تنشها در عراق بالا گرفت
▪️بهگزارش منابع آگاه عراقی، درپی توقف کاروان بنیهاشم در نزدیکی کربلا، عبیداللهبنزیاد نامهای به حُرّ نوشته و در آن دستور داده حسینبنعلی و خاندانش را در بیابانی بیآبوعلف مستقر کند.
▪️حر بلافاصله این دستور را به اطلاع حسینبنعلی رسانده است. گفته میشود یکی از یاران حسین به نام زهیربنقین پیشنهاد کرده با سپاه حر بجنگند تا بتوانند از آنجا خارج شوند؛ اما امامشان گفته که او آغازگر هیچ جنگی نخواهد بود.
▪️سپاه حر کاروان بنیهاشم را به مسیری دور از کوفه هدایت کرد تا اینکه به کربلا رسیدند. حسینبنعلی وقتی از نام آنجا باخبر شده دستور داده کاروان در همانجا مستقر شود. شاهدان عینی میگویند او تمام زمینهای آن منطقه را نیز از صاحبانش خریداری کرد.
▪️پس از این ماجرا عبیدالله در نامهای مستقیم به خود حسینبنعلی اعلان جنگ کرده و گفته اگر با یزید بیعت نکند او را خواهد کشت. تحلیلگران میگویند این تحرکات احتمالا به جنگی بزرگ منجر خواهد شد.
▪️ساعاتی پس از این خبر و درپی افزایش تنشها، عمربنسعد که با حکم خلافت ری راهی این منطقه بوده، با دستور عبیدالله مجبور شده برگردد تا مقابل حسین صفآرایی کند. برخی منابع گفتهاند پسر سعد ۴ هزار نظامی بههمراه خود دارد.
@Farsna
@pajayepa
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سه مقایسۀ امام حسین(علیه السلام) با قرآن در نوشتۀ توفیق ابوعلم، نویسندۀ مصری
😔😭
مرحوم آیتاللّه فاطمی نیا(قدّس اللّه نفسه الزکیّة)
@pajayepa
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
یم فاطمی در سرمدی، گل احمدی، مه هاشمی
ز سرادقات محمدی طلعت ظهور جلالتی
به سما قمر، به نبی ثمر، به فاطمه در، به علی گهر
به حسن جگر، به حسین پسر چه نجابتی چه اصالتی
به ملک مطاع، به خدا مطیع، به مرض شفا به جزا شفیع
چه مقام بندگیش منیع به چه بندگی و اطاعتی
خم زلف او چه شکن شکن به مثال نقرة فام تن
سپری به کتف و کفن به تن به چه قامتی چه قیامتی
ز جلو نظر سوی قبله گه، ز قفا نظر سوی خیمه گه
که نموده شه به قدش نگه، به چه حسرتی و چه حالتی
ز قفا دو زن شده نوحه گر، یکی عمه گفت و یکی پسر
که نما به جانب ما نظر، به اشارتی و نظارتی
منسوب به ناصرالدین شاه
هدایت شده از 📿 تبلیغ نیوز | دفتر تبلیغات اسلامی
💠 توسّل به حضرت أباالفضل (سلام الله علیه)
🔹 مرحوم حاج میرزا فخرالدین جزایری نقل میکرد: يکوقت ناراحتی چشم پیدا کردم. پیش دکتر امینالملک (که زمانی وزیر بهداری بود) رفتم. وی متخصّص چشم و اوّلین چشمپزشک تهران بود و بعداً به دکتر مرزبان لقب پیدا کرد. دکتر امینالملک چشمم را عمل کرد.
🔸 حاج میرزا فخرالدین میگفت: من از حاج آقا جمال اصفهانی - برادر حاج آقا نورالله و آقا نجفی اصفهانی - شنیده بودم که خواندن این ابیات برای توسّل خیلی مؤثر است:
ای ماه بنیهاشم خورشیدْلقا عبّاس
ای نور دل حیدر شمع شهدا عبّاس
از محنت و درد و غم ما رو به تو آوردیم
دست من مسکین گیر از بهر خدا عبّاس
🔹 در میان اهل دعا معروف است که این شعر تأثیر فوقالعادهای دارد اگر چه از نظر شعری ارزش چندانی ندارد.
🔸 این شعر را خواندم و خوابیدم. در خواب به من گفتند که به «حاج شیخ» هم متوسّل شوید. «حاج شیخ» در اصطلاح ما به حاج شیخ عبدالكريم حائری - مؤسس حوزه - اطلاق میشد. از خواب بیدار شدم و فاتحهای برای آقای حاج شیخ خواندم و دوباره خوابیدم. در خواب دیدم: در دریا افتادهام و در حال غرق شدن هستم. شخصی بیرون آب بود. به من فرمود: دستت را به من بده و اشاره کرد و مرا نجات داد. از او پرسیدم: شما کیستید؟ فرمود: عبّاس!
🔹 این واقعه همان شبی واقع شد که من چشمم را عمل کردم. فردا دکتر امینالملک چشمم را معاینه کرد و گفت: آقاسیّد، معجزه کردی؟ گفتم: چطور؟ گفت: آن چشمی که من دیده بودم و عمل کردم، چشم نبود. چه اتفاقی افتاده؟ گفتم: بله، معجزه شده است و ماجرای توسّلم به حضرت اباالفضل (سلام الله علیه) را برایش نقل کردم.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۳ ص ۵۷۵
🔻#تبلیغ_نیوز مرجع رسمی اطلاع رسانی دفتر تبلیغات اسلامی:
🔺 @tablighnews
قرارینو19-19 تیر 1402.pdf
1.26M
🔻 فایل pdf برنامه قراری نو برای ائمه جمعه سرار کشور
دوشنبه ۱۹تیر۱۴۰۲
موضوع:
فرآیند حل مساله حجاب با اصول انقلاب اسلامی
حجت الاسلام محسن قنبریان
مطالعه این فایل به فعالان عرصه حجاب و عفاف توصیه میشود
🔉 صوت جلسه
#حجاب
#ولاء_طرفینی
🔵صدای انقلاب را از اینجا بشنوید
࿐჻ᭂ⸙@hojre_enghelab⸙჻ᭂ࿐
هدایت شده از 🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
🔴نهم مرداد ۱۲۸۸ یکی از عجیب ترین حوادث تاریخ ایران بوقوع پیوست
⏪ پس با هم این حادثه تکان دهنده رو مرور میکنیم تا اگاه شویم و نه عبرت ایندگان
‼️روایتی غریب و سوزناک از وقایع بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری (۹ مرداد ۱۲۸۸)، کیفیت غسل و کفن و دفن ...😭😥‼️
در اثر تلاطم و طوفان یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد
جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه مقابل در حیاط روی یک نیمکت گذاشتند جمعیت کثیری ریخت توی حیاط محشری برپا شد مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می رفتند همه می خواستند خود را به جنازه برسانند دور نعش را گرفتند و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد . هر که هر چه در دست داشت میزد آنهایی هم که دستشون به نعش نمیرسید تف می انداختند
به همه مقدسات قسم که در این ساعت گودال قتلگاه را به چشم خودم دیدم یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین مرد تنومند و چهارشانه بود وارد حیاط نظمیه شد غریبه بود جلو آمد بالای جنازه ایستاد جلوی همه دکمه های شلوارش را باز کرد و روبروی اینهمه چشم شُر شُر به سر و صورت آقا .....
▪️تحویل جنازه
عده ای از صاحب نفوذها یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن نعش شیخ و تحویل ندادن می ترسانند . یپرم راضی میشود و می گوید : بسیار خوب ... به نظمیه تلفون کنید که لاشه را به صاحبانش رد کنند. سه نفر از بستگان شیخ شهید و سه نفر از نوکر هایش توی آن تاریکی توپخانه در گوشهای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. آقا لخت و عور آن گوشه همینطور افتاده بود لا اله الا الله جنازه را در تابوت گذاشتیم و با دو مجاهد ما را راهی کردند.
▪️جنازه را وارد حیاط خلوت خانه شیخ کردند. شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ جنازه را غسل داد.
بعد کفن کردیم و بردیم در اطاق پنج دری میان دو حیاط کوچک پنهان کردیم.
سر مجاهد ها را گرم کردیم. بعد تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر و سنگین کردیم.
یک لحاف هم تا کرده روی آن کشیدیم تابوت قلابی را با آن دو نگهبان سر قبر آقا فرستادیم. متولی قبرستان که در جریان بود مثلاً نعش را دفن کردو آن دو نگهبان با تابوت به نظمیه برگشتند.
صبح اوستا اکبر معمار آمد و درهای اطاق پنج دری را تیغه کردیم و رویش را گچکاری کردیم.
♦️دو ماه بعد از شهادت شیخ در اتاق پنج دری را شکافتیم جنازه در آن هوای گرم همانطور تر و تازه مانده بود. جنازه را از آنجا برداشتیم و به اتاقی دیگر آن سوی حیاط منتقل کردیم و دوباره تیغه کردیم.
🏴 کم کم مردم فهمیدند که نعش شیخ نوری در خانه است می آمدند پشتدیوار فاتحه می خواندند و می رفتند. از گوشه و کنار پیغام میدادند امامزاده درست کردید؟! ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشته بود. بازاری ها بخیال میافتند دیوار را بشکافند و جنازه را برداشته دورشهر بیفتند و وااسلاما و واحسینا راه بیندازند. پیراهن عثمان برای مقصد خودشان.
🕌حاج میرزا عبدالله سبوحی واعظ میگوید یک روز زمستانی خانم شیخ مرا خواست. دیدم زار زار گریه میکند گفت دیشب مرحوم آقا رو خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من گریه میکردم آقا به من گفت گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند ، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش مرا در بیاورند زود آن را به قم بفرست.
همان شب تیغه را شکافتیم و نعش را در آوردیم. با اینکه دو تابستان از آن گذشته بود و جایش هم نمناک بود اما جسد پس از ۱۸ ماه همانطور تر و تازه مانده بود فقط کفن کمی زرد شده بود به دستور خانم دوباره کفن کردیم و نمد پیچ نمودیم به مسجد یونس خان بردیم و صبح به اسم یک طلبه که مرده آنرا با درشکه به امامزاده عبدالله بردیم و صبح جنازه را با دلیجان به طرف حضرت معصومه حرکت دادیم.
شیخ شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش مقبرهای تهیه کرده بود و به سید موسی متولی آن گفته بود این زمین نکره یک روز معرفه خواهد شد
نزدیک قم کاغذ به متولی نوشتیم که زنی از خاندان شیخ فوت کرده می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم و به هادی پسر شیخ سپردیم در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند واقعا میت زن است و قضیه لو نرود. شب جنازه در مقبره ماند صبح خیلی سریع قبری به حد نصاب شرعی کندیم و با مهر تربتی که خانم داده بود جنازه را درون قبر گذاشتیم نعش پس از ۱۸ ماه کمترین بوی عفونتی نداشت.
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.
این آیه ای است که روی قبر شهید حاج شیخ فضل الله نوری نوشته شده است .
📗کتاب سرّ دار به قلم تندرکیا نوه شیخ شهید& نشر صبح ۱۳۸۹/ چاپ سوم - ص ۵۲ -
هدایت شده از محسن مجتهدزاده « شیخ قمی »
6.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶با نهضت اشک تمام جریان «کشف حجاب» جمع خواهد شد!!
✅به کانال شیخ قمی بپیوندید👇
➖➖➖➖
کانال سخنرانی جهاد تبیین | حمایت مالی
🆔 @Tablighgharb
11.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آنانی که از ترس گرما میترسند برن کربلا
😭😭😭😭😭😭😭😭
هدایت شده از رسانه روح الله
بیا لگد بزن!
به من،به تو،به او،به ما،بیا لگد بزن
که تا دلت خُنَک شود مرا لگد بزن
لگد مُد است، پس لگد پران محترم!
عقب نمان! به "آرمان" ما لگد بزن
برای قدردانی از شهید راه میهنت!
تو نعل تازه کن، به لاله ها لگد بزن
به خاطر بُتان به بُت شکن تبر بزن
به نفع ساحران تو بر عصا لگد بزن
هنر که داری و سلیقه در لگد زدن
تو با سرود و شعر و سینما لگد بزن
برای حق زن بیا لگد بزن به زن
به عفت و حجاب و بر حیا لگد بزن
زپشت،بسکهخنجر ازتو خوردهایم آشنا!
لگد چه درد دارد؟ آه! آشنا! لگد بزن
رفیقونارفیق،خوبوبد،چهفرقمیکند؟
دو چشم خود ببند و با دو پا لگد بزن
بکش خطی به روی دال نقد و نق بزن
به دین و داد و دانش و دوا لگد بزن
سید روح الله موسوی
رسانهٔ روح الله
@rouhollah_media
هدایت شده از رسانه روح الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥گفتگوی جالب دو بانوی تازه مسلمان دربارهٔ حجاب.
🧕خانم ادواردز (مدیر فروش پروژه سینمایی جنگ ستارگان):
حجاب، زمینه را برای نقش آفرینی زن هموارتر می کند.
🧕خانم رزالی(بازیگر سابق هالیوود):
مادامی که حجاب پوشیدهای، مشغول عمل صالح هستی، چون یادآور خداوندی.
کانال «حدیث دیگران»
@hadise_digaran
رسانهٔ روح الله
@rouhollah_media