eitaa logo
✍️از جنس تجربه (اللَّهُمَّ اجْعَلْنا فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ)
107 دنبال‌کننده
433 عکس
487 ویدیو
14 فایل
۞﷽۞ تصمیم بر آن است که برخی مطالب مرتبط با مسائل روز در زمینه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تقدیم شود. تا خدا چه خواهد آدرس کانالهای دیگر👇 ✍️جُمْلِهْ دَرْمانی 💊 @jhakimaneh آیا می دانستید؟ @haltaalam @ayyamollah ارتباط با ادمین @Mirzameysam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴نهم مرداد ۱۲۸۸  یکی از عجیب ترین حوادث تاریخ ایران بوقوع پیوست ⏪ پس با هم این حادثه تکان دهنده رو مرور میکنیم تا اگاه شویم و نه عبرت ایندگان ‼️روایتی غریب و سوزناک از وقایع بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری (۹ مرداد ۱۲۸۸)، کیفیت غسل و کفن و دفن ...😭😥‼️ در اثر تلاطم و طوفان یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه مقابل در حیاط روی یک نیمکت گذاشتند جمعیت کثیری ریخت توی حیاط محشری برپا شد مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می رفتند همه می خواستند خود را به جنازه برسانند دور نعش را گرفتند و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد . هر که هر چه در دست داشت میزد آنهایی هم که دستشون به نعش نمیرسید تف می انداختند به همه مقدسات قسم که در این ساعت گودال قتلگاه را به چشم خودم دیدم یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین مرد تنومند و چهارشانه بود وارد حیاط نظمیه شد غریبه بود جلو آمد بالای جنازه ایستاد جلوی همه دکمه های شلوارش را باز کرد و روبروی اینهمه چشم شُر شُر به سر و صورت آقا ..... ▪️تحویل جنازه عده ای از صاحب نفوذها یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن نعش شیخ و تحویل ندادن می ترسانند . یپرم راضی میشود و می گوید : بسیار خوب ... به نظمیه تلفون کنید که لاشه را به صاحبانش رد کنند. سه نفر از بستگان شیخ شهید و سه نفر از نوکر هایش توی آن تاریکی توپخانه در گوشه‌ای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. آقا لخت و عور آن گوشه همینطور افتاده بود لا اله الا الله جنازه را در تابوت گذاشتیم و با دو مجاهد ما را راهی کردند. ▪️جنازه را وارد حیاط خلوت خانه شیخ کردند. شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ جنازه را غسل داد. بعد کفن کردیم و بردیم در اطاق پنج دری میان دو حیاط کوچک پنهان کردیم. سر مجاهد ها را گرم کردیم. بعد تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر و سنگین کردیم. یک لحاف هم تا کرده روی آن کشیدیم تابوت قلابی را با آن دو نگهبان سر قبر آقا فرستادیم. متولی قبرستان که در جریان بود مثلاً نعش را دفن کردو آن دو نگهبان با تابوت به نظمیه برگشتند. صبح اوستا اکبر معمار آمد و درهای اطاق پنج دری را تیغه کردیم و رویش را گچ‌کاری کردیم. ♦️دو ماه بعد از شهادت شیخ در اتاق پنج دری را شکافتیم جنازه در آن هوای گرم همانطور تر و تازه مانده بود. جنازه را از آنجا برداشتیم و به اتاقی دیگر آن سوی حیاط منتقل کردیم و دوباره تیغه کردیم. 🏴 کم کم مردم فهمیدند که نعش شیخ نوری در خانه است می آمدند پشت‌دیوار فاتحه می خواندند و می رفتند. از گوشه و کنار پیغام می‌دادند امامزاده درست کردید؟! ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشته بود. بازاری ها بخیال می‌افتند دیوار را بشکافند و جنازه را برداشته دورشهر بیفتند و وااسلاما و واحسینا راه بیندازند. پیراهن عثمان برای مقصد خودشان. 🕌حاج میرزا عبدالله سبوحی واعظ میگوید یک روز زمستانی خانم شیخ مرا خواست. دیدم زار زار گریه میکند گفت دیشب مرحوم آقا رو خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من گریه میکردم آقا به من گفت گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند ، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش  مرا در بیاورند زود آن را به قم بفرست. همان شب تیغه را شکافتیم و نعش را در آوردیم. با اینکه دو تابستان از آن گذشته بود و جایش هم نمناک بود اما جسد پس از ۱۸ ماه همانطور تر و تازه مانده بود فقط کفن کمی زرد شده بود به دستور خانم دوباره کفن کردیم و نمد پیچ نمودیم به مسجد یونس خان بردیم و صبح به اسم یک طلبه که مرده آنرا با درشکه به امامزاده عبدالله بردیم و صبح جنازه را با دلیجان به طرف حضرت معصومه حرکت دادیم. شیخ شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش مقبره‌ای تهیه کرده بود و به سید موسی متولی آن گفته بود این زمین نکره یک روز معرفه خواهد شد نزدیک قم کاغذ به متولی نوشتیم که زنی از خاندان شیخ فوت کرده می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم و به هادی پسر شیخ سپردیم در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند واقعا میت زن است و قضیه لو نرود. شب جنازه در مقبره ماند صبح خیلی سریع قبری به حد نصاب شرعی کندیم و با مهر تربتی که خانم داده بود جنازه را درون قبر گذاشتیم نعش پس از ۱۸ ماه کمترین بوی عفونتی نداشت. و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون. این آیه ای است که روی قبر شهید حاج شیخ فضل الله نوری نوشته شده است . 📗کتاب سرّ دار به قلم تندرکیا نوه شیخ شهید& نشر صبح ۱۳۸۹/ چاپ سوم - ص ۵۲ -
هدایت شده از رسانه روح‌ الله
بیا لگد بزن! به من،به تو،به او،به ما،بیا لگد بزن که تا دلت خُنَک شود مرا لگد بزن لگد مُد است، پس لگد پران محترم! عقب نمان! به "آرمان" ما لگد بزن برای قدردانی از شهید راه میهنت! تو نعل تازه کن، به لاله ها لگد بزن به خاطر بُتان به بُت شکن تبر بزن به نفع ساحران تو بر عصا لگد بزن هنر که داری و سلیقه در لگد زدن تو با سرود و شعر و سینما لگد بزن برای حق زن بیا لگد بزن به زن به عفت و حجاب و بر حیا لگد بزن زپشت،بسکه‌خنجر ازتو خورده‌ایم‌ آشنا! لگد چه درد دارد؟ آه! آشنا! لگد بزن رفیق‌ونارفیق،خوب‌و‌بد،چه‌فرق‌می‌کند؟ دو چشم خود ببند و با دو پا لگد بزن بکش خطی به روی دال نقد و نق بزن به دین و داد و دانش و دوا لگد بزن سید روح الله موسوی رسانهٔ روح الله @rouhollah_media
هدایت شده از رسانه روح‌ الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥گفتگوی جالب دو بانوی تازه مسلمان دربارهٔ حجاب. 🧕خانم ادواردز (مدیر فروش پروژه سینمایی جنگ ستارگان): حجاب، زمینه را برای نقش آفرینی زن هموارتر می کند. 🧕خانم رزالی(بازیگر سابق هالیوود): مادامی که حجاب پوشیده‌ای، مشغول عمل صالح هستی، چون یادآور خداوندی. کانال «حدیث دیگران» @hadise_digaran رسانهٔ روح الله @rouhollah_media
7.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کتابی که امام زمان(عج‌) به علامه مجلسی توصیه کردند! و مردم اصفهان با این کتاب، مستجاب‌ الدعوه شدند.🌸✨ 👳🏻‍♂ حجت‌الاسلام‌راجی ˹@chand_metri_khoda˼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 نظریه «پنجره شکسته» 💥با این نظريه متوجه خواهید شد چگونه‌ با یک کشف حجاب موجب گسترش بی حجابی می شود و چطور بی‌تفاوتی نسبت به کشف حجاب سبب از هم پاشیدگی نظام اخلاقی در جامعه خواهد شد. برای همه مدیران، مسئولان و دغدغه مندان بفرستید.
7.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨مجلس روضه‌ بسیار کوچک که مورد عنایت بی بی خانم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بود. زن اگر زن باشه. با حیا؛ با حجاب. مرد به گرد پاشم نمیرسه. اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ
. این بانوی یمنی، با این لباس، با این تکه‌ها، وصله‌ها، باک ندارد، چند چشم ببینند او را، سرها، چه بیندیشند، زبان‌ها، چه نیشی دارند، چون این بانو به دیده‌ی خدای دوخته است کرامتش را خداوند قلب و اندیشه‌ی چنین خانمی را با نام‌های حسنای خویش می‌پوشاند گرچه میراث او از جنگ، امروز همین است! @pajayepa
💠 نامه‌ لطیف و ادبی یک طلبه به حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی 📌 مرحوم سیّد ابوالحسن مولانا در دفتر یادداشت‌ها و خاطرات خود می‌نویسد: ✍ در اوائل تحصیلم در قم، روزی از تهران به قم با قطار مسافرت می‌کردم و از حسن اتّفاق با مرحوم آقا شیخ ماشاءالله اوحدی اراکی که در زمان مرحوم [آیةالل‍ه] حاج شیخ عبدالکریم حایری (ره) در قم به تحصیل مشغول بود و لطایف و بذله‌گویی‌های او در بین طلّاب معروف بوده است، در قطار ملاقات حاصل و باهم مأنوس شدیم. ایشان کاغذی را که به مرحوم آقای حاج شیخ نوشته بود و یک قطعه فرش از مرحوم آقای حاج شیخ خواسته بود ... بیان کرد که ... بدین قرار است: «به شرف عرض مقدّس محضر عالی می‌رساند: فرش حقیر، گلیمی است که رشتهٔ استصحاب قسم ثانی و ثالثش نزدیک به انقطاع [است]. خوب است ایجاد احتمالی بشود که علی المبنی گلیم استصحابی از دست نرود. و دیگرْ فرشِ حقیر، یک طاقه روفرشی است که ابتدای نسجش معلوم نیست. فقط از تاریخش همین قدر معلوم [است] که مدّتی قماط حضرت هابیل بوده؛ دفعهٔ دیگر به شکل تار عنکبوت بیرون آمده، درب غار را گرفته و جای انگشت آن ملعون در وسط روفرشی نمایان [است]. و بعد از آن سه سلسله معلوم نیست از کجا به دست پدر اهل بیت افتاده. به‌هرحال او را به عنوان جهیزیّهٔ منحصره وارد به خانهٔ حقیر نموده. به قدری این عتیقه محترم است که هروقت مهمان محترمی وارد می‌شود، در اتاق انداخته، متأسّفانه مهمان پایین اطاق می‌نشیند. علّتش این است که به قدری حاکی از زمین است که گویا همین است. زیرا بعضی اوقات، خود بنده هم اشتباه می‌کنم. بلکه اهل بیت یک دفعه فریاد بلند می‌کند که: روفرشی پدرم و یادگار مرحوم والدم کو؟ آن وقت بعد از دقّت زیاد معلوم می‌شود تارهای ضعیفش مثل رشتهٔ عقیده مردم این زمان روی زمین کشیده! باری، چون جواهرشناسید، به غیر از امام (علیه السّلام) مشتری برای او پیدا نمی‌شود. لذا این معامله را با آن بزرگوار کرده که عتیقه را برای او خریداری و وجهش را ماه به ماه بپردازید. در هرصورت رویی به حضرتت انداخته که فرشی تهیّه بشود، بلکه منضم هم بشود با او روفرشی. متمنّی است که قافیه‌ها را به ماء نافیه جواب ندهید و خصوصیت «ماء» ملغی است! الأحقر ماشاءالل‍ه اوحدی» 📚 حکایت عمر، خاطرهٔ شمارهٔ ۳۳، ص ۷۳_۷۵ 🔸 به كانال «هدایة المتعلّمين» بپیوندید👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2504589579C1fb552a452
هدایت شده از seyyed_hosayn_roohbakhsh
49.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه جرات دارین رفراندوم برگزار کنید راستی یه سوال: امکان رفراندوم برای اصل نظام بدون فروپاشی نظام، وجود دارد؟ راه های براندازی نظام طبق تجربه موفق مردم ایران برای پاسخ به شش سوال این موضوع، فقط ۸دقیقه تا آخر کلیپ با ما باشید ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ سید حسین روح بخش پاسخگوی سوالات شما 👇 https://eitaa.com/joinchat/4081844437C00580397ff تولید محتوا از ما ثواب انتشارش برای شما