✨﷽✨
🔻
دولتِ ستاره مربع ها
در مقام نقد رسالت برنامه #عصر_جدید نیستم. اما نکته ای که در باب آن اعتراض دارم، بحث ستاره مربع هایی است که هر شب می بینیم.
فارغ از نیت خیر ستاره مربع ها، یک جریان سازی غلط در حال شکل گیری است که اگر تداوم داشته باشد حتی در کوتاه مدت شاهد خسارتهای جبران ناپذیری خواهیم بود.
یک مثال ساده:
در یکی از برنامه های عصر جدید مسئول یکی از گروههای جهادی ضمن توضیح عملکرد گروهشان به نکته ای اشاره کرد که برای او و مخاطب شیرین، ولی برای من سم مهلک بود. آنجا که گفت: "دولت و مسولین را رها کنید، خود مردم پای کار بیایند و به همدیگر کمک کنند و کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من. به همین راحتی، رها کنید دولت را!
آفت غلط "رها کنید دولت و مسولین را" دارد فرهنگ میشود.
این همان کودتای مردمی است که داریم با حلوا حلوا کردن شکل میدهیم.
برای بیمارستان کودکان با هزار التماس و تبلیغِ ستاره مربع و مشارکت بیش از صدهزار نفر و استهلاکِ رسانه، آن هم برای خرید یک دستگاه "ام آر ای" که فقط چهار میلیارد تومن قیمت دارد مگر خوشحالی میخواهد؟ نه به والله.
دستگاهی که خرید آن برای دولت یک فاکتور بسیار ناچیز محسوب میشود که این همه شور و غوغا نمیخواهد.
کار جهادی و مشارکت مردمی امری مبارک است، اما درد کمی نیست وقتی آن برادر جهادگر در برنامه ای با ده ها میلیون مخاطب بگوید "مسئولین را رها کنید و..." یعنی چه رها کنید؟! باید بگوید مسئولین را دعوت به پاسخگویی کنید که چرا بجای برنامه ریزی جهت مشارکت مردم با ایجاد شغل، از پول مردم مایه میگذارید؟! وقتی میگوییم رها کنید دولت را یعنی خودکشی دسته جمعی.
این بی توجه کردن مردم و ناامید کردنشان نسبت به مطالبه گری از دولت و دیگر قوا یعنی فاجعه، یعنی حکومت هف هشتادها، یعنی دولت تو به کار خود باش و ما به کار تو. بله به کار زمین مانده ی تو!
جمعی به تو مشغول و تو فارغ ز میانه.
خطرِ"دولت سازی های خیریه ای" ما را دهها سال از رسیدن به دولت اسلامی دور خواهد کرد و کشور را روز به روز فقیرتر. متاسفانه این فرهنگ غلط را در بین بسیاری از گروههای جهادیِ اسم و رسم دار هم شاهد هستیم.
من این را "کودتای خودمانی" برای تن پرور کردن دولت و مسئولین مینامم. یک شب با دورهمی و خندوانه، امشب هم با عصرجدید و فردا با یک شب نشینیِ دیگر.
کاش لااقل گروههای جهادی به این اتفاق نامبارک رنگ و لعاب ندهند، که متاسفانه این کار را تکلیف انقلابی هم میدانند، متاسفانه!
#مرتضی_بزرگی
#دولت
#مطالبه_گری
#گروه_جهادی
🆔 @pajayepa
✨﷽✨
🔳 خنجری كه سر مبارك امام حسين (علیه السلام) را بريد، کجا تیز شد؟‼️
🔴 بسم ربالحسين
🔻خنجری كه سر مبارك امام حسين (علیه السلام) را بريد، در مكانها و زمانهای تاريخی خاصی ساخته و تيز شد و در روز عاشورا به كار رفت. به طور خيلی فشرده میتوان گفت آهنش را در سقيفه آماده كردند و در كوچههای مدينه به آن پتك زدند و در آتش درب خانه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) گداختند و در جبهه ناكثين و مارقين و قاسطين صيقلش دادند و در محراب کوفه كه حضرت امیر المومنین علیه السلام را به شهادت رساندند، امتحانش كردند و در آبی كه به زهر آغشته بود و جگر حسن بن علی (علیهما السلام) را پاره پاره كرد، آبديدهترش كردند.
🔻اين خنجر با عبور تاريخی از زمانها و مكانهای ياد شده به كربلا رسيد و بر حلقوم سرور جوانان اهل بهشت نشست و بريد. اگر آن زمانها و مكانها بر اين خنجر نمی گذشت، نمیتوانست آن گلوی مبارك و آن سر سرو قامت را ببرد.
🔻آن اتفاق قبيح هنگامی كه به بار آمد، هلهله و كف و سوت و شادی به پا خواست كه آری، تاريخ بر اين خنجر خوب كار كرد و در روز واقعه به كار آمد. آنها كه به كارش گرفتند، هلهله و كف و سوت زدند و شادی نمودند!
🖍 مقدمه نامه مهم و معروف #ابوالقاسم_طالبی (کارگردان متعهد سینما) پس از حوادث تلخ عاشورای فتنه ۸۸
🆔 @pajayepa
✨﷽✨
⚫️ مرحوم الهی قمشه ای و شفای فرزند به مدد حضرت علی اصغر علیه السلام
🔶 مرحوم آقای الهی قمشهای، این نغمهی حسینی او یک منظومه است، نغمهی حسینی را ایشان برای همین پسرش حسین آقا -که حالاها مطرح است- گفته. خود مرحوم آقای الهی برای من شخصاً تعریف کرد این قضیّه را که این بچّه مریض بود و ایشان قطع امید کرده بودند از اینکه این بچّه که شیرخواره بوده، زنده بماند؛ نذر میکند که اگر این بچّه زنده بماند، ایشان یک منظومهای بگوید دربارهی امام حسین.
🔶 گفت مشغول فکر شدم، دیدم بچّهام داشت میمرد، بچّه در آن ساعتهای آخر بود و داشت از بین میرفت، میمرد؛ برای اینکه مادرش نبیند جان کندن بچّه را، به او گفتم برود بالای پشت بام؛ گفتم برو بالای پشت بام، سرت را برهنه کن، دعا کن، فلان کن؛ به این بهانه خواستم از بالای سر بچّه دورش کنم که جان کندن بچّه را نبیند امّا خودم این نذر به ذهنم رسید که اگر این بچّه خوب شد، من یک منظومهای بگویم دربارهی امام حسین؛ بعد شروع کردم فکر کردن که بله مثلاً از کجا شروع میکنم، چهجوری میگویم و ازاینقبیل، همینطور ذرّه ذرّه در ذهنم [میگفتم] که ناگهان رسیدم به علیاصغر و تشنگی علی اصغر؛
🔶 ناگهان به ذهنم آمد که این بچّه سه چهار روز است به دستور دکتر، نه آب خورده، نه شیر؛ دکتر گفته بوده آب و شیر برای این [بچّه] ضرر دارد، اگر بخورد میمیرد؛ گفتم با خودم این بچّه تشنه است، اینکه دارد میمیرد، بگذار من آب به او بدهم [بعد] بمیرد؛ دیگر حالا که دارد میمیرد، اقلّاً تشنه نمیرد؛ میگفت بلند شدم آب آوردم و با قاشق چایخوری ذرّه ذرّه آب ریختم لای لبهای این بچّه؛ دو سه بار که این کار را کردم، دیدم چشمهایش وا شد؛ بیشتر آب به او دادم، شروع کرد گریه کردن؛
🔶 رفتم دمِ راهپلّه، مادرش را صدا کردم گفتم که بیا بچّهات شیر میخواهد؛ گفت مادره فکر کرد بچّه مُرده، من با این زبان دارم میگویم که «بیا بچّهات را شیر بده»؛ آمد پایین دید نه، بچّه دارد گریه میکند و شیر میخواست، بنا کرد شیر دادن؛ گفت بچّه خوب شد! البتّه این داستان را ایشان در همان مقدّمهی نغمهی حسینی ذکر کرده؛ آنچه ایشان به من گفت و حالا نقل کردم با آنچه در مقدّمهی نغمهی حسینی است اندکی تفاوت دارد..
مقام معظم رهبری 96/3/20
🆔 @pajayepa
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣴⣶⣤⣤⡆
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⢉⣽⡿⠋
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⣤⠀⢀⣤⣴⣾⠟⠉⢀⡄
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣶⣶⣾⣿⣿⡿⠛⠉⠀⠀⠀⣼⡇
⠀⢀⡦⠀⢠⣶⡄⠀⠀⣿⠏⠁⠉⠉⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣿⠁
⠀⣾⠁⠀⢿⣿⠇⠀⢠⡿⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢠⣿⠀⣠
⢸⣿⠀⠀⠀⠀⠀⣠⣾⠃⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠸⣿⣿⡏
⢸⣿⣷⣶⣶⣶⣿⡿⠃⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠙⠋
⠀⠙⠿⠿⠿⠛⠉⠀⠀⠀⣀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣰⣿⣿⣿⡷⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠛⠉⠉⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢰⣿⣿⣿⠇
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠉⠁⠁
🆔 @pajayepa
✨﷽✨
#امام_خامنه_اى حفظه الله تعالی:
"در همین حالاتى که دشمنان دور بدن حسینبن على علیهالسلام حلقه زدند و هر کدامى یک ضربهاى وارد مىکنند و این جسمِ پاک بىدفاع روى زمین افتاده، هر چه اینجا وحشیگرى است، اینجا خباثت است، اینجا روح حیوانى و انتقامگیرى است، در خیام حرم ابىعبداللَه روح توجه به خدا، روح انسانى رقیق و عاطفهى شدیدى است که موج مىزند و همهى زنها و کودکان - که جز زن و کودک هم در آن خیام حرم کسى نبود، مرد فقط علىبنالحسین علیهالصلاةوالسلام بود، که ایشان هم بیمار بودند - همهى اینها نسبت به حسینبنعلى و سرنوشت او آن حالت نگرانى را دارند. از خیام حرم بیرون آمدند، و مىروند به آن طرفى که فکر مىکنند حسینبنعلى علیهالسلام در جا روى زمین افتاده. نقل مىکنند که وقتى که این زنها از خیمههابیرون آمدند - زنهاى عرب دیدید شما چطور ندبه مىکنند یا شنیدید، هنوز هم معمول است بین زنهاى عرب برکشتههاى خودشان بر عزیزان از دست داده به شکل دردناکى گریه مىکنند، به صورتشان مىزنند، مو از سرشان مىکَنند، یک چنین حالت فوقالعادهاى دارند - خب اینها عزیزى را از دست دادند مثل حسینبنعلى، زینب پیشاپیش این جمعیت زنها دارند مىآیند به طرف قتلگاه. وقتى که زینب رسید آنجا جسد عزیزش را روى زمین گرم کربلا افتاده دید به جاى هرگونه عکسالعملى، به جاى هر گونه شکایتى رفت به طرف جسد عزیزش ابىعبداللَه خطاب به جدش پیغمبر صدایش بلند شد «یا رسولاللَه صلی علیک ملیک السماء هذا حسینک مرمل بالدماء مقطع الاعضاء» یعنى اى جد عزیزم، اى پیغمبر بزرگوار یک نگاهى به صحراى گرم کربلا بکن، این حسین توست که در میان خاک و خون مىغلتد و افتاده. بعد هم نقل مىکنند زینب دستها را زیر جسد حسینبنعلى کرد؛ صدایش بلند شد پروردگارا این قربانى را از آل محمد قبول بفرما.😢😭😭😭
📌 روضهی عصر عاشورا به روایت حضرت آیتالله خامنهای١٣٦٤/٠٧/٠٥
#التماس_دعا
🆔 @pajayepa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🆔 @pajayepa
التماس دعا در روضه ها😭❤️
#روز_عاشورا
متن مداحی
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
آخ
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
عزیز خواهر غریب مادر
عزیز خواهر غریب مادر
عزیز خواهر غریب مادر
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
آخ
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
دیر رسیدم من ، سر تو رو بردند
دیر رسیدم من ، سر تو رو بردند
سر تو رو بردند ، دیر رسیدم من
یک گوشه گودال ، مادر رو دیدم من
که رفته بود از حال، دیر رسیدم من
صدا زدی من رو ، خودم شنیدم من
صدای رگ هات بود، دیر رسیدم من
به سمت گودال از خیم دویدم
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
عمامه ات رو بردند ، دیر رسیدم من
شمشیر ات رو بردند ، دیر رسیدم من
انگشتر اش هم بردند…
پیراهن رو بردند ، دیر رسیدم من
با بوسه از رگ ها ، به خون تپیدم من
میان خاک و خون ، دیر رسیدم من
عزیز خواهر غریب مادر
عزیز خواهر غریب مادر
عزیز خواهر غریب مادر
✨﷽✨
🔰 زیارت عاشورا را چگونه بخوانیم؟
گفتاری از آیت الله میرباقری
⬅️ زمان #زیارت
در روز عاشورا، باید قبل از زوال (قبل از اذان ظهر) قرائت شود. اما در روزهای دیگر، در هر وقت از شبانه روز میتوان آنرا خواند. .
⬅️ لعن ها و سلام ها
این روش که یک بار سلام و لعن گفته میشود و بعد بگوییم: «مائۀ مرۀ» یا «تسع و تسعین مرۀ» در روایات نیامده است.
در روایتی چنین آمده که #لعن را یک مرتبه و «اللهم العنم جمیعا» را صد مرتبه بگویید. همچنین سلام را یک مرتبه، و چهار سلام آخر یعنی: «السلام علی الحسین، و علی علی بن الحسین، و علی أولاد الحسین، و علی أصحاب الحسین» را صد مرتبه بگویید. البته سند این روایت باید بررسی شود.
سایر تلخیص ها هیچ ریشه روایی ندارد. البته اگر کسی به قصد رجاء زیارت عاشورا بخواند و لعن و سلام آن را یک مرتبه بگوید، اشکالی ندارد، ولی این کار، سندی ندارد. .
⬅️ #مستحبات قبل و بعد از زیارت
در روایات گوناگون، مستحبات مختلفی برای زیارت عاشورا بیان شده است که روش جمع همه این روایات به این صورت است که:
۱. انسان به صحرا و فضای وسیع و یا بالای بام برود
۲. به قبر سیدالشهداء (علیه السلام) اشاره کرده و یک سلام و لعن مختصر بدهد
۳. دو رکعت نماز بخواند
۴. تکبیر بگوید و زیارت ششم #امیرالمؤمنین (علیه السلام) یا زیارت امین الله قرائت کند
۵. زیارت عاشورا را بخواند
۶. دو رکعت نماز زیارت به جا آورد.
۷. دعای علقمه بخواند
ضیافت بلا. صص۸۲-۸۸ .
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 .
🆔 @pajayepa
✨﷽✨
دیروز عصر شمر را دیدم. جلو در مغازهاش کودکی دست فروش را گرفته بود زیر بار کتک. جوانی از بنی هاشم جدایشان کرد. جلوتر توی بنگاه، عمر سعد با شبث و حر جلسه داشتند تا قیمت زمین و مسکن را با معاملات صوری بالا ببرند. حر خشمگین و لعنت گویان بیرون آمد و گفت "من آه مردم را به خاطر دو روز دنیا گردن نمیگیرم یابن سعد."
عبور کردم. در نانوایی دیدم خولی دارد به زهیر بن قین التماس می کند که مغازهاش را پلمپ نکند. زهیر محل نمی گذارد و می گوید: "نمی شود! حکم علی اکبر است. چانه نان را کوچک میگرفتی؛ جرمت سنگین است مرد. فویل للمطففین!"
پا میگذارم روی کاغذهای ریخته شده در کف پیاده رو. یکیشان توجهم را جلب میکند. نوشته "ثروت و خدمت زیاد با رای به ابن زیاد". حبیب می گوید امسال رقابت اصلی بین عباس بن علی و ابن زیاد است میگویم ابن زیاد؟ می گوید پول پسرجان! گوشهایت را که تیز کنی جرینگ جرینگ سکه ها را از در ستاد می شنوی.
جلو دکه می ایستم روزنامه ها را نگاه می کنم. حکم اعدام در تعقیب مفسد اقتصادی ح بن ک. خنده ام میگیرد حرمله را که همه میشناسند.
تلفنم زنگ میزند.
_سلام بفرمایید
_سلام برادر! وهب نصرانی ام. یک جمله میخواستیم ماه محرم بزنیم برای دیوار نوشته میدان شهر. شما چیزی به ذهنت نمیرسد؟
_جمله ی آقا را بزنید. "یکی مثل من، با یکی مثل یزید بیعت نمیکند."
یکی مثل حسین باشیم.
#امین_میمندیان
🆔 @pajayepa
✨﷽✨
🌹شهیدی که سر بی تنش سخن گفت🌹
در جاده بصره-خرمشهر شهید #علی_اکبر_دهقان همینطور که می دوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش از پیکر پاکش جدا شد.
در همان حال که تنش داشت می دوید، سرش روی زمین غلتید.
سر مبارک این شهید حدود پنج دقیقه فریاد "یاحسین، یاحسین" سر می داد.
همه رزمندگان با مشاهده این صحنه شگفت گریه می کردند...
چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش وصیتنامه اش را برداشتند، نوشته بود:
ألسلام علی الرأس المرفوع
خدایا من شنیده ام که امام حسین (علیه السلام) با لب تشنه شهید شده است، من هم دوست دارم اینگونه شهید بشوم…
خدایا شنیده ام که سر امام حسین (علیه السلام) را از پشت بریده اند، من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشود.
خدایا شنیده ام سر امام حسین (علیه السلام) بالای نیزه قرآن خوانده، من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دانم، ولی به امام حسین (علیه السلام) خیلی عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید میشوم سر بریده ام به ذکر "یاحسین" باشد...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم....
منبع: فارس نیوز
💚عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
💜دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است
#پا_جای_پا
#ماه_محرم
😢😭😭
🆔 @pajayepa
✨﷽✨
🌺🌿🌸🌿🌿🌸🌸🌿🌿🌸🌿 🌺
🏴20 محرّم دفن بدن جُون در کربلا
بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعی از بنی اسد بدن شریف جُوْن، غلام ابی ذر غفاری را پیدا کردند، در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطّر بود و سپس او را دفن کردند.
جُون کسی بود که امیر المؤمنین علیه السلام او را به 150 دینار خرید و به ابوذر بخشید.
هنگامی که ابوذر را به ربذه تبعید کردند، این غلام برای کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیر المؤمنین علیه السلام بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام مجتبی علیه السلام و سپس به خدمت امام حسین علیه السلام رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکّه و از مکه به کربلا آمد.
هنگامی که جنگ در روز عاشورا شدّت گرفت او خدمت امام حسین علیه السلام آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست.
حضرت فرمودند :
در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی ! اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز.
جون خود را به قدم های مبارک امام حسین علیه السلام انداخت و بوسید گفت :
ای پسر رسول خدا، هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم، حالا که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم ؟
جون با خود فکر کرد :
من کجا و این خاندان کجا ؟!
لذا عرضه داشت :
آقای من، بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است. یا ابا عبدالله، لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم. نه آقای من، از شما جدا نمی شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد.
جون می گفت و گریه می کرد به حدّی که امام حسین علیه السلام گریستند و اجازه دادند.
با آنکه جون پیرمردی 90 ساله بود، ولی بچّه ها در حرم با او انس فراوانی داشتند. او به کنار خیمه ها برای خداحافظی و طلب حلالیت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند.
هر یک را به زبانی ساکت و به خیمه ها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم نا پاک کرد. او جنگ نمایانی کرد، تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخم های فراوانی به او وارد کردند.
هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسین علیه السلام سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جون کشید و فرمودند :
«اللّهُمَّ بَیِّض وَجهَهُ وَ طَیِّب رِیحَهُ وَ احشُرهُ مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام : بار الها، رویش را سفید و بویش را خوش فرما و با خاندان عصمت علیهم السلام محشورش نما.
از برکت دعای حضرت روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید.
چنانکه وقتی بدن او را بعد از ده روز پیدا کردند صورتش منوّر و بویش معطّر بود.
📚 بحار الأنوار ج 45 ص 22، 71. و ..
وسیلة الدارین فی انصار الحسین علیه السلام
🌺🌿🌸🌿🌿🌸🌸🌿🌿🌸🌿🌺
🆔 @pajayepa