🔸 دشمنانِ فرهنگ اربعین کم نیستند! یکی از آنها بروکراسی برآمده از تفکر غربی است
🔸 اربعین به جنگ با این بروکراسی رفته است
📌 علیرضا پناهیان در جمع مبلغین و فرهنگسازان اربعین:
🔘 بروکراسی با نظارت و کنترل شدید کارها را پیش میبرد اما در اربعین، کارها با زندگی مواساتی پیش میرود
🔘 بعد از ظهور، مومنین مرز مالکیت باهم ندارند و اربعین چراغ اول را برای این فرهنگ مواساتی روشن کرده
🔘 مهمترین بُعد اربعین، آثار اجتماعی و جهانی آن است که منتهی به تمدن نوین اسلامی میشود
🔘 فرهنگ اربعین را باید به مساجد و شهرهای خودمان سرایت دهیم
__
#علیرضا_پناهیان:
باید نام این جمع شریف را-که شما مبلغان اربعین هستید- فرهنگسازان اربعین یا محافظان فرهنگ قرار داد. مهمترین بعد اربعین، آثار اجتماعی و جهانی آن است که منتهی به تمدن نوین اسلامی میشود.
وجه تمدنی اربعین، ابتدائاً در بعد فرهنگ اربعین دیده میشود. وقتی از اقصی نقاط عالم میآیند و تحت تاثیر اربعین قرار میگیرند یا وقتی خود زائران تحت تاثیر اربعین قرار میگیرند، بهخاطر همین عنصر فرهنگی است.
دشمنانِ فرهنگ اربعین کم نیستند! یکی از آنها بروکراسیای است که متاسفانه در برخی نهادهای حوزوی نیز نفوذ کرده است و محصول سبک زندگی و تفکر غربی است؛ این بروکراسی در جامعه ما همه خوبیهای جامعه را به محاق میبرد. اربعین یک تنه به نبرد با این بروکراسی آمده است.
امام حسین(ع) با آثار روحی عظیمی که در جامعه برجای میگذارد، در حال از بین بردن مظاهر تمدن غربی است که یکی از مهمترین آنها بروکراسی ماکس وبری است. امروز در موسسات حوزوی نیز باید کارت ساعت بزنند. در مساجد ما نیز این زندگی فردگرایانه نفوذ کرده است. چرا ما بر اساس الگوی اربعین، در مساجد موکب نمی زنیم؟ چرا در مساجد هر شب روضه نمیگیریم؟
مقررات تحصیلی ما در حوزه و دانشگاه به سمت بروکراسی ماکس وبری حرکت کرده است. فرهنگ اربعین به جنگ این نگاه رفته است که باید از آن صیانت کنیم.
مومنین در دوران ظهور، مرز مالکیت باهم ندارند و اربعین چراغ اول را در این زمینه روشن کرده تا مردم به آن سمت بروند. مردم عراق، بر اساس همین فرهنگ مواسات، موکبها را سر راه زائران قرار دادند و ما نیز تحت این چراغ، مسیر را یاد گرفتیم و حرکت کردیم.
فرهنگ اربعین را بعد از اربعین باید وارد مساجد کنیم. باید تلاش کنیم روضههای گسترده در طول سال برگزار شود و در مساجد اطعام بدهیم و کسی نداند چه کسی این خرج را داده است. مساجد نباید بدون روضه بمانند.
فرهنگ اربعین را باید به شهرها سرایت دهیم و آن را ارتقا بدهیم. ممکن است که اسیران بروکراسی، مخالف این جریان باشند که قطعاً هستند ولی اربعین به جنگ این بروکراسی میرود. اصل بروکراسی این است که میگویند: جز با نظارت دقیق و کنترل شدید نمیتوان کار را جلو برد چون اصل بر منفعتطلبی است! اما در فرهنگ اربعین، اصل بر زندگی مواساتی است.
🚩 موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) -۱۴۰۲/۰۵/۲۵
📢صوت:@panahian_mp3
@Panahian_text
🔸 اربعین فرصت ارتقای دوستی دو ملت ایران و عراق است
🔸 مردم عراق برای اربعین و کربلا شهدای بسیاری دادند که امروز به این رتبۀ خادمی رسیدند
📌 علیرضا پناهیان در جمع مبلغین و فرهنگسازان اربعین(قسمت دوم):
🔘 عشایر عراق چراغ اول را برای زیارت اربعین روشن کردند و بسیار بی ادعا پای کار آمدند
🔘 دوستی با عراقیها را جدی بگیرید؛ امام(ره) به رفاقت دو ملت حول محور اهلبیت(ع) تأکید کردهاند
🔘 کسانی که کاروان زیارتی به راه میاندازند همیشه مورد عنایت ویژه اهلبیت(ع) هستند
🔘 تلاش کنیم که حتیالمقدور همه زائران اربعین از کشورمان، بهصورت کاروانی بروند
🔘 رعایت آداب زیارت در سفر اربعین، میتواند ما را به یک اربعینی واقعی تبدیل کند
__
#علیرضا_پناهیان:
ملت عراق برای اربعین و زیارت کربلا شهدای بسیاری دادهاند که به نقل از یکی از علمای این کشور نزدیک به یک میلیون نفر است. این مردم در راه اربعین خون دادهاند که امروز به این رتبه خادمی رسیدهاند و بسیار خوش توفیق بودهاند. چند صدهزار شیعه عراقی در انتفاضه شعبانیه به شهادت رسیدند.
این شیعیان بسیار بی ادعا پای کار اربعین هستند. ما هم در راه این اربعین و زیارت امام حسین(ع) شهید دادهایم اما در خصوص زیارت اربعین، عشایر عراق چراغ اول را روشن کردند و این ناشی از ریشه معنوی خونهای پاک شهیدان است که شما مبلغان اربعین، حتما مردم را باید در اینباره توجیه کنید.
برخی از شهرهای کشورمان تجمعهای عاشورایی و عزاداری دارند که اینها باید حفظ شود؛ عزاداری محفلی و شهری بسیار مهم است و باید آن را توسعه دهیم و در کنار اینها، کاروانهای زیارتی بزرگ هم به راه بیندازیم.
کاروانهای زیارتی کربلا باید این عزاداریها را توسعه دهند. متاسفانه بسیاری از زائران، به صورت کاروانی حرکت نمیکنند؛ باید تلاش کنیم که حتیالمقدور همه زائران اربعین، کاروانی حرکت کنند.
کسانی که کاروان زیارتی به راه میاندازند همیشه مورد عنایت ویژه اهلبیت(ع) هستند. یکی از آداب زیارت اربعین، همین است که با کاروان و به صورت جمعی برویم.
رعایت آداب زیارت بسیار اهمیت دارد. تمام زائران امام حسین(ع) سرباز امام زمان(عج) است ولی این سربازی آدابی دارد. زیارت، وظیفه ما است. غیر از حس وحال شخصی و دلتنگی برای زیارت، ما وظیفه داریم که به زیارت برویم.
امام صادق(ع) میفرماید که کسی نباید بیشتر از سه سال دست از زیارت بکشد و به زیارت نرود. (وَ أَمَّا بَعِیدُ الدَّارِ فَفِی کُلِّ ثَلَاثِ سِنِینَ فَمَا جَازَ ثَلَاثَ سِنِینَ فَلَمْ یَأْتِهِ فَقَدْ عَقَّ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ قَطَعَ حُرْمَتَهُ إِلَّا مِنْ عِلَّةٍ؛ کاملالزیارات، ص296) زیارت قبور ائمه وظیفه ذاتی ما است. در برخی روایات دربارۀ آداب زیارت امام حسین(ع) آماده است که باید غبارآلود و کمی گرسنه و خسته و با حالت نزار به زیارت بروید.
در سفر زیارت اربعین سعی کنیم غذای خوب را به زائران در راه مانده بدهیم و خودمان یک غذای ساده بخوریم. رعایت این آداب میتواند ما را به یک اربعینی واقعی تبدیل کند. خوب است آداب حج را مطالعه کنید تا به اهمیت آداب زیارت پی ببرید.
یکی از آداب و سنتهای زیارت امام حسین(ع) این است که قبل از سفر، سه روز روزه بگیریم. خوب است که اهل خانوادۀ خود را جمع کنیم و این آداب را برای آنها تبیین کنیم. پرهیز از زینت کردن هم از جمله توصیههای مهم برای زائران امام حسین(ع) است.
دوستی با عراقیها را جدی بگیرید. امام خمینی(ره) ملت ایران و عراق را به رفاقت و دوستی بر حول محور اهلبیت(ع) توصیه کرده است. دشمنان تلاش بسیاری برای نابودی عراق انجام میدهند. باید این مردم را دریابیم و اجازه ندهیم دشمنان ما این دوستی و همدلی را از ما بگیرند.
🚩 موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) - ۱۴۰۲/۰۵/۲۵
📢صوت:@panahian_mp3
@Panahian_text
🔸پیامبر(ص) فراتر از یک مبلّغ، یک مصلح اجتماعی بود که در جامعه تحول ایجاد کرد
🔸 یک عالم دینی هم به تبعیت از پیامبر باید وضع زندگی و کسبوکار مردم محلۀ خود را اصلاح کند
📌 علیرضا پناهیان در جشن میلاد پیامبر(ص) در حرم حضرت معصومه(س):
🔘 دعوای مشرکین با پیامبر(ص) سرِ عقیده و اخلاق نبود؛ سرِ بروز اجتماعی احکام دین و بنیانگذاری تمدن اسلامی بود
🔘 رسولخدا(ص) صرفاً پیامآور نبود، برهمزننده نظم انحرافی و جاهلی جامعه و آورنده نظم جدید بود
🔘 دعوای مشرکین با پیامبر(ص) سرِ مباحث عقیدتی و اخلاقی نبود؛ سر نظم اجتماعی بود
🔘 صلوات یک شعار سیاسی و اعلان موضع مؤمنین است
_
#علیرضا_پناهیان:
شخصیت نبی مکرم اسلام در انجام رسالت، فراتر از یک معلم و مبلغ بود. بروز اجتماعی ایشان بهعنوان یک شخصیت مصلح، منجی و انسان برجستهای بود که در جامعه تحول ایجاد نموده است.
رسولخدا(ص) از آغاز هم برای ایجاد تحول و بهعنوان «مصلح اجتماعی» ظاهر شد، ایشان برهمزننده نظم جاهلی مکه و شبه جزیره عرب بود. آیه شریفه «وَمَا عَلَیْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ» برای خارجکردن مسئولیتهای دیگر پیامبر نیست؛ چرا که رسول خدا در پیمان عقبه دوم با اینکه هنوز به مدینه هجرت نکرده و مردم مدینه مسلمان نشده بودند، ۱۲ مسئول را برای ۱۲ منطقه مدینه تعیین نمودند.
پیامبر(ص) در کنار آن رسالت بزرگ تبلیغ، معلمی، ارسال پیام الهی و… بهعنوان یک مصلح اجتماعی ظهور کردند. قرآن کریم بیان «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ» را بارها تکرار نموده است؛ حتی بیش از دستور به اطاعت خدا، اطاعت رسول خدا را متذکر شده است؛ بهگونهای که تنها در سوره شعرا، ۹ آیه بر اطاعت از رسول خدا تصریح دارند.
در عبارت «نبیالله» کلمۀ نبی نه به معنای پیامآور، بلکه به معنای برگزیده قوم و انسانها و سرآمد تمام مخلوقات است، در تاریخ ۵۰۰ساله دوران بنی العباس گرایشی به وجود آمد تا خلافت را به معنای جانشینی و معنای رسول را صرفاً به معنای «پیک» یا پیامآور جعل کردند تا خلیفه را بالاتر از رسولالله جا بیندازد؛ درصورتیکه دریافت وحی تنها یکی از رسالتهای پیامبر(ص) بود.
اگر ویژگیهای دوران مکه پیش از اسلام، استقبال اهل مکه از اقوام و ادیان مختلف ابراهیمی و رویه شهر باستانی و هزار فرقه مکه در آن دوران را بررسی کنید، به این نتیجه میرسید که شخصیت رسول خدا برهمزننده نظم انحرافی و جاهلی اجتماع و آورنده نظم جدید و یک مصلح الهی بود.
با توجه به روایت «اَلعُلَماءُ وَرَثَةُ الاَنبیاء» (کافی، ج 1، ص 32) جایگاه علمای دین را هم باید بهعنوان مصلح و نظمدهنده و ازبینبرنده نظمهای غیرالهی در اداره حیات بشر تفسیر کرد. اگر یک عالم دینی در محلهای باشد، باید وضع کاروکاسبی و اوضاع ادارات و خانوادهها در آن محله، تغییر کند؛ اگر اوضاع ناصالح است، آنها را به صلاح و سداد بکشاند و مشکلات مردم را حل کند.
بر اساس آیه شریفه «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ» که مربوط به آغاز دعوت عمومی رسولخدا(ص) است، معلوم میشود که وقتی دعوت و تبلیغ دین به صورت علنی اتفاق بیفتد، درگیری و مخالفت با آن هم پیش میآید. هرچند پیامبر(ص) با وجود تمام دشمنیها و شرایط سخت مانند دوران شعب ابیطالب و... به تبلیغ دین ادامه دادند اما بدون شک اگر بحث رسولخدا(ص) فقط یک بحث عقیدتی و معرفتی و اخلاقی بود، احدی با ایشان نمیجنگید، پس دعوا سرِ این مسائل نبوده است.
همانطور که اسلام برنامه زندگی است، نه صرفاً بحثی عقیدتی و اخلاقی؛ پیامبر(ص) نیز تنها مسئول بیان احکام و عقاید نبودند؛ ایشان از نفوذ اجتماعی، قدرت فرماندهی و بسیج عمومی برخوردار بودند و همه را در مسیر انجام رسالت نبوی به کار گرفتند.
تمام دعوای مشرکین و کفار بر سر مصلح اجتماعی و منجی بودن رسول خدا بود و الا آنها هیچ مشکلی با صرف بیان عقاید و اخلاق نداشتند، دعوای مشرکین و کفار با رسولالله صلیالله علیه و آله بر سر ظهور و بروز اجتماعی احکام اسلامی و بنیانگذاری تمدن عظیم اسلامی بود.
صلوات بر پیامبر(ص) و اهلبیت ایشان در واقع یک شعار سیاسی و اعلان موضع مسلمین و مؤمنین است. بر اساس روایات اسلامی هرکسی نام پیامبر را بشنود و بلند صلوات نفرستد در حق رسولالله صلیالله علیه و آله جفا نموده است، صلوات در واقع، اعلان موضع سیاسی و تجلی قرارگرفتن در خط نبوی است.
🚩 حرم حضرت معصومه(س) – ۱۴۰۲/۰۷/۱۱
👈 متن کامل
@Panahian_text
🔸 اگر جایگزین بیعدالتی را معرفی نکنیم مبارزه با بیعدالتی به نتیجه نمیرسد
🔸 گاهی یک مسئول، بیعدالتی و رانتخواری نمیکند اما هیچ کار مفیدی هم انجام نمیدهد!
📌 علیرضا پناهیان در نشست بسیج دانشجویی در حسینیه جماران:
🔘 چرا نیروهای متدیّن در جامعه ما، اثر لازم را روی بقیه افراد ندارند؟
🔘 الان بهترین راه برای تأثیرگذاری بر طیفهای مختلف جامعه چیست؟
🔘 شرایط امروز جامعه برای تأثیرگذاری بر افراد، سهلتر از دهههای قبل است
🔘 بعد از جنگ، درگیری اصلی با افکار لیبرالی و ضد اسلام انقلابی بود؛ الان مرز درگیری ما با چیست؟
____
برای اینکه آموزشهای دینی، بیشترین ثمر را در زندگی افراد جامعه داشته باشد باید چهکار کنیم. بعضی وقتها دیده میشود که آموزشهای دینی در جامعه هست و در دوره دبیرستان هم این آموزشها فراوان داده میشود، اما آنچنان ثمری در زندگی افراد ندارد. آیا در این آموزشها نقصی وجود دارد یا اینکه افراد، ایرادی دارند که این آموزشها در آنها اثر لازم را نمیگذارد؟
سؤال دیگر اینکه چرا نیروهای متدیّن اثر لازم را روی بقیه افراد جامعه ندارند؟ درحالیکه انتظار این است که وقتی نیروهای متدیّن آزادی عمل پیدا کنند، طیف تأثیرگذاری گستردهای داشته باشند و در محیط خودشان مؤثر واقع شوند.اصلاً فلسفه اینکه در طول تاریخ، متدیّنین را گرفتهاند و کشتهاند، برای این بوده که این تأثیرات را نگذارند.
تصور بنده این بود که وقتی دفاع مقدس تمام شود بچههای رزمنده از جبهه به شهر بر میگردند و چه غوغایی خواهند کرد! اما این اتفاق نیفتاد و بعضاً در فرهنگ عامه هضم شدند، بعضاً منحرف شدند، بعضاً هم غصه خوردند و البته بعضاً هم کم تأثیرگذار بودند...
وقتی گفته میشود که ولایت اصل دین ما است، یکی از معنانیاش این است که ولایت تأثیرگذارترین عامل در گسترش دینداری در جامعه است. ولایت اصل دین ما است؛ یعنی ارزشمندترین است و وقتی آن را خرج کنید بیشترین درآمد و منافع را کسب میکنید. این همه در جامعه ما از ولایت حرف زده میشود و کمتر هم مخالفت با آن هست؛ لااقل کسی با ولایت رسولخدا(ص) و ائمه(ع) مخالفتی ندارد، اما چرا تأکید بر این مفهوم کلیدی، بر روی افراد جامعه ما، کم تأثیر بوده است؟
مسئلۀ بعد این است که بهترین راه برای تأثیرگذاری بر طیفهای مختلف جامعه چیست؟ به ویژه در این شرایط که شرایط بسیار سهلی برای تأثیرگذاری بر دیگران است
یک زمانی در این کشور، وقتی میخواستیم از دین حرف بزنیم، میگفتند جای این حرفها در دانشگاه نیست. شهید مطهری اصرار داشت اثبات کند که دین خرافات نیست.
امام(ره) وقتی میخواست از دستههای عزاداری پیش انقلابیون دفاع کند، میفرمود که خود دستههای عزاداری، تظاهرات سیاسی است. یعنی انقلابیونی که اهل تظاهرات سیاسی بودند، با دسته عزاداری مخالفت داشتند.
آن افکار غلط دربارۀ روضه و عزاداری، با دفاع مقدس از بین رفت. هرکس بیشتر اهل روضه بود، بیشتر جبهه رفت و به شهادت رسید.
بعد از جنگ رسیدیم به افکاری که ضد اسلام انقلابی بود و جریاناتی مثل آیتالله مصباح با تفکرات لیبرالی التقاطی مبارزه کردند و الآن دیگر کسی جامعه آمریکایی را جامعه الگو نمیداند و آمریکایی بودن برای او افتخار نیست. از ابتدای انقلاب، مبارزه با گرایشهای غربزدگی و لیبرالی طولانیترین مبارزۀ ما بوده است، ولی باید ببینیم که الآن مرز درگیری ما با چیست؟
بنده همیشه در مبارزه با بیعدالتی یک ملاحظه داشتم؛ آنهم این است که اگر با مارکسیستها مبارزه کردیم مکتب جایگزینش را گذاشتیم، اگر با معنویت دینی غیر انقلابی مبارزه میکردیم معنویت ولایی انقلابی که مشی رزمندهها بود را جلوی آن گذاشتیم. وقتی با بیعدالتی مبارزه میکنیم اگر جایگزینش را نگذاریم، این مبارزه سیاهنمایی میشود.
مبارزه با بیعدالتی لازم است اما با چه چیزی میخواهید به مبارزه با بیعدالتی بپردازید؟ جایگزین بیعدالتی چیست؟ الآن بیعدالتی یکی از مشکلات ما است ولی با بیعرضگی مسئولین و انواع ناتوانیها هم مواجه هستیم. مثلاً یک مسئولی میگوید که من بیعدالتی نمیکنم، یعنی «رانتخواری نمیکنم» اما میبینید که او هیچ کار مفیدی هم انجام نمیدهد. اینطوری نمیشود با بیعدالتی مبارزه کرد. اصلاً چرا باید یک آدم بیعرضه مسئول بشود؟
جواب همۀ این سؤالها و سؤالهای فراوان دیگر یک چیز است؛ ما باید حرفهای اعتقادی را از آسمان به زمین بیاوریم. چهکار کنیم که عقیده تبدیل به تکنولوژی و پیشرفت بشود؟ مخالفان ما هم مطالب اخلاقی را بلد هستند؛ این مطالب اخلاقی و اعتقادی، کجا باید در زمین محک بخورد و عملیاتی بشود؟
🚩 نشست مسئولین بسیج دانشجویی دانشگاه تهران؛ حسینیۀ جماران – ۱۴۰۲/۰۷/۰۸
👈 متن کامل
@Panahian_text
🔸 حتی آنها که «نه غزه نه لبنان» میگفتند از پیروزی غزه خوشحالند
🔸 مردم غزه نشان دادند که قدرت اسرائیل پوشالی است
📌 علیرضا پناهیان در برنامۀ سمت خدا:
🔘 مردم عالم از دیدن ضعف اسرائیلیها خوشحال شدند و فهمیدند قدرت آنها واقعی نبوده
🔘طبق آیه قرآن، ریشۀ ضعف و قدرت پوشالی کافران، نفهمیِ آنها است «بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ»
🔘آنها نمیفهمند که هیچوقت ظالم نمیتواند تمام راههای غلبۀ مظلومان بر خودش را ببندد؛ همیشه یک راهی برای مظلوم هست
🔘ایمان برای ما قدرتآفرین است و ترسهای ما را از بین میبرد
__
#علیرضا_پناهیان:
یکی از بهترین روشها برای جذب نوجوانان و جذب کسانی که افراد ناآشنا به دین و ایمان این است که بگوییم «ایمان جدا از اینکه ترسهای ما را از بین میبرد، برای ما قدرتآفرین است؛ بدون ایمان انسان ضعیفی خواهی بود»
چرا شهید سلیمانی برای عموم مردم و همۀ طبقات جامعه، جاذبه داشت؟ چون مظهر قدرت ایران بود و قدرت را همه میپسندند.
الآن همۀ مظلومان عالم از ماجرای غزه خوشحال هستند. اصلاً مثل یک امر هیجانانگیز با آن برخورد میکنند، حتی بسیار قویتر از فوتبال و برنده شدن تیم ملی در یک مسابقۀ فوتبال، ملتها دارند خوشحالی میکنند.
حتی کسانی که دوست داشتند «نه غزه نه لبنان» بگویند الآن خوشحال هستند. یکی از رفقا که شعارش این بود، الان خوشحال است، حتی میگوید اگر میتوانیم کمکشان کنیم. میگویم: آنها کمک نمیخواهند و به قدری جرأت و جسارت دارند که با کمترین امکانات، مثل گلایدر رفتهاند و با دشمن میجنگند.
مردم عالم از یک طرف، میبینند که قدرت این رزمندههای فلسطینی، حقیقی است. از طرف دیگر، ضعف اسرائیلیها را هم میبینند. چرا مردم عالم وقتی ضعف اسرائیلیها را میبینند خوشحال میشوند؟ چون میفهمند که قدرت آنها پوشالی بود، مردم غزه میخواستند این را به همه عالم بفهمانند.
مردم غزه، با ایمان خود، معادلات قدرت را بههم ریختند. ایمان قدرت میآورد؛ حالا شما میخواهی مؤمن نشوی؟ از این قدرت، کسی نمیتواند بگذرد.
مهمترین جاذبۀ دین ما هم برای ناآشنایان نسبت به دین و هم برای نوجوانان، قدرت و قوّت روحی است. اگر ایمان نداشته باشی این قوّت را پیدا نمیکنی.
خداوند به پیامبر(ص) میفرماید: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنينَ عَلَى الْقِتالِ»؛ مؤمنین را بر قتال تحریک کن. بروند بجنگند. و برای اینکه مؤمنین قوّت قلب پیدا بکنند، میفرماید: «إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ»؛ بیست نفر از شما اگر صابر باشید بر دویست نفر غلبه میکنید. پس یعنی شما قویتر هستید. «وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفاً»؛ اگر شما صدنفر باشید بر هزار نفر از کافران غلبه پیدا میکنید.
چرا؟ دلیلش خیلی جالب است. میفرماید: «بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ» چون آنها شعور ندارند و نمیفهمد؛ ولی شما میفهمید.
به نظرم فرماندهان ارتش اسرائیل، آرزو میکردند که یک درصد فهم و هوشمندی، شجاعت احساس مسئولیت و عزم این جوانان غزه را سربازهای خودشان داشتند یا لااقل فرماندهان خودشان داشتند.
همه دارند به آنها میگویند: این چه امنیتی است که این بچههای غزه با دست خالی آمدند و ما را زدند؟ شما کجا بودید؟ این همه ادعا و سرویسهای اطلاعاتی آنچنانی، همه درهم شکست. خودشان دارند میگویند! دیگر طومار اسرائیل واقعاً بههم پیچیده شده است.
الآن ما میتوانیم با سرافرازی این آیه قرآن را بخوانیم، «بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ». اینها فهم ندارند؛ فهم عمیق ندارند. این قدرت پوشالی اسرائیل، پایگاهش نفهمیِ آنها است.
ما چه چیزی را میفهمیم که دشمنان ما نمیفهمند؟ مثلاً آنها نمیفهمند که هیچوقت ظالمها نمیتوانند تمام راههای غلبۀ مظلومان بر خودشان را ببندند. این اصلاً امکان ندارد و عقلانی نیست که بتوانند همۀ راهها را به روی مظلوم ببندند. خداوند جهان را اینگونه نیافریده است.
چنین چیزی قابل تصور نیست که ظالمی بتواند تمام راههای غلبۀ مظلومان بر خودش را ببندد. همیشه یک راهی برای مظلوم هست. ولی آنها این را نمیفهمند.
🚩 برنامۀ زندۀ تلویزیونی سمت خدا؛ شبکۀ سه – ۱۴۰۲/۰۷/۱۷
@Panahian_text
📌 پیشنهاد علیرضا پناهیان برای برگزاری جشنها:
🔸 جشنها و مراسم سرور اهلبیت(ع) را در میادین اصلی شهر برگزار کنید
🔸 جلسات پرشور و احساس خود را به همه نشان دهید؛ این هم امر به معروف است
🔘 اگر بیدینی در جامعه دارد زیاد میشود دیندارها تظاهرات دینی خود را افزایش دهند
🔘 ظواهر دین را پررنگتر جلوه دهید و جذابیتهای مراسمات مذهبی را به مردم برسانید
🔘 به مردمی که مجالس اهلبیت(ع) را تجربه نکردهاند بگویید که حضور در این جلسات چه لذت و موهبتی دارد
🔘 هیجانات مذهبی خود را در اماکن دربسته پنهان نکنید؛ این احساس را علنی کرده و با تمام مردم شهرتان شریک بشوید
__
#علیرضا_پناهیان:
وقتی دیدید بیدینی در یک جامعهای دارد زیاد میشود، دیندارها باید تظاهرات دینی خود را افزایش بدهند.
جشنها باید در میادین اصلی شهر برگزار شود. شنیده بودم که رشت، شهر شبهای زنده است، اما اینکه مردم رشت تا پاسی از شب اینگونه برای اهلبیت(ع) جشن و سرور برپا کنند واقعاً جای تقدیر دارد.
با برخی از بیدینیها باید به صورت لطیف و زیبا برخورد کرد. باید هیئتها به صورتی نرم و لطیف، حرکتها و تظاهرات دینی را در بین مردم و میادین اصلی شهر برگزار کنند چرا که این امر خودش یک امر به معروف است.
ما امکانات پیروزی بر تمدن کفر را داریم اما خودمان استفاده نمیکنیم. جوانترها باید برای کار فرهنگی بیشتر به میدان بیایند. جلسات پرشور و پراحساسی که در هیئات برگزار میکنید را به تمام مردم نشان دهید، بسیاری از کسانی که دوری میکنند شاید یکبار هم این احساس را تجربه نکرده باشند، پس وظیفه شماست که این جلسات را علنی کنید.
برخی میگویند که استان گیلان به دلیل توریستی بودن، بیشتر نیاز به کار فرهنگی دارد. در این صورت لازم است که خود مجموعههای فرهنگی و جوانان، ظواهر دین را پررنگتر در این شهر و استان جلوه دهند.
هیجانات مذهبی خود را پنهان نکنید. به کسانی که از کنار جلسات و محافل جشن و سرور عبور میکنند شیرینی بدهید و با آنها ارتباط بگیرید، سعی نکنید در اماکن دربسته که فقط خودتان هستید مجلس برگزار کنید، این احساس را با تمام مردم شهرتان شریک شوید.
سعی کنید پیام این جذابیتهای مراسمات مذهبی را به مردم برسانید. شما موظف هستید به مردمی که این مجالس را تجربه نکردهاند بگویید که شرکت در مجالس اهلبیت(ع) چه لذت و موهبتی برایشان دارد.
🚩 جشن میلاد پیامبر(ص) در مهدیۀ رشت – ۱۴۰۲/۰۷/۱۳
@Panahian_text
🔸 بیش از مظلومیت غزه باید از شجاعت زنان غزه صحبت کرد
🔸 چرا صهیونیستها مناطق مسکونی غزه را بمباران میکنند؟
📌 علیرضا پناهیان در گفتگوی زندۀ تلویزیونی شبکه دو:
🔘 برخی سیاسیون فاسد جهان هم برای غزه دلسوزی میکنند؛ حرف برتر ما غیر از مظلومیت غزه چیست؟
🔘 زنان شجاع غزه مردان خود را به میدان فرستادند بااینکه میدانستند دشمن خانههایشان را بمباران خواهد کرد
🔘 در طول تاریخ شاید هیچوقت مواجهۀ حق و باطل، اینقدر شهید زن نداشته که الان غزه دارد
🔘 اگر زنان غزه موافق نبودند، جوانان و مردان آنها برای مبارزه حرکت نمیکردند
🔘 اسرائیل خانههای غزه را میزند تا زنان به ستوه بیایند و نگذارند جوانانشان به مقاومت ادامه دهند
🔘 زنان غزه نقش اول را در مقاومت دارند؛ شهادتطلبی جوانان فلسطین ناشی از درسهای مادران شجاع آنهاست
______
#علیرضا_پناهیان:
در طول تاریخ شاید هیچ زمانی در مواجهۀ جبهه حق و باطل، اینقدر شهید زن نداشته باشیم که در غزه داریم. در تقدیر از زنان غزه و زنان جبهۀ مقاومت، بدون مبالغه عرض میکنم که زنان در مقاومت نقش اول را دارند.
این جوانان و مردان غزه که برای مبارزه با صهیونیستها حرکت کردند، مادران، همسران و دخترانی دارند، و اگر این زنان موافق نبودند، این مجاهدان برای مبارزه با اسرائیل حرکت نمیکردند.
این مادران و همسران میدانستند که اگر جوانان و مردان آنها برای نبرد با اسرائیل اقدام کنند، دشمن صهیونیستی خانههای آنان را بمباران خواهد کرد. اگر این زنان مخالفت میکردند، جوانان و مردان نمیتوانستند این حرکت بزرگ را انجام دهند. حتماً نهتنها موافق بودند، بلکه مشوّق آنها بودند. لذا میتوان گفت که خط مقدم و نقشآفرینی اول با زنان غزه است.
چرا صهیونیستها مناطق مسکونی غزه را بمباران میکنند؟ یک دلیلش این است که خانوادهها و زنان غزه به ستوه بیایند و اجازه ندهند مردان و جوانان آنها به مقاومت ادامه بدهند. چون دشمنان میدانند که عقبۀ سرمایۀ انسانی و سرمایۀ انگیزشی جوانان غزه، خانوادهها و زنان و کودکان هستند.
امروز زنان در خط مقاومت، حرف اول را میزنند. اگر با مادران شهدا و مجاهدان مقاومت صحبت کنید، از نزدیک شجاعت و ازخودگذشتگی آنها را حس میکنید. به همین دلیل باید گفت مرحبا به زنان مقاومت که این شجاعت را داشتند که به فرزندان خودشان منتقل بکنند.
زنان غزه این ازخودگذشتگی را داشتند که به مرد خودشان بگویند «به میدان مبارزه برو ولو اینکه من را اینجا زیر بمبارانها از بین ببرند» این خیلی مقام بزرگی است؛ باید این را بیشتر دید و بیشتر از آن حرف زد، تا اینکه فقط بخواهیم از مظلومیت اهالی غزه صحبت بکنیم یا فقط از کودکانی که قطعهقطعه شدند، حرف بزنیم.
امروز شما میبینید که برخی از سران فاسد سیاسی جهان هم برای کودکان غزه دلسوزی میکنند. ما چه حرف اضافهای داریم؟ ما باید آن حرف برتر را بزنیم و دربارۀ شجاعت آنها بگوییم. وزیر خارجۀ اسبق آمریکا که یک زن بود میگفت: «تا وقتی مادران مسلمان به فرزندان خود درس شهادت میدهند همه آنها تروریست هستند و باید همۀ آنها را کشت» این سخن یک سیاستورز است که خودش زن است.
آنها میفهمیدند که این شهادتطلبی جوانان فلسطین ناشی از درسهایی است که مادران به آنها میدهند. پس زنان در شجاعت این مردان مقاومت نقش اول را دارند. و واقعاً باید دستمریزاد گفت و باید این مادران را توصیف کرد و از آنها تقدیر کرد.
🚩 برنامۀ «خط سوم» از شبکۀ دو – ۱۴۰۲.۰۷.۲۶
📢صوت: @panahian_mp3
@Panahian_text
🔸توحش اسرائیل میوۀ تمدن غرب است؛ این تمدن بدون وحشیگری پابرجا نمیماند
🔸ببینید لیبرالدموکراسی چقدر وابسته است به رژیم ددمنشی مثل اسرائیل!
📌 علیرضا پناهیان در گفتگوی زندۀ تلویزیونی شبکه دو:
🔘 الآن خیانت به شهدا و مظلومان غزه است اگر یک عالم دینی در مسجد، حرف بیربط با این حماسه بزند
🔘 آموزش به نسل نو باید در متن حادثهها باشد و صرفاً آموزش نظری نباشد
🔘 در دل این حماسۀ غزه چه آموزشی به فرزندانمان بدهیم؟
1️⃣ جنایت غزه صرفاً توحّش اسرائیل نیست؛ این نتیجۀ تمام تمدن غرب است
2️⃣ با دیدن ناتوانی و ضعف دشمن، کفر به طاغوت پیدا کنیم
3️⃣ شجاعت در برابر زور و بیان ویژگی ترسوها و افراد شجاع
__
#علیرضا_پناهیان:
ما آموزش فرزندانمان را باید اولاً به مادران بسپاریم، و مادران نباید این آموزش را کاملاً به مسجد و مدرسه بسپارند. به فرمودۀ امام(ره) آموزش مادر جایگزین ندارد. حتی پدران هم مثل مادران نمیتوانند در تربیت و تعلیم نسل نو در جامعۀ ما موفق باشند.
آموزش به نسل نو باید در متن حادثهها باشد و صرفاً آموزش نظری نباشد. آموزش باید مثل دانشگاه علوم پزشکی باشد که میروند بالای سرِ بیمار و همانجا به دانشجوها آموزش میدهند. بحثهای نظری را مدتی کنار بگذاریم.
الان خیانت به خون شهدا و خیانت به خون مظلومان غزه است اگر یک عالم دینی در مسجد، حرف بیربط با این حادثۀ بزرگ و حماسۀ سترگ بزند. معلمان ما و گفتگوی عادی مادران ما در خانه باید این باشد.
الان در دل این حادثه و حماسۀ غزه چه آموزشی میتوانیم بدهیم؟ شاید اولین آموزشی که در اینباره باید به فرزندان بدهیم این است که بگوییم این وحشیگری اسرائیل در غزه، ولیدۀ تمدن غرب است، لازمۀ تمدن غرب است. تمدن غرب بدون این وحشیگریها زنده و پابرجا نیست نه اینکه این اشتباه تمدن غرب باشد.
اگر یک پزشک یا مهندس، دزدی کند، نمیتوان گفت که دزدی کردن لازمۀ پزشکی و مهندسی است، اینها اشتباه موردی است که افراد انجام میدهند. اما صهیونیزم و رژیم پلید اسرائیل، فرزند تمدن غرب است. میوۀ آن درخت شوم است. امروز هر کسی این را نفهمد از حداقلّ معرفت در باب تمدن برخوردار نیست.
ببینید چگونه لیبرال دموکراسی وابسته است به داشتن رژیم ددمنشی مثل اسرائیل؟ آلمان مگر تکنولوژی ندارد؟ خُب با فروش ماشینهای پیشرفته، پول در بیاورد، چرا صدر اعظم آلمان میآید و نان در خون بچههای غزه میزند و به مردم آلمان میخوراند؟
آمریکا مگر علم و تکنولوژی پیشرفته ندارد؟ پس چه نیازی به سفّاکی دارد؟ چرا بایدن میگوید: اگر اسرائیل نبود ما باید میرفتیم یک چنین چیزی را در خاورمیانه ایجاد میکردیم؟ برای اینکه اینها نمیتوانند بدون غارت و جنایت و صرفاً با تکنولوژی، خودشان را اداره کنند.
چرا لیبرالدموکراسی غربی به یک رژیم سفّاک در منطقه مانند اسرائیل نیاز دارد؟ چون این نتیجۀ آن تمدن است، این توحّش ولیدۀ تمدن غرب است. این را باید به فرزندان خودمان یاد بدهیم و الّا بچههایمان غربزده میشوند و از ظاهر غرب فریفته میشوند و این تقصیر کلّ علمای دین است که دارند تبلیغ میکنند و تقصیر کلّ معلمان و پدران و مادران ما خواهد بود.
این چیزی که الآن داریم میبینیم صرفاً توحّش یک رژیم آپارتاید دینی به نام اسرائیل نیست؛ بلکه این تمام تمدن غرب است که به اصطلاح «شیشۀ عمرش» در اینجا دارد شکسته میشود.
درس دیگری که میتوانیم از این حماسه بگیریم این است که کفر به طاغوت پیدا بکنیم؛ چون میبینیم که تمدن غرب غیر از این توحّش، تمدنی ناتوان و ضعیف است. دیدید که آسیب خورد؟ علیرغم این هیمنهای که برای خودشان درست کردند و تکنولوژی و تجهیزاتی که دارند ببینید چقدر آسیبپذیرند!
باید ضعف دشمن را به فرزندان نشان بدهیم و دشمن را خیلی بزرگ جلوه ندهیم. نشان بدهیم دشمنان ما ضعیف و آسیبپذیر هستند. شاید بچههای ما تصور کنند که آنها خیلی قدرت دارند، چون در فیلمها و صفحات مجازی مدام تجهیزات و هواپیماهای خودشان را نشان میدهند.
مادران و معلمان ما باید به بچهها بگویند که دشمنان ما باوجود این امکانات هم هیچ غلطی نتوانستند بکنند. در دفاع مقدس ما هم همینطور بود. این آسیبپذیر بودن دشمن و اینکه مظلومان چگونه میتوانند قدرتمند بشوند را برای فرزندانمان توضیح بدهیم.
درس سوم، شجاعت در برابر زور است و بیان ویژگیهای ترسوها و افراد شجاع. ترسوها سازش با دشمن را تئوریزه میکنند، ترسوها گاهی خیلی وحشی میشوند؛ مثل اسرائیلیهایی که زنان و کودکان را وحشیانه میکشند چون خود را در معرض نابودی میبینند.
🚩 برنامۀ «خط سوم» از شبکۀ دو – ۱۴۰۲.۰۷.۲۶
📢صوت: @panahian_mp3
@Panahian_text
🔸 یک دروغ بزرگ دربارۀ سکولاریزم به جامعۀ بشری گفتهاند:
🔸 صهیونیستها سکولاریزم(عدم دخالت دین) را ترویج کردند اما خودشان با یک دین انحرافی بر همه مسلط شدند
📌 علیرضا پناهیان در اجتماع بینالمللی عاشقان مبارزه با اسرائیل:
🔘 چرا قرآن فرمود: یهودیها شدیدترین دشمنی را با مؤمنان دارند؟
🔘 بدترین دشمن مؤمنان، یهودیان صهیونیست هستند که در دینشان سلطهطلبی بر انسانها را قرار دادند
🔘 فقط با دین میشود علیه دین تحریفشدۀ صهیونیسم قیام کرد نه با شعارهای حقوق بشری و اومانیستی
🔘 فقط قدرت دین حق است که میتواند مظلومان را بر یک دین باطل پیروز کند
🔘 مشکل بشر بیخدایی نیست بلکه خداپرستان دروغینی بهنام یهود صهیونیستاند که خود را قوم برتر دانسته و دیگران را قتلعام میکنند!
_______
آیۀ عجیبی در قرآن کریم هست که اشاره به حقایق زمان ما دارد. «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ آمَنُوا الْيَهُودَ» (مائده، 82) ای پیامبر، قطعاً این حقیقت را خواهی یافت که شدیدترین دشمنی با مؤمنان از جانب یهودیها است.
چرا اینها شدیدترین دشمن هستند؟ برای اینکه یهودیهای صهیونیست در تعلیمات دینی خود تصریح میکنند که خدا دو نوع حیوان آفریده؛ یک حیوان چهارپا و یک حیوان دوپا که انسانهای غیر یهودی هستند. لذا هر کدام از اینها را به قتل برسانیم اساساً هیچ حقی ضایع نشده چون آنها اصلاً حقی ندارند.
برای آموزش و پرورش کشورهای اسلامی منجمله کشور خودمان تأسف میخورم اگر این آیۀ قرآن را به کودکان یاد ندهند. بدترین دشمنان ما همین یهودیها هستند که در دینِ خودشان سلطهطلبی بر انسانها را تعبیه کردهاند. اینها خودشان را بهعنوان قوم برگزیده معرفی کرده و بهعنوان امر خدا انسانها را میکُشند.
دربارۀ سکولاریزم یک دروغ بزرگ را به جامعۀ بشری گفتهاند. سکولاریزم یعنی اینکه دین را دخالت ندهید. این دروغ را اندیشمندان نگفتند بلکه صهیونیستها این دروغ را گفتند چون خودشان بر مبنای یک دین باطل و بر مبنای دینی که دستور وحشیگری به آنها میدهد بر انسانها سلطه پیدا کردند.
صهیونیستها و یهودیهایی که در آیۀ قرآن اشاره شده، با قدرت یک دین تحریفشده، بر انسانها سلطه پیدا کردند و بعد، همین صهیونیستها دنبال ترویج سکولاریزم هستند تا دیگران با دین قدرت پیدا نکنند و نتوانند آنها را از بین ببرند.
تنها و تنها با دین است که میشود آنها را از بین برد؛ با شعارهای حقوق بشری، با شعار آزادی و شعارهای اومانیستی نمیشود صهیونیستها را از بین برد! اصلاً صهیونیستها ولیدۀ نامشروع همین شعارهای اومانیستی و حقوق بشری هستند. همان نظامهایی که منافقانه شعار حقوق بشر و آزادی سر میدهند این ولیدۀ شوم و غدۀ سرطانی را در میان مظلومان و مؤمنان در این منطقه قرار دادند.
اشتباه نکنیم! فقط با دین میشود علیه یک دین انحرافی قیام کرد. فقط قدرت دین حق است که میتواند مظلومان را بر یک دین باطل پیروز کند! فقط دین میتواند صهیونیستها را از بین ببرد.
قرآن با سکولاریزم مبارزه نمیکند و چیزی به نام الحاد در مقابل خود ندارد! آموزشهای دینی و فریادهای عالمان دینی نباید منحرف بشود به سوی مفاهیمی به نام الحاد و آتئیست و بیدینی و بیخدایی! ما در میان خود مشکلی به نام بیدینی نداریم!
ما در مقابل خود مشکلی داریم به نام دین انحرافیافته و دینی که سلطه پیدا کرده است بر مسیحیان و مسلمانان عالم؛ دینی که سلطه دارد بر اقتصاد جهان؛ و این دین یهود است. و این دین را با دین میشود از بین برد!
مشکل بشریت بیخدایی نیست! مشکل بشریت خداپرستان دروغینی هستند به نام یهود صهیونیست که خود را از جانب خدا قوم برتر میدانند و اینچنین مؤمنان را قتلعام میکنند!
به مسیحیان عالم باید بگوییم برای اینکه کشورهای شما از زیر یوق صهیونیستها نجات پیدا کند باید با دین خود علیه این دین انحرافی قیام کنید. خداوند در همین آیه میفرماید: «وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ قالُوا إِنّا نَصارى» نصاری و مسیحیان نزدیکترین قوم به مسلمانها هستند.
این آیه قرآن، حساب مسیحیان را کاملاً از یهود جدا میکند. خداوند در اینجا از مسیحیان تعریف میکند و شدیدترین دشمنی را نسبت میدهد به یهود. این راهبرد جهانی مسلمانان است برای اینکه مسیحیان جهان را بیدار کنند، تا مسیحیان در کنار مسلمانها قرار بگیرند علیه یهود صهیونیزمی که مسیحیان و مسلمانان را با هم به بردگی کشیده است.
به سردمداران دولتهای فاسد کشورهای مسیحی نگاه نکنید. آنها حسابشان از مردم مسیحی جداست. آنها دستنشاندههای صهیونیزم هستند؛ همانطور که در کشورهای اسلامی هم سیاستورزانی داریم که دستنشاندگان صهیونیزم هستند.
🚩 حرم حضرت معصومه(س) – ۱۴۰۲.۰۷.۲۷
صوت: @panahian_mp3
@Panahian_text
🔸 بهجای «هیهات منّاالذّلة» فریاد «یا منصورُ أمِت» سر بدهیم
🔸 بالاتر از شهادتطلبی شعار انتقام خون شهدا را سر بدهیم
📌 علیرضا پناهیان در اجتماع بینالمللی عاشقان مبارزه با اسرائیل:
🔘 «هیهات منّاالذّلة» شعار امامحسین(ع) در اوج غربت و محاصره بود؛ شاید امروز باید شعار مختار را سر بدهیم
🔘 امروز مؤمنان و مسلمانان در معرض انتقام خون شهیدان خود قرار دارند
🔘 شعار «یا منصورُ أمِت» فریاد مؤمنان است خطاب به جوانان حماسهساز مقاومت و غزه
🔘«یا منصورُ أمِت» یعنی ای کسی که پیروز هستی و خدا یاریات کرده، قاتلان و ظالمان را بکُش!
_______
#علیرضا_پناهیان:
دیگر دوران یهود صهیونیزم به سر آمده است. از اینجا به بعد با هم فریاد پیروزی و غریو نصرت و فتح سر بدهیم. شاید کمکم دوران «هیهات منّاالذّلة» گذشته باشد. این شعار اباعبدالله الحسین(ع) در اوج غربت و در نهایت محاصره بود.
شاید ما باید شعار مختار را سر بدهیم که در جریان انتقام خون حسین(ع) شعار «یا منصورُ أمِت» سر میداد. یا منصور یعنی ای کسی که پیروز هستی، ای کسی که خدا تو را یاری کرده است، قاتلان را بکُش! ظالمان را بکُش!
امروز شعار «یا منصورُ أمِت!» فریاد مؤمنان است خطاب به جوانان حماسهساز غزه که رهبری عزیز پیشانی و بازوی آنها را بوسیدند. حماس هنوز کوچکترین ضربه و صدمهای نخورده است و انرژی خود را آماده کرده است برای ضربههای سهمگینتری که باید بر پیکر صهیونیستها وارد کند.
ما الان شعاری بالاتر از شهادتطلبی داریم! شعاری بالاتر از اینکه ما از شهادت نمیترسیم داریم. شهادتطلبی برای وقتی است که ما در معرض شهادت هستیم. کمکم بهجایی میرسیم که مسلمانان در معرض شهادت نیستند بلکه در معرض انتقام خون شهیدان خود هستند و انشاءالله تاریخ را تغییر خواهیم داد.
شاید به زودی «مرگ بر اسرائیل» برای ما یک خاطره بشود. «مرگ بر اسرائیل» وقتی گفته میشود که هنوز اسرائیل نمرده باشد. ولی ما میبینیم که جمجمۀ او شکسته و شیشۀ عمرش ترک برداشته است. امروز باید به مردم غزه و حزبالله لبنان و جوانان عراقی و سوری که برای مبارزه با اسرائیل حرکت کردند بگوییم «یا منصورُ أمِت!»
یک زمانی خواهد رسید که اسرائیل از صفحۀ روزگار محو شده است. چرا آن زمان، زمان ما نباشد؟ یک زمانی فلسطینیها آخرین شهیدان را خواهند داد، چرا آخرین شهیدان فلسطینی همین شهدای امروز غزه نباشند؟ یک زمانی آخرین لحظههای قدرت پوشالی صهیونیزم خواهد بود؛ چرا ما الآن شاهد این آخرین لحظهها نباشیم؟ شاید در زمان ما همۀ این اتفاقها بیفتد.
مردم فلسطین خودشان را برای ادارۀ فلسطین آماده کنند. حضرت امام(ره) میفرمود که وقتی دیدید همۀ دلها متوجه یک حقیقت شده است، بدانید نصرت خدا به دنبالش خواهد بود... تظاهرات خودجوشی که در همۀ کشورها رخ داد از این واقعیت حکایت میکند.
در همین تهران وقتی خبر بمباران بیمارستان غزه منتشر شد، مردم تا صبح در خیابانها بودند، این تظاهرات با همۀ تظاهراتها متفاوت است. شور شما امروز، با همۀ احساسات انقلابی متفاوت است. در چشمها که نگاه میکنی میبینی انتظار به پایان رسیده است.
کسی خدمت امام صادق(ع) آمد و گفت فرزندش را گم کرده است. بار اول و دوم که آمد ناله میزد. امام صادق او را تسلّی دادند و به صبر دعوت کردند و امیدوارش کردند. بار سوم که آمد گفت که دیگر صبرم تمام شده است. امام صادق(ع) فرمود فرزندت امروز پیدا میشود. او که از نزد امام بیرون رفت فرزند خود را پیدا کرد. اطرافیان امام صادق(ع) گفتند: شما از علم غیب استفاده کردید و گفتید امروز فرزندت پیدا میشود؟ حضرت فرمود: نه، وقتی که صبر و تحمل به پایان برسد، فرج حاصل میشود. (ارشاد القلوب، ج1، ص150)
یا صاحب الزمان! این مردم نمیتوانند کودکان غزه را بیش از این قطعهقطعه شده تحمل کنند. هیچیک از مسلمانان نمیتوانند. هیچ انسان با شرفی در جهان دیگر نمیتواند تحمل کند. این بیصبری ما را از ما بپذیر. همین مقدار ما را لایق دیدار خودت قرار بده! مقدمات فرج تو با قدرت مسلمانان باید فراهم بشود. یابن الحسن، بازوی قویّ جوانان حماس را ببین و بیا.
یابن الحسن بیا و مسیح بن مریم را با خود بیاور؛ جهان مسیحیت و جهان اسلام را از این ظلمتی که صهیونیزم بینالملل بر دولتها و بر جان ملتها ایجاد کرده و از این سایۀ شوم رهایی ببخش و به نور خودت ما را نجات بده.
🚩 حرم حضرت معصومه(س) – ۱۴۰۲.۰۷.۲۷
صوت: @panahian_mp3
@Panahian_text
🔻آیا داشتن انتخابات پرشور و مشارکت بالا مستلزم دوقطبیسازی است؟
📌برنامۀ تلویزیونی «بدون توقف» با موضوع انتخابات و مسائل پیرامون آن- قسمت اول
🔸خداوند متعال سورهای به نام «منافقین» نازل کرد و منافقان دوقطبیساز را رسوا کرد
🔸دوقطبیسازی کاذب، شنیعترین اتفاق سیاسی در یک جامعه است که نتیجهای جز نابودی جامعه ندارد
🔸ایجاد دوقطبی برای رأیگیری، قطعاً یک جنایت است؛ چون آثار شومش اصلاً قابل رفع نیست
🔸دیکتاتوریای که رسانههای دوقطبیساز ایجاد کردند از دیکتاتوری رضاخان و ساواک بدتر است
____________
#علیرضا_پناهیان
در زمان رسولخدا(ص) منافقینی بودند که بعدها دست به قتل اولیای خدا زدند؛ ولی جنایت دوقطبیسازی جامعه اینقدر بالا است که خداوند متعال سورهای به نام «منافقین» نازل کرد و منافقان دوقطبیساز را افشا و رسوا کرد. تنها منافقی که خدا آبرویش را برد کسی بود که میخواست جامعۀ مدینه را دچار دوقطبی کند. بعضیها در کشور ما دوقطبی را طبیعی میدانند؛ یعنی اینها از بدیهیات دین فاصله دارند.
یکسانسازی مردم خطا و حماقت است، وجود گروههای متعدد و متکثر در جامعه عامل پیشرفت است، ولی دوقطبیسازی کاذب، شنیعترین اتفاق سیاسی در یک جامعه است. بهطور طبیعی دوقطبیهایی در جامعه هست، ولی تحریک آنها بهعنوان گسلهای اجتماعی نتیجهای جز نابودی جامعه ندارد.
دوقطبیسازی یعنی اوج دشمنی بین دو جریان، که مردم را تحریک کند و به صحنه بیاورد. این کار در بلندمدت آثار شوم بسیاری دارد که یک کشور را زمین میزند. مهمترین آثار شوم دوقطبیساز این است که انتقاد از یک قطب افراد را به عضویت در قطب مقابل متهم میکند، هر قطب عیوب قطب رقیب را برجسته میکند و از ضعفهای خودشان چشم میپوشند، افراد به جای تضارب آرا به دنبال پیروزی در مناظره هستند. بدون انتقاد و تضارب آرا و افکار جامعه رشد نمیکند.
نگاه سیاسی رهبر انقلاب این است که هیچ جریانی حذف نشود؛ مگر جریانی که ضدّ ملت باشد. یک زمانی فرمودند اگر جریان چپ نبود من خودم آن را میساختم؛ چون باعث تفکر در جامعه میشود. یک جریان نباید دیگر جریانها را در یک قطب قرار بدهد. بقیه یک قطب نیستند، چون با هم تفاوتهایی دارند. وقتی یک جریان دیگران را در یک کاسه جمع میکند، دارد خودنمایی و بزرگنمایی میکند. این دروغ بزرگ دیگران را تحت دیکتاتوری روانی قرار میدهد بهطوری که نمیتوانند اظهارنظر کنند.
اختلاف نظر و رقابت سالم اقتصادی و سیاسی محسّنات زیادی دارد؛ آداب و آئینی هم دارد. رقابت نباید موجب حذف کسی شود. نباید کسی دیگر جریانها را متّهم کند، با دروغپراکنی و تخریب فضای جامعه را متشنّج کند. گاهی اینها حتی اصل نظام را هم زیر سؤال میبرند. این وضعیت بدتر از وضعیت کشورهای بدبختی است که بهخاطر دوقطبیبودن تحت سیطرۀ صهیونیستها هستند؛ چون اینجا یکی از قطبها ژست اپوزسیون میگیرد. بنده حوادث سال گذشته را نتیجۀ عملکرد دوقطبیسازی جامعه میبینم.
هر اختلافی دوقطبیسازی نیست. «قطب» یعنی یک سلسله نظریات، که از یک مبنا و آبشخور تغذیه میشود، مهندسی خاصی از مفاهیم و مواضع را شکل داده، افرادی را سازماندهی کرده است. اگر در طرف دیگر یک سلسله از نظرات با مبانی متفاوت ایجاد و مفاهیم و مواضع خاص مهندسی شود، دو قطب شکل میگیرد.
یکی از ضررهای مهمّ دوقطبی این است که از جبههگیری در مقابل قطب اصیلی که مقابلمان قرار دارد باز میمانیم. رسولخدا(ص) از تفکیک دوقطبی واقعی انصار و مهاجرین ناراحت شد؛ چون اگر اینها با همدیگر اختلاف کنند، اختلاف اصیل ایمان و کفر و ظالم و مظلوم از بین میرود. دوقطبی درونی ما را در مقابل کفر و ظلم ضعیف میکند.
در ادبیات رهبر معظم انقلاب شاهد دوقطبیهایی مثل «خودی-غیرخودی» و «انقلابی-غیرانقلابی» هستیم. ایشان میفرمایند خودی و انقلابی یعنی کسانی که دلسوز کشور هستند؛ حتی در انتخابات میفرماید اگر شما نسبت به نظام هم انتقاد یا اعتراضی دارید کشورتان را رها نکنید چون انتخابات کشور شما را تقویت میکند و اگر کشور تضعیف بشود، دشمنان این سرزمین و مردم سلطه پیدا میکنند و ضربه میزنند.
اگرچه دوقطبیسازی موقتاً مشارکت را افزایش میدهد، اما آثار شومش بیشتر از اثر افزایش مشارکت است. ایجاد دوقطبی برای رأیگیری، قطعاً یک جنایت است؛ چون آثار شومش اصلاً قابل رفع نیست.
دیکتاتوریی که رسانههای دوقطبیساز ایجاد کردند از دیکتاتوری رضاخان و ساواک بدتر است. مرگ بر حزبی که میخواهد جلوی آزادی اندیشه را بگیرد. چه اشکالی دارد یک نماینده یک نظر بدهد نزدیک اصولگراها و یک نظر بدهد نزدیک اصلاحطلبها؟! نه اصلاحطلبها و نه اصولگراها مانیفست واضحی ندارند. نه مردم و نه نخبگان بهسادگی قابل دستهبندی به اصلاحطلب-اصولگراها نیستند.
📺 برنامۀ تلویزیونی «بدون توقف»- شبکۀ سه - ۱۴۰۲.۱۰.۰۴
صوت: @panahian_mp3
@Panahian_text
🔰باید فرهنگسازی صورت بگیرد؛ سیاسیون فرهنگ جامعۀ ما را بر اساس دوقطبیسازی خراب کردند
📌برنامۀ تلویزیونی «بدون توقف» با موضوع انتخابات و مسائل پیرامون آن- قسمت دوم
🔺گروههای مختلف وارد میدان شوند؛ این کار به بیرونآوردن جامعه از دوقطبی کمک میکند
🔺مردم کشورمان در سطح اعلای بلوغ سیاسی هستند، امّا سیاسیون با دوقطبیسازی ایجاد خفقان کردند
🔺وقتی سیاسیون ذهن جامعه را خراب بکنند، امیرالمؤمنین(ع) هم نمیتواند جامعه را نجات بدهد
🔺وقتی یک نماینده گسل اجتماعی را تحریک میکند، شورای نگهبان باید بگوید تو دیگر صلاحیت سیاسی نداری
____
#علیرضا_پناهیان
بعضیها فرض را بر این گرفتند که اساساً بیشتر از دو دیدگاه در جامعه نیست. اصلاً اینطور نیست. در موضوعات مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی چندین نظر وجود دارد که طرفدارانشان در این دو گروه پخش هستند. افرادی که دیدگاههای مختلف دارند میتوانند دیدگاههایشان را با مردم در میان بگذارند و رأی متناسب با خودشان را بگیرند. معمولاً وقتی طیفبندی شد نمایندهای که در یک زمینه نظرش به طیف مقابل نزدیک باشد نظرش را ابراز نمیکند. میگوید من آن جبهه را تقویت نمیکنم. اینجا بهجای رشد یک جنایت بزرگ اتفاق میافتد.
دوست دارم گروههای مختلف فکری خودشان را سازماندهی کنند و وارد میدان شوند. این کار به بیرونآوردن جامعه از دوقطبی کمک میکند. لذا در جلسات جریان پایداری، شورای ائتلاف و جمنا رفتم و سخنرانی کردم. من عضو آنها نمیشوم ولی هر کاری را که به تشکّل و سازماندهی افراد و حرفها و نظریات کمک کند مبارک میدانم. دوست دارم این نقد و آزادی افکار در جامعه جریان داشته باشد.
هر اختلاف نظری اسمش دوقطبی نیست. این یکجور سوءاستفاده از کلمۀ دوقطبیسازی است. اختلافنظرها مفید است. حضرت آیتالله ریشهری گفتند که زمانی که وزیر اطلاعات بودم، اختلافات داخلی را به امام گزارش دادم. امام فرمودند برای مملکت اختلافات کم ضرر دارد، اختلافات زیاد خوب است؛ یعنی اینها همدیگر را نقد، تعدیل و تکمیل میکنند، مردم انتخاب میکنند، خبرگان و نخبگان جامعه رشد میکنند.
هرکدام از مردم مرجع تقلید متفاوتی با دیگری انتخاب میکنند. آیا کسی دربارۀ مرجع دعوا میکند؟! دربارۀ پزشک و معلم و ... هم همینطور است، مگر مردم در آن موارد شبیه یارگیری انتخاباتی عمل میکنند؟ این انتخابات آزادانه مگر حقّ مردم نیست؟ اگر انتخاب پزشک، مرجع و ... دوقطبی بشود قدرت انتخاب از مردم سلب میشود.
مردم کشورمان از نظر سیاسی بالغ، بلکه در سطح اعلای بلوغ سیاسی هستند، امّا سیاسیون ایجاد خفقان کردند. نخبگان هم جزء مردم هستند. چندین استاد دانشگاه و حوزه میشناسم که میگوید اگر نظر بدهم به من میگویند تو مال فلان طیف هستی. چهکسی این خفقان را ایجاد کرده است؟ مردم بلوغ سیاسی دارند، نخبگان هم جزء مردم هستند، منتها از متهمشدن میترسند یا وقتی وارد یکی از طیفهای سیاسی میشوند، به خودشان جرأت نقد جریان خودشان را نمیدهند. اینجا سرنوشت جامعه مطرح است، لذا کار باید با اندیشه جلو برود.
تردید ندارم که باید فرهنگسازی صورت بگیرد. سیاسیون فرهنگ جامعۀ ما را بر اساس دوقطبیسازی خراب کردند. مردم ما خیلی رشد دارند و اگر سیاسیون نابخردانه عمل نکنند - مثل دوقطبیسازی و ژست اپوزسیون گرفتن - مردم ما رشد بیشتری میکنند. وقتی سیاسیون ذهن جامعه را خراب بکنند، امام و رهبری که چه عرض بکنم امیرالمؤمنین(ع) هم نمیتواند جامعه را نجات بدهد؛ چون نقش خواص، جدی و قدرت تخریبگریشان بالاست.
وقتی یک نماینده گسل اجتماعی را تحریک میکند، شورای نگهبان باید بگوید تو دیگر صلاحیت سیاسی نداری و بهعنوان یک مجازات او را از مجلس بیرون بیندازد. گاهی فوتبالیستها را هم با یک خطا بیرون میاندازند. ما باید قانونی داشته باشیم که ملاک رد صلاحیت به ما میدهد. قانون بگوید هرکس گسلهای اجتماعی را فعال کند و باعث اختلافات ملی شود، صلاحیت سیاسی ندارد. باید قوانین رد صلاحیت را تکمیل و شفاف کنیم.
ما میتوانیم طرحهای افراد برای بهبود اوضاع کشور را بشنویم، هر کدام امیدبخشتر و واقعبینانهتر بود، به آن رأی بدهیم. بعضی از کسانی که برای مشکلات راهحل ندارند، پشت دوقطبی میایستند، اگر رأی هم بیاورند مشکل را حل نمیکنند؛ میگوید چون من طرف این طیف هستم طرفدارها به من رأی بدهند؛ طرفدارها هم برای اینکه از طیف دیگر بدشان میآید به او رأی میدهند. این طرفداریها و نفرتها بهدروغ ایجاد شده است.
📺 برنامۀ تلویزیونی «بدون توقف»- شبکۀ سه - ۱۴۰۲.۱۰.۰۶
@Panahian_text
🔴 عملکرد تخریبی برخی سیاسیون و دوقطبیسازی در درازمدت باعث کاهش مشارکت در انتخابات است
📌برنامۀ تلویزیونی «بدون توقف» با موضوع انتخابات و مسائل پیرامون آن - قسمت سوم
🔸بعضیها کاری میکنند که اگر یک سیاستمدار اشتباه کند، مردم با صندوق رأی قهر کنند
🔸مقصر مشارکت پایین، کسانی هستند که در عرصۀ سیاست نقش اپوزسیون گرفتند
🔸وقتی اوضاع خراب میشود باید بیشتر مشارکت کنیم تا بتوانیم اوضاع را تغییر بدهیم
🔸اگر افراد بهجای شعار با برنامه بیایند، مردم برای رأیدادن تهییج میشوند، راه دیگری نداریم
------------
#علیرضا_پناهیان
افراد ضعیف و ترسو که دوقطبیسازی میکنند، خودشان را در پناه این جبهه، قرار میدهند. افراد ضعیف وارد یک طیف میشوند و بین طیفها درگیریهایی ایجاد و تشدید میکنند و الّا حیات سیاسیشان از بین میرود. اگر اینها بعداً مدیر یا نماینده شوند آدمهای منفعلی هستند، به دهان این و آن نگاه میکنند. جامعهمان باید به افراد مستقل و صاحبنظر میدان بدهد. این مغایر دوقطبیسازی است.
اگر بخواهیم با هیجان در کوتاهمدت مشارکت شکل بگیرد، راهش روشهای بسیار غلط دوقطبیسازی کاذب است. مشارکت در کوتاهمدت شکل نمیگیرد. مشارکت علل درازمدت دارد. اگر مشارکت پایین است، مقصرش کسانی هستند که تخریبی در عرصۀ سیاست وارد شدند، نقش اپوزسیون گرفتند، هر ضعفی خودشان داشتند یک لگد به نظام زدند. اینها در درازمدت باعث ایجاد یأس و کاهش مشارکت میشوند.
عملکرد نادرست نباید اجازه بدهد فرهنگ جامعه نسبت به سیاست منفی شود. عملکرد غلط یک مربی فوتبال باعث میشود طرفداران آن تیم مربی را کنار بگذارند؛ پس در مدیریت کشور هم هنگام عملکرد نادرست، مدیر، سیاست و روش نادرست را باید کنار گذاشت، نه اینکه کشور را کنار بگذاریم.
اگر دوقطبیسازی شد هرکس به او انتقاد بشود یا خودش شروع به تخریب نظام میکند یا ادعا میکند انتقاد به او تخریب نظام است. آنوقت افراد نسبت به کلّیت نظام دلسرد میشوند. مثلاً کسی که رد صلاحیت شده، شورای نگهبان را میزند. شورای نگهبان بخشی از نظام است که داوری میکند. این فرو بریزد مشارکت فرو میریزد.
عملکرد بد یک مدیر، مردم را دلسرد میکند، من هم چون همطیف او هستم حرفی نمیزنم، این مشارکت را پایین میآورد. وقتی دوقطبیسازی نباشد، باب انتقاد و گفتگو باز است. آیا وقتی یک پزشک اشتباه میکند مردم دیگر به پزشک مراجعه نمیکنند؟! ولی بعضیها کاری میکنند که اگر یک سیاستمدار اشتباه کند مردم با صندوق رأی قهر کنند.
من تعجب میکنم از این کسانی که هر از گاه میگویند بستر و قانون اعتراضات عمومی کجاست؟ آیا جامعهای که در هر محله یک سالن اجتماع وجود دارد به نام مسجد، روزی سه مرتبه از شما دعوت به تجمع میشود، ارزشمندترین امر به معروف و نهی از منکر ایرادگرفتن از مسئولین است، وظیفۀ دینی است که مساجد و مؤمنین با هم شبکه بشوند، دین از آنها این همه حضور را میخواهد، این جامعه باید دنبال نحوۀ اعتراض بگردد؟ مساجد ما کارکرد خوبی ندارند. خیلیها تصور میکنند عقل خدا و دین و اولیاء به جامعۀ امروز نمیرسید. مسجد و دین و قرآن مال جامعۀ بدوی و پر از جهالت است. چرا ما باید عبادتمان را در محلّ تجمع انجام بدهیم؟
چرا رابطۀ حوزۀ علمیه با مساجد قطع است؟! چرا مساجد با هم شبکه نمیشوند؟ ما باید با هم پیوند داشته باشیم. گفتگوهایی که الآن اینجا داریم حتی با نظرات بسیار شدیدتر و مخالفتر، باید در مساجد اتفاق بیفتد و در آنجا حل بشود تا به شقاق اجتماعی تبدیل نشود. این فرض قابل تصور نیست که مساجد محلّ مطالبهگری بشوند و پاسخ ندهد. چطور وقتی فضای مجازی، مطبوعات، تشکلهای دانشگاهی و ... محلّ مطالبهگری میشود پاسخ میگیرند؟ آنوقت مسجد نتیجه نگیرند؟!
خیلیها ممکن است بگویند چون وضعمان خراب است یا در انتخابات شرکت کردیم و نتیجۀ لازم را نگرفتیم، پس دیگر شرکت نکنیم و قهر با صندوق اتفاق بیفتد. خیلی از سیاستمدارانی که نقش اپوزوسیون بازی میکنند و رسانههای بیگانه در تشدید این تصور نقش دارند. اگر سیاستمداران ما سیاستباز نبودند و انتقادهایشان را با روشی غیرتخریبی مطرح میکردند، وقتی اوضاع خراب میشود باید بیشتر مشارکت کنیم تا بتوانیم اوضاع را تغییر بدهیم؛ منطقش این است که کسی که راهحل دارد رأی بیاورد، نه کسی فحش بدهد.
چرا تصور میکنید شاید شعار میدهد؟ چون تا حالا شعاری رأی آورده بودند نه برنامهای. تفاوت شعار با برنامه این است که اگر یکی گفت به ما رأی بدهید تا از وضعیت الف به وضعیت ب برویم. اگر مردم ببینند حرفش معقول است به او رأی میدهند.
اعتماد مردم به شعارها کاهش یافته است. معمولاً وقتی دوقطبیسازی میشود کار به شعار میکشد. اگر افراد با برنامه بیایند، برنامه افراد را برای رأیدادن تهییج میکند.
📺 برنامۀ «بدون توقف»- شبکۀ سه - ۱۴۰۲.۱۰.۱۳
صوت: @panahian_mp3
@Panahian_text
🔴 وقتی مشارکت مردم در انتخابات حقیقی و فراگیر باشد، هیچکس با دلایل بیهوده رأی نمیآورد
📌برنامۀ تلویزیونی «بدون توقف» با موضوع انتخابات و مسائل پیرامون آن- قسمت چهارم
🔸 آدمهای خوب زیادی داریم که حاضر نیستند نامزد انتخابات بشوند، چون برخی فضای سیاسی را آلوده کردهاند
🔸 وقتی مردم خودشان ادارۀ امورشان را به عهده بگیرند، مردمسالاری حقیقی تحقق پیدا کرده است
🔸 یکی از آسیبهای مشارکت به شکل فعلی وجود احزاب است، چون مسئولیت نمایندهای را که معرفی کردهاند قبول نمیکنند
🔸 شاید لازم باشد روش انتخابات را عوض کنیم
------------
#علیرضا_پناهیان
بیان عملکرد مثبتی که تا حالا انجام گرفته و داشتن برنامه به افزایش مشارکت کمک میکند، شخصیت سیاسی هم در افزایش مشارکت مؤثر است. ما باید ویژگیهای شخصیت سیاسی را اعلام کنیم مثل فهیم، مستقل، باادب، تابآوری بالا، انتقادپذیر و ... هرکسی نباید شخصیت سیاسی بشود مثل آدمهایی که رفتار دفاعی دارند یا فرافکنی میکنند.
آدمهای خوب زیادی داریم که حاضر نیستند نامزد انتخابات بشوند، چون عدهای با دوقطبیسازی، تخریبها و باندبازیها فضای سیاسی را آلوده کردند. بسیاری از نخبگان مرعوب کنشهای سیاسی غلط هستند. وقتی شما وارد مجلس شوی سرنوشتت به دست خبرنگاری میافتد که اگر بخواهد مزدور یک جریان سیاسی باشد سکۀ یک پولت میکند.
ما باید فضا را اصلاح بکنیم. نگوییم «نمیگذارند، نمیکنند، اجازه نمیدهند». اگر اراده کنیم اعتراضها شنیده میشود، میتوانیم تغییر ایجاد کنیم. گاهی وقتی با رهبران سیاسی کشور از جناحهای مختلف صحبت میکنیم، نظرشان تغییر میکند. احساس بیأثربودن مال جامعۀ انسانی ولایی ما نیست.
اگر کسی جمهوریت و اسلامیت را جدا بداند، اسلام و ولایت را درک نکرده است. اسلامیت نظام و ولایت یعنی به میدان آوردن مردم، نقشدادن به مردم، نهفقط آگاهیدادن بلکه مردم را به قدرت تشخیص برساند. صریحاً خداوند متعال در قرآن میفرماید: «لیقومَ النّاسُ بالقسط» (حدید،25)؛ ما پیامبران را میفرستیم تا مردم به قسط قیام کنند. خیلی از مظلومیتهای اهلبیت(ع) به این علت است که گذاشتند مسئولیت و نقش مردم خودش را نشان بدهد. جمهوریت توضیح اسلامیت نظام است، نه یک قید اضافه به اسلامیت.
بحث مشروعیت را از مشارکتهای موسمی که پایین و بالا میشود باید جدا کرد. کسی که تورم او را اذیت میکند، میگوید میخواهم با مشارکتنکردن اعتراض کنم. این چه ربطی به نظام دارد؟ همان کسی که در انتخابات شرکت نمیکند، در تشییع سردار سلیمانی میآید. مردم ما باهوش هستند، وقتی میبیند خطّ مقاومت پیروز شد، میگویند ما میتوانیم به خطّ مقاومت اعتماد کنیم، پس پای صندوق میآییم؛ چون این نظام خطّ مقاومت را دنبال میکند. اینها نشان میدهد صرف شرکتنکردن در انتخابات وجه منفی ندارد.
مردم باید مشارکت حقیقی داشته باشند، نه اینکه مثل کشورهای دیگر، احزاب با عملیات روانی آنها را فریب دهند و از آنها رأی بگیرند. وقتی مشارکت حقیقی باشد، بر اساس دلایل بیهوده مثل تبلیغات دوقطبی و پولکی، مردم به کسی رأی نمیدهند. رهبری فرمودند مردمسالاری دینی فقط به شرکتکردن در انتخابات نیست؛ وقتی مردم خودشان ادارۀ امورشان را به عهده بگیرند، مردمسالاری حقیقی تحقق پیدا کرده است.
شاید برای هرچه حقیقیترشدن مشارکت مردم لازم باشد روش انتخابات را عوض کنیم تا کسی نتواند با تبلیغات از مردم رأی بیاورد. چرا با انتخابات قهر کنیم؟! روش انتخابات را عوض میکنیم. کاری میکنیم نمایندگان حقیقی مردم وارد بشوند. در محلهها افرادی مثل شهید صدرزاده که خادم مردم هستند، حلقههای میانی بین مردم و مسئولین باشند و آنها ردههای بالا را انتخاب کنند. حلقۀ میانی اینقدر برای مردم محل دویده که همه با هر نظرو سلیقه دوستش دارند.
یکی از آسیبهای مشارکت به شکل فعلی وجود احزاب است. شاید در آینده مشارکت بهقدری حقیقی و فراگیر شود که به حزب نیاز نداشته باشیم. آنچه امروز به نام حزب وجود دارد باندبازی است. هیچکدام مسئولیت نمایندهای را که انتخاب کردهاند قبول نمیکنند. احزاب به اندازۀ چهارده تا سکۀ عقدنامه ازدواج هم افراد خودشان را تضمین نمیکنند.
وقتی مشارکت فراگیر و حقیقی باشد، هیچکس چون آقازاده، داماد یا فامیل است یا در فلان باند است بالا نمیآیند. اگر امثال شهید صدرزادهها به مجلس بروند، تمام ملت آنها را میپسندند. جناحبازی محو میشود و آرزوی یک جامعۀ یکپارچۀ پیشرو محقق میشود.
📺 برنامۀ تلویزیونی «بدون توقف»- شبکۀ سه- ۱۴۰۲.۱۰.۱۷
صوت: @panahian_mp3
@Panahian_text
💠 احساس مسئولیت اجتماعی و مشارکت حقیقی مردم در ادارۀ جامعه، از مؤثرترین عوامل مشارکت مردم در انتخابات است
📌 برنامۀ تلویزیونی «جریان» با موضوع عوامل مؤثر بر میزان مشارکت در انتخابات
🔶 مساجد، مدارس و دانشگاهها چهکار کردند که بعضیها احساس مسئولیت لازم برای مشارکت سیاسی و شرکت در انتخابات را ندارند؟!
🔶 احساس مسئولیت اجتماعی اصل و اساس دین است؛ اگر حذف بشود چیزی باقی نمیماند
🔶 وقتی شما در همۀ موضوعات مردم را مشارکت بدهید، مردم در انتخابات هم مشارکت میکنند
🔶 نظارت مردم بر رفتار نمایندگان، مشارکت را افزایش میدهد
🔶 کسانی که قدرت افزایش مشارکت مردم را ندارند باید از عرصۀ ادارۀ کشور بیرون بروند
------------
#علیرضا_پناهیان
ما از نظر فرهنگی جامعهمان را برای سطح مطلوب از نظر مشارکتجویی و به تعبیر دقیقتر احساس مسئولیت کلان اجتماعی بار نیاوردیم. احساس مسئولیت درجات مختلفی دارد: نسبت به خود، خانواده، محل، شهر، جامعه، امّت اسلامی و از اینها بالاتر جهان. موضوع امامزمان (عج) احساس مسئولیت نسبت به جهان است. احساس مسئولیت برای کلّیت کشور باید از اهداف میانی مسیر تربیت دینی باشد.
تعلیم و تربیت در آموزش و پرورش و دانشگاه باید به گونهای باشد که هرکس از آن بیرون آمد، نتواند تصور کند که مشارکت سیاسی نداشته باشد و در انتخابات شرکت نکند. مساجد و مدارس باید ببینند چهکار کردند که بعضیها احساس مسئولیت لازم را برای مشارکت سیاسی در موضوعی مثل انتخابات ندارند. همۀ شهدا از مساجد میآیند؛ چون مساجد پیش از انقلاب یا ابتدای انقلاب، نیروهایی تربیت میکردند که مسئولیت اجتماعی داشتند.
صداوسیما چند فیلم برای افزایش فرهنگ مشارکت و مسئولیتپذیری اجتماعی ساخته است؟! شعار شهدا و شهادت میدهیم، ولی این مسئله را برای مردم ملموس نکردیم که شهید یعنی کسی که برای راحتی و سربلندی مردم، بدون چشمداشت از جانش میگذرد. شهدا حتی به بدی مسئولان کشور نگاه نکردند و چرتکه نینداختند، ولی ما برای رأیدادن حساب و کتاب میکنیم؛ بنابراین فرهنگ شهادت را درست منتقل نکردهایم.
یکی از پایههای مشارکت بالا کار فرهنگی است که باید در جامعه بهصورت عمیق و ریشهدار انجام بگیرد. غیر از انتخابات موضوعات دیگر هم به احساس مسئولیت اجتماعی برمیگردد مثل حجاب. هرکس دلش برای جامعه بسوزد - دین هم نداشته باشد- نسبت به حجاب مقیّد میشود. احساس مسئولیت اجتماعی اصل و اساس دین است؛ اگر حذف بشود چیزی باقی نمیماند.
عامل دوم کاهش مشارکت، این است که شما فقط برای انتخابات مردم را به مشارکت دعوت کنید. وقتی شما در همۀ موضوعات مردم را مشارکت بدهید، در انتخابات هم مردم تحت تأثیر عوامل منفی قرار نمیگیرد و مشارکت میکنند. چقدر از کارخانهها و شرکتهای دولتی هست که باید به مردم سپرده شود؟ پیاده نشدن مطلوب اصل 44 قانون اساسی تقصیر کدام دولت و مجلس است؟ چرا ائمۀ جمعه و مساجد با اعتبار خودشان زمینۀ ایجاد تعاونیها را در جامعه فراهم نکردند تا فلان کارخانه را دولت به مردم بسپارد؟ اگر مردم در مساجد فقط نماز بخوانند آن نماز، یک نماز سکولار میشود. تا مثل رسولخدا (ص) مدیریت و مسئولیت را به مردم نسپارید، احساس مسئولیت تمرین نمیشود.
وقتی استاندار، نمایندۀ مجلس، امام جمعه و جماعات و ... با امکاناتی که در اختیار دارند مشارکت مردم را در ادارۀ جامعه افزایش بدهند، رأیگیری سهل میشود و با تبلیغات منفی، تخریبها و خیلی از مشکلات مشارکت اجتماعی کاهش پیدا نمیکند.
برای اینکه این هدف در کوتاهمدت محقق شود باید عدهای از نمایندهها دست روی قرآن بگذارند و قول شرف بدهند؛ مانند دورۀ قبل نشود که قول شفافیت دادند و عمل نکردند. شفافیت از جهت نظارت بر رفتار نمایندگان مشارکتدادن سیاسی مردم است. نظارت مردم بر رفتار نمایندگان، مشارکت را افزایش میدهد.
کسانی که تابع باند خودشان هستند و همچنین کسانی که روی عرضۀ خودشان و نیروهایی که در اطرافشان تشکیل دادند تکیه میکنند، به درد نمایندگی نمیخورند چون به مردم میدان نمیدهد و در میان مردم مشارکت ایجاد نمیکنند.
یک زمانی کسانی که ضدّاسلام بودند باید از مجلس و دولت بیرون میشدند. الآن کسانی که قدرت افزایش مشارکت مردم را ندارند باید از عرصۀ ادارۀ کشور بیرون بروند؛ در عرصۀ سیاسی مثل شفافیت، در عرصۀ اقتصادی مثل اجرای اصل 44 قانون اساسی و در عرصۀ معیشت مثل اجرای تعاونیها.
کسی که برای پروژههای محلی از دولت پول میگیرد به درد امروز جامعه نمیخورد. الآن عنصر سیاسی موفق که جامعه برای حلّ مشکلات کشور به او نیاز مبرم دارد، عنصری است که موجبات افزایش مشارکت مردم را به انحاء مختلف ایجاد کند.
📺 برنامۀ تلویزیونی «جریان» - شبکۀ یک - ۱۴۰۲.۱۰.۲۰
صوت: @panahian_mp3
@Panahian_text
🔸 آیا عوامل مظلومیت حضرت علی(ع) هنوز باقی است؟
🔸عمق مظلومیت امیرالمؤمنین(ع)
🔸علی بن ابیطالب(ع) حقیقت دین است
🔸حسادت مذهبیها؛ اولین عامل مظلومیت حضرت علی(ع)
📌 آیا ریشههای مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) همچنان باقیست؟
#علیرضا_پناهیان در برنامۀ سحرگاهی شبکۀ سه:
ما از مظلومیت امیرالمؤمنین علی(ع) مطالب فراوانی شنیدهایم؛ و مظلومیت کلمهای است که خود حضرت در وصف خودشان بیان میفرمودند. حتی اینقدر تکرار میکردند این را، یکبار اشعث ملعون اعتراض کرد که بس است دیگر! چقدر میگویی من مظلوم هستم؟! حضرت میفرمودند: «مازِلتُ مظلوماً»؛ من پیوسته مظلوم بودهام(دانشنامه امام علی علیه السلام، جلد: 1، صفحه : 457). این ماه هم به نوعی ماه مظلومیت حضرت علی(ع) است ولی مظلومیت حضرت را نباید سطحی نگاه کرد.
چه عواملی حضرت علی(ع) را مظلوم قرار داد؟ آیا آن عوامل هنوز باقی هستند؟ تا وقتی ظهور رخ نداده، باید دنبال ریشهیابی و شناخت عوامل مظلومیت امیرالمؤمنین علی(ع) باشیم و به برطرفکردن آنها در بین خودمان بپردازیم که اگر این کار را نکنیم، مظلوم بعدی امام زمان(عج) خواهد بود. البته ایشان زمانی تشریففرما خواهند شد که دیگر مظلوم واقع نشوند و صرفاً مقتدر خواهند بود. اما امیرالمؤمنین علی(ع) مظلوم مقتدر بود.
برای اینکه بتوانیم ریشههای مظلومیت را عمیق درک کنیم باید بدانیم این همه فضائل امیرالمؤمنین(ع) را که ما میشنویم، آن مردم میدیدند ولی باز هم این همه ظلم به حضرت میکردند! فهم مظلومیت امام حسین(ع) سهلتر از درک مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) است لذا برای روضههای اباعبدالله الحسین(ع) بیشتر سینه زده میشود ولی حضرت امام(ره) میفرمود مصیبت امیرالمؤمنین بالاتر از مصیبت سیدالشهداست.
اما مظلومیتهای رسول خدا(ص) پیچیدهتر از مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) است. یکی از کلمات خودِ امیرالمؤمنین علی(ع) این است که: «کُلُّ حِقدٍ حَقَدَتهُ قریش عَلَی رسول الله أظهَرَتهُ فیَّ»؛ هر کینهای که از پیغمبر به دل داشتند قریش، به من اظهار کردند(دانشنامه امام علی(ع) جلد: 1، صفحه: 1458). پس ریشههای مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) یعنی ریشههای مظلومیت پیغمبر اکرم(ص). مسئله این است که در مورد رسول خدا هم که به ظاهر احترام گذاشتند، البته در آن احترامها هم خیلی حرفها هست، این پیچیدگی و پنهانی ما را به ژرفای دین میبرد. دین چیست که وقتی در علی بن ابیطالب(ع) تجسّم پیدا میکند، اینقدر مظلوم واقع میشود که صدها سال بر منبرها او را لعن میکردند؟
علی بن ابیطالب(ع) حقیقت دین است. اگر دقیق متوجه نشویم که چرا امیرالمؤمنین(ع) اینقدر مظلوم واقع شده، یعنی حقیقت دین را متوجه نشدهایم. در هر عصری ما وارد عرصۀ معارف جدید میشویم که حقایق جدیدی را باید از دین بفهمیم تا دین را در زمان خودمان درک کنیم. الآن زمان ما زمانهای شده که بدون عمق پیدا کردن بیشتر در معارف دینی، زمین خواهیم خورد.
حضرت علی(ع) میفرماید هر کینهای که قریش از رسول خدا داشت در من ظاهر کرد. چه کینهای؟ برای چی؟ ما انشاءالله شبهای بعد دربارۀ کینههای قریش نسبت به رسول خدا صحبت خواهیم کرد. پیامبر اکرم(ص) کجا مبعوث شدند؟ در مکه. مکه کجا بود؟ مذهبیترین شهر جهان. خانۀ کعبه، مورد احترام همۀ اقوام دیندار جهان از ایران تا هر کجای دیگر بود.
کعبه مقدس بود و جایی که مقدس است، آدمهای مذهبی در آن هستند. به زبان ساده باید گفت مذهبیها جلوی پیغمبر(ص) ایستادند. در قرآن کریم بارها خداوند متعال میفرماید اینها به خدا مؤمن بودند. فضای مکه فضایی است که مذهبیترین شهر است. در این فضا علی بن ابیطالب(ع) در خانۀ کعبه بهدنیا آمد. همه در کوچه و بازار وصف علی(ع) را میگفتند و معجزۀ شکافته شدن خانۀ کعبه و مولودی که سه روز پس از بهدنیا آمدن از خانۀ کعبه خارج شده؛ در شهری که محورش خانۀ کعبه است، زبان به زبان گفته میشد اما اولین مظلومیت امیرالمؤمنین علی(ع) همینجا بود. آنها باید به وجود چنین مولودی افتخار میکردند، اما چه کردند؟ به او حسادت کردند. گفتند چرا نباید بچههای ما در خانۀ کعبه به دنیا بیایند؟ اولین نقطۀ مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) حسادتی بود که همان به اصطلاح مذهبیها، نسبت به علیبنابیطالب(ع) روا داشتند.
لازم است که در مورد آثار اجتماعی حسادت بهعنوان اولین عامل مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) و پیامبر اکرم(ص) تأمل کنیم. آیا این حسادت الآن دیگر نیست؟ این قبیل حسادتها یکی از مشکلات مؤمنین است. درجۀ این حسادت متفاوت است و محل تجلّی این حسادت در بین انسانها فرق میکند.
📢صوت(۲۲دقیقه): @panahian_mp3
🚩 برنامۀ ماه من؛ شبکۀ سۀ سیما – سحر اول ماه رمضان
@Panahian_text
📌 آیا ریشههای مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) همچنان باقیست؟ ج۲/ قسمت اول
🔘 غرور به حقانیت، یکی از مشکلات جامعۀ دینی
🔘 رد پای حسادت در تحلیلهای سیاسی
استاد #علیرضا_پناهیان در برنامۀ سحرگاهی شبکۀ سه:
ما وقتی میخواهیم ریشههای مظلومیت امیرالمؤمنین علی(ع) را عمیقاً درک کنیم، باید به بستر تولد دین، یعنی جامعۀ قریش که پیامبر اکرم(ص) در آن مبعوث شد نگاه کنیم. اگر این جامعه را خیلی خراب بدانیم، کما اینکه مستشرقین برای پایین آوردن جایگاه پیامبر اکرم(ص) این کار را میکنند که جامعۀ قریش را دارای هیچ فضیلتی نمیدانند، در واقع گفتهایم که پیامبر(ص) در هدایت آن جامعه هنر نکردهاند، و هر فرد دیگری هم در آن درماندگی وارد میشد، با کمی فهم و شعور، منجی آنها میشد.
برخی از ایرادها در مورد عرب جاهلی و اعراب بادیهنشین بوده است ولی کسانی که در مکه بودند، نوعاً افراد برجستهای بودند. این افراد مشکلی در ایمان نداشتند ولی تحریفی در شیوۀ دینداریشان وجود داشت. این افراد در ایمان به خانۀ کعبه و صاحب خانۀ کعبه مشکلی نداشتند که اتفاقاً همین افزایش ایمان، موجب افزایش غرورشان هم شده بود؛ یعنی غرور به حقانیت. من عبارت غرور به حقانیت را برای اولین بار در کتاب «شذرات المعارف» مرحوم آیت الله شاهآبادی، استاد عرفان حضرت امام(ره) دیدم.
معنای غرور به حقانیت این است که ما وقتی که میبینیم بر حق هستیم یک غروری پیدا میکنیم. این غرور در میان قریش بالا بود. قریش نان ایمانش را میخورد، نان خانۀ کعبه را میخورد و در شرایطی که همه مردم دور خانۀ کعبه طواف میکنند و پول و مقام قریش تأمین میشد، ناگهان فرزند ابوطالب در آنجا به دنیا آمد در حالی که فرزند هیچ کدام از قریش در خانۀ کعبه به دنیا نیامده بود و همین مطلب، عامل حسادت و کینه طولانی و تاریخی نسبت به جناب ابوطالب و امیرالمؤمنین(ع) شد. پس یک حسادتی بین مؤمنان هست و وقتی یک جامعۀ ایمانی تشکیل میشود، این حسادتها هم شکل میگیرد.
امام صادق(ع) میفرماید حسادت دو جور است؛ حسادت از سر نادانی، و حسادت از روی فتنهگری(الْحَسَدُ حَسَدَانِ حَسَدُ فِتْنَةٍ وَ حَسَدُ غَفَلَةٍ....؛ تحف العقول ص371). حضرت در ادامه میفرماید حسادت از سر نادانی، حسادت ملائکه به خلقت حضرت آدم بود. بعد توضیح میدهند که وقتی خداوند متعال فرمود: «إنّی جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً»(آیه 31 سوره بقره)، آنها گفتند که آیا کسی را خلق میکنی که خون میریزد و فساد میکند؟ منظور ملائکه این بود که ما هستیم دیگر و هیچ گناهی هم نمیکنیم، چرا انسان را آفریدی؟ این حسادت از سر جهل است که تعبیر «لا تعلمون»، همین را دلالت میکند. حسادت بسیار ظریف و مرموز است. گاهی آدم یک تحلیل به زعم خودش عاقلانه، مصلحتجویانه و منصحانه ارائه میدهد ولی نمیداند که دارد حسادت میکند و میگوید من دارم دلسوزی میکنم. امام صادق(ع) در ادامه میفرماید حسادت از روی فتنه، حسادت ابلیس بود که مقابله کرد و در مقابل انسانها قرار گرفت.
به داستان ابلیس و آدم و داستان قابیل و هابیل هم در صدر خلقت باید بیشتر توجه کرد چرا که هر دو داستان ریشه در حسادت داشت. آیا این دو داستان نمیخواهد به ما بگوید که این موضوع، موضوع اصلی در زندگی اجتماعی شما است؟ ما تا حسادت را درک نکردهایم نباید وارد جامعه بشویم. ما تا حسادت را در خودمان پیدا نکردهایم، نباید ادعای تهذیب نفس و تقوا بکنیم.
🚩 برنامۀ ماه من؛ شبکۀ سۀ سیما – سحر دوم ماه رمضان
📢صوت: @panahian_mp3
@Panahian_text
📌 آیا ریشههای مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) همچنان باقیست؟ ج۲/ قسمت دوم
🔘 باید روانشناسی و جامعهشناسی کنار هم باشند تا بتوانیم واقعبینانه قضاوت کنیم
🔘 نقش حسودانی که از سر نادانی حسادت میکنند
استاد #علیرضا_پناهیان در برنامۀ سحرگاهی شبکۀ سه:
این حسادتها آثار اجتماعیها هم دارد. حسادت یک صفت اخلاقی است که امام صادق(ع) فرمودند مانند گوشت و خون هر انسانی در وجودش جاری است(معاني الأخبار، ص244). نکتۀ بسیار مهم این است که از نظر اجتماعی زمینههایی پیش میآید، حادثههای سیاسیای رخ میدهد که محلّ بروز آن حسادت میشود. لذا حسادت و سیاست اینها همه دو روی یک سکه هستند و متأسفانه خیلیها در تحلیل سیاسی به حسادتها و انگیزهها اشاره نمیکنند. این یکی از نقصهای جامعۀ ما است که روانشناسی را کنار گذاشته و فقط میخواهیم جامعهشناسی کنیم. باید روانشناسی و جامعهشناسی کنار هم باشند تا بتوانیم واقعبینانه قضاوت کنیم. آیا درست است که روانشناسی را کنار بگذاریم و سراغ اقتصاد برویم؟ کسی که حرصش هیچوقت تمام نمیشود و روانشناسی اقتصاد خودش را هم نمیشناسد؛ همیشه ناآرام و ناراضی است. با اینکه جیبش پر است، نا آرام است چون حریص است. ما نمیتوانیم روانشناسی را از اقتصاد و از علوم سیاسی جدا کنیم. این مباحث به هم تنیده است.
حسادتی که عامل فتنه است، در عدۀ اندکی موجود است. ولی همیشه کمککار اینها، حسودانی هستند که از سر نادانی حسادت میکنند. چرا میبینیم یک جامعه دل خوشی از امیرالمؤمنین(ع) ندارد! آخر برای چی؟! شما چهکار دارید با علی بن ابیطالب(ع)؟ مگر چند نفر ایشان رقیب دارد؟ ده نفر با ایشان رقابت، عداوت و حسادت دارند. خب بقیۀ شماها چی؟ شما چرا خوشحال میشوید علی(ع) کنار برود؟ این یک مسئلۀ فوقالعاده است. اینکه گفته میشود اگر محبت اهلبیت(ع) را داشته باشید، نجات پیدا میکنید یعنی از گرفتاری این حسادتها نجات پیدا میکنید.
🚩 برنامۀ ماه من؛ شبکۀ سۀ سیما – سحر دوم ماه رمضان
📢صوت: @panahian_mp3
@Panahian_text
📌 آیا ریشههای مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) همچنان باقیست؟ ج۳
🔘 حسادت، عامل ظلم معاویه به حضرت علی(ع)
🔘 حسادت، محل اصلی درگیری در طول تاریخ
🔘 ضرورت آشنایی مؤمنین با موضوع مهم حسادت
استاد #علیرضا_پناهیان در برنامۀ سحرگاهی شبکۀ سه:
حضرت علی(ع) نامهای خطاب به معاویه دارند(الغارات، ج۱، ص۱۱۵) که ریشۀ مظلومیت خودشان و سابقۀ تاریخی این ریشه را بیان میکنند. در این نامه امیرالمؤمنین علی(ع) تصریح میکنند که آن چیزی که موجب ظلم معاویه به ایشان شده، حسادت است. حضرت در این نامه از فضائل خودشان سخن میگویند و کسی که حسادت به امیرالمؤمنین(ع) دارد، نمیتواند فضایل ایشان را تحمل کند. مسئلۀ حسادت، مسئلۀ جدی بشر است و با عدم تصریح به فضائل حضرت علی(ع)، و عدم تصریح به حسادت امثال معاویه نمیتوان ریشۀ حسادت را خشکانید. در این نامه میبینیم که حسادت، مسئلهای در طول تاریخ و عامل مظلومیت حضرت(ع) بوده است.
یکی از آیاتی که حضرت علی(ع) به عنوان فضیلت خودشان در این نامه اشاره میکنند، این آیه است « أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِى الْأَمْرِ مِنكُمْ» (نساء/۵۹). سپس میفرماید: «هي لَنا أهْلَ البَيت، لَيْسَت لكم»؛ اینها برای ما اهل بیت(ع) است، برای شما نیست. حضرت میداند این نامه باقی خواهد ماند. ایشان میخواستند تصریح بکنند محلّ نزاع کجاست. محلّ دعوا کجا بوده است. حضرت در ادامه به مخالفت با انبیاء در طول تاریخ اشاره کرده و بعضی از آیات قرآن را به حسادت مردمانی علیه پیامبران تحلیل میکنند که وقتی ما خودمان این آیه را میخوانیم، آن آیات را تحلیل به حسادت نمیکنیم.
هر کسی به امیرالمؤمنین(ع) نزدیک شود، به همان نسبت مورد حسادت واقع خواهد شد. دوستان امیرالمؤمنین(ع) باید این موضوع را بدانند که به آنها حسادت خواهد شد و بستگی به این دارد که چقدر قلب شما به حضرت نزدیک شده باشد. مسأله اصلی این بوده است.
ما باید آماده باشیم که اگر روزی امام زمان(عج) یکی از ما را انتخاب کرد و او را بر دیگران برتری داد، او را بپذیریم.
متأسفانه ما بچههایمان را با اصول عقاید آشنا میکنیم ولی آنها را با مبنای مخالفین این عقاید بر حق آشنا نمیکنیم. عدم پذیرش این عقاید، بر اساس دلایل عقلانی نیست. بلکه مسئلۀ روحی است. مسئلۀ فکری و عقلی نیست که شما استدلال بیاوری. این روح ما است که عقل و فکر ما را هدایت میکند. قرآن ریشه مخالفت با حق را کاملاً روحی دانسته و میفرماید « فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا»(سوره بقره، آیه ۱۰).
🚩 برنامۀ ماه من؛ شبکۀ سۀ سیما – سحر سوم ماه رمضان
📢صوت: @panahian_mp3
@Panahian_text
📌 آیا ریشههای مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) همچنان باقیست؟ ج۴
🔘 حسادت نخبگان و خواص، یکی از علل مظلومیت امیرالمؤمنین علی(ع)
🔘 ابوسفیان، نمونهای تاریخی از حسادت نخبگان به پیامبر اکرم(ص)
🔘 تفاوت حسادتهای نخبگان در زمان پیامبر(ص) و در زمان امیرالمؤمنین(ع)
🔘 سعد ابن ابی الوقاص، نمونهای تاریخی از حسادت نخبگان به امیرالمؤمنین(ع)
🔘 نخبگان حسود، معمولاً راه وسط و میانه را انتخاب میکنند
استاد #علیرضا_پناهیان در برنامۀ سحرگاهی شبکۀ سه:
برای تحلیل مسائل اجتماعی و سیاسی باید به جنبۀ روانی آنها نیز توجه شود. برای ریشهیابی مظلومیت پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) نیز به عنوان یک بحث اجتماعی - سیاسی باید به جنبههای روانی آن توجه کرد. یکی از عواملی که پدیدهای مثل حسادت در مسائل اجتماعی و سیاسی را به وجود میآورد، حسادت نخبگان و خواص است.
به عنوان مثال یکی از کسانی که نسبت به جایگاه پیامبر حسادت ورزید، ابوسفیان بود. ابوسفیان فردی بود که شأن و منزلت اجتماعی بالایی در بین قریش داشت و از تجار و افراد تأثیرگذار قریش بود ولی با پیامبری رسول خدا(ص) این جایگاه کم رنگ شد و ابوسفیان مقابل پیامبر اکرم(ص) ایستاد. رسول خدا(ص) به ایشان فرمودند مگر تو قبول نداری که من پیغمبر هستم؟ گفت چرا قبول دارم. رسول خدا(ص) فرمودند پس چرا با من میجنگی؟ گفت تو از جایگاه من در میان قریش خبر داری و دیگر با وجود پیامبری تو، شرفی برای من باقی نمانده است(أنساب الأشراف، بلاذری، ج۵، ص ۱۶). این یک مثال از خواص و نخبگانی است که از روی حسد مقابل رسول خدا ایستادند.
حسادتی که در زمان پیامبر نسبت به رسول خدا(ص) وجود داشت، آشکار بود و گاهی هم صادقانه بیان میشد. دشمنان پیامبر(ص)، اکثراً افرادی بودند که از قبل جایگاهشان محکم و قوی بود و با پیامبری حضرت محمد(ص) دچار حسادت شدند. اما حسادتی که در زمان امیرالمؤمنین(ع) اتفاق افتاد خیلی پیچیدهتر بود. چون حضرت علی(ع) با افرادی روبرو بودند که به واسطۀ اسلام، عزّت و جایگاهی پیدا کرده بودند، بنابراین حسادت و ظلمشان خیلی بیشتر و پیچیدهتر از حسادت مشرکین قریش نسبت به پیامبر(ص) بود.
سعد بن ابی وقاص اولین کسی بود که در راه اسلام تیر انداخت(الجعفريات (الأشعثيات)، ص: ۲۴۰)، ولی به خاطر حسادت، حاضر نشد بعد از خلیفۀ دوم در شورایی که تشکیل شد به حضرت علی(ع) رأی دهد با اینکه می دانست حق با علی(ع) است. در زمان حکومت حضرت علی (ع) نیز حاضر نشد با ایشان بیعت کند. او شخصیتی داشت که اگرچه در موقعیت های مختلف در ظاهر از حضرت علی (ع) دفاع می کرد، امام نسبت به حضرت حسادت داشت. حسادت سعد نسبت به حضرت علی(ع) طوری بود که باعث شک و تردید او شده بود.
تعبیر امیرالمؤمنین(ع) در مورد سعد این بود که او "امام المذبذبین" است(کتاب سليم، ج۲، ص: ۸۲۷). حسادت، شک و تردید می آورد به طوری که فرد بین حق و باطل قرار میگیرد و مسیر وسط و اعتدال را در پیش میگیرد. این روحیه خواصی است که حسادت دارند. حسادت این کار را با آدم میکند. بعد یک قیافۀ حق به جانب هم میگیرند که «من هنوز حق را تشخیص ندادهام و باید بررسی کرد». معمولاً حسودها وسط را میگیرند و قیافۀ حق به جانب و متعادلی به خودشان میگیرند؛ نه حق، نه باطل. یک قیافۀ اعتدالی به خودشان میگیرند، مخصوصاً اگر جبهۀ هم حق دچار مشکلاتی شده باشد؛ اینها دیگر نانشان توی روغن است.
اینها از وسط راه میروند و بین حق و باطل قرار میگیرند. اینها روحیۀ خواصی است که تأثیر اجتماعی-سیاسی دارند ولی آغشته به حسادت هستند. حسادت یکی از رذیلههای پایه، برای گناه سیاسی-اجتماعی است.
🚩 برنامۀ ماه من؛ شبکۀ سۀ سیما – سحر چهارم ماه رمضان
📢صوت: @panahian_mp3
@Panahian_text
📌 آیا ریشههای مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) همچنان باقیست؟ ج۵
🔘 حسد، بدترین ویژگی انسان
🔘 دشواری امتحان با حسادت
🔘 ترسیمی از شرایط دشوار امتحان در موضوع حسادت
🔘 چگونه از حسادت نسبت به فرزندان پیامبر(ص) دور شویم؟
استاد #علیرضا_پناهیان در برنامۀ سحرگاهی شبکۀ سه:
حسد، بدترین ویژگی انسان
حسد یکی از اصلیترین ریشههای مظلومیت امیرالمؤمنین علی(ع) است. برای اینکه معلوم شود حسد در بین همه بدیها چه جایگاهی دارد، چند روایت عرض میکنم. امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید: «إیاکَ و الحسد فإنّهُ شَرُّ شیمَةٍ و أقبَحُ سَجیَّةٍ»(غررالحکم و درر الکلم، ص۳۸)؛ از حسد بپرهیزید که بدترین خصلت انسان میتواند باشد.
عجیبترین روایتی که در این موضوع میتوان مطرح کرد، روایتی از امام هادی(ع) است که میفرمایند: آن درخت ممنوعهای که خداوند بر حضرت آدم(ع) ممنوع کرده بود، درخت حسد بود(تحفالعقول، ص۴۷۹).
دشواری امتحان با حسادت
خداوند متعال در موضوع حسادت، از مردمان زمان رسول خدا (ص) امتحان سختی گرفت. البته امکانات زیادی هم به آنان داده بود، شخص اول عالم خلقت یعنی رسول اکرم(ص) را به سوی آنان فرستاد، خانۀ کعبه در میان آن مردم قرار داشت و معجزات مربوط به آن را دیده بودند. خدا فرمود حق دارم از شما سختترین امتحان حسادت را بگیرم؟
هنگامی که وجود شریف پیامبر اکرم(ص) به خوبی در بین مردم جا افتاد، به مردم فرمودند اگر خدا از شما یک چیزی تقاضا بکند، شما اجابت میکنید؟ آیا از کسی که به شما خدمت کرده، تشکر میکنید و اجر او را میدهید؟ دو سه روز از مردم این سؤالها را پرسیدند ولی مردم جواب درست و حسابی نمیدادند. پیامبر(ص) فرمود آن چیزی که خدا از شما خواسته این است که اجر رسالت من را اداء کنید. «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى(سوره شوری، آیۀ ۲۳)». اجر رسالت من این است که بچههای من را دوست داشته باشید. اما با این شرایط حسادتها بیشتر تحریک میشود و عدهای میگویند میخواهد بچههای خودش را به ما تحمیل کند. برخی از این جلسه بلند شدند و بیرون رفتند، گفتند این آیۀ قرآن نبوده و رسول خدا(ص) از خودش این را درآورده است. آیۀ بعد نازل شد، «أَمْ يَقُولُونَ افْتَرى عَلَى اللهِ كَذِباً (سوره شوری، آیۀ ۲۴)»؛ رسول خدا(ص) افرادی که در حال بیرون رفتن از جلسه بودند را صدا کردند و آیه بعد را قرائت کردند. یک عده نشستند، گریه کردند و گفتند عجب تهمتی به پیامبر(ص) زدیم.
ترسیمی از شرایط دشوار امتحان در موضوع حسادت
این مسئله همین امروز هم قابل تحمل نیست. بهطور کلی تبعیض خوب نیست و حسادت افراد را بر میانگیزد ولی آدمها با هم فرق میکنند و خدا دستور میدهد که این شخص باید بر دیگران برتری داشته باشد. سایر افراد هم باید این را بپذیرند. اگر بعد خدا بفرماید بچۀ او هم باید بر بچههای شما برتری داشته باشند؛ پذیرش این مطلب، سخت است و این، امتحان بسیار سختی بود که از مردم زمان پیامبر(ص) گرفته شد. این قبیل حسادتهایی که اندک اندک در دل مردم مدینه جمع شده بود باعث شد که همۀ مردم مدینه صدای فاطمۀ زهرا(س) را بشنوند ولی بیاعتنایی کنند.
در فضای عادی امروز هم اگر امام جماعت مسجدی بگوید دو جوان من برتر از همۀ جوانهای شما هستند، باور کنید دیگر از فردا کسی پشتسر او نماز نمیخواند. آیا چنین مطلبی قابل تحمل است؟ پذیرش خود پیامبر(ص)، مرحله اول بود و مردم باید بعد از آن برتری بچههای پیغمبر را هم قبول میکردند و آنها را دوست میداشتند. پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «لَا يُؤْمِنُ عَبْدٌ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ أَهْلِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ أَهْلِهِ وَ عِتْرَتِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ عِتْرَتِهِ وَ ذَاتِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ ذَاتِه»؛ هیچ بندهای ایمان نمیآورد مگر آنکه من برایش دوستداشتنیتر از خودش باشم و خاندانم برایش ارجمندتر از خاندان خودش باشد و خانوادهام برایش دوستداشتنیتر از خانواده خودش باشد(امالی، صدوق، ص۳۳۴).
چگونه از حسادت نسبت به فرزندان پیامبر(ص) دور شویم؟
در چنین شرایطی باید با توجه به فضایل فرزندان پیامبر اکرم(ص) و مظلومیت آنها، نه تنها حسادت آنان را از دل خود ریشهکن کنیم، بلکه عاشق اهل بیت(ع) هم باشیم. این معجزۀ الهی است که ما بچههای پیغمبر(ص) را دوست داریم و عاشق آنها هستیم.
🚩 برنامۀ ماه من؛ شبکۀ سۀ سیما – سحر پنجم ماه رمضان
📢صوت: @panahian_mp3
@Panahian_text
📌 آیا ریشههای مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) همچنان باقیست؟ ج۶
🔘 حسادت، انگیزهای تأثیرگذار در حیات بشر
🔘 چگونه میتوانیم هر روز علیه جریان حسادت اقدام کنیم؟
🔘 معنای باصفا بودن
🔘 آشنایی با دو گروه از آدمهای باصفا
🔘 سه پیشنهاد برای مبارزه با حسادت
استاد #علیرضا_پناهیان در برنامۀ سحرگاهی شبکۀ سه:
حسادت، انگیزهای تأثیرگذار در حیات بشر
اگر چه موضوع حسادت، صرفاً یک موضوع اخلاقی تلقی میشود ولی واقعاً هم یک موضوع اعتقادی و یک هم موضوع اجتماعی-سیاسی است. باید به حسادت به عنوان یک انگیزۀ مؤثر در حیات بشر نگاه بکنیم. اگر چه معمولاً حسادت بین رقبا و همصنفان ایجاد میشود ولی آیه شریفه قرآن در مورد حسادت کفار به مؤمنین میفرماید: وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ؛ بسیاری از اهل کتاب، از روی حسد -که در وجود آنها ریشه دوانده- آرزو میکردند شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال کفر باز گردانند(سوره بقره، آیه ۱۰۹). مؤمن، ارزش، زیبایی و صلابتی پیدا میکند که کفار به او حسادت میکنند.
چگونه میتوانیم هر روز علیه جریان حسادت اقدام کنیم؟
اگر حسادت منشأ کفر و منشأ تمام درگیریهای تاریخی است، لازم است خداوند یک تمرینی به ما برای مقابله با حسادت داده باشد. آن اقدام چیست که خداوند متعال برای مقابله با حسادت پیشبینی کرده و به ما هدیه داده است؟ به نظر من اگر حسادت اینقدر مهم است؛ لازم است خدا در نماز، تمرین مخالفت با حسادت را پیشبینی کرده باشد. خداوند در سوره حمد میفرماید: اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ(سوره حمد، آیه۶)؛ خدایا ما را به راه راست هدایت کن. و در ادامه میفرماید: صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ (سوره حمد، آیه ۷) وقتی که شما میگویی من را به راه کسانی هدایت کن که به آنان نعمت دادهای، اعلام میکنی که من به کسانی که به آنها نعمت دادی، حسودی نمیکنم. من نمیگویم چرا آن نعمت را به آنها دادی و به من ندادی. فقط من را هم به راه آنها ببر. با این تعبیر، هر روز در نمازمان در سورۀ حمد، علیه حسادت اقدام میکنیم.
معنای باصفا بودن
اینکه میگویند فلانی آدم باصفایی است، یعنی چگونه است؟ اگر باصفا بودن را در نداشتن حسادت، خلاصه کنیم، حرف غلطی نگفتهایم. اینکه فلانی آدم باصفایی است، یعنی حسود نیست. آدم با صفا کسی نیست که مهربان باشد. شاید انسان مهربان، یک مهربانتر از خودش را ببیند و به او حسادت کند. آدمی که نماز میخواند هم باصفا نیست. چون اگر نمازخوانتر از خودش ببیند، ممکن است حسادت بورزد. اگر انسانی حسادت نورزد، حتی زیاد هم اهل نماز و عبادت آنچنانی نباشد؛ آدم باصفایی است و همه صفای او را درک میکنند.
آشنایی با دو گروه از آدمهای باصفا
افراد باصفا را در دوران دفاع مقدس و در میان رزمندگان میتوان دید. مهمترین عامل معنویت در دفاع مقدس، محبتی بود که بین رزمندگان و بدون حسادت به یکدیگر جریان داشت. فضای دیگری که میتوان جمعی را بدون حسادت سراغ گرفت، پیادهروی اربعین است. محبت بین مؤمنین در مسیر پیادهروی اربعین، نقطه مقابل حسادت است. مؤمنین به هم میگویند من مرید شما هستم، چون شما مرید حسین(ع) هستی. یعنی نه تنها به هم حسادت ندارند، بلکه عاشق یکدیگرند.
سه پیشنهاد برای مبارزه با حسادت
امروز هم ما ریشه مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) میتواند ادامه داشته باشد و ما با انجام چند کار میتوانیم علیه جریان حسادت، اقدام کنیم. اول اینکه به آیه شریفه صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ (سوره حمد، آیه ۷) با آن لطافت معنایی ضدّ حسادتش بیشتر توجه کنیم. دوم اینکه ذکر صلوات را با توجه بیشتری بگوییم. سوم اینکه فرهنگ موکبداری را در مسجد هم گسترش دهیم تا فضای محبت بیشتری بین مؤمنین شکل بگیرد. فکر نکنیم ریشههای مظلومیت امیرالمؤمنین(ع)، مخصوص به آن زمان بوده است. ما هم در معرض امتحان حسادت هستیم.
🚩 برنامۀ ماه من؛ شبکۀ سۀ سیما – سحر ششم رمضان
📢صوت: @panahian_mp3
@Panahian_text
📌 آیا ریشههای مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) همچنان باقیست؟ ج۷ قسمت اول
🔘 سه مؤید قرآنی در اهمیت تاریخی حسادت
🔘 حسادت؛ صفتی پنهان و پیچیده در وجود انسان
استاد #علیرضا_پناهیان در برنامۀ سحرگاهی شبکۀ سه:
سه مؤید قرآنی در اهمیت تاریخی حسادت
بحث دربارۀ روند حیات بشر و اصلیترین چالش زندگی انسان است. در روایتی امام هادی(ع) فرمودند: آن شجرۀ ممنوعهای که در واقع حضرت آدم و حوا به آن دست زدند، درخت حسادت بود(تحف العقول، ص۴۷۹). سه دلیل قرآنی به عنوان مؤید، در اینجا آورده شده است.
خداوند متعال در سورۀ طه (آیه ۱۲۳) میفرماید: «قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ؛ (خداوند) فرمود: هر دو از آن (بهشت) فرود آیید، در حالی که دشمن یکدیگر خواهید بود» میفرماید به سوی زمین و آن موقعیت پایینتر بروید که شما با یکدیگر دشمنی خواهید کرد. ریشه دشمنی همین حسادت است که مهمترین عامل دشمنی آدمها با یکدیگر است.
همچنین خداوند در آیه ۳۶ سورۀ بقره میفرماید: «فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ؛ پس شیطان موجب لغزش آنها از بهشت شد؛ و آنان را از آنچه در آن بودند، بیرون کرد. و (در این هنگام) به آنها گفتیم: «همگی (به زمین) فرود آیید! در حالی که بعضی دشمن دیگری خواهید بود».
آیه ۲۴ سورۀ اعراف نیز میفرماید: « قَالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ؛ فرمود: (از مقام خویش) فرود آیید، در حالی که بعضی از شما نسبت به بعض دیگر، دشمن خواهید بود». هر جا خدا فرمان هبوط داده بعدش از دشمنی انسانها با یکدیگر سخن گفته است. پس جریان زندگی انسان با جریان حسادت گره خورده است و ما نمیخواهیم از این صفت به راحتی عبور کنیم. حداقلّ ابعاد این صفت، اخلاقی بودنش است ولی بعد به مباحث عظیم تمدنی کشیده میشود.
حسادت؛ صفتی پنهان و پیچیده در وجود انسان
آدمها به سادگی نمیتوانند بگویند من حسود نیستم، من که حسادت ندارم. گفتنش خیلی سخت است. ممکن است حسادت در روابط عاطفی بروز نداشته باشد ولی در روابط اجتماعی ابراز شود. ممکن است نسبت به ثروت دیگران نباشد ولی نسبت به معنویت دیگران باشد، یا بالعکس. در مورد اینکه حسادت و سایر رذائل در وجود انسان، پنهان میشوند، یک آیۀ قرآن هست که از آیات کلیدی قرآن است: «قَد أَفلَحَ مَن زَكَّیهَا وَ قَد خَابَ مَن دَسَّهَا، آیات ۹ و ۱۰ سوره شمس)». رستگار است کسی که خود را تزکیه کرد و «قد خابَ»، بیچاره است یا بدبخت میشود کسی که «دسّها». «دَسّها» یعنی بدیهای خودش را پنهان کرد و آن را توجیه کرد. مثلاً انسان علیه کسی که به او حسادت میکند اینطور دلیل میآورد و میگوید میدانی من چرا با او بد هستم؟ برای اینکه این عیب را داشت. ولی این عیبجوییها ریشهای جز حسادت ندارد. یک مادر، وقتی عیبی را در فرزندش میبیند، ندیده میگیرد. چون مادر، موجودی است که به بچهاش حسادت ندارد. نوعاً این طوری است که قصۀ حسادت، امری پنهان است.
🚩 برنامۀ ماه من؛ شبکۀ سۀ سیما – سحر هفتم رمضان
📢صوت: @panahian_mp3
@Panahian_text
📌 آیا ریشههای مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) همچنان باقیست؟ ج۷ قسمت دوم
🔘 چند روایت در مورد پنهان بودن عیوب در وجود انسان
🔘 بدیهای پنهان، روزی آشکار خواهد شد
🔘 کلام امیرالمؤمنین علی(ع) در مورد مظلومیت خودشان
استاد #علیرضا_پناهیان در برنامۀ سحرگاهی شبکۀ سه:
چند روایت در مورد پنهان بودن عیوب در وجود انسان
تشخیص حسادت در وجود انسان، کار سختی است چرا که با توجه به روایات، بسیاری از عیوب و رذایل در وجود انسان پنهاناند و حسادت هم به عنوان یک صفت بد، در وجود انسان مخفی است. امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید: لَيْسَ كُلُّ عَوْرَةٍ تُظْهَر (غرر الحکم و درر الکلم، ج۱، ص۵۵۶)؛ اینگونه نیست که هر عیبی در وجود انسان ظاهر باشد.
یا در روایتی دیگر امام علی(ع): عِنْدَ تَصْحِيحِ الضَّمَائِرِ تُبْدُو الْكَبَائِرُ (کافي، ج۸ ، ص۱۸)؛ به هنگام اصلاح درون، گناهان بزرگ نمايان گردد. وقتی که آدم میخواهد خودش را اصلاح کند، تازه بدیهایش رو میآید. آنهایی که نمیخواهند خودشان را اصلاح کنند، بدیهایشان هم از چشمشان پنهان میماند. خیلی از خود متشکر هم خواهند بود. ولی وقتی شروع به خودسازی میکنند، تازه میبینند در درونشان چه خبر است. چرا کسانی که خیلی خوب هستند، آنقدر گریه میکنند؟ چون خیلی روی خودشان کار کردهاند و از درون خودشان باخبر شدهاند.
بدیهای پنهان، روزی آشکار خواهد شد
امام باقر(ع) میفرمایند: وَ فِي تَقَلُّبِ الْأَحْوَالِ عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَالِ وَ الْأَيَّامُ تُوضِحُ لَكَ السَّرَائِرَ الْكَامِنَةَ (کافی، ج۸، ص۱۸). در دگرگونيهاى احوال و زمانه است كه گوهر مردان شناخته مىشود، و روزگار درونیات پنهان را براى تو آشكار مىسازد. اوضاع روزگار که تغییر میکند، جوهر آدمها مشخص میشود و ایام برای تو آن سرّ پنهان را واضح میکند.
میگویند که فلانی آدم خوبی بود، بد شد. نه ابداً اینطور نیست، بلکه او بدی پنهانی داشت که الان هویدا شد. این در مورد همه هست. ما عیبهای پنهانی داریم که باید بگردیم و آنها پیدا کنیم. بعضیها فکر میکنند یک کسی آدم خوبی بود ولی بد شد. مثلاً برخی افراد، دیندار هستند ولی بیدین میشوند. این تقریباً سخن باطلی است. ممکن است مواردی کمی اینطور باشد ولی معمولاً طرف در دلش، بدیهایی را پنهان کرده و دنبال بهانه میگردد، و بهانهاش هم از یک جایی و به واسطهای، جور میشود تا دقّ و دلیاش را خالی کند. بروز این بدیهای پنهان، برخی از جلوههای حسادت هستند.
کلام امیرالمؤمنین علی(ع) در مورد مظلومیت خودشان
کلامی از امیرالمؤمنین علی(ع) در شرح ابن ابیالحدید بر نهج البلاغه آمده که در این دعا رازی از مظلومیتهای حضرت بیان شده است. ایشان میفرماید: «اللَّهُمَّ انّى اسْتَعْدیکَ عَلى قُرَیْش ، فَاِنَّهُمْ اضْمَرُوا لِرَسوُلِکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ضُروُباً مِنَ الشَّرِّ وَ الْغَدْرِ، فَعَجَزوُا عَنْها، وَ حُلْتَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَها، فَکانَتِ الْوَجْبَةُ بى ، وَ الدَّآئِرَةُ عَلَىَّ .اللَّهُمَّ احْفَظْ حَسَناً وَ حُسَیْناً، وَ لا تُمَکِّنْ فَجَرَةَ قُرَیْشٍ مِنْهُما ما دُمْتُ حَیّاً، فَاِذا تَوَفَّیْتَنى وَ انْتَ الرَّقیبُ عَلَیْهِمْ، وَ انْتَ عَلى کُلِّ شَىْءٍ شَهیدٌ»؛ (شرح نهج البلاغه لابن ابی الحدید، ج۲۰، ص۲۹۸)
«خدایا! من در برابر قریش از تو استعانت میجویم (و شکایت پیش تو مىآورم). قریش دربارۀ پیامبر اکرم(ص)، نیّات پنهانی شوم و فریبنده به دل داشتند؛ اما از اجرای آن ناتوان ماندند و تو بین آنان و خواهشهایشان مانع بودی، و اکنون نوبت به من رسیده است و به طرف من هجوم آورده و به دورم حلقه میزنند. بار خدایا حسن و حسین مرا حافظ باش، و تا زنده هستم دست آسیب قریش را از آنان دور فرما، و چون بمیرم تو خود بر آنان حافظی، و تو بر هر چیز شاهدی».
امیرالمؤمنین(ع) هنگام این دعا صدا میزند که خدایا من به تو پناه میبرم از قریش که اینها کینههای خودشان را از پیامبر پنهان کردند، زورشان نرسید آن را ابراز کنند. و این کینه را نگه داشتند و سر من خالی کردند. حضرت(ع) در این کلام علاوه بر بیان حسادت و نیرنگی که قریش نسبت به ایشان داشت، برای در امان ماندن امام حسن(ع) و امام حسین(ع) از شرّ قریش هم دعا میکند.
🚩 برنامۀ ماه من؛ شبکۀ سۀ سیما – سحر هفتم رمضان
📢صوت: @panahian_mp3
@Panahian_text
📌 آیا ریشههای مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) همچنان باقیست؟ ج۸
🔘 برتریهای معنوی امیرالمؤمنین (ع)
🔘 از خودگذشتگی و فداکاری امیرالمؤمنین(ع)
🔘 دلایل سیاسی و ولایت امیرالمؤمنین(ع)
استاد #علیرضا_پناهیان در برنامۀ سحرگاهی شبکۀ سه:
سه دلیل حسادت به امیرالمؤمنین علی(ع)
1️⃣ برتریهای معنوی امیرالمؤمنین (ع)
ماجرای حسادت، یک ماجرای عمیق و همیشگی بین انسانها و به قدمت خلقت است. وقتی موضوع حسادتها برتری مادی نبوده و برتری معنوی مطرح باشد، حسادت شدیدتر میشود.
علی بن ابیطالب(ع) هنگام تولد در کعبه، برتری پیدا کردند و همین برای همۀ تاریخ بس است که به او حسادت کنند و همیشه سعی کنند او را در نظر نگیرند و حذف کنند. در این حال پیامبر اکرم(ص) هم در بین اصحاب خودشان به ایشان عنایت خاص میکنند و حسودان بیشتر بههم میریزند. مثلاً میفرمایند « لَضَرْبَةُ عَلِيٍّ يَوْمَ اَلْخَنْدَقِ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ اَلثَّقَلَيْنِ »( اثبات الهداة، جلد۳، صفحه۴۵۶). وقتی که موضوع برتری معنوی پیش میآید، حسادت تقویت شده و به کینههای عجیبی تبدیل میشود. حسادت بهصورت عادیاش زندگی انسانها را مختل میکند و عداوتها پیش میآورد اما اگر این برتری بهصورت معنوی رخ بدهد، خیلی هولناک میشود.
2️⃣ از خودگذشتگی و فداکاری امیرالمؤمنین(ع)
حضرت زهرا(س) دربارۀ علت دشمنی با امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید «مَا الَّذِی نَقَمُوا مِنْ أَبِی الْحَسَنِ نَقَمُوا مِنْهُ وَاللَّهِ نَکِیرَ سَیْفِهِ وَ قِلَّةَ مُبَالاتِهِ بِحَتْفِهِ»( الاحتجاج، جلد۱، ص۱۰۸)؛ چرا از ابیالحسن کینه به دل دارند و از او متنفر هستند؟ یکی به دلیل شمشیر او، که خیلی از سران کافر و اقوام قریش را از بین برد و دومین دلیل اینکه ایشان مراعات نمیکرد و خودش را راحت فدا میکرد. بقیه اینقدر راحت خودشان را فدا نمیکردند. یعنی بهخاطر فداکاری امیرالمؤمنین(ع)، بهخاطر اینکه راحت از خودش میگذشت مورد کینه قرار میگرفت.
یک زمانی از جانب پروردگار عالم دستور آمد که هر کس میخواهد با پیامبر نجوا و گفتگو کند، باید حقّ ملاقات بدهد، صدقه بدهد(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نَاجَیتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَینَ یدَی نَجْوَاکمْ صَدَقَةً ؛ سوره مجادله، آیه 12). دیگر هیچکس به ملاقات پیامبر نرفت، جز علی بن ابیطالب(ع). او هر چه دارایی در خانهاش بود را یکییکی میفروخت و به دیدار رسول خدا(ص) میرفت. بعد میگفتند چرا علی بن ابیطالب(ع) این کار را میکند؟ فقرا و آنهایی که ندارند، دلشان میشکند! علی(ع) را مذمّت میکردند که چرا اینقدر فداکاری میکند؟
3️⃣ دلایل سیاسی و ولایت امیرالمؤمنین(ع)
در شرایطی که حضرت علی(ع) به دلیل ازخودگذشتگی، فداکاری و برتری معنوی، مورد حسادت بود؛ همین علی بن ابیطالب(ع) بنا میشود که رئیس مردم هم بشود، امیرالمؤمنین بشود. این مطلب برای حسودان دیگر قابل تحمل نیست. در آیات کریمۀ قرآن از قول کافران نقل شده است که میگفتند «وَلَئِنْ أَطَعْتُم بَشَرًا مِّثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذًا لَّخَاسِرُونَ (سوره مؤمنون، آیه34)؛ و اگر از بشری همانند خودتان اطاعت کنید، مسلّماً زیانکارید». کافران از پذیرش ولایت انبیاء خودداری میکردند و برتری پیامبر را به عنوان فرد مقدستر نمیپذیرفتند. اگر فردی، زیردست کسی شود که به او حسادت دارد، این حسادت به شدت بیشتر میشود و وضعیتی پیش میآید که برای مردم غیرقابل درک است.
امیرالمؤمنین علی(ع) به عنوان یک مفسّر قرآن، به عنوان یک انسانی اهل معنویت و تهجد که در نماز شب بیهوش میشد، به عنوان یک فرد حکیم، اگر بنا نبود که امارت و خلافتی داشته باشند؛ بیشتر این عداوتها و حسادتها از بین میرفت. اما اکثر حسادتها مربوط به امر سیاست و قدرت است. مسئله اصلی این است که او چرا از طرف خدا، نسبت به من برتری پیدا کرده است؟
🚩 برنامۀ ماه من؛ شبکۀ سۀ سیما – سحر هشتم رمضان
📢صوت: @panahian_mp3
@Panahian_text