمی دلشکسته شود، فرنگیس گیسوان بِبُرد، رستم داغدار پسر شود، سیاووش آماج تهمت؛ مباد!، هرگز چنین مباد!. 🔸🍁 بوته : ریگ به ریگ از راه و بیراه به حریم مزارعی رسیدم که محصولشان تَرَک‌های خاک بود، در حریم خانقاهی به‌نام "پیر" و رودخانه‌ای از شن‌های روان، تا اینکه تو را یافتم، از آنچه می‌دانی بیشتر بگو!، سخنت بوی آشنایی دارد. 🔻🌴درخت : و چهل دختر که از گیسوان خود کار می بافند و به آسمان می‌فروشند، نقش بافته‌هایشان شب‌های بی‌مهتاب بر آسمان خانقاه می درخشد. برای گفت و شنود وقت تنگ است، نه روزها و رنج‌های گذشته و نه ستاره‌های آسمان را می‌شود شمرد، تو چه می‌جویی؟!. 🔸🍁 بوته : خود را می‌جویم، دیری‌ست گم شده‌ام، از دهلی به سمرقند، خراسان، بَذ، تیسفون، زابل؛ از با خدایی به بی‌خدایی و چند خدایی، به کفر و ایمان و افسون؛ باد به هر سو که می رود مرا با خود می‌بَرَد، خسته‌ام، زخمی، کاش ریشه‌ای داشتم، دست مهربانی تیمارم می‌کرد، نگاهی نگرانِ روییدنم بود. 🔻🌴درخت : افسون شده‌ی تلخ‌کامی!، بندیِ ترس و نا امیدی!، طلسم شده‌ای، طلسم!. پاپوشی که درک تو را از زیر و بم زمین گرفته از پای بیرون کن، کلاه گشادی که تا چشمانت فرو افتاده از  سر بردار؛ باطل‌السحرِ طلسم تو عریانی‌ست!!. چه‌ میدوی به هر طرف؟ تو‌ بوته‌ای و ریشه‌ات قبیله‌ی بزرگ آتش است بر فراز قلّه‌های بی‌نشان نشان‌ِ تو  کمان آرش است؛ درفشِ کاویان لباسِ کارِ توست، مگر نه بیل روی دوش تو، هراس غول‌هاست؟!! دُو وال‌پا گرچه صد‌هزار ز سوزنی به دست تو هراس و وحشتش نگفتنی‌ست. جیب‌های خود تهی بکن ز هرچه عادت است تا به رسم عید و روز نو نور پر کنم در آن، بهره‌ی تو‌ از زمانه رنگ و بوی گلشن است ماهِ مهربانِ من روزِ تو همیشه روشن است ✅ 📡 شبکه‌پابرج در اینستاگرام https://instagram.com/shabakepaborj پابرج‌مالواجرد در تلگرام https://t.me/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd