نمونهای از دروغ و چرت و پرتهایی که مسلحین میسازند و منتشر میکنند...
یارو شیشهی ماشینش رو داده پایین سر اون ماسماسکش رو گذاشته جلو دوربین، بعد از فاصلهی ۲۰۰ متری که هر بُزی میتونه ازش عبور کنه یه عکس گرفته... بعد نوشته که آکادمی عسکری فلان رو تصرف کردند...
پوف...
تو انقدر جیگر نداشتی که از ماشینت بیای پایین و عکس بگیری... اونم از ۲۰۰ متری...
تخلیه...
#دیپورت
با سرعت و بدون فوت وقت تا قبل از ساعت... برسید به فرودگاه دمشق. برید قسمت...
اسمت رو بگو و برو داخل.
با اتوبوس میبرنتون لاذقیه.
برای برگشت باید از لاذقیه برمیگشتیم. راهها از دمشق به لاذقیه اصلاً امن نیست، چون باید از حمص بگذریم و حمص و بعد حمص اینبار مثل قبل مهربون نیست!
یادش به خیر، چقدر تلاش میکردم حرف نزنم کلا تو راهها. قبل از این فکر میکردم لهجهی عربی سوریم دیگه خوب شده، ولی ظرف ۱۰ ثانیه لو میرفتم. ولی این بار لو رفتن همانا و هدف قرار گرفتن همانا، هدف و سوژه برای هر حادثه یا مشکلی. هدف برای اینکه بفروشنت، سر خبر دادنت کلی پول گیرشون بیاد. سوریه ظرف دو روز برگشت به روزهای محاصره حرم، روزهای درگیریهای حجیره و بهدلیه و... همان روزهایی که تکفیریها یه ایرانی رو با ۲۰۰ تا اسیر بیخودی عوض میکردن...
خلاصه،
با پرواز اضطراری اونم از نوع باری با کلی ساک و بار و بند و بیل ایرانیها سوار یه چیزی شبیه این سفینههای جنگ ستارگان شدیم. از طرف صندوق عقب عینِ فیلم #به_وقت_شام
سفینهی کوچیک ما آماده پرواز شد. قرار بود سه مرحله ایرانیها رو با همین هواپیمای کوچیک برسونن فرودگاه لاذقیه.
ما مرحله دومش بودیم.
بالاخره سوار بر اتوبوس چرخوندن و چرخوندن و از یه جای غریبی از وسط بیابونهای اطراف بالاخره پریدیم...
شهید
سرعت هواپیمای باری سیصد و خورده ای بود، یعنی نصف سرعت هواپیماهای بویینگ. الاخره بعد از ۷۰ دقیقه رسیدیم لاذقیه. کف فرودگاه فقط ما بودیم و سربازان روسی. یعنی بچههای پوتین. بین شیعیان منطقه به شوخی به پوتین میگن #ابوعلی.
بعد کلی انتظار، هم انتظار ما (گروه دوم) و هم به خصوص اون گروه اول، بالاخره گروه سوم هم با همون سفینهی کوچیک رسیدن. فقط حال و هوای گروه سوم کمی با ما فرق داشت. اونا میون کلی بار یک #سبکبار هم همراهشون بود. یک شهید در تابوتی از نور. نور خدا و نور سیدة زینب س.
حالا که معرکه شروع شده چرا برمیگردی؟
...همراه من کسی بود که ۵ ساله خانوادهاش رو ندیده بود. ۷ سال آوارگی در سوریه بعد از محاصره فوعه و کفریا و سکونت در ساختمانهای نیمه ساخته و هتل ها و مخیّمات. انفجار دو تا انتحاری جلوی چشمش و کلی سختیهای دیگه با دو تا بچهی صغیر...
حتی ایران بود که خبر رحلت پدر پیر و مؤمنش رو بهمون دادن.
دکترش تو ایران تا فهمید میخوام ببرمش سوریه، گفت حتما برا روحیهاش خوبه. به خاطر سرطان پیچیدهای که داره اگر روحیهاش تقویت بشه، امیدش بیشتر بشه، شادیهاش عمیقتر بشه، چشمش به عزیزانش روشن بشه، شاید خوب بشن...
حرف بیحساب
یه گروه از خدّام قزوینی از گروههای جهادی، قبل از سوار شدن به اون سفینه، فقط دنبال جیم شدن بودن، که بمونن.
اومدن دور منو گرفتن اولش گندهشون میگفت پیش فلانی استخاره کردن برای موندن بد اومده. میگفت ما دوست داریم تو جهاد و دفاع از حرم شرکت کنیم.
ازش پرسیدم فرمانده ات کیه؟
کی باید فرماندهی کنه تو رو؟
میخوای دل رو بزنی به دریا... به کدوم سمت؟ در چه عمقی؟
چپ و راستت کیه؟
اون آدمایی که کنارشون میخوای بجنگی حتما میخوان بجنگند؟ مطمئنی اصلا طرف تو هستن؟ خیانت پشت خیانت... فکر کردین چرا به این مُفتی تکفیریها انقدر پیشروی کردن؟
یکیشون گفت تاکتیکه! بهش گفتم، اتفاقاً یه علوی که راننده تاکسیمون بود تو دمشق همینو میگفت، که تاکتیک ارتش سوریه است که اینا بیان توی دل ما!
به این رفیق جهادیمون گفتم داداش این تاکتیکه که تکفیریها بریزند کرمانشاه رو بگیرن، بعد از یه مدتی راه بیافتند به سمت همدان، همدان رو هم بگیرن، بعد ما ول کنیم بیاییم عقب، بیان ساوه و قزوین رو هم بگیرن و اشغال کنن که چی!؟!!! که قشنگ بیان توی دل ما و بعد ما گازانبری از پشت...
بمیریم.
این حرفها فقط حرف بیحسابه...
خلاصه که پیچوندن و سوار اون سفینه نشدن... وموندند و نیامدند!
تو پرواز سومِ سفینه با خفّت و معلوم بود با کلی دعوا و ملامت برگردانده شدند... طوری که حرف که نه اصلا تا لحظه پرواز به تهران، سمتِ ما هم نیومدن.
ولی...
این روحیه و نیت و نگاه به جهاد و دفاع از حرم تو وجودشون خیلی درست و قشنگ و زیبا بود. یک درصدِ این نگاه رو اگه جیش سوری یا همون ارتش سوریه میداشت وضع اونجا اینجوری نبود.
درود خدا بر قلبهای پاکشون...
یک گروه مسلح در جنوب سوریه اعلام موجودیت کرد
🔥همزمان با عملیاتهای گسترده مسلحین در شمال سوریه و اشغال برخی مناطق در استانهای حلب، ادلب و حماه، از دیروز گروهی مسلح با نام "عملیات جنوب سوریه" در جنوب سوریه اعلام موجودیت کرد.
🔥این گروه مسلح در اولین بیانیه خود اعلام کرد که با شروع نبردها و گسترش درگیریها در شمال سوریه، بسیج عمومی در منطقه حوران (جنوب سوریه) برای آغاز عملیات نظامی اعلام میشود. از افسران (رژیم) سوری دعوت میشود به صفوف انقلابیون (مسلحین) بپیوندند.
در این بیانیه تاکید شده است که ما در منطقه جنوب سوریه مانند استانهای ادلب، حلب و حماه حضور داریم و به رژیم سوریه هشدار میدهیم که سرزمین جنوب، گورستان افسران، درجه داران و اعضای آن خواهد بود.
▪️نقض بیش از صدبار تا کنون
–———–———–———
#نقض_آتش_بس_توسط_ارتش_اسرائیل
مثل👇🏻
۱- تیراندازی به سمت غیرنظامیان در روستای یارون.
۲- حمله هواگردهای اسرائیلی در حولا.
۳- پرواز پهپادهای اسرائیلی در عکار و هرمل.
۴- حمله پهپادی به یک خودروی سواری در مجدل زون. طی این حمله چند غیرنظامی زخمی شدند.
۵- حملات توپخانه ای و تیراندازی به سمت غیرنظامیان در شهرک الخیام و دشت قلیعه.
۶- حملات توپخانهای در محور طلوسه، بنی حیان و قنطره.
۷- پهپادهای اسرائیلی یک هدف را در منطقه تبنا در حومهی جنوبی شهر صیدا مورد حمله قرار دادند.
۸. انهدام خانههای محلات شهرک الخیام با بمبگذاری گسترده
۹. ورود به شهرک الناقوره و تفتیش منازل مسکونی و تیراندازی به سمت غیرنظامیان
و...
و...
و...
➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰
اگر در اولین نقض آتشبس
توسط رژیم خبیث،
یک جواب دندانشکن میدادیم
امروز دوشنبه ۲ دسامبر
شاهد نقض صدمین بار نبودیم...
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
#ما_کلاً_خوشمون_میاد_فس_فس_کنیم
''''''''''''''''''''''''''''''"""""""""""""""""""""""""""""""""""
#وعده_صادق۳ ........................... Fes
#خفه_کردن_نطفه_تحریرالشام ..... Fes
#آزادسازی_ادلب ......................... Fes
#تسلط_فوری_برجاده_ام_فایو ...... Fes
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سفرنامه_شام_لبنان
•—•–•—•—•🇱🇧🇸🇾•–•–•—•—•
[۲۲] #شیعیان_نبل_و_الزهراء
#آوارگی (تهجیر)
ارسالی توسط دوستان
نیاز فوری به امدادرسانی و کمک به شیعیان آوارهی حلب / شیعیان نبل و الزهراء در سالهای پیش از این، ۴ سال در محاصره تکفیریها بودند. این بار باتوجه به شرایط و توصیهی جدی سپاه، ملزم به ترک زندگی خود شدهاند.
–·–·–·–·–·–·–·–·–·–·–·–
پیک نور/کانال #رضازکریایی
@pakenoor
هدایت شده از اخبار سوریه
سید جواد. باید برگردد... همانگونه که روسها ژنرال خود را برگرداندند....
@SyrianKhabar