eitaa logo
متن | علیرضا پناهیان
12.6هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸دین‌داریِ‌ شاکرانه، نتیجۀ فهمیدن «عشق خدا به ما» است، نه «عشق ما به خدا»! 📌اصلاح برداشت‌های ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-ج۱۸ 🔘قبل از اینکه دنبال عاشقیِ خدا باشیم، باید بدانیم که معشوق خدا هستیم 🔘راه برقراری رابطۀ عاطفی با خدا این است که درک کنیم خدا چقدر به ما محبت دارد 🔘وقتی بدانی که خدا دوستت دارد، آرامش و اعتماد به نفس پیدا می‌کنی 🔘بهترین دعایی که در آن معشوق بودنِ ما را توضیح می‌دهد، دعای عرفه است ___________________ یکی از تلقی‌های ناروا از دین، داشتن تلقیِ صرفاً عاشقانه از دین است، مثلاً اینکه می‌گوییم «ما خدا را دوست داریم و عاشق او هستیم» یا «ما ائمۀ هدی را دوست داریم» البته ما نمی‌خواهیم عاشقی و دین‌داری عاشقانه را نفی کنیم، بلکه می‌گوییم ما بیشتر از اینکه و قبل از اینکه دنبال عاشقی باشیم، باید دنبال پاسخ‌گویی به معشوق بودنِ خودمان باشیم. خیلی کار می‌برد ما عاشق خدا شویم درحالی‌که همین الان ما معشوق و محبوب خدا هستیم؛ الان لطف و محبت خدا شامل ما هست و اگر پاسخ‌دهنده به لطف و محبت پروردگار باشیم، زندگی معنوی ما متحول خواهد شد. درک عشق و محبت خدا به ما، راهی است که ما را هم عاشق خدا خواهد کرد. اگر فضای معشوق بودن در جامعه وجود می‌داشت، مجالس دعا و مناجات ما شاید هزاران برابر بود. خدا می‌پسندد که ما دوست داشته باشیم محبوب باشیم. در زیارت امین‌الله می‌خوانیم: «مَحْبُوبَةً فِي أَرْضِكَ وَ سَمَائِكَ» یعنی من را محبوب آسمان‌ها و زمین قرار بده. قرآن می‌فرماید: وقتی فرعون و لشکریانش مردند، آسمان‌ و زمین بر آنها گریه نکردند «فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ» (دخان، 29) یعنی ما باید این‌قدر محبوب باشیم که وقتی از دنیا رفتیم، آسمان و زمین بر ما گریه کنند. ما محبوب اهل‌بیت(ع) هم هستیم. شما وقتی می‌خواهی به کربلا بروی، به جای اینکه بگویی «من علاقه دارم به کربلا بروم» بهتر است بگویی «امام حسین(ع) علاقه دارد من به کربلا بروم» اگر حالت دوم باشد، آن‌وقت می‌گویی «اصلاً وظیفۀ من است که بروم.» این خیلی زیباتر است. اگر کلّ مفاتیح الجنان را بگردید، می‌بینید اکثر دعاها بر اساس دین معشوقانه است نه عاشقانه! چون این معشوق است که استغفار می‌کند و می‌گوید «ببخشید، نتوانستم جواب محبت شما را بدهم» و اصل دعا هم استغفار است. بی‌تردید بهترین دعایی که این معشوق بودن را توضیح می‌دهد دعای عرفه است. در دعای عرفه، امام حسین(ع) از خدا خیلی تشکر و عذرخواهی می‌کند که «من نمی‌توانم محبت تو را پاسخ بدهم». اگر بتوانیم حال دعای عرفه امام حسین(ع) را داشته باشیم و با این حال درِ خانۀ خدا برویم خیلی خوب است؛ یعنی همان حس و حال شاکرانه! گاهی از اوقات ادعای عاشقی، حتی اگر محبتی هم در میان باشد، ممکن است ما را مغرور کند، اما درک معشوق بودن، هیچ‌وقت ما را مغرور نمی‌کند بلکه همیشه ما را بدهکار می‌کند. در علم کلام و مباحث اعتقادیِ ما «قاعدۀ لطف» یکی از مبانی برجسته است. ما اول ثابت می‌کنیم که خدا به ما لطف دارد، بعد بسیاری امور را بر این اساس ثابت می‌کنیم، مثلاً می‌گوییم: «چون خدا به ما لطف دارد، برای ما پیامبر می‌فرستد» یا «چون خدا به ما لطف دارد، به امام حسین(ع) اجازه داد خود را برای هدایت ما قربانی کند» همه‌اش از سرِ محبتی است که خدا به ما دارد. بحث بر سرِ دوست داشتنِ ما است. علامه طباطبایی می‌فرماید: با روش‌های رایج اخلاقی که از یونان یا ... رسیده، کسی درست نمی‌شود. روش اسلام این است که یک آگاهی به تو می‌دهد که اصلاً رذایل پیش نیاید که تو بخواهی آنها را از بین ببری! یک نمونه‌اش همین آگاهی است که بدانی «خدا دوستت دارد»، آن‌وقت آرام و صبور می‌شوی، حتی اگر دیگران دوستت نداشته باشند باز هم اعتماد به نفس خواهی داشت. کسی که بداند خدا عاشق اوست بدون اینکه مغرور شود، به تمسخر، توهین و دشمنی دیگران اهمیت نمی‌دهد. چرا حضرت زینب(س) از پا نمی‌افتد؟ چون از عشق خدا به خودش خبر دارد و غرق شکر و استغفار است. ما به این روحیه برای زندگی احتیاج داریم. کسی که این روحیه را با این معرفت پیدا نکند، اولاً از بهرۀ عقلانی بالایی برخوردار نیست و ثانیاً با روش‌های اخلاقی دیگر هم درست نخواهد شد. 🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–۱۸رمضان۱۴۰۲ 📢صوت: @Panahian_mp3 @Panahian_text
🔸قاتل امیرالمؤمنین(ع) «انحراف در دین» بود نه «بی‌دینی»! 🔸سطحی بودن در دین‌داری، زمینۀ تمام انحراف‌های دینی است 📌اصلاح برداشت‌های ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-ج۱۹ 🔘قاتل علی(ع) فردی بی‌دین و دنیاطلب نبود؛ بلکه اهل قرآن و عبادت بود اما دچار انحرف در دین شده بود 🔘عدم درکِ «محبت امام نسبت به ما» انسان را تبدیل می‌کند به ابن ملجم! 🔘تلقی سطحی از دین و القاء ناامیدی توسط شیطان، باعث شده محبت خدا را به خودمان باور نکنیم 🔘باید دربارۀ شدت محبتِ خدا و اهل‌بیت نسبت به خودمان، فکر کنیم تا آن را بفهمیم 🔘امام(ره): کاری نکنیم که امام‌زمان(عج) به خاطر ما پیش خدا سرافکنده بشود _______________ امیرالمؤمنین(ع) در کلام عجیبی می‌فرماید که دوازده آیه را از تورات انتخاب کردم و هر روز سه بار به آنها مى‌نگرم. جملۀ چهارم این است که خداوند می‌فرماید: ای انسان، من تو را دوست دارم پس تو هم مرا دوست داشته باش! «يَابنَ آدَمَ إنّي اُحِبُّكَ فَأَنتَ أيضا أحبِبني» (تحرير المواعظ العددية، ج1، ص573) در جملۀ دهم خداوند می‌فرماید: هرکسی تو را برای خودش می‌خواهد امّا من تو را برای خودت می‌خواهم، از من فرار نکن! «يَابنَ آدَم كُلٌّ يُريدُكَ لِأَجْلِهِ وَ أَنَا أُرِيدُكَ لِأَجْلِكَ فَلا تَفِرَّ مِنّي» با توجه به این روایت زیبا، ما هم باید خودمان را در معرض محبت خداوند ببینیم و به آن عمیقاً فکر کنیم. همان‌طور که ولادت امیرالمؤمنین(ع) در خانۀ کعبه، حکمت دارد؛ شهادت ایشان هم حکمت دارد، قاتل ایشان فردی بی‌دین، دنیاطلب یا جاه‌طلب مثل طلحه و زبیر یا معاویه نبود؛ ابن‌ملجمی بود که اهل قرآن و فقه و عبادت بود، اما دچار انحرف در دین شده بود. دنیاطلبی معاویه موجب جنایت‌های او شد، طلحه و زبیر هم جاه‌طلب بودند، امّا دربارۀ خوارج و ابن ملجم چه بگوییم؟ چرا امثال طلحه، زبیر و معاویه قاتل امیرالمؤمنین(ع) نشدند و کسی مثل ابن ملجم قاتل حضرت شد؟ درواقع انحراف در دین قاتل امیرالمؤمنین(ع) شد، نه بی‌دینی! این حرف خیلی مهم است. اگر عشق و محبت خدا و اولیاء خدا را به خودت ببینی، عمیقاً احساس شکر می‌کنی. لایه‌ای که از شکر برای نعمت، در دل انسان ایجاد می‌شود یک‌درصد است اما لایه‌ای که برای محبت در دل انسان ایجاد می‌شود 99درصد است، یعنی بزرگترین معرفتی که به آن نیاز داریم این است که بدانیم یک کسی دوست‌مان دارد. چرا ما محبت خدا نسبت به خودمان را باور نمی‌کنیم؟ چون ابلیس از اینکه خدا ما را دوست دارد مأیوس کرده است، همان طور که خودش «مأیوس» است. دین را نمی‌شود با برخورد سطحی فهمید. امیرالمؤمنین(ع) آمده بود که فهم دین را برای ما عمیق کند. سطحی بودن در دین، زمینه همۀ انحراف‌ها است. بدون تفکر نمی‌شود به دین رسید. ما باید دربارۀ محبت خدا فکر کنیم تا آن را بفهمیم و درک کنیم. چرا خداوند «غضب بر کفار» را در قرآن اعلام می‌کند؟ چون انسان‌ها را دوست دارد و نمی‌خواهد آنها به وضعیت بدی مانند کفر گرفتار شوند. گاهی می‌دیدند پیامبر(ص) گریه می‌کند؟ می‌پرسیدند: چرا گریه می‌کنید؟ حضرت می‌فرمود: دلم برای اشقیا می‌سوزد. (ما يُبكيكَ؟ فَقالَ: رَحمَةً لِلأَشقِياءِ؛ مکارم‌الاخلاق، ج 2، ص347) بی‌تفاوتی به محبت امام هم خیلی بد است. نه تنها خداوند بلکه امام‌زمان(ع) ما را شدیداً دوست دارد و ما می‌توانیم دلِ حضرت را بشکنیم. امام خمینی(ره) دوبار در سخنان‌شان فرمودند کاری نکنیم که امام‌زمان(عج) به‌خاطر ما پیش خدا سرافکنده شود. یقین بدانیم امام‌زمان(عج) هنگام استغفار برای تک‌تک ما بیشتر از خود ما درِ خانۀ خدا احساس خجالت می‌کند. هیچ کودکی تا وقتی خودش پدر و مادر ‌نشود نمی‌داند پدر و مادرش چقدر عاشق او هستند. ما هم نمی‌فهمیم که خدا و امام چقدر ما را دوست دارند. وقتی ابن ملجم ملعون دستگیر شد، امیرالمؤمنین(ع) به او فرمود: آیا من به تو بیش از دیگران محبت نکردم؟ (أَ لَمْ أَکُنْ شَفِیقاً عَلَیْکَ وَ آثَرْتُکَ عَلَى غَیْرِکَ؟ بحارالانوار،ج42،ص287) نفهمیدنِ این محبت، آدم را تبدیل می‌کند به ابن ملجم. خداوند محبت را صد قسمت کرد؛ نود و نه قسمتش را به اهل‌بیت(ع) و یک قسمتش را به سایر خلق داد. (فَتِسْعٌ وَ تِسْعُونَ رَحْمَةً عِنْدَهُ مَذْخُورَةٌ لِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ عِتْرَتِهِمَا وَ رَحْمَةٌ وَاحِدَةٌ مَبْسُوطَةٌ عَلَى سَائِرِ الْمَوْجُودِینَ؛ تأویل‌الآیات/ 81) مصیبت‌هایی که اهل‌بیت(ع) تحمل کردند به خاطر ما بود. خطّ دینداری معشوقانه یعنی خطّ شکر و خطّ تواضع. در مقابل تواضع هم صفت تکبّر قرار دارد؛ همان تکبّری که امثال ابن ملجم داشتند که موجب بدبختی آنها شد. 🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–۱۹رمضان۱۴۰۲ 📢صوت: @panahian_mp3 @Panahian_text
🔸برترین عبادت یعنی «عبادت شاکرانه» نتیجۀ درکِ این حقیقت است که ما معشوق خداییم 📌اصلاح برداشت‌های ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-ج۲۰ 🔘عبادت، اخلاق و عشقی که ما را مغرور کند، موجب نفرت دیگران می‌شود 🔘قبل از اینکه بخواهیم عاشق خدا شویم باید بدانیم که همین الان معشوق خدا هستیم 🔘وقتی که معشوق بودن خودمان را درک کنیم حالت شُکر در ما پدید می‌آید 🔘طبق روایت؛ ثواب شکر نعمت بیشتر از ثواب صبر در بلا است _______________ : آیت‌الله شاه‌آبادی(ره) استاد عرفان حضرت امام(ره) در کتاب شذرات المعارف می‌فرماید: «مملکت اسلام مبتلا با امراض مزمنه و مهلکه شده است... اسباب ممرضه چند چیز است» ایشان اولین سبب را «غرور مسلمین به حقانیت خود» برمی‌شمرند و می‌فرماید: «اول، غرور مسلمین به حقانیت خود که منشاء تحویل دادن میدان دعوت است به معاندین و موجب قناعت نمودن به اسلام انفرادی و ترک تبلیغات...» یعنی این مشکل باعث شده است که دیگران بیایند و مردم را جذب کنند. این غرور ناشی از اعتقادات ما است و اینکه خودمان را بر حق و طلبکار می‌دانیم نه بدهکار! این سخن همان بحثی که ما در جلسات قبل داشتیم و گفتیم: آن اخلاقی بد است که ما را مغرور کند، آن عبادتی بد است که ما را مغرور کند، آن قرآن خواندنی بد است که ما را مغرور کند، آن عشقی بد است که ما را مغرور کند. هر صحبتی و هر حرکتی از ما، اول باید راهبردش این باشد که غرور را از بین ببرد. غرور موجب نفرت دیگران می‌شود. ما باید طوری این مسیر را طی کنیم که دچار غرور نشویم. طبق روایات، «عُجب» (خودپسندی و خودشیفتگی) همۀ خوبی‌های ما را صفر می‌کند. اگر ما عُجب نداشته باشیم، مردم ما را بیشتر می‌پسندند، رفتار و گفتار ما با مردم، متواضعانه‌تر و فداکارانه‌تر خواهد شد. شهدا برای خدا جان می‌دهند اما یک‌ذره هم غرور ندارند، در وصیت‌نامه‌‌های خودشان از همه عذرخواهی می‌کنند و حلالیت می‌طلبند... درحالی‌که آنها باید ملت را حلال کنند. بیشتر و پیش‌تر از آن که بخواهیم عاشق باشیم باید بدانیم که معشوق هستیم. وقتی که معشوق بودن خودمان را درک کنیم حالت شُکر در ما پدید می‌آید، شکر به‌خاطر لطف و محبتی که خدا به ما دارد. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اَللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ اَلتُّجَّارِ» بعضی‌ها می‌خواهند یک چیزی گیرشان بیاید، اینها عبادت تاجرانه دارند. «وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اَللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ اَلْعَبِيدِ» بعضی‌ها از سرِ ترس، عبادت می‌کنند که این عبادت بردگان است. «وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اَللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ اَلْأَحْرَارِ وَ هِيَ أَفْضَلُ اَلْعِبَادَةِ» (تحف‌العقول، ج1، ص246) بعضی‌ها از سرِ شکر، عبادت می‌کنند، نه می‌خواهند به چیزی برسند و نه از چیزی فرار کنند؛ این عبادت آزادگان است و این برترین عبادت است. اهل‌بیت(ع) این‌طور عبادت می‌کنند، پس شیعیان اهل‌بیت(ع) هم باید به این سمت بروند. عبارت موجود در متون دینی ما که معشوق بودن را می‌رساند، «شکر کردن» است. اثر معشوق بودن «شکر» است. مقابل شکر هم کفر و کفران است. آیه‌ای در قرآن هست که هرکس خوب در آن تأمل کند، زندگی‌اش متحول خواهد شد: «هَلْ نُجازِي إِلَّا الْكَفُورَ» (سبأ، 17) آیا ما جز انسان ناسپاس، کس دیگر را مجازات می‌کنیم؟! خیال می‌کنیم شکر کردن در نعمات راحت‌تر از صبر کردن در بلایا است پس اجرش هم کمتر از صبر در بلا است، اما صریحاً در روایت فرموده‌اند که ثواب شکر در نعمت بالاتر از ثواب صبر در بلا است. (الْحَالُ الَّتِي تُوجِبُ الشُّكْرَ أَفْضَلُ‏ مِنَ الْحَالِ الَّتِي تُوجِبُ الصَّبْر؛ امالی صدوق، ص613) از نظر جسم و جان، طبیعتاً صبر در بلا سخت‌تر است اما از نظر معرفتی، حالت شکر در نعمت، سخت‌تر است چون رسیدن به قلۀ معرفت شکر، سخت است، پیچیدگیِ معرفتی آن بیشتر است و پاداش هم به عقل و معرفت است. رهبر انقلاب دربارۀ شهید ناصرالدین باغانی فرمودند: «نوشتجات این شهيد عزيز را مكرر، خوانده‌ام و هر بار بهره و فيض تازه‌اي از آن گرفته‌ام» وصیت‌نامۀ او بهتر از هر توضیحی نشان می‌دهد که ماجرا چیست؟ شهید ناصرالدین باغانی در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «خداوندا معبودا عاشقا... بعد از چندی که با تو معاشقه کردم یکباره به خود آمدم و دیدم که من کوچکتر از آن هستم که عاشق تو شوم و تو بزرگتر از آن هستی که معشوق من قرار گیری، فهمیدم این تو بودی که عاشق من بوده‌ای... تو عاشق صادق بنده‌ات هستی، بنده را چه، که عاشق تو بشود...» 🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–۲۰رمضان۱۴۰۲ 📢صوت: @panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 panahian.ir/post/7688 @Panahian_text
🔸ناشکریِ ولایت علی(ع)، کوفیان را به قاتلان حسین(ع) تبدیل کرد 📌اصلاح برداشت‌های ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-ج۲۱ 🔘چرا کوفیان قاتل حسین(ع) شدند نه اهل بصره و شام؟ چون قدردان ولایت علی(ع) نبودند و کم گذاشتند 🔘بترسیم از اینکه نعمت ولایت را ساده بگیریم؛ خدا از حقّ خودش می‌گذرد ولی از حقّ اولیائش نمی‌گذرد 🔘قبل از اینکه عاشق اهل‌بیت(ع) باشیم مدیون ایشان هستیم چون برای سعادت ما قربانی داده‌اند 🔘مسیر شکر، ما را به ولایت می‌رساند و حساس‌ترین نقطۀ قلب ما را اختصاص می‌دهد به ولیّ الله ______ : وقتی می‌خواهیم لطف خداوند را نسبت به خودمان ببینیم، باید به نعمات خدا نگاه کنیم، خداوند متعال به حضرت موسی فرمود: مردم را به من علاقه‌مند کن. موسی(ع) گفت چگونه؟ خداوند فرمود: نعمت‌های من را برای آنها یادآوری کن. (اذْكُرْ لَهُمْ نَعْمَائِي عَلَيْهِمْ؛ امالی طوسی، ص484) خدا نعمتی به نام ولایت به ما داده است؛ یعنی بهترین بندگان خودش را سرپرست ما قرار داده و عشقِ ما را در دل آنها قرار داده است. این بندگان خوب خدا، به خاطر ما سوختند و مظلومیت کشیدند. کسانی که برای ما کتک خوردند، اولیاء خدا بودند. اصلاً خدا از آنها عهد می‌گیرد که «حاضر هستید قربانی بدهید در راه سعادت بندگان من؟» لذا ما مدیون‌ و شاکرشان هستیم، نه عاشق‌شان. باید به خاطر این نعمت بزرگ خدا را شکر کنیم. مسیر شکر، ما را به ولایت می‌رساند و حساس‌ترین نقطۀ قلب ما را اختصاص می‌دهد به ولیّ الله. ولایت‌مداری از همین روحیۀ شاکرانه می‌آید؛ آنهایی که ولایت ندارند، این روحیۀ شاکرانه را ندارند. هر کسی لطیف‌تر می‌شود نسبت به ائمۀ هدی(ع) و امام‌زمانش متأثرتر می‌شود. ما مدیون لطف اهل‌بیت(ع) نست به خودمان هستیم. آنها برای هدایت و سعادت ما سنگین‌ترین مصیبت‌ها را به جان خود خریدند. داشتن روحیه شاکرانه بسیار مهم است به همین خاطر شیطان از چهار طرف به انسان حمله می‌کند تا این روحیه را از انسان‌ها بگیرد و کاری کند که شاکر نباشیم: «...وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرينَ» (اعراف،17). امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ ص مُكَفَّراً لاَ يُشْكَرُ مَعْرُوفُهُ...» (کافی، ج2، ص51) رسول‌خدا(ص) ناسپاسی شد و از خوبی‌هایش قدردانی نشد، چه کسی از او بیشتر به مردم خوبی کرده است!؟ ما اهل‌بیت(ع) هم قدردانی نشدیم. الان این همه عزاداری و سر و صدا که ما داریم، برای این است که یک ذرّه از اهل‌بیت(ع) تشکر کنیم. شکر مبنای ولایت‌مداری است؛ کسی اینها را شعار یا صرفاً مسئلۀ اعتقادی تلقّی نکند؛ کمی اخلاقی و انسانی نگاه کنیم. در ادامه می‌فرماید: «خِيَارُ اَلْمُؤْمِنِينَ مُكَفَّرُونَ لاَ يُشْكَرُ مَعْرُوفُهُمْ» بهترین‌ مؤمنین هم قدردانی نخواهند شد. هر کسی به امیرالمؤمنین(ع) نزدیک شود، کم‌کم غریب خواهد شد. مؤمنین، از قدردانی نشدن نترسند و آن را طبیعی بدانند. اگر می‌بینید که در عافیت هستید یعنی فاصلۀ‌تان با امیرالمؤمنین(ع) زیاد است. روضه‌های امیرالمؤمنین(ع) مثل روضه‌های کربلا از جنس تیر و نیزه نیست بلکه از جنس غربت است. چرا به‌جای مردم بصره یا شام، مردم کوفه قاتل حسین(ع) شدند؟ چون اینها قدردان علیّ(ع) نبودند و پای رکاب علی(ع) کم گذاشتند و قصه را خیلی ساده گرفتند. بترسیم از اینکه نعمت ولایت را ساده بگیریم. خدا از حقّ خودش می‌گذرد ولی از حقّ اولیاءاش نمی‌گذرد. ما هم اگر برای امام‌حسین(ع) کم بگذاریم، معلوم نیست این ناشکری ما با ما چه کند! مثلاً دربارۀ اربعین کم نگذاریم؛ اربعین صرفاً یک سفر عاشقانه نیست، بلکه یک قیام شاکرانه است. کم نگذاریم و سطحی نگیریم و سهل‌انگاری نکنیم. شهدا در حساس‌ترین لحظات عرفانی روحی‌شان وصیتنامه می‌نوشتند، از وصیت‌نامه شهدای دفاع مقدس آمار گرفتند، در هر وصیتنامه به طور متوسط چهار مرتبه از حسین(ع) و کربلا حرف زدند، که این طبیعی است. همچنین در هر وصیتنامه‌ای چهار مرتبه از ولایت‌فقیه و رهبری سخن گفته شده است. فکر کنیم که چرا این‌گونه است؟ سردار سلیمانی در وصیتنامه‌اش می‌فرماید: «خداوندا! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه‌ای عزیز-که جانم فدای جان او باد- قرار دادی ... خامنه‌ای عزیز را جان خود بدانید، حرمت او را حرمت مقدّسات بدانید. تا آخر با ولایت بمانید. این ولایت، ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) است» 🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–۲۱رمضان۱۴۰۲ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 panahian.ir/post/7690 @Panahian_text
🔸بخش مهمی از دین‌گریزی‌ها به دلیل زدگی مردم از ادبیات دینی ما طلبه‌هاست 📌پناهیان در نشست جمعی‌از منبری‌های جوان هیئت‌های کشور: 🔘 ادبیات طلاب که با فقه و اصول و مباحث کلامی، شکل گرفته، باید به ادبیات قرآنی بازگردد 🔘تلقی نادستِ "روحانیت مدافع حقوق خدا و ولایت است"، نتیجه ادبیات نادرست ماست 🔘تلقی صحیحِ "روحانیت چون مدافع مردم است، به دین و ولایت دعوت می‌کند" نیازمند اصلاح ادبیات تبلیغ دین است ______ : ادبیات طلاب و روحانیون نباید به‌گونه‌ای باشد که منجر به دین‌زدگی مخاطبان و مردم بشود. اساساً در جامعۀ ما چه عواملی موجب دین‌گریزی مردم می‌شود؟ رفتار غلط مدعیان دین‌داری و انقلابی، مشکلات اقتصادی و معیشتی و ادبیات غلط دینی از جمله مهم‌‎ترین دلایل دین‌گریزی هستند. ما در تبیین و تبلیغ دین ۸۰ درصد ضعف بیان و ۲۰ درصد نیز ضعف عملکرد داریم. این مقدار دین‌گریزی در جامعه که ایجاد شده و لج برخی افراد درآمده است به دلیل این است که مردم از ادبیات دینی ما زده شده‌اند. ادبیات طلاب با فقه و اصول شکل گرفته است که باید اصلاح شود و به ادبیات قرآنی باز گردد. ادبیات قرآن کریم به‌گونه‌ای است که برای همه است و عمومیت دارد. حتی ادبیات اهل بیت(ع) و معصومین(ع) در مواردی ممکن است متناسب با یک موقعیت خاص یا مخاطب خاص باشد، ولی قرآن کریم عمومیت دارد. ادبیات قرآنی باید احیا بشود و رویکرد طلاب باید تغییر پیدا کند، روحانیت و طلاب، وکیل مدافع مردم هستند؛ اصلاً آنها به‌خاطر مردم، به سمت ولایت و نرم‌ افزار دین می‌روند. درحالی‌‌که الان مردم، غالباً طلاب و روحانیون را وکیل مدافع خداوند یا ولایت می‌دانند! این برداشت و این تلقی نادرست باید اصلاح بشود. الان فضای ادبیات ما در تبیین دین، بیشتر فضای «اطاعت» است؛ یعنی بیشتر بر لزوم اطاعت از خداوند و امام، تأکید می‌شود درحالی که بیشتر باید بر قدرت تشخیص تأکید بشود. باید فضای ادبیات از سمت اطاعت به سمت افزایش «قدرت تشخیص» حرکت کند، همان‌طور که یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا با تشخیص خود در کربلا ماندند درحالی‌که امام حسین(ع) به آنها فرموده بود «بروید!» نقش مردم در جامعه، یک نقش محوری و اساسی است، روحانیون باید به مردم بصیرت بدهند تا مردم بتوانند در تشخیص خود به درستی عمل کنند. ولایت نیز در جایگاه بالا بردن قدرت تشخیص مردم است ولی متأسفانه در بین مردم، ولایت صرفاً و یا بیشتر به عنوان «دستور دهنده» به مردم شناسانده می‌شود. «مردم، آزادی و قدرت تشخیص» سه رکن اصلی ولایت هستند. با دقت در تاریخ صدر اسلام و تحلیل حوادث زمان اهل‌بیت(ع) می‌فهمیم که میدان دادن به تشخیص مردم، عامل اصلی مظلوم بودن اهل‌بیت(ع) بود و این موضوع باید برای مردم تبیین شود. آزادی در اسلام محدوده بسیار گسترده‌تری نسبت به آزادی در غرب دارد. بزرگ‌ترین مدافعان آزادی جهان، اهل‌بیت(ع) هستند، ولی متأسفانه این موضوع به درستی برای مردم بیان نشده است و این تبیین نشدن، موجب شده است که امروز برخی، واژه آزادی را سرداده و با آن اقدام به ضرب و شتم و به شهادت رساندن طلاب کنند. 🚩 نهمین نشست جمعی‌از منبری‌های جوان، توسط «جامعۀ ایمانی مشعر» در جمکران برگزار شد- ۱۴۰۲/۰۲/۱۶ 👈🏻 متن کامل: 📎 panahian.ir/post/7692 @Panahian_text
🔸دین‌داری غیرمعشوقانه و صرفاً عاشقانه چه آسیب‌هایی دارد؟ 📌اصلاح برداشت‌های ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-ج۲۲ 🔘اگر توجه نکنیم که ما محبوب خدا و اهل‌بیت(ع) هستیم: 1. خود را مکلّف به رعایت ادب و ادای حق نسبت خدا و اولیاءخدا نمی‌دانیم 2. بعضی از محبین، ممکن است به عشق خود مغرور شوند 3. محبتِ صِرف شاید نتواند ما را از برخی جنایت‌ها حفظ کند همان‌طور که کوفیان را حفظ نکرد 4. دیگران ما را فرقه‌ای تلقی می‌کنند که صرفاً اهل محبت است نه منطق و انسانیت، لذا مکتب ما فراگیر نمی‌شود 5. با دین‌داری غیرمعشوقانه ارزش ولایت‌مداری درک نمی‌شود _____________________ وقتی ما فقط از محبت صحبت کنیم، بعضی‌ها می‌گویند «محبت، زوری نیست که من بخواهم خودم را وادار کنم به دوست داشتن!» بعد هم می‌گویند: «پس ما مکلّف نیستیم!» ما به این افراد باید بگوییم: نسبت به محبتی که به تو دارند و حقّی که به گردن تو پیدا می‌کنند باید عکس‌العمل نشان بدهی. اهل‌بیت(ع) می‌فرمایند که یکی از حقوق ما به گردن شما این است که به زیارت قبور ما بیایید. بعضی‌ها خیال می‌کنند ما صرفاً به‌خاطر عشق خودمان است که باید به زیارت برویم درحالی‌که باید این را یک وظیفه بدانیم. بعضی از محبین ممکن است به خاطر این محبتی که به اهل بیت دارند مغرور بشوند. درحالی‌که ما هرکاری بکنیم، یک ذره از محبت ایشان را هم پاسخ نداده‌ایم. آنهایی که در رکاب سیدالشهداء(ع) شهید شدند در لحظات آخر به حضرت می‌گفتند: «آیا وفا کردم؟» نه اینکه بگویند «آیا عشق مرا به خودت دیدی!» محبتِ صرف ما به اهل‌بیت(ع)، بدون مدیون و محبوب دیدن خودمان، ممکن است ما را از برخی جنایت‌های بزرگ هم جلوگیری نکند. اهل کوفه هم جزو محبین امام حسین(ع) بودند و دربارۀ آنها گفتند: «قلوبهم معک و سیوفهم علیک» وقتی ما به اهل‌بیت(ع) محبت می‌کنیم، دیگرانی که اهل محبت نیستند کم‌کم ما را یک فرقه و خودشان را هم یک فرقۀ دیگر می‌بینند، درحالی‌که باید نشان بدهیم ما داریم حداقلّ انسانیت را که «کفران نکردنِ نعمت محبت است» رعایت می‌کنیم. در این صورت، آن کسی هم که آن‌طرف ایستاده است به خودش می‌آید. اگر بخواهیم محبت ما صادقانه و ریشه‌اش محکم و عمیق باشد، باید محبوبیت و مدیون بودنِ خودمان را نسبت به اهل‌بیت(ع) درک کنیم. اگر ما فقط از عاشقی بگوییم نه از معشوق و مدیون بودن به مولا، آن‌وقت رفتارهای حبّی ما از سر غلیان محبت خواهد بود؛ مثلاً برخی می‌گویند «هر موقع دلت هوای کربلا کرد، برو...» شاید دو سال گذشت و دل شما هوای کربلا نکرد، آن‌وقت تکلیف چیست؟ امام صادق(ع) می‌فرماید: کسی که نزدیک است هر ماه باید به زیارت امام حسین(ع) برود «فَلَا أَقَلَ‏ مِنْ‏ شَهْرٍ»، اما کسی که دور است، سه سال نباید بگذرد که به زیارت برود و الّا عاقّ رسول‌خدا(ص) شده، با پیامبر(ص) قطع رحم کرده است. «فَمَا جَازَ الثَّلَاثَ سِنِینَ فَقَدْ عَقَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) وَ قَطَعَ رَحِمَهُ» (کامل‌الزیارات، ص۲۹۶-297) از این روایات می‌شود فهمید که بحث محبتِ صرف نیست بلکه بحث ادب است. اگر ما این آداب را رعایت نکنیم آسیب‌ می‌بینیم، خصوصاً برای ما که منتظر ظهور حضرت ولیّ‌عصر(عج) هستیم. نفرموده‌اند که یاران امام‌زمان(عج) عاشقان آن حضرت هستند، بلکه فرموده‌اند آنها مانند خادمان یا کنیزانی در مقابل ارباب خود هستند. آسیب بعدی این است که ارزش ولایتمداری درک نمی‌شود. در زیارت جامعه می‌خوانیم «بموالاتکم تُقبَلُ الطاعة المفترضه و لکم المودةُ الواجبه»؛ با ولایت شما اعمال واجب پذیرفته می‌شود و الّا اعمال‌مان به درد نمی‌خورد. چون کسی در راه محبت به او رنج کشیده است اما او هیچ پاسخی به محبتش نمی‌دهد؛ چنین کسی اصلاً انسان نیست حتی اگر نماز بخواند. ارزشِ ولایت، اینجا معلوم می‌شود. امیرالمؤمنین(ع) در نامه به مردم مصر می‌فرماید: « اگر در رعایت اهل‌بیت پیامبر(ص) تقوا داشته باشید به بهترین شکل عبادت و شکر خدا را انجام داده‌اید. «ان اتّقیتم ربّکم و حفظتم نبیکم فی اهل بیته ... و شَکَرتُموه بأفضلِ ما شُکِر» (نهج‌البلاغه، نامه27) قرآن می‌فرماید: صدای‌تان را پیش پیامبر(ص) بالا نبرید؛ اگر این کار را بکنید کلّ اعمال‌تان حبط می‌شود «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ..» (حجرات،2) بعد می‌فرماید: کسانی که نزد پیامبر(ص) صدای‌شان را پایین می‌آورند، عالی‌ترین نوع تقوا مال آنهاست «أُولئِکَ الَّذينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوي» ما نسبت به اهل‌بیت(ع) و امام‌زمان(عج) بیشتر به ادب احتیاج داریم تا محبت. این ادب باید در میان ما منتشر شود. اگر این ادب باشد، محبت هم می‌آید یا آن محبتی که هست، اصیل می‌شود و در ما غرور ایجاد نمی‌‌کند 🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–۲۲رمضان۱۴۰۲ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 panahian.ir/post/7691 @Panahian_text
🔸چگونه با دین‌داری شاکرانه می‌شود به معرفت عمیق نسبت به امام‌زمان(عج) رسید؟ 📌اصلاح برداشت‌های ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-ج۲۳ 🔘زندگی شاکرانه، زندگیِ متوجه به گذشته است نه آینده؛ شاکر لطفی باشیم که خدا قبلاً به ما داشته! 🔘کلاس‌های موفقیت، می‌تواند سمّ مهلک باشد! 🔘کسی که الان از لطف خدا شاد نباشد، در مسیر رسیدن به موفقیتِ آینده هم احساس پوچی می‌کند 🔘وقتی امام‌زمان(ع) تشریف آورد، از کجا بدانیم که ایشان همان مهدی موعود است؟ _____________________ معمولاً بندگی و زندگی ما معطوف به آینده است؛ یعنی می‌خواهیم برای آیندۀ خودمان، خطراتی را کنار بزنیم، یا موفقیت‌ها و منافعی را جلب کنیم. زندگی برای آینده معقول به نظر می‌آید ولی استرس‌زا هم هست. زندگی معشوقانه و شاکرانه، معطوف به گذشته است. کسی که زندگی معشوقانه دارد به‌خاطر خوبی‌ها و لطف خدا احساس مدیون بودن و بدهکار بودن دارد. کسی که می‌گوید من به موفقیت رسیده‌ام و حالا می‌خواهم تشکر کنم، در آرامش است. بر این اساس، کلاس‌های موفقیت، می‌تواند سمّ مهلک باشد. وقتی بچه‌های‌مان را متوجه آینده می‌کنیم، باید مراقب آسیب‌هایش باشیم. این حرف غلط است که بگوییم: «تو هیچ چیزی نیستی مگر اینکه تلاش کنی در آینده یک چیزی بشوی!» با این حرف، او را از هویت خالی کرده‌ایم! این حرف یعنی: الان شاد نباش، بلکه با خیال‌پردازی برای احتمال موفقیت در آینده شادی کن. وقتی الان چیزی ندارد که به خاطرش شاد باشد، در مسیر رسیدن به موفقیت هم احساس پوچی می‌کند اما در زندگی معشوقانه و شاکرانه، او هم به آینده می‌اندیشد و هم موفق خواهد شد، امّا به‌ عشق لطفی که خدا در گذشته به او کرده است، دل او به محبت خدا نسبت به خودش گرم است. این نوع تربیت بهتر از تربیتی است که با نگرانی برای آینده همراه باشد. اصلاً ناامیدی و یأس در این تربیت راه ندارد، چون هر چیزی که انسان می‌خواهد قبلاً گرفته‌ است. دیگران باید این حال خوب را در مؤمنین ببینند. پدر و مادر تا هفت‌سالگیِ کودک فقط به او محبت می‌‌کنند تا بفهمد پشتوانه دارد. بعد از هفت‌سالگی، پدر و مادر جای خود را به خداوند و اولیاء خدا می‌‌دهند. بچه می‌‌بیند پدر و مادر هم مدام از خدا و اولیاء او تشکر می‌‌کنند و دل‌گرم به لطف آنها هستند. ایمان یعنی خیالت راحت باشد که خدا با تو است. کسانی که با نگرانی، اضطراب، دو دلی و یأس دعا می‌کنند و می‌گویند: آیا خدا مرا خواهد پذیرفت؟ استغفار کنند. این یأس باید کنار برود. اگر فرهنگ دینداری معشوقانه در بین ما جا بیفتد و امام را مانند پدر بدانیم، کمااینکه پیامبر(ص) فرمود: «انا و علی اَبَوا هذه الاُمَّه» یک مشکل بسیار بزرگ حل خواهد شد و ما باید برای حل این مشکل آماده شویم. وقتی امام‌زمان(عج) ظهور کند، از کجا می‌فهمیم که ایشان واقعاً همان مهدیِ موعود است؟ مگر ما قبلاً ایشان رادیده‌ایم!؟ از دیگران بپرسیم!؟ مگر آنها قبلاً حضرت را دیده‌اند!؟ ما باید از رابطه‌ای که در قلب خودمان پرورش دادیم به نام رابطۀ امّت و امام اطمینان پیدا کنیم. جمعی از مردم یمن خدمت رسول‌خدا(ص) آمدند و پرسیدند جانشین تو کیست؟ آنها هفت نفر بودند که بعدها در رکاب امیرالمؤمنین(ع) به شهادت رسیدند. پیامبر(ص) برخی از ویژگی‌های امیرالمؤمنین(ع) را بیان کرد. آنها گفتند ما مشتاق‌تر شدیم. پیامبر(ص) فرمود: «فَتَخَلَّلُوا الصُّفُوفَ وَ تَصَفَّحُوا الْوُجُوهَ، فَمَنْ أَهْوَتْ إِلَیْهِ قُلُوبُکُمْ فَإِنَّهُ هُوَ» بین صف‌ها بگردید و به چهره‌ها نگاه کنید، کسی که دل‌تان به سمت او کشیده شد او جانشین من است. آنها وقتی علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) را دیدند دل‌شان لرزید و نتوانستند عبور کنند. رسول‌خدا(ص) پرسید چه شد؟ آنها گفتند: «کَأَنَّهُ لَنَا أَبٌ وَ نَحْنُ لَهُ بَنُونَ.» احساس کردیم او پدر ماست و ما فرزند او هستیم. (الغیبة نعمانی، ص39) این اتفاقی است که هم در زمان غیبت و هم هنگام ظهور باید برای ما بیفتد. با فرهنگ شاکرانه و معشوقانه می‌شود به این وضعیت رسید. این فرهنگ شاکرانه و معشوقانه که ما را بدهکار می‌کند، به ما تواضع و معرفتی عمق نسبت به امام خواهد داد. محبین اهل‌بیت(عج) که زیاد درِ خانۀ اهل‌بیت(ع) می‌روند، امیدوار هستند که این وضعیت برای آنها پدید بیاید. یکبار کمیل از امیرالمؤمنین(ع) درخواست کرد دعای خضر را به او یاد بدهید (همان دعایی که الآن به دعای کمیل معروف است)؛ حضرت به او فرمود: چون تو زیاد درِ خانۀ ما می‌آیی و با ما زیاد همنشینی داری، بر ما واجب است که هر چه بخواهی به تو بدهیم. 🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–۲۳رمضان۱۴۰۲ 📢صوت: @panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 panahian.ir/post/7694 @Panahian_text
🔸نه‌تنها خوارج، بلکه عموم مردم و برخی یاران علی(ع) هم می‌گفتند «مدیریت ایشان ضعیف است!» 📌اصلاح برداشت‌های ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-ج۲۴ 🔘چرا حکومت امیرالمؤمنین(ع) در ظاهر به موفقیت‌های مورد انتظار نرسید؟ 🔘برخی از تلقّی‌های ناروا از دین، مثل سمّ مهلک جامعۀ مؤمنین را به زمین می‌زند 🔘وقتی یاران خاص علی(ع) به شیوۀ مدیریت ایشان ایراد می‌گرفتند، وضع عموم مردم معلوم است! 🔘آثار حرف مردم درباۀ سوءمدیریت حضرت، در نیمۀ دوم حکومت ایشان ظاهر شد ___________ : عبارت‌های صحیح هم اگر بدون مهندسیِ دقیق، رعایت اولویت‌ها و انتخاب درست تعابیر بیان شود، ممکن است در ذهن مخاطب، تلقّی ناروا شکل دهد. بعضی از این تلقّی‌های ناروا مثل سمّ مهلک جامعۀ مؤمنین را به‌شدّت زمین می‌زند. اوج برخی از این تلقّی‌ها، در زمان امیرالمؤمنین(ع) بود و حضرت به مقابله با آن برخاستند. همین تلقّی‌های ناروا از دین علّت اصلی مظلومیت‌های امیرالمؤمنین(ع) بود و امروز هم جامعۀ ما دچار این تلقّی‌های ناروا است. خیلی‌ها وقتی کتاب «الغارات» را-که سفارش‌شدۀ شهید سلیمانی است- خواندند، گفته‌اند که این کتاب، ذهنیت ما را نسبت به امیرالمؤمنین(ع) به‌خاطر نحوۀ مدیریت‌ ایشان خراب کرد! شما وقتی سریال زندگی امیرالمؤمنین(ع) را هم ببینید این برداشت صورت می‌گیرد که امیرالمؤمنین(ع) در مدیریت موفق نبود. در زمان حضرت، کسانی بودند که تصریح می‌کردند «یا علی، شما مدیریت بلد نیستی!» اگرچه یاران نزدیک حضرت، به ایشان نمی‌گفتند که شما مدیریت بلد نیستی، اما ایرادهای مدیریتی به حضرت می‌گرفتند. یکی از این افراد «ابن عباس» است که حضرت را از بعضی کارها نهی می‌کرد و مثلاً می‌گفت «این کار اشتباه است...» گاهی مالک اشتر هم به حضرت اعتراض می‌کرد. همان اول که بعضی‌ از سران مهاجران و انصار با امیرالمؤمنین(ع) بیعت نکردند، مالک با تندی با آنها برخورد کرد. حضرت به مالک فرمود: «با اینها تند برخورد نکن.» (امالی طوسی، ج1، ص717) یکی از یاران حضرت، به نام احنف بن قیس که در هر سه جنگ، پای رکاب امیرالمؤمنین(ع) بود، می‌گوید: ما مبتلا شدیم به آل علی! اینها نه مدیریت اقتصادی بلد هستند، نه مدیریت جنگی بلد هستند، نه سیاست بلد هستند! (انساب الاشراف، ج12، ص322 ) شخصی به نام ابومریم که از دوستان امیرالمؤمنین(ع) بود به خدمت حضرت رسید و گفت: احساس می‌کنم از وقتی که تو مدیریت این مملکت را دست گرفتی تفرقه و تشتّت در جامعه ایجاد کرده‌ای! (الغارات، ج1، ص44) وقتی در فضای خصوصی این گفتگوها صورت بگیرد در فضای عمومی، وضعیت مشخص می‌شود. یک روز زنی در مقابل امیرالمؤمنین(ع) شروع به انتقاد کرد. وقتی که حرف به خانم‌ها می‌رسد یعنی این بحث در جامعه عمومی شده است. او گفت: شما به سه دلیل، دل‌ها را متشتّت کردید و وضع جامعه را به‌هم زدید. (الغارات، ج1، ص25) امیرالمؤمنین(ع) آثار حرف‌های مردم را درباۀ سوءمدیریت خود در نیمۀ دوم حکومت‌شان دیدند چون تقریباً کسی حرف حضرت را گوش نمی‌کرد. حضرت می‌فرماید: من دیروز آمر شما بودم، ولی الآن مأمور شما شده‌ام (نهج‌البلاغه، خطبه208) دربارۀ علّت عدم‌موفقیت حضرت، حرف‌های متعددی بیان شده؛ مثلاً بعضی‌ها رعایت عدالت را عامل ضعف مدیریت امیرالمؤمنین(ع) می‌دانند. این درست نیست چون اگر مردم ببینند کسی با عدالت رفتار می‌کند طرفدار او می‌شوند. بعضی‌ها فکر می‌کنند این مشکلات، به‌خاطر تبلیغات دشمنان علیه حضرت بود. درحالی‌که تبلیغات امیرالمؤمنین(ع) خیلی قوی‌تر از معاویه بود و قدرت بیان ایشان از همه بالاتر بود. آن فضای تبلیغاتی سنگینی که معاویه ایجاد کرده بود، فقط در شام بود. آنهایی که خون به جگر امیرالمؤمنین(ع) کردند (خوارج) خودشان دشمن معاویه بودند. شاید بعضی‌ها بگویند معاویه پول‌پاشی می‌کرد و امیرالمؤمنین(ع) این کار را نمی‌کرد. درحالی‌که حضرت به مردم می‌فرمود: از معاویه که پول نمی‌دهد خوب تبعیّت می‌کنند ولی شما از من که پول می‌دهم و به شما احترام می‌گذارم خوب تبعیّت نمی‌کنید. (نهج‌البلاغه، خطبۀ180) بعضی‌ها می‌گویند فقط خواص، علیه امیرالمؤمنین(ع) بودند. اما حقیقت این است که عوام هم خیلی خیانت کردند؛ عوامی که امیرالمؤمنین(ع) خانه‌های‌شان را آباد کرد و اقتصادشان رونق داد. موفقیت‌های تاریخی و معنوی حضرت، قطعی است اما چرا در زمان خودش نتیجه‌ای که ما انتظار داریم، به‌دست نیامد؟ چرا حکومت امیرالمؤمنین(ع) با در زمان امام حسن(ع) ادامه پیدا نکرد ولی معاویه موفق شد که حکومت را به یزید بدهد؟ در جلسه بعد به پاسخ این سؤال می‌پردازیم. 🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–۲۴رمضان۱۴۰۲ 📢صوت: @panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 panahian.ir/post/7701 @Panahian_text
🔸هیئتی که برای اربعین، کاری نکند هیئت نیست 🔸مهمترین حرکت هیئت‌ها در راستای ظهور، کار برای «اربعین» است 🔘نقش ستاد اربعین در تشدید فتنۀ پارسال چه بود؟ 🔘اردو بردن برای زیارت، خصوصاً اربعین، جزء اصلی‌ترین کارهای هیئت است 🔘نگذاریم اربعین از رونق بیفتد؛ اگر برای اربعین کم بگذاریم، خطرناک است 🔘آیا اربعین و رعایت حرمت امام‌حسین(ع) در جهان مصداق آیۀ «امر جامع» نیست؟ 🔘هنرِ هیئتی‌ها به‌زحمت افتادن برای اربعین است، نه صرفاً برای عاشورا و شب‌قدر! 🔘حضور در اربعین حتی الامکان باید هیئتی باشد نه انفرادی 🔘تا ظهور باید رونق امام‌حسین(ع) بیشتر و بیشتر بشود ---------------------- در جمع مدیران هیئت‌ها: حضرت امام(ره) می‌فرمود که انقلاب ما محدود به ایران نیست و مسئولین کشور اگر در کنار خدمت به مردم، به فکر مقدمه‌سازی برای ظهور نباشند خیانت کرده‌اند. (صحیفه امام، ج21، ص429) ما هیئتی‌ها هم اگر فقط در محدودۀ خودمان فعالیت کنیم و به فکر مهمترین حرکت در راستای ظهور یعنی «اربعین» نباشیم، خیانت است. در اربعین، افراد تا حد امکان نباید به صورت انفرادی بروند، بلکه باید به‌صورت هیئتی و دسته‌جمعی بروند. شما باید در هیئت خودتان مثلاً صدها یا ده‌ها نفر داشته باشید که با هم رفیق باشند و با هم اردو بروند، بزرگترین اردوی آنها هم شرکت در پیاده روی اربعین است. اردو بردن برای زیارت، خصوصاً زیارت سیدالشهدا(ع) جزء اصلی‌ترین کارهای هیئت است؛ به خصوص در اربعین. حالا که اربعین راه افتاده است کار ما هیئتی‌ها سخت‌تر شده و نباید بگذاریم اربعین از رونق بیفتد، اگر امروز برای اربعین کم بگذاریم، خطرناک است. مثلاً اگر به‌خاطر گرمای تابستان یا کمبود امکانات، برای اربعین کم بگذاریم خیانت کرده‌ایم. تحلیل بنده دربارۀ فتنه سال گذشته این است که وقتی حدود700هزار نفر از زائران اربعین را از بین راه و از مرزهای کشور برگرداندند شاید همین کاری که ستاد اربعین انجام داد باعث شد که بار فتنه سنگین بشود. خداوند در سوره نور، می‌فرماید که وقتی پیامبر، شما را به یک امر جامع دعوت می‌کند شما حق ندارید جای دیگری بروید و به امور دیگر مشغول بشوید. آنهایی که از امر جامع فرار می‌کنند، باید بترسند از اینکه فتنه یا بلایی ناگهانی بر سر آنها بیاید.(نور، 62و63) امر جامع امری است که لازم است همه مردم برای آن جمع بشوند، باید به خودمان متذکر بشویم که آیا اربعین و رعایت حرمت و آبروی امام حسین(ع) در جهان، امر جامع نیست؟ آن سالی که داعش تا نزدیک کربلا رسیده بود، نقل قولی از رهبر انقلاب در روزنامه‌ها منتشر شد مبنی بر اینکه «امسال اربعین باید شلوغ‌تر بشود» از همان روز، شکست داعش در عراق و سوریه شروع شد، برگزاری باشکوه اربعین، این منطقه را نجات داد و این اتحاد را ایجاد کرد. ما هنوز در خط مقدم و در جنگ هستیم؛ اگر برای اربعین کم بگذاریم و رونق اربعین کم بشود، خطرناک است، مگر روضه، بدون اربعین می‌شود؟ هیئتی که اربعین نرود کربلا و برای اربعین، شهر را به‌هم نریزد هیئت نیست! درباره اربعین نباید کم گذاشت. درست است که شب قدر و عاشورا برای شما هیئتی‌‌ها زحمت دارد، اما اینها هنر شما نیست، وقتی که ما دستور گرفتیم، هنر این است که برای اربعین به سختی و زحمت بیفتیم. بعضی از هیئتی‌ها فکر می‌کنند هروقت که دلشان خواست باید برای زیارت کربلا بروند، این نوعی بی‌احترامی است، امام صادق(ع) می‌فرماید که فقرا سالی یک بار، و بقیه سالی دو بار باید به زیارت امام حسین(ع) بروند. (حَقٌّ عَلَى الْفَقِیرِ أَنْ‏ یَأْتِیَهُ فِی السَّنَةِ مَرَّةً ؛ کامل الزیارات، ص۲۹۳) همه‌چیز را در هیئت با عینک اربعین نگاه کنید. حتی ما باید به دولت بگوییم که خودمان اربعین را برگزار می‌کنیم، بیمه، تردد و... را خودمان انجام می‌دهیم، بگذارید همۀ کارهای اربعین، مردمی باشد. هر پذیرایی و هر کاری که برای اربعین انجام می‌دهید مثل یک نیروگاه هسته‌ای انرژی تولید می‌کند. امام‌حسین(ع) فرمود: «وَ اللَّهِ لَا یَسْکُنُ دَمِی حَتَّى یَبْعَثَ اللَّهُ الْمَهْدِی‏» تا روزی که امام زمان مبعوث می‌شود، باید رونق امام حسین (ع) بیشتر و بیشتر بشود. ما باید امام حسین(ع) را به جهان معرفی کنیم و راهی بجز اربعین نداریم، نقش هیئت‌ها در رونق اربعین چیست؟ مثلاً شما هیئت‌ها می‌توانید برخی از جوانان، زوج‌های جوان، خانواده‌های با فرزند بیشتر و... را در ماه محرم ثبت نام کنید و رایگان برای اربعین ببرید. 🚩 همایش مدیران هیئت رزمندگان اسلام سراسر کشور-22/02/1402 👈🏻 متن کامل: 📎 panahian.ir/post/7730 @Panahian_text
🔸علّت اصلیِ مظلومیت علی(ع)، مشارکت‌خواهی از مردم در مرحلۀ فهم و اقدام است 📌اصلاح برداشت‌های ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-ج25 🔘علی(ع) از مردم می‌خواست با تشخیص خودشان در کارها مشارکت کنند ولی مردم احساس مسئولیت نمی‌کردند 🔘یک راه ادارۀ جامعه این است که از مردم مشارکت نخواهید و با زد و بند سیاسی کارها را پیش ببرید 🔘امیرالمؤمنین(ع) مشارکت مردم را فلسفۀ ولایت، امامت و دین می‌داند 🔘تا وقتی احساس مسئولیت و مشارکت مردم، تقویت نشود امام‌زمان(ع) نمی‌آید ___ : چرا خیلی از مردم و حتی یاران امیرالمؤمنین(ع) مدیریت ایشان را ضعیف می‌دانستند؟ چرا حکومت حضرت در ظاهر موفق نبود؟ بعضی‌ها علت مظلومیت و غربت امیرالمؤمنین(ع) را عدالت ایشان می‌دانند درحالی‌که طبیعتاً مردم باید عدالت را دوست داشته باشند و همراهی کنند. این‌طور هم نبود که مردم تحت فشار مشکلات اقتصادی باشند و به این دلیل، همراهی نکنند. اینکه «تبلیغات معاویه علیه امیرالمؤمنین(ع) خیلی قوی بود» همً غلط است؛ چون امیرالمؤمنین(ع) بهترین خطبه‌ها را می‌خواند و در تبلیغات بسیار قوی‌تر بود. برخی از دلایل هم دقیق نیست، مثلاً می‌گویند «مردم ولایت‌مدار نبودند» اگر مردم ولایت را می‌فهمند و ولایت‌مدار بودند مشکلات حل می‌شد، امّا «مگر مردمِ شام ولایت‌مدار بودند؟!» آنها هم ولایت‌مدار نبودند. برخی هم می‌گویند «مردم دنیازده بودند» چنین تعبیری در کلمات امیرالمؤمنین(ع) هم وجود دارد، امّا اهل شام هم همین‌طور بودند. برخی می‌گویند: جنگ موجب شد کار برای مردم و امیرالمؤمنین(ع) سخت بشود. جنگ برای طرف مقابل(معاویه) هم سخت بود. لشکر معاویه بیشتر از سپاه امیرالمؤمنین(ع) کشته شدند ولی تا آخر ایستادند. چرا مردم با امیرالمؤمنین(ع) همراهی نمی‌کردند؟ حضرت به مردم می‌فرمود: من می‌دانم چطور باید شما را درست کنم امّا نمی‌خواهم شما را به قیمت افساد خودم اصلاح کنم (الغارات،ج2، ص428) یک راه ادارۀ جامعه، دیکتاتوری است، یعنی مسئولیت به مردم ندهید، از مردم مشارکت نخواهید و خودتان با زد و بند سیاسی با رؤسای قبایل و افراد ذی‌نفوذ، کارها را پیش ببرید کمااینکه برخی می‌گویند «کدخدا را ببین، ده را بچاپ!» امیرالمؤمنین(ع) هم می‌توانست این کار را انجام بدهد و جامعه را این‌گونه اداره کند. شیوۀ مدیریت امیرالمؤمنین(ع) همان شیوۀ پیامبر(ص) است. شیوۀ مدیریت پیامبر(ص) هم به گونه‌ای بود که بعد از آن حضرت، مصائب فاطمیه پیش آمد. شیوۀ مدیریت رسول‌خدا(ص) به همه جرأت داد و برخی از افراد سوءاستفاده کردند. تقوای امیرالمؤمنین(ع) به ایشان اجازه نمی‌دهد که در مدیریت، جلوی این جرأت دادن را بگیرد و از مردم انتظار بصیرت و تشخیص نداشته باشد. دین ما بیشتر از اینکه دین تکلیف باشد، دین تشخیص است. حضرت باید کاری کند که مرد خودشان تشخیص بدهند در کارها مشارکت کنند. مبنای این حرف، آیۀ قرآن است که می‌فرماید: پیامبران می‌‌‌آیند تا مردم، خودشان به قسط قیام کنند. «لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ» (حدید، 25) علّت اصلی مظلومیت معصومین(ع) و خصوصاً پنج تن آل عبا، مشارکت‌خواهی از مردم، اولاً در مرحلۀ فهم و ثانیاً در مرحلۀ اقدام است. مشارکت‌خواهی برای این است که مردم را رشد بدهند، اصلاً فلسفۀ خلقت، همین است. مشکل حضرت موسی با بنی‌اسرائیل این بود که بنی اسرائیل می‌گفتند شما خودت برو موانع را برطرف کن و کارها را درست کن، ما اینجا نشسته‌ایم (فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ؛ مائده، 24) نتیجه‌اش هم این شد که چهل سال در بیابان آواره بودند. امیرالمؤمنین علی(ع) گاهی لشکر هشت هزار نفره داشتند، اما سخنرانی می‌کردند که بقیه مردم هم بیایند، وقتی مردم نمی‌آمدند، حضرت همان لشکر را هم می‌فرستادند که بروند. امیرالمؤمنین(ع) اصرار داشت که مردم مشارکت کنند. امیرالمؤمنین(ع) مشارکت مردم را فلسفۀ دین و امامت و ولایت می‌داند. بعضی‌ها به امام حسین(ع) گفتند از راه مخفی به سمت کوفه برود، اگر امام این کار را می‌کرد، به راحتی می‌توانست کوفه را بگیرد. امّا حضرت از راه اصلی حرکت کرد چون می‌خواست مردم باخبر بشوند و با فهم و تشخیص خودشان اقدام کنند. «عدم‌احساس مسئولیت عمومی» اصل تحریف در دین است و الّا اعتقاد به امامت، عصمت و ولایت امیرالمؤمنین(ع) زیاد دشوار نیست. بسیاری از آن مردم، فضائل امیرالمؤمنین(ع) را می‌دانستند. تا وقتی که این احساس مسئولیت عمومی و احساس مشارکت مردم، تقویت نشود، امام‌زمان(عج) تشریف نمی‌آورد، یعنی ایشان وقتی می‌آید که ما دین را همین احساس مسئولیت و احساس مشارکت بدانیم. 🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–25رمضان1402 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 panahian.ir/post/7682 @Panahian_text
🔸رهبر انقلاب از دولت می‌خواهد که «مشارکت مردم» را افزایش بدهند 🔸افزایش مشارکت مردم همان چیزی که خون‌ اولیاء خدا پایش ریخته شده است 📌اصلاح برداشت‌های ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-ج26 🔘فاسدشدن برخی دولتمردان، یکی از آثار شوم «تمرکز قدرت در دولت» و عدم مشارکت مردم است 🔘تقسیم مساوی بیت‌المال توسط علی(ع) موجب کاهش قدرت رؤسای قبایل و افزایش قدرت مردم می‌شد 🔘متدیّنی که نقش‌آفرینی مردم در امور جامعه را جدّی نداند، دین در ذهنش تحریف‌شده است __________ چرا مردم آن‌چنان که باید، سخنان امیرالمؤمنین(ع) را گوش نمی‌کردند به حدی که حضرت می‌فرمود: من دیروز آمر شما بودم، ولی الآن مأمور شما شده‌ام (نهج‌البلاغه، خطبه208)؟ امیرالمؤمنین(ع) هم مانند رسول‌خدا(ص) با مردم کریمانه برخورد می‌کرد لذا آنها جرأت و جسارت پیدا می‌کردند. این مسئله فقط در بُعد اخلاقی محدود نیست. موضوع این است که پیامبر(ص) و علی(ع) یک الگوی حکمرانی ارائه می‌دهند که اگر تمام عالم فدای آن شود، باز می‌ارزد. طبق آن الگوی حکمرانی باید مردم، هم خودشان بفهمند و هم خودشان اقدام کنند. اگر کسی اهمیت مشارکت مردم را در دین نداند و نفهمد که مهم‌ترین اقدام یک فرد متدین «مشارکت سیاسی» است، دین در ذهن او تحریف‌شده است. مشارکت مردم آن‌قدر اهمیت دارد که به‌خاطرش امیرالمؤمنین(ع) متهم به عدم‌سیاست‌ورزی شد و خون امام حسین(ع) به زمین ریخت. با وجود همۀ این غربت‌ها و مظلومیت‌ها اهل‌بیت(ع) محکم ایستادند و فرمودند که مردم باید نقش‌آفرینی کنند. رهبر انقلاب به دولت فعلی صریحاً فرمودند که مردم را در تصمیم‌سازی‌های دستگاه‌های مسئول کشور شریک کنند. ساز و کاری درست کنند که مردم را در اقدام هم شریک کنند. (19/۱۰/1400) تذکر عمومی رهبر انقلاب برای این است که هم دولت و هم مردم چنین مطالبه‌ای داشته باشند. مشارکت اجتماعی یعنی اینکه در همۀ امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کارها باید در دست مردم باشد. مردم زمان امیرالمؤمنین(ع) نمی‌توانستند بپذیرند که دین این‌قدر مشارکت می‌خواهد لذا امیرالمؤمنین(ع) را تنها گذاشتند. رهبر انقلاب می‌فرماید که انتخابات یکی از جلوه‌های مردم‌سالاری دینی است، مردم‌سالاری یعنی بر اساس دین، سالارِ زندگی اجتماعی مردم، خود مردم‌اند. (3/9/1395) ولایت این‌گونه تحقق پیدا می‌کند. اگر تصور کنیم ولایت صرفاً به اعتقاد داشتن است؛ این هم یک نوع تحریف دین است. در آموزش‌های دینی ما می‌گویند: «شما فقط معتقد باش که این آقا ولیّ تو است و باید از حکم او اطاعت کنی» خُب وقتی این آقا ولیّ ما است، قطعاً کسان دیگری نباید ولیّ ما باشند. گاهی احزاب، کار همان طاغوتچه‌ها را می‌کنند. امروزه در غرب، احزاب در واقع دارند نقش ابوجهل، ابوسفیان و ابولهب‌‌ها را بازی می‌کنند. رسالت ولایت برعکس قاعدۀ «کدخدا را ببین و دِه را بچاپ!» است. تحقق ولایت ولیّ الله الأعظم، با نابودی طاغوتچه‌ها رقم می‌خورَد. ولی مردم زمان امیرالمؤمنین(ع) نتوانستند از طاغوتچه‌ها و رؤسای قبایل دست بردارند. تقسیم مساوی بیت‌المال توسط امیرالمؤمنین(ع) فقط به‌خاطر عدالت نبود. این ماجرا بُعد سیاسی هم داشت. حضرت با این کار، قدرت رؤسای قبیله‌ها را کم و قدرت تک‌تک مردم را زیاد می‌کرد. امیرالمؤمنین(ع) همۀ بیت‌المال را تقسیم می‌کرد و چیزی نگه نمی‌داشت. شاید خالی کردن بیت‌المال مهم‌تر از تقسیم عادلانه باشد، چون قدرت مرکزی باقی نمی‌گذاشت و قدرت را بین مردم توزیع می‌کرد. این همان سفارشی است که حضرت آقا با تعابیر دیگری به دولت می‌فرماید. چرا بحث‌های سیاسی در جامعۀ ما بالاست؟ چرا سیاسیون برای تصاحب قدرت به جان همدیگر می‌افتند؟! به خاطر تمرکز قدرت و ثروت؛ چون خزانه، مثل بیت‌المال علی(ع) خالی نیست. با تمرکز قدرت در دولت، بخشی از دولتمردان فاسد می‌شوند. تمرکز قدرت در دولت، مثل جمع کردن طلاهای یک محله در یک خانه است. بالاخره یک دزد برایش نقشه می‌کشد. به همین خاطر امیرالمؤمنین(ع) اجازۀ تکاثر قدرت و ثروت را در دولتش نمی‌داد. اگر می‌خواهید بدون مشارکت مردم و با یک حکومت خوب، کارها را درست کنید، در واقع می‌خواهید نقشۀ خدا را به‌هم بریزید؛ شما می‌خواهید چند نفر همۀ‌ کارها را انجام بدهند و بقیه مردم راحت باشند، درحالی‌که خدا می‌خواهد همه را امتحان کند؛ همه باید مشارکت کنند تا امتحان بدهند و رشد کنند. خداوند متعال اجازه نمی‌دهد هیچ قانونی و هیچ مدلی برای حکمرانی موفق بشود، مگر اینکه زمینۀ مشارکتِ همه مردم فراهم بشود. 🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–26رمضان1402 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 panahian.ir/post/7681 @Panahian_text
🔸 حجاب مظهر قدرت و مهربانی زن است 🔸 اگر زنان ضعیف شوند، همۀ جامعه برده خواهند شد 📌علیرضا پناهیان در اجتماع بزرگ دختران دانشجو به مناسبت روز دختر: 🔘گذشته، حال و آیندۀ ایران، از آن زنان بوده و خواهد بود و همین شخصیت قوی زنان ما است که پدر آمریکا را درآورده 🔘همۀ رزمندگان سلحشور، مدیون مادران‌شان هستند و انقلاب مدیون زنان است __ : فرهنگ غرب می‌خواهد امتیازات زنان ما را از آنها بگیرد و وقتی زنان جامعه را ضعیف کنند، کل جامعه ضعیف و برده خواهند شد. وقتی بتوانند زنان جامعه را ترسو بار بیاورند، وقتی بتوانند زنان جامعه را درگیر با رقابت‌های اضافی و زیادی بار بیاورند. وقتی بتوانند زنان جامعه را التماس‌کنندۀ نظر مردان بار بیاورند، مردان این جامعه هم ضعیف می‌شوند. دختران باید انتظارشان را از خودشان بالا ببرند، زیرا الگویی مانند حضرت معصومه(س) را دارند که در نوجوانی در اوج دانش و فضیلت بود. کسی که این بانوی با فضیلت را الگوی خود قرار دهد، الگوی او زنان ضعیف و مستضعف غربی نخواهد شد. رئیس جمهور اسبق آمریکا که دچار بیماری خودمحبوب‌پنداری است، در این قائله‌های اخیر که بحث زن مطرح بود، پیام داده بود که «آینده ایران از آن زنان ایران خواهد بود!» او نمی‌داند که گذشتۀ ایران هم از آن زنان بوده است، اکنون ایران هم از آن زنان هست و طبیعتاً آینده ایران هم از آن زنان خواهد بود که پدر آمریکا را در آورده‌اند. همۀ رزمنده‌های سلحشور ما مدیون مادران خود هستند که آنها را این‌گونه تربیت کرده‌اند. کل انقلاب اسلامی مدیون زنان ایران زمین است. رابطه بین زن و مرد، حساس است و حجاب جلوۀ مدیریت رابطه میان زن و مرد است. حجاب مظهر قدرت زن است، زیرا در این رابطه مردان به طور طبیعی و بدون عزم و ارادۀ اکتسابی، نمی‌توانند خودشان، چشمشان و احساسشان را مدیریت کنند. و این زنان هستند که به خاطر ساختاری که از نظر روحی و روانی دارند، برای این مدیریت، مسلط‌تر هستند. از طرف دیگر، حجاب مظهر مهربانی زن است، زیرا وقتی زن حجاب دارد با همجنس‌های خود مهربانانه رفتار می‌کند و آرامش و نشاط آنها را با وارد کردن آنها به رقابت‌های زائد و مخرب، از بین نمی‌برد. همچنین با حجابش، به مردان جامعه هم مهربانی می‌کند، چون مرد در این رابطه ضعیف‌تر است و زن با حجابش می‌تواند این رابطه را مدیریت کند. 🚩حرم حضرت معصومه(س)-1402/02/28 👈لینک سایت: 📎 panahian.ir/post/7736 @Panahian_text