eitaa logo
بچه های پایین محله
85 دنبال‌کننده
324 عکس
199 ویدیو
7 فایل
◾کانالی خاص برای مردم بادرود... ◽پر از مطالب جذاب، مختلف و مفید ... ادمین: @Amir87rj
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیروی خدماتی شاهچراغ: حضرت کمک کرد تا به سمت تروریست بروم و مانع او شوم 🔹نیروی خدماتی شاهچراغ که در خلع سلاح تروریست نقش پررنگی ایفا کرد در گفتگویی کوتاه در مورد حادثه می‌گوید: بنده از شرکت خدماتی هستم و مشغول جارو در صحن بودم که تروریست را با اسلحه دیدم. ترسی بر من غلبه نکرد و حضرت کمک کرد تا به سمت تروریست بروم و مانع او شوم. ✅ @paiinmahale
🔅 ✍ راز آرامش و فراغت از اضطراب چیست؟ 🔹مردی سوار هواپیما شد. سمینارش تازه به پایان رسیده بود. او می‎رفت تا در سمینار بعدی شرکت کند و دیگران را به‌سوی خدا بخواند و به رحمت الهی امیدوار سازد. 🔸هواپیما از زمین برخاست. مدتی گذشت. همه به گفت‌وگو مشغول بودند. مرد در افکارش غوطه‌ور بود که در جلسه‌ بعدی چه‎ بگوید و چگونه بر مردم تأثیر بگذارد. ناگاه، چراغ بالای سرش روشن شد که کمربندها را ببندید. 🔹اندکی بعد، صدایی از بلندگو به گوش رسید: لطفاً همگی در صندلی‌های خود بنشینید. طوفان بزرگی در پیش است. 🔸موجی از نگرانی به دل‌ها راه یافت، امّا همه کوشیدند ظاهر خود را آرام نشان دهند. کمی گذشت. 🔹طوفان شروع شد. صاعقه زد و نعره رعد برخاست. کم‌کم نگرانی از درون دل‌ها به چهره‌ها راه یافت. بعضی دست به دعا برداشتند. طولی نکشید که هواپیما در طوفانی خروشان بالا و پایین می‌رفت. گویی هم‌اکنون به زمین برخورد می‎کند و از هم متلاشی می‎گردد. 🔸مرد نیز نگران شد. اضطراب به جانش چنگ انداخت. از آن همه مطالب که برای گفتن به مردم در ذهن اندوخته بود، هیچ باقی نماند. سعی کرد اضطراب را از خود دور کند امّا سودی نداشت. 🔹نگاهی به دیگران انداخت. همه آشفته بودند و نگران که آیا از این سفر جان سالم به در خواهند برد؟ 🔸ناگاه نگاهش به دخترکی خردسال افتاد. آرام و بی‎صدا نشسته بود و کتابش را می‌خواند. آرامشی زیبا چهره‌اش را در خود فروبرده بود. 🔹هواپیما زیر ضربات طوفان مبارزه می‎کرد. انگار طوفان مشت‎های خود را به هواپیما می‎کوفت. امّا هیچ‌کدام این‌ها در دخترک تأثیری نداشت. گویی در گهواره نشسته و آرام تکان می‎خورد و در آن آرامش بی‎مانند به خواندن کتابش ادامه می‎داد. 🔸مرد ابداً نمی‎توانست باور کند. او چگونه می‎توانست چنین ساکت و خاموش بماند و آرامش خویش را حفظ کند؟ 🔹بالاخره هواپیما از چنگ طوفان رها شد و فرود آمد. مسافران شتابان هواپیما را ترک کردند، امّا مرد می‎خواست راز این آرامش را بداند. همه رفتند. او ماند و دخترک. 🔸مرد به او نزدیک شد و از طوفان سخن گفت و سپس از آرامش او پرسید که چرا هیچ هراسی در دلش نبود زمانی که همه آشفته بودند؟ 🔹دخترک به‌سادگی جواب داد: چون خلبان پدرم بود. او داشت مرا به خانه می‎برد. اطمینان داشتم که هیچ نخواهد شد و او مرا در میان این طوفان به سلامت به مقصد خواهد رساند. 🔸گویی آب سردی بود بر بدن مرد، سخن از اطمینان گفتن و خود به آن ایمان داشتن، این است راز آرامش و فراغت از اضطراب. 🔹به خدای مهربانی‌ها اعتماد کنیم، حتی در سهمگین‌ترین طوفان‌ها، و بدانیم او خلبان ماهری است. ✅ @paiinmahale
🌹شما دعوتیدبه میهمانی لاله ها🌹 🔅روضه هفتگی به میزبانی «شهید علی محمد صفدری»🔅 📆چهارشنبه ۱۴۰۲/۰۵/۲۵ ساعت ۲۱ 🕌مسجد رسول الله (محله حسینیه) ❗️برادران و خواهران تعجیل در فرج امام زمان صلوات ✅ @paiinmahale
شبهه 1.pdf
133.7K
🇮🇷 📝 (۱) | چرا رأی بدهیم؟ با این وضع مملکت چرا رأی بدهیم؟ 🍃🌹🍃 ✍ برگرفته از جلسات حجت‌الاسلام راجی در جمع اساتید، دانشجویان، طلاب و نخبگان کشور 🆔 http://eitaa.com/meyarpb 🆔 http://rubika.ir/meyar_pb
شبه 2.pdf
212.1K
🇮🇷 📝 (۲) | به‌خاطر اعتراض به وضع موجود رأی نمی‌دهیم تا حکومت تنبیه شود! 🍃🌹🍃 ✅ هر روز پاسخ به یک شبهه انتخاباتی 🆔 http://eitaa.com/meyarpb 🆔 http://rubika.ir/meyar_pb
🔅 ✍ راز آرامش و فراغت از اضطراب چیست؟ 🔹مردی سوار هواپیما شد. سمینارش تازه به پایان رسیده بود. او می‎رفت تا در سمینار بعدی شرکت کند و دیگران را به‌سوی خدا بخواند و به رحمت الهی امیدوار سازد. 🔸هواپیما از زمین برخاست. مدتی گذشت. همه به گفت‌وگو مشغول بودند. مرد در افکارش غوطه‌ور بود که در جلسه‌ بعدی چه‎ بگوید و چگونه بر مردم تأثیر بگذارد. ناگاه، چراغ بالای سرش روشن شد که کمربندها را ببندید. 🔹اندکی بعد، صدایی از بلندگو به گوش رسید: لطفاً همگی در صندلی‌های خود بنشینید. طوفان بزرگی در پیش است. 🔸موجی از نگرانی به دل‌ها راه یافت، امّا همه کوشیدند ظاهر خود را آرام نشان دهند. کمی گذشت. 🔹طوفان شروع شد. صاعقه زد و نعره رعد برخاست. کم‌کم نگرانی از درون دل‌ها به چهره‌ها راه یافت. بعضی دست به دعا برداشتند. طولی نکشید که هواپیما در طوفانی خروشان بالا و پایین می‌رفت. گویی هم‌اکنون به زمین برخورد می‎کند و از هم متلاشی می‎گردد. 🔸مرد نیز نگران شد. اضطراب به جانش چنگ انداخت. از آن همه مطالب که برای گفتن به مردم در ذهن اندوخته بود، هیچ باقی نماند. سعی کرد اضطراب را از خود دور کند امّا سودی نداشت. 🔹نگاهی به دیگران انداخت. همه آشفته بودند و نگران که آیا از این سفر جان سالم به در خواهند برد؟ 🔸ناگاه نگاهش به دخترکی خردسال افتاد. آرام و بی‎صدا نشسته بود و کتابش را می‌خواند. آرامشی زیبا چهره‌اش را در خود فروبرده بود. 🔹هواپیما زیر ضربات طوفان مبارزه می‎کرد. انگار طوفان مشت‎های خود را به هواپیما می‎کوفت. امّا هیچ‌کدام این‌ها در دخترک تأثیری نداشت. گویی در گهواره نشسته و آرام تکان می‎خورد و در آن آرامش بی‎مانند به خواندن کتابش ادامه می‎داد. 🔸مرد ابداً نمی‎توانست باور کند. او چگونه می‎توانست چنین ساکت و خاموش بماند و آرامش خویش را حفظ کند؟ 🔹بالاخره هواپیما از چنگ طوفان رها شد و فرود آمد. مسافران شتابان هواپیما را ترک کردند، امّا مرد می‎خواست راز این آرامش را بداند. همه رفتند. او ماند و دخترک. 🔸مرد به او نزدیک شد و از طوفان سخن گفت و سپس از آرامش او پرسید که چرا هیچ هراسی در دلش نبود زمانی که همه آشفته بودند؟ 🔹دخترک به‌سادگی جواب داد: چون خلبان پدرم بود. او داشت مرا به خانه می‎برد. اطمینان داشتم که هیچ نخواهد شد و او مرا در میان این طوفان به سلامت به مقصد خواهد رساند. 🔸گویی آب سردی بود بر بدن مرد، سخن از اطمینان گفتن و خود به آن ایمان داشتن، این است راز آرامش و فراغت از اضطراب. 🔹به خدای مهربانی‌ها اعتماد کنیم، حتی در سهمگین‌ترین طوفان‌ها، و بدانیم او خلبان ماهری است. ✅ @paiinmahale
🔅وسایل ضروری کوله پشتی در پیاده روی اربعین@paiinmahale
Scan ۱۶ اوت ۲۳ · ۰۶·۱۲·۳۲.pdf
861.5K
🌿🌹🌿 مجموعه ۲۰ نکته شاخص در مورد 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen@paiinmahale
🔅امیرالمؤمنین علیه‌السلام: 💠 كسى كه مالى را از راه ناروايش به دست آورد، آن را به ناروا خرج كند. 📚غررالحكم: ح۸۸۸۳ @masaf@paiinmahale
🔅 جامعه خوب مجازی 🔹کارمند اداره، وسط ساعت کاری یا صبحانه میل می‌کند، یا به ناهار و نماز می‌رود و یا همزمان با مراجعه ارباب رجوع کانال‌های تلگرام و اینستاگرامش را چک می‌کند. 🔸بساز بفروش، تا چشم صاحبان آپارتمان را دور می‌بیند، لوله‌ها و کابینت را از جنس چینی نامرغوب می‌زند در حالی که پولش را بیشتر گرفته است. 🔹کارمند بانک، از وسط جمعیتی که همه در نوبت هستند به فلان آشنای خود اشاره می‌زند تا فیش را خارج از نوبت بیاورد تا کارش راه بیوفتد! 🔸پزشک، بیمار را در بیمارستان درمان نمی‌کند تا در مطب خصوصی به او مراجعه کند و یا به همکار دیگر خود پاس می‌دهد تا بیمار جیب خالی از درمانگاه خارج شود. 🔹همه اینها شب وقتی به خانه می‌آیند، هنگامی که تلگرام را باز می‌کنند از فساد، رانت، بی عدالتی، تبعیض و گرانی سخن می‌گویند و در اینستاگرام پست‌های روشنفکری را لایک می‌کنند. 💢 جامعه با من و تو، ما می‌شود، قبل از دیگران به خودمان برسیم. ✅ @paiinmahale
8.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 «پسر انسان» 👤 استاد 🚩 یکی از روش‌های نزدیک‌کردن ظهور، معرفی امام حسین به جهانیان است. 🔅 در انگار جامعهٔ ظهور دوباره شکل می‌گیره. @Mahdiaran@paiinmahale