eitaa logo
متن | علیرضا پناهیان
12.5هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 پیامبر(ص) چگونه مردم را برای دین‌داری انگیزه‌مند می‌کرد؟ 🔻 رسول‌خدا(ص) مردم را به منافع دنیایی دین ترغیب می‌کرد و صرفاً به منافع اخروی نمی‌پرداخت 📌انگیزه‌های دنیوی دین‌داری در آیات قرآن کریم- ج۳ به چند روش می‌شود انگیزۀ دین‌داری ایجاد کرد: 1. توجه به معاد 2. توجه به مبدأ خلقت 3. توجه به منافع دنیایی و آثار اجتماعی دین بیان «منافع دنیایی طاعت و مضرّات دنیایی معصیت» یک روش مهم برای ایجاد انگیزۀ دین‌داری در انسان‌هاست خیلی از مردم، صرفاً با مبدأ و معاد، انگیزۀ دین‌داری پیدا نمی‌کنند؛ برای آنها باید از منافع دنیایی دین‌داری گفت در اکثر افراد «اندیشه» احساسات را تحریک نمی‌کند؛ یعنی صرفاً «اعتقاد» ایجاد انگیزه برای رفتار دینی نمی‌کند شهید صدر: در زمان پیامبر(ص)، رفتار دینی مردم به‌خاطر اعتقاد به مبدأ و معاد نبود، بلکه بیشتر به‌خاطر دیدن آثار اسلام بود _____ : به چند روش می‌شود برای مردم انگیزه ایجاد کرد که دین‌داری کنند: 1- توجه به معاد: یعنی با ذکر قیامت و معاد، با انگیزۀ پاداش و جزای الهی در عالم آخرت و آنچه بعد از مرگ اتفاق می‌افتد، انسان‌ها را برای دین‌داری‌کردن انگیزه‌مند کنیم. 2- توجه به مبدأ: یعنی با یادآوری آن حقّی که خداوند بر گردن بندگان خودش دارد و لزوم قدردانی از خالق و احترام به اوامر الهی، انگیزۀ دین‌داری ایجاد کنیم. این دو روش، برای انسان‌های مؤمن و پیش‌تاخته، خیلی مؤثر است و معمولاً با همین دو روش راه می‌افتند. ایجاد انگیزه از طریق معاد در آیات قرآن فراوان هست، ولی ایجاد انگیزه با توجه به مبدأ هم گاهی در قرآن بیان شده، مثلاً می‌فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ وَالَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون‏» (بقره،21) 3- روش تجربی‌: یعنی با بیان منافع دنیایی طاعت و مضرّات دنیایی معصیت، در انسان‌ها انگیزۀ دین‌داری ایجاد شود. از این روش هم در قرآن، فراوان استفاده شده و در محیط‌های مختلف، خصوصاً محیط‌های مذهبی باید از این روش هم زیاد استفاده بشود. نباید انتظار داشت که وقتی جامعه مذهبی شد و مردم متدیّن شدند، همۀ امور با توجه به مبدأ و معاد اصلاح بشود و همۀ افراد جامعه در اثر توجه به مبدأ و معاد، دین‌داری کنند. خیلی از مردم، صرفاً با مبدأ و معاد، انگیزه‌مند نمی‌شوند بلکه باید برای آنها از منافع دنیایی دین‌داری بگوییم. شهید محمدباقر صدر که از نوابغ تاریخ اسلام است، می‌فرماید: امروز دیگر مسئلۀ بهشت و جهنم برای بیشتر مردم اهمیتی ندارد؛ شاید عقلاً به آن باور داشته باشند، اما این اندیشه، احساسات آنها را اصلاً تحریک نمی‌کند. ایشان می‌فرماید: اینکه مسلمانان صدر اسلام، در راه اسلام ازخودگذشتگی می‌کردند به‌خاطر بهشت و جهنم نبود... اگر به مردم بگویید که «بیا دین‌داری کن تا در روز قیامت این آثار را برایت داشته باشد...» هیچ‌وقت انگیزه ایجاد نمی‌کند حتی در زمان پیامبر! در آن زمان هم رفتار دینی مردم به‌خاطر اعتقاد به مبدأ و معاد نبود، بلکه به خاطر دیدن آثار اسلام بود. دین و تبلیغ دین یک امر عقلانی در انواع و مراتب خودش است؛ نه فقط عقل نظری، بلکه عقل تجربی. تحقق «لیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ» و غلبۀ اسلام بر همۀ ادیان یعنی اینکه مردم به عقلانیت روش پیامبر(ص) پی می‌برند. اصلاً رسول‌خدا(ص) آمده است تا عقل را رشد بدهد. وقتی رسول‌خدا(ص) مبعوث شد و خواست مردم را به دین دعوت کند، چگونه به آنها برای دین‌داری کردن انگیزه دادند؟ آیا رسول‌خدا(ص) بیشتر به مبدأ و معاد پرداختند یا اینکه مردم را به آثار اجتماعی دین‌داری توجه دادند و آنها را بر اساس فوائد دنیایی برای دین‌داری انگیزه‌مند کردند؟ رسول‌خدا(ص) از همان روز اول، مردم را به منافع دنیایی دین ترغیب کردند. وقتی خدا فرمود «وَ أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الْأَقْرَبين‏» (شعراء،214) پیامبر(ص) برای دعوت اقوام و نزدیکان خود به اسلام فرمود: اگر از من اطاعت کنید، سلطان عالم و سروران جهان می‌شوید. و صراحتاً فرمود: هرکس با من بیعت کند جانشین من می‌شود. «یَا بَنِی عَبْدِ‌الْمُطَّلِبِ أَطِیعُونِی ‏تَکُونُوا مُلُوکَ الْأَرْضِ وَ حُکَّامَهَا...‏» (دعائم الاسلام، ج1، ص16) 🚩حرم حضرت معصومه(س)- ۱۴۰۱/۰۷/۰۲ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7576 @Panahian_text
🔻 بهترین مکان برای جشن‌های نیمه‌شعبان کجاست؟ 🔸 به عشق امام‌زمان(ع) به سرحدات و روستاهای محروم زابل برویم! 🔸 بهتر است جشن نیمه‌شعبان در مناطق مرزی و محروم برگزار شود که «منطقه زابل» هر دو ویژگی را دارد 🔸 اگر جشن نیمه‌شعبان را در این مناطق برگزار کنیم، قطعاً امام‌زمان(ع) خیلی بیشتر خوشحال می‌شود 🔸 زابل تنها شهری بود که مردمش در آن دوران سخت، حاضر به لعن امیرالمؤمنین(ع) نشدند 🔸 در دهۀ گذشته، کمبود آب و بسیاری از محرومیت‌ها به منطقه زابل لطمه زده است 🔸 شما هم می‌توانید برای برگزاری جشن نیمه شعبان در روستاهای زابل، کمک کنید _____ : جشن‌های نیمه‌شعبان از قدیم جشن‌های مردمی بوده است. بهترین مکان برای جشن‌های نیمه‌شعبان، به نظر شما کجاست؟ برویم در سرحدات! البته نمی‌گویم در شهرها اشباع شده و نیازها برطرف شده است، اما در سرحدات و در مناطق مرزی، محرومیت‌هایی وجود دارد. برای جشن نیمه‌شعبان خوب است که به سرحدات یا به مناطق محروم برویم که هر جفت اینها در «منطقه زابل» جمع شده است. امسال نیمه‌شعبان می‌خواهیم خدمت مردم زابل برویم، روستاهایی که قبلاً از نظر باغداری، آبادترین روستاهای کشور بودند اما حدود ده سال است که در اثر بی‌آبی، وضعیت نامطلوبی در آنجا پدید آمده است. زابل تنها شهری بود که در مملکت اسلامیِ آن دوران سخت، حاضر به لعن امیرالمؤمنین(ع) نشدند. این تاریخ را همۀ زابلی‌ها دارند و به آن افتخار می‌کنند. در محبت علی(ع) ید طولایی داشتند. حالا کمبود آب و بسیاری از محرومیت‌ها، به آنجا لطمه زده است و ما باید این سابقه را حفظ کنیم، مردم باید کمک کنند از قدیم رسم بوده که مردم ملزومات جشن نیمه شعبان را به صورت مشارکتی تأمین می‌کردند. حالا شما اگر می‌خواهید به جشن نیمه شعبان کمک کنید، برای برگزاری جشن نیمه شعبان در روستاهای زابل، کمک کنید. بنده در سرمای زمستان، به برخی از این خانه‌های گلی که مثل کَپر بودند در روستاهای زابل رفتم، در یکی از این خانه‌ها، یک محیطی بود که حتی «درب» هم نداشت، چند تا آجر و موزاییک گذاشته بود که هم حمام او بود هم دستشویی و هم آشپزخانه! مردم آن روستاها، در سرمای چند درجه زیر صفر، با آن شرایط سخت زندگی می‌کنند، مردم منتظرند که روز بشود و آفتاب بیاید تا بروند در آفتاب و کمی خودشان را گرم کنند. جشن امام زمان را بروید در آنجا بگیرید و بعد ببینید امام زمان چقدر از شما خوشحال می‌شود. در آنجا می‌بینید که بچه‌ها چه بال و پری برای امام زمان می‌‌زنند. به این بچه‌ها هدیه بدهید. وقتی به عشق امام زمان(ع) به یک روستای محروم می‌روید، هم یک کار جهادی انجام می‌دهید و هم یک کار مواساتی قشنگ می‌کنید. در این صورت آیا امام زمان(ع) بهتر از همه‌جا خوشحال نمی‌شود! قطعاً بیشتر خوشحال می‌شود. 🚩 مشارکت در برگزاری جشن نیمه‌شعبان در منطقۀ محروم زابل، با حضور علیرضا پناهیان ▫️پرداخت آنلاین 📎 Ghadir.org/جشن ▫️لینک کلیپ: 📎 Panahian.ir/post/7584 @Panahian_text
🔻 به‌جای اثبات خدا، به بچه‌ها یاد بدهیم «هرچه دین گفته، به نفع دنیای شماست» 📌انگیزه‌های دنیوی دین‌داری در آیات قرآن- ج۴ 🔘 بعضی‌ها برداشت‌ قرون وسطایی از مسیحیت تحریف‌شده را به اسلام تعمیم می‌دهند 🔘 این تصور که دین فقط دنبال آخرت است و کاری به دنیا ندارد، اشتباه است 🔘 امر دینیِ صرف که به دنیای ما کاری نداشته باشد اصلاً نداریم 🔘 این باید جابیفتد که دین برای دنیا مفید است و بی‌دینی به دنیای آدم ضرر می‌زند _____________ خیلی‌ها دربارۀ مؤمنین می‌گویند «اینها دنبال آخرت رفتند، ولی ما می‌خواهیم سراغ دنیا برویم!» این دوگانۀ اشتباه را باید به‌هم بزنیم و بگوییم: مؤمنینی که به مسجد می‌روند، دنیا را رها نکرده‌اند بلکه می‌خواهند دنیا را عاقلانه‌تر و هوشمندانه‌تر دنبال کنند و آخرت را هم داشته باشند. مؤمنین عقل معاد دارند، عقل معاش هم دارند، قرآن می‌فرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض‏» (اعراف،96) اگر اهل آبادى‏ها ايمان مى‏آوردند و تقوا پیشه مى‏كردند، يقيناً درهای بركات از آسمان و زمين را بر آنان مى‏گشوديم‏. چهل سال است هنوز این مطلب در جامعۀ ما جا نیفتاده که «دین برای دنیا مفید است و قبل از فایدۀ اخروی، فایدۀ دنیایی‌اش به آدم می‌رسد، و بی‌دینی به دنیای آدم ضرر می‌زند» هنوز به‌خاطر فرهنگ عوامانه و غلطی که جا افتاده، بی‌دینی در جامعۀ ما «کلاس» دارد! حوزۀ علمیه، دانشگاه‌ها و آموزش و پرورش، باید یک فکری برای این مسئله بکنند. دوازده سال در آموزش و پرورش فرصت داریم با بچه‌ها دربارۀ دین حرف بزنیم. اگر دربارۀ آثار و فواید دنیایی دین چیزی نگفته‌ایم، پس چه گفته‌ایم؟ مثلاً خدا را برایشان اثبات کرده‌ایم، درحالی‌که وجود خدا نیاز به اثبات ندارد، اصلاً چه کسی منکر خداست؟! خیلی‌ها فکر می‌کنند اهل دین سراغ آخرت رفتند و دنیای‌شان را از دست دادند. همین فکر غلط، یک خطّ سیاسی منحط در جامعه درست کرده است، یک خطّ سیاسی‌ که در همین فتنۀ اخیر هم، پای کار است. نمایندگان این طرز تفکر، می‌گویند «امور دینی به خودِ فرد بستگی دارد و یک مسئلۀ عقیدتی است!» برخی می‌گویند «حجاب یک امر دینی است و مسئلۀ دینی هم مسئلۀ شخصی است» درحالی‌که امر دینیِ صرف که به دنیای ما کاری نداشته باشد اصلاً نداریم. مثلاً محبت اهل‌بیت(ع) صرفاً یک امر قدسی و غیردنیایی نیست، ولی ما نتوانسته‌ایم فواید و آثار دنیایی آن را جا بیندازیم. ذکر صلوات، عزاداری و گریه برای امام حسین(ع) فایدۀ دنیوی‌شان بیشتر از فایدۀ اخروی‌ آنهاست یعنی بیشتر می‌تواند دنیا را درست کند. هر امر دینی،‌ اثر دنیایی هم دارد، طبق روایات، همان‌طور که غذای مسموم برای انسان مضر است، گناه هم آثار بدی دارد. گناه نه فقط بر روح و روان انسان بلکه بر جسم انسان هم اثر می‌گذارد. برخی از اطباء بررسی کردند که سجدۀ طولانی چه اثری در گردش خون و عروق و مغز و... دارد، برخی هم مقالاتی دربارۀ آثار وضو با آب سرد بر بدن نوشته‌اند. دین از مقولۀ دانش است؛ مثل فیزیک و پزشکی و... البته معادلاتش پیچیده‌تر و دستگاه‌های محاسباتی‌اش دقیق‌تر است. وضو نور است. اگر یک زمانی دستگاهی درست شد که آدم باوضو را از آدم بی‌وضو تشخیص داد، اصلاً تعجب نکنید. کمااینکه الان با قراردادن سنسورهایی روی مغز، می‌فهمند که شخص دروغ گفته است. اگر علم بشر پیشرفت کند بسیاری از مسائل دینی با علم تجربی قابل اثبات می‌شود. علوم تجربی چه تفاوتی با علوم وحیانی دارند که این دو را طوری از هم تفکیک کردند که به ‌دنبالش دانشگاهیان و حوزویان از هم جدا شدند و دنیا و دین از هم جدا شد. آیت‌الله جوادی آملی می‌فرماید که علم دینی و غیردینی نداریم، علم یعنی پرده‌برداری از آیات الهی، آیات تکوینی یا تشریعی، که هر کدام یک روشی دارد. آیات تشریعی هم حکایت از واقعیت دارند، فقط چون پیچیده‌تر هستند، پیامبرها آمده‌اند به ما کمک کنند. آیت‌الله بهجت(ره) می‌فرمود که تمام اوامر الهی، ارشادی است، مولوی نیست. یعنی اینها چیزی است که آدم خودش هم می‌تواند بفهمد ولی ما چون ضعیف هستیم پیامبرها آمدند راهنمایی کردند. بعضی‌ها همان برداشتی که متفکرین غربی از دین مسیحیت تحریف‌شده دارند، نسبت به اسلام دارند. امام خمینی(ره) گله می‌کرد که چرا بعضی‌ها برداشت‌ قرون وسطایی از دین را به ایران و دین اسلام تعمیم می‌دهند؟ الان در آموزش و پرورش و حتی بعضاً در ادبیات ما طلبه‌ها و در بسیاری از کتاب‌ها می‌بینیم که لااقل تلقیِ غیررسمی از دین، همان برداشت غلطی است که غربی‌ها از دین دارند؛ به عنوان یک امر صرفاً قدسی و غیرواقعی مربوط به آخرت و عالم بالا! این تلقی باید اصلاح بشود. 🚩حرم حضرت معصومه(س)- ۱۴۰۱/۰۷/۰۳ 📢صوت: @Panahian_mp3 @Panahian_text
🔸 کسی که واقعاً انقلابی و مطیع رهبر باشد مثل «آیت‌الله ربّانی» مظلوم می‌ماند 🔸 آیت‌الله ربّانی از انقلابیون برجسته‌ای بود که خدماتش دیده نشد و مظلوم واقع شد 📌حرم شاه‌چراغ؛ سالگرد شهادت آیت‌الله ربانی شیرازی 🔘 انقلابی‌گری و مؤمنانه زیستن، اساساً با مظلومیت همراه است 🔘 یک عنصر انقلابی خیلی از اوقات باید از حقّ طبیعی خودش صرف‌نظر کند 🔘 کسانی که به طمع دنیا وارد نهادهای انقلاب می‌شوند معمولاً به انقلاب ضربه می‌زنند 🔘 محرومیت از برخی مواهب دنیوی، کمترین مظلومیت برای عناصر انقلابی است 🔘 سرنوشت بندگان خوب خدا این است که مظلومیت را به زیبایی تحمّل ‌کنند ______ : آیت‌الله ربّانی شیرازی یکی از شخصیت‌های برجستۀ انقلاب است که بی‌تردید از نوادر افراد مؤثر در شکل‌گیری انقلاب به‌عنوان یار و همراه امام(ره) بوده است. اگر بخواهیم ده نفر از محکم‌ترین انقلابیون را در دوران تبعید امام(ره) نام ببریم، یکی از مؤثرترین آن ده نفر، آیت‌الله ربّانی بود. ایشان بیش از ده مرتبه به زندان رفت و چند بار هم تبعید شد امّا دست از مبارزه بر نداشت. یکی از ویژگی‌های ایشان بصیرت است. وقتی خیلی از اطرافیان امام می‌خواستند جریان مجاهدین خلق را به نحوی زیر پر و بال امام بیاورند ایشان در کنار امام می‌ایستاد و مخالفت می‌کرد. ایشان در سال 57 به حاج احمد آقا فرمود: «اولین سازمانی که اعلام مبارزه مسلحانه علیه نظام خواهد کرد، همین سازمان است» و همین‌طور هم شد. بعضی از انقلابیون که به مرور از صف انقلاب جدا شدند و در مقابل امام ایستادند، از آقای ربّانی خوش‌شان نمی‌آمد. چون تا وقتی ایشان بود به خیلی‌ها نوبت نمی‌رسید که در انقلابی‌گری، فقه، فهم و بصیرت، عرض اندام کنند. انقلابی‌گری و مؤمنانه زیستن، اساساً با مظلومیت همراه است. یکی از وجوه مظلومیت این است که هیچ‌وقت استعدادها و توان‌های یک فرد انقلابی، به قدر کافی قدرشناسی نمی‌شود. خودِ امام(ره) به قدر کافی قدرشناسی نشد؛ دربارۀ یاران بااخلاص ایشان هم همین‌طور است. خیلی‌ها گمان می‌کنند هر کسی انقلابی بشود یا موافق و طرفدار نظام بشود، نانش در روغن است و از همه جهت به او رسیدگی می‌شود درحالی‌که انقلابی‌های مخلص، همواره مظلوم بوده‌اند. امیرالمؤمنین(ع) با اینکه در صدر ادارۀ جامعه بود دائماً از مظلومیت خودش فریاد می‌زد. البته ممکن است درصد اندکی از کسانی که پای انقلاب ایستاده‌اند مظلوم واقع نشوند امّا بسیار طبیعی است که اگر کسی انقلابی، وظیفه‌شناس و مطیع رهبری باشد، حتی پست و مقام هم داشته باشد، از چند سو به او ظلم و ستم شود. از اول انقلاب همین‌طور بود. بسیاری از اوقات، یک عنصر انقلابی باید به‌خاطر مردم و حرف مردم، از حقّ طبیعی خودش صرف‌نظر کند. بهرمند شدن یا نشدن از برخی مواهب و نعمت‌ها، امتحان الهی است و این حداقلِّ مظلومیت برای مؤمنین و انقلابی‌های بااخلاص است. بی‌تردید یکی از شخصیت‌های انقلاب که می‌توانست بیش از همه نانش در روغن قرار بگیرد، آیت‌الله ربّانی بود، ولی ایشان از همه مظلوم‌تر واقع شد. شهادت ایشان هم به دلایلی، به اندازۀ کافی برجسته نشد. کسی که وارد این مسیر می‌شود باید برای مظلومیت و محرومیت آمادگی داشته باشد. اساساً هر کسی دین‌دار بشود، به نحوی مظلوم واقع می‌شود. مثلاً اگر همسرتان به شما ستم کرد، نباید با او مقابله کنی؛ لذا مظلوم واقع می‌شوی. امام‌صادق(ع) می‌فرماید: مؤمن را یا کسی از اهل خانه‌اش، یا همسایه‌اش و یا رهگذری در راه اذیت می‌کند (کافی، ج2، ص249). البته خدا مؤمنان را نصرت می‌کند و آنها را از مشکلات خارج می‌کند. مشکلات و نصرت‌ها در کنار هم هستند تا کسی ناامید نشود. اما بالاخره شرایط به گونه‌ای است که کسی از سرِ عافیت‌طلبی و راحت‌طلبی سراغ دین و انقلاب نیاید. کسانی که به طمع رسیدن به دنیا وارد نهادهای انقلاب می‌شوند معمولاً به انقلاب و نظام ضربه می‌زنند. کسی فکر نکند که الآن موقع جمع کردن غنیمت است! کسانی که می‌خواهند پای این انقلاب بایستند باید بدانند که هنوز وقت کتک خوردن و فحش شنیدن و نامردی‌ دیدن است. هنوز افراد زیادی-که برخی زنده‌اند و برخی شهید- در این انقلاب هستند که واقعاً شایستۀ تقدیرند امّا آنچنان که باید از آنها تقدیر نمی‌شوند و بار انقلاب هم روی دوش همین‌ها بوده است، یکی از اینها آیت‌الله ربانی بود. آیت الله ربانی شیرازی، باید به شهادت برسد اما شهادتش طنین پیدا نکند، زندگینامه‌اش پخش نشود و تصاویرش این‌طرف آن‌طرف دیده نشود. ایشان در روز شهادت فاطمۀ زهرا(س) به شهادت رسید. 🚩 حرم شاهچراغ(ع) - ۱۴۰۱/۱۲/۱۸ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7594 @Panahian_text
🔻 شیوه اداره کشور باید عوض بشود؛ بروکراسی موجود عامل پدیدآمدن مافیا و رانت است 🔻 مدیران کشور اگر فرشتۀ آسمانی هم باشند باید قدرت را تا آنجا که ممکن است از آنها بگیریم و به مردم بسپاریم 📌 در جمع دستیاران استانداران در امر مردمی‌سازی دولت: 🔘 فرمانداری که با نخبگان شهر ارتباط مستمر ندارد باید عزل شود؛ حتی اگر اهل نمازشب و عاشق ولایت باشد 🔘 مهمترین اقدام دولت سیزدهم، انجام «مردمی‌سازی دولت» و افزایش مشارکت مردم در کارهاست 🔘 برای مردمی‌سازی دولت باید سیستم بروکراسی موجود در ادارۀ کشور را کنار گذاشت 🔘 چرا دولت امیرالمؤمنین(ع) موفق نبود؟‌ دلیل اصلی‌اش این بود که مردم مشارکت لازم را نداشتند و نمی‌خواستند داشته باشند 🔘 دلیل اصلی موفقیت حکومت امام‌زمان(ع) «مشارکت و مسئولیت پذیری بالای مردم در اداره امور» است _____ مقام معظم رهبری از 10 سال پیش حرکت جدیدی را به سمت مردمی‌سازی دولت آغاز کرده که این حرکت در رهنمودهای ایشان به وضوح دیده می‌شود. یادمان هست که بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری قبلی، استفاده از کلمه «‌آتش به اختیار» از سوی ایشان خیلی به چشم آمد. رهبر انقلاب صریحاً به این دولت فرمود که حضور و مشارکت مردم را در سه محورِ «تصمیم‌گیری‌ها»، «نظارت بر رفتار مدیران» و «اقدام مردم» افزایش دهید. (بیانات ۱۴۰۰/۱۰/۱۹) مهمترین وظیفه دستیاران مردمی‌سازی دولت، تقویت این سه محور برای مشارکت مردم است. دولتِ امیرالمومنین(ع) مظهرِ عدالت، زُهد و خدمت بود، اما چهار سال و نیم بیشتر دوام پیدا نکرد! چرا موفق نبود؟ دلیل اصلی این بود که مردم مشارکت لازم را نداشتند و نمی‌خواستند داشته باشند. حکومت امام زمان(عج) فقط یک تفاوت با حکومت‌های دیگر بزرگان دین دارد؛ آن هم مشارکت و مسئولیت پذیری بالای مردم در اداره امور جامعه است. به هیچ وجه خداوند اجازه نمی‌دهد در زمین عدالت رایج شود و رزق و نعمت زیاد شود؛ مگر با مشارکت مردم در اداره جامعه. مهمترین اقدامی که دولت سیزدهم انجام می‌دهد، انجام همین مردمی‌سازی و بالا بردن سطح مشارکت مردم است. بروکراسی امری غیرانسانی است؛ رویکرد بروکراسی این است که مردم دزد هستند و باید از این دزدی جلوگیری کند. بروکراسی موجود، عامل پدید آمدنِ مافیا و رانت است؛ مافیا در بخش خصوصی و رانت در بخش دولتی شکل می‌گیرد. از شما دستیاران مردمی‌سازی دولت می‌خواهم درباره آثار سوء بروکراسی ماکس وبر مطالعه کنید. بروکراسی موجود به کارمند یاد می‌دهد که شما کار می‌کنی و پولت را می‌گیری و مسئولیتی نداری. برخی از وزرای محترم به بنده می‌گفتند که آن‌قدر کار اداری روی سرمان ریخته که فرصت کار عملی و میدانی نداریم! این هم نتیجه بروکراسی است. امام(ره) می‌فرمود که دولت اسلامی دولتی است که اگر بودجه کم آورد، مردم از نان شبشان بزنند و به دولت بدهند. این چگونه محقق می‌شود؟ فقط در یک صورت؛ اینکه حلقه‌های میانی فعال بشوند و به مردم نشان بدهیم که کار دست خودشان است. فرمانداری که به صورت هفتگی با نخبگان شهرش جلسه نمی‌گذارد باید عزل شود؛ حتی اگر نماز شب بخواند و عاشق ولایت باشد. امیرالمومنین(ع) و فرزندانش شهید شدند تا مردم را به صحنه بیاورند. بروکراسی موجود باید کاهش پیدا کند و مردم به میدان بیایند. الان ظرفیت‌های قانونی چقدر اجازۀ این کار را می‌دهد؟ تا هر جا اجازه می‌دهد جلو بروید. با این کار، بانک‌ها و بیمه‌ها منطقه‌ای می‌شوند، کارخانه‌ها هم به استان‌ها و مردم سپرده می‌شود. باید بپذیریم که شیوه اداره کشور باید عوض شود؛ حتی با مسئول خوب هم تحول ایجاد نمی‌شود. دین ما کارمندی و کارگری را رد می‌کند. باید تعاونی‌ها را تقویت کرد. شبکه تعاونی روستایی در کشور نداریم. 25 درصد اقتصادمان باید تعاونی بشود که الان 5 درصدش هم نشده است. بروکراسی یعنی شما مسئولیت‌پذیر نیستید. بدنۀ دولت باید کوچک بشود. دولت ما 300هزار مدیر دارد. حتی اگر این مدیران 300هزار فرشته آسمانی باشند؛ باز هم ما باید این قدرت را از مدیران بگیریم و به مردم بسپاریم. یکی از اهالی محله‌های مردم‌سالار می‌گفت: دیگر برای ما فرقی نمی‌کند که دولت اصولگرا باشد یا اصلاح‌طلب؛ چون ما خودمان کارهای محله را مدیریت می‌کنیم و همه مسئولان را هم پای کار آورده‌ایم. پیامبر(ص) مردم مدینه را به گروه‌های 10 نفره تقسیم کرد. مسئول گذاشت و شورای مرکزی درست کرد چون می‌خواست مشارکت مردم را به حداکثر ممکن برساند. مردمی‌سازی دولت، رسالت خطیر انقلابی ما در این زمان است. اگر این کار را انجام بدهیم، یک نمونه حکمرانی را برای اولین بار در جهان، عملی خواهیم کرد. 📌 رویداد توانمندسازی دستیار استانداران در امر مردمی‌سازی دولت -۱۴۰۱/۱۲/۲۱ 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7595 @Panahian_text
🔸تحریف دین عامل ایجاد داعشی‌ها و غربگراهای دین‌ستیز [مانند برخی شخصیت‌ها و احزاب سیاسی] است 🔸 مأموریت اصلی امیرالمؤمنین(ع) مقابله با تحریف دین بود 📌اصلاح برداشت‌های ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-1 🔘 تحریف دین در زمان ما به‌صورت «تلقی‌های ناروا از دین» است 🔘 تحریف دین یک جریان روان‌شناختی است که عموم متدینین با آن درگیر می‌شوند 🔘 بسیاری از مشکلاتی که به بهانۀ حجاب پیش آمد، به‌خاطر تلقی نادرست از دین در جامعه است 🔘 اختلاف شدید مؤمنان در آخرالزمان که در روایات آمده، ناشی از تلقی‌های نادرست از دین است ____ در برنامه سحرگاهی شبکه سه سیما: رسالت و مأموریت کلیدی امیرالمؤمنین(ع) بعد از رسول‌خدا(ص) امری فراتر از سیاست یا عقیده به امامت ایشان بود. بر اساس روایتی از پیامبر(ص) می‌شود این مأموریت را فهمید. می‌فرماید: هرچیزی که بعد از پیامبران قبلی در امت‌های پیشین اتفاق افتاد، بعد از من هم مو به مو اتفاق خواهد افتاد. «كُلَّمَا كَانَ فِي اَلْأُمَمِ اَلسَّالِفَةِ يَكُونُ فِي هَذِهِ اَلْأُمَّةِ مِثْلُهُ حَذْوَ اَلنَّعْلِ بِالنَّعْلِ» (کمال‌الدين، ج۲، ص۵۷۶) آن اتفاق‌هایی که بعد از پیامبران گذشته رخ داده، مربوط به تحریف دین بوده است. امت‌های گذشته بعد از انبیاء خود، چگونه ادیان خود را تحریف کردند؟ قرآن می‌فرماید: «يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ» آنها معنای کلمات خدا را تغییر دادند. علامه طباطبایی می‌فرماید: معنایی که خداوند برای یک حکم یا کلام خود در نظر داشته، آنها تغییر می‌دهند و به صورت دیگری جلوه می‌دهند. قصۀ تحریف دین صرفاً قصۀ امت‌های گذشته نیست، در زمانۀ خودمان هم با موضوع تحریف دین، درگیر هستیم؛ لااقل با تلقی‌های ناصواب از دین درگیر هستیم. در زمان ما این تحریف دین چند تا اثر سوء دارد: یا دین‌دارِ نادان درست می‌کند مثل داعشی‌ها، یا دین‌گریز درست می‌کند مثل غرب‌گراهای دین‌ستیز، یا دین‌داران ضعیفی درست می‌کند که زیاد رشد نمی‌کنند. چرا بعضی‌ها از دین بدشان و چرا بعضی‌ها بد دین‌داری می‌کنند؟ چون دینِ بد و تحریف‌شده به آنها عرضه شده است. اینکه بعضی‌ها با دین، لجبازی دارند یا همین مشکلات اخیری که به بهانۀ حجاب پیش آمد، خیلی از اینها به خاطر بد تعریف شدن دین و تلقی نادرست از دین در جامعه است. اگر آن صورت ناب دین را عرضه کنیم، آن‌وقت می‌بینید چه تعداد از افراد دین‌گریز، باز هم دین‌گریز باقی خواهند ماند. در زمانۀ خودمان هم با موضوع تحریف دین، درگیر هستیم؛ لااقل با تلقی‌های ناصواب از دین درگیر هستیم. اما سؤال این است: آیا این دینی که ما داریم، کلاً تحریف شده است؟ هرچند بعد از پیامبر اسلام(ص) هم عملیات تحریف دین انجام شد، اما تفاوتش با انبیاء گذشته این بود که ائمۀ هدی(ع) به‌واسطۀ نقشی که ایفا کردند، توانستند جلوی تحریف کامل دین را بگیرند. در اینجا باید این نکته را توضیح بدهم که اگر ما دربارۀ تحریف دین صحبت می‌کنیم، کلانِ موضوع را بحث می‌کنیم، بحث اختلاف مذاهب نیست، یعنی ممکن است من شیعۀ اثنی‌عشری هم باشم ولی دچار آسیب‌های تحریف دین شده باشم، غیر از موضوع اعتقاد! چون بعضی‌ها فکر می‌کنند که دعوا صرفاً سر این اعتقاد است. طبق روایات، در آخرالزمان بسیاری از امتحانات و فتنه‌های سخت برای غربال کردن مؤمنینی است که به دوازده امام معتقد هستند. اگر تحریف دین را به عنوان یک جریان روان‌شناختی در نظر بگیریم که عموم متدینین درگیر آن می‌شوند، ممکن است شامل حال ما هم باشد؛ حتی با اعتقاد به امامتِ ائمۀ هدی(ع) در زمان امیرالمؤمنین(ع) و دیگر امامان معصوم(ع) می‌بینیم که در مقابل تحریف دین ایستادند. بنده نمی‌خواهم از کلمۀ تحریف دین دربارۀ زمانۀ خومان استفاده کنم، بلکه از عبارت «تلقی‌های ناروا از دین» استفاده می‌کنم. در آخرالزمان بین مؤمنین به اهل‌بیت(ع) این‌قدر اختلاف می‌افتد که همدیگر را لعن می‌کنند. (وَ یَشْهَدَ بَعْضُکُمْ عَلَى بَعْضٍ بِالْکُفْرِ وَ یَلْعَنَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً؛ غیبت نعمانی، ص206) پیامبر(ص) دربارۀ مأموریت امیرالمؤمنین(ع) نسبت به تحریف دین، فرمود: دشمنان دین با من سرِ تنزیل قرآن جنگ می‌کنند اما بعد از من برخی از یارانم سر تأویل و تفسیر قرآن با دشمنان دین می‌جنگند؛ پرسیدند کدام یک از یاران شما؟ حضرت به علی(ع) اشاره کرد که مشغول تعمیر کفش پیامبر(ص) بود. «إِنَّ مِنْکُمْ مَنْ یُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِیلِ کَمَا قَاتَلَ مَعِی عَلَى التَّنْزِیل...‏» (ارشاد مفید، ج1، ص124) 🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما– سحر اول ماه رمضان1402 📢صوت(24دقیقه): @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7600 @Panahian_text
🔸چرا جوانان نباید موضوع مهم‌ترین قسم خداوند در قرآن را بدانند؟ 📌اصلاح برداشت‌های ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-۲ 🔘 بعد از پیامبر(ص)، فرهنگی ایجاد کردند که مردم در دین، عمیق نشوند و عقلانی برخورد نکنند 🔘 برای آشنایی عمیق با دین، کتاب نقش ائمه در احیاء دین علامه عسکری را بخوانید 🔘 اقدامات اهل‌بیت(ع) در دوران غربت، برای جلوگیری از تحریف دین و حفظ اصل دین بود ____ در برنامه سحرگاهی شبکه سه سیما: هر کسی بگوید «می‌خواهم دین را بشناسم» پیشنهاد بنده این است که قرآن و تاریخ را بیشتر بخواند و برای تاریخ هم اولین کتابی که معرفی می‌کنم کتاب «نقش ائمه در احیای دین» نوشتۀ علامه عسکری(ره) است. این کتاب را بخوانید تا شیوۀ عمیق خواندن تاریخ و شیوۀ با قرآن سراغ تحلیل تاریخ رفتن را ببینید. در جلسه قبل عرض کردیم که مأموریت اصلی امیرالمؤمنین(ع) حفظ دین از تحریف بود. اولین اقدامی که امیرالمؤمنین(ع) در مقابله با تحریف دین انجام دادند، جمع‌آوری قرآن بود تا از پخش قرآن تحریف‌شده و غلط جلوگیری کند. امیرالمؤمنین(ع) هم باید قرآن را حفظ می‌کرد و هم احیاکنندۀ سنت‌های پیامبر(ص) بود. ایشان خودش را این‌گونه خطاب می‌کند و می‌فرماید: من احیاکنندۀ سنت پیامبر-که حقیقت دین است- و از بین‌برندۀ بدعت هستم. «أَنَا مُحْيِي اَلسُّنَّةِ وَ مُمِيتُ اَلْبِدْعَةِ» (عیون‌الحکم، ج۱، ص۱۶۷) عملیات گسترده‌ای برای تحریف دین صورت گرفت و اهل‌بیت(ع) مظلومانه در مقابل این عملیات مقاومت کردند. اهل‌بیت(ع) وقتی از عرصۀ سیاست به ظاهر کنار می‌نشستند، نمی‌خواستند جان خودشان را حفظ کنند بلکه می‌خواستند دین را از تحریف حفظ کنند. حالا ببینیم عملیات تحریف دین در قرآن چگونه توضیح داده شده است؟ یکی از موارد تحریف دین-که در جلسه قبل بیان شد- این بود که معنای کلمات خدا را عوض می‌کنند. مورد دیگر این است که بخشی از حرف‌های خدا را پنهان می‌کنند. قرآن در این‌باره می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ» (بقره، 159) کسانی که حرف‌های خدا را کتمان می‌کنند بعد از اینکه ما برای هدایت مردم بیان کردیم، آنها را خدا و تمام لعن‌کنندگان لعن می‌کنند. انواع کتمان در تاریخ وجود داشته؛ از سوزاندن احادیث پیامبر(ص) تا منع بیان احادیث و... بعد از رسول‌خدا(ص) تا سالیان طولانی(ده‌ها سال) بیان احادیث پیامبر(ص) ممنوع بود. «عبدالله بن مسعود» را به دلیل نقل حدیث، به‌شدت زدند و پهلوی او را شکستند. ابوذر را تبعید کردند، او را کتک زدند برای اینکه «قال رسول‌الله» می‌گفت و برای اینکه آیات قرآن را تفسیر می‌کرد و معاویه نمی‌پسندید. ابوموسی اشعری و مردم کوفه چرا این‌گونه در مقابل امیرالمؤمنین(ع) ایستادند، درحالی‌که بیشتر آنها رزمنده بودند و طبیعتاً باید خوب می‌ایستادند و مبارزه می‌کردند؟ چون اینها سال‌های طولانی فقط با قرائت قرآن و بدون شنیدن احادیث پیامبر(ص) تربیت شده بودند. یک نفر از باب کنجکاوی، ترجمه یا تفسیر یک آیه‌ای را پرسید، اتفاقاً آن آیه سیاسی هم نبود، ولی این‌قدر زندانش کردند، این‌قدر او را کتک زدند و شکنجه‌اش کردند که او می‌گفت: من اصلاً منصرف شدم، دیگر نمی‌خواهم ترجمۀ آن آیه قرآن را بدانم... آنها می‌خواستند فرهنگی را ایجاد کنند که «عمیق نشوید، عقلانی با دین برخورد نکنید» در یک آیه‌ای خداوند به خودش قسم می‌خورد و می‌فرماید: «فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ» (نساء، 65) یعنی ای پیامبر، به خدای تو سوگند که ایمان ندارند کسانی که تو امری بکنی و آنها تهِ دلشان یک‌ذره احساس سختی بکنند. شاید این مهم‌ترین قسم قرآن باشد که خدا به عصر و حتی به جان پیامبر(ص) هم قسم نمی‌خورد بلکه به خودش قسم می‌خورد. وقتی بنده این مطلب را در یک جایی عرض کردم، یک دانشجو بلند شد و با ناراحتی گفت که «چرا من با وجود اینکه مذهبی هستم، ولی تا این سن و سال هنوز نباید فهمیده باشم که مهم‌ترین قسم قرآن دربارۀ چیست؟» او حرف درستی می‌زد، البته ما قصد نداشتیم این را کتمان کنیم، ولی نکته این است که آیات برجسته و ضروری‌تر باید بیشتر روی دست گرفته بشود. 🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما– سحر دوم ماه رمضان1402 📢صوت(21دقیقه): @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7619 @Panahian_text
🔸برخی سخنان اخلاقی و سیاسی در جامعۀ ما شبیه سخنان خوارج و معاویه است 📌اصلاح برداشت‌های ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-۳ 🔘 فریب حرف‌های درست را نخوریم؛ داخل هر سخن غلطی حرف‌های درستی هست! 🔘 تحریف دین موجب می‌شود ابن‌ملجمی که قبلاً احکام‌گوی مدینه بود، قاتل علی(ع) بشود! 🔘 انحراف‌های در دین کاری خواهد کرد که برخی در مقابل امام زمان(ع) بایستند 🔘 جاهلیتی که امام‌زمان(ع) با آن مواجه می‌شود شدیدتر از جاهلیت زمان پیامبر(ص) است! 🔘 در جاهلیت با حرف‌های اخلاقی، مقابل پیامبر(ص) ایستادند؛ مثلاً گفتند «او بین خانواده‌ها اختلاف می‌اندازد!» ____ در برنامه سحرگاهی شبکه سه سیما: وقتی با یک حرف غلط یا با یک انحراف در دین مواجه می‌شویم، باید مطمئن باشیم که داخلش حرف‌های درست زیادی هست؛ لذا فریب حرف‌های درست را نخوریم. البته گاهی اوقات، فقط حرف درست است ولی می‌خواهند از آن نتیجۀ غلط بگیرند، به قول امیرالمؤمنین(ع) «كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ» (نهج‌البلاغه، خطبه40) گاهی از اوقات هم حرف درست، آمیخته با حرف غلط است «يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ» (نهج‌البلاغه، خطبه50) جریان تحریف دین موجب می‌شود ابن‌ملجمی که یک زمانی مسئلۀ احکام‌گوی مدینه بوده، یک ارزیابیِ اخلاقی غلط از امیرالمؤمنین(ع) پیدا کند و حاضر به قتل حضرت بشود. بنده برای دوستان اهل تحقیق، یک پیشنهاد دارم؛ بروند مطالعه کنند که معاویه به امیرالمؤمنین(ع) چه نامه‌هایی می‌نوشت و در این نامه‌ها چه نصایح اخلاقی‌ای مطرح می‌کرد! وقتی این نامه‌های معاویه را می‌خوانید می‌بینید که از منظر یک اسلام‌خواه دارد نامه می‌نویسد! مثلاً می‌گوید: «یا علی، تو سابقۀ بلندی در اسلام داری، کاری نکن دچار حبط عمل بشوی، حسادت می‌تواند این اثرات را داشته باشد...» شعار معاویه این بود: «من از علی، فقط عدالت می‌خواهم، باید قاتلان عثمان را تحویل بدهد...» بالاخره با این حرف‌ها خیلی‌ها را مجاب کرده بود و علیه امیرالمؤمنین(ع) لشکر جمع کرده بود. ما باید تحریف‌ها و انحراف‌های از دین را بشناسیم. اگر نامه‌ها‌ و نصایح اخلاقیِ معاویه خطاب به امیرالمؤمنین(ع) و حرف‌های خوارج علیه ایشان را بخوانیم، آن‌وقت می‌توانیم در جامعۀ خودمان شبیه آن را پیدا کنیم، چون می‌بینیم که بعضی‌ها شبیه همان حرف‌ها را می‌گویند. برخی از حرف‌ها و سخنان دینی ما شبیه حرف‌های خوارج است؛ مثلاً ما می‌خواهیم دین را تبلیغ کنیم ولی شبیه خوارج حرف می‌زنیم؛ گاهی شبیه خوارج، اخلاقی حرف می‌زنیم، شبیه خوارج، سیاسی حرف می‌زنیم، یا شبیه معاویه، اخلاقی حرف می‌زنیم! در جاهلیت هم مشرکین با حرف‌های اخلاقی در مقابل پیامبر(ص) می‌ایستادند. آنها دور هم جمع شدند که تصمیم بگیرند با پیامبر(ص) را به چه جرمی به قتل برسانند؟ در نهایت گفتند: «باید بگوییم که او بین خانواده‌ها اختلاف می‌اندازد، و کسی که بین جامعه و افراد خانواده اختلاف می‌افکند باید از بین برود.» امیرالمؤمنین(ع) بعد از اینکه مدیریت جامعه را به عهده گرفتند، یک کلامی دارند که به ما برای روشنایی بیشتر، یک آدرس می‌دهد. می‌فرماید: «أَلَا وَ إِنَّ بَلِيَّتَكُمْ قَدْ عَادَتْ كَهَيْئَتِهَا يَوْمَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِيَّهُ» (نهج‌البلاغه، خطبه16) الان شما در وضعیتی قرار گرفته‌اید که خدا از شما امتحان‌هایی می‌گیرد و خواهد گرفت که موجب غربال شما خواهد شد، مانند روزی که پیامبر(ص) مبعوث شد. پیامبر(ص) با یک جاهلیتی برخورد کرد، امیرالمؤمنین(ع) هم در زمان خودش با یک جاهلیتی برخورد کرد و امام زمان(ع) هم با یک جاهلیتی برخورد خواهد کرد. امام صادق(ع) دربارۀ جاهلیت مربوط به دورۀ امام زمان(ع) می‌فرماید: جاهلان در مقابل امام زمان(ع) شدیدتر می‌ایستند از آن مقاومتی که جاهلان در مقابل پیامبر(ع) داشتند. پیامبر(ص) وقتی آمد می‌خواست یک عده بت‌پرست را از جهالت در بیاورد، ولی یک کسانی در مقابل امام زمان(ع) با قرآن و تفسیر قرآن می‌ایستند. «إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ اِسْتَقْبَلَ مِنْ جَهْلِ اَلنَّاسِ أَشَدَّ مِمَّا اِسْتَقْبَلَهُ رَسُولُ اَللَّهِ...» (غیبت نعمانی، ج1، ص296) ما به سمت زمانی می‌رویم که انحراف‌های در دین کاری خواهد کرد که بعضی‌ها در مقابل امام زمان(ع) بایستند. قبل از ظهور، فتنه‌های زیادی صورت می‌گیرد، روشنگری‌هایی هم صورت می‌گیرد که حق و باطل‌ها روشن خواهد شد، اما وقتی ظهور رخ می‌دهد، تازه آن موقع آغاز درگیری‌ها در مقابل حضرت است! بعضی‌ها با تفسیر قرآن در مقابل حضرت قرار می‌گیرند. 🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–سحر سوم ماه رمضان۱۴۰۲ 📢صوت(21دقیقه): @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 panahian.ir/post/7622 @Panahian_text
🔸 هر نوع دین‌داری سطحی و ظاهربینانه، نوعی بت‌پرستی است 📌اصلاح برداشت‌های ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-۴ 🔘 گاهی چسبیدن به ظاهرِ یک حکم اخلاقی هم نوعی بت‌پرستی است 🔘 سامری‌های امت پیامبر(ص) معمولاً آدم‌های اخلاقی‌ هستند؛ مثل حسن بصری 🔘 جریان بت‌پرستی که در قرآن آمده، در واقع نحوۀ غلط پرستش خداوند است 🔘 بعضی‌ها مثل بنی‌اسرائیل می‌خواهند در نحوۀ دین‌داری و پرستش خدا دخالت کنند 🔘 چه گرایش‌هایی در انسان‌ها موجب تحریف دین می‌شود؟ ____ در برنامه سحرگاهی شبکه سه سیما: بت‌پرستی را نباید به چند امر ظاهری محدود کنیم؛ بت‌پرستی امروز هم در جریان است. جریان بت‌پرستی که در قرآن آمده، در واقع نحوۀ غلط پرستش خداوند است. بنی‌اسرائیل بعد از عبور از نیل، سر راهشان یک قوم بت‌پرست دیدند، گفتند یا موسی، یک بت هم برای ما قرار بده! «قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ» (اعراف، 138) آنها نمی‌خواستند بی‌خدا بشوند، بلکه می‌خواستند در نحوۀ پرستش خدا، دخالت کنند. خداوند حدود 12بار در قرآن، پیامبر را نهی کرده است که «از هواهای نفسانی مردم تبعیت نکن» یا از دخالت مردم در دین، تبعیت نکن. «وَلا تَتَّبِع أَهواءَهُم» (شوری، 15) (مائده، 49) مسئلۀ دخالت در نحوۀ دین‌داری یک مسئلۀ قدیمی و تاریخی است. اولین کسی که این کار را انجام داد، ابلیس بود. او به خدا گفت: من به‌جای سجدۀ بر آدم، حاضرم آن‌قدر عبادت کنم و نماز بخوانم که تا حالا کسی نخوانده باشد! خداوند فرمود: آن‌طور که من می‌خواهم باید من را عبادت کنی نه آن‌طور که خودت می‌خواهی! «إِنَّمَا أُرِیدُ أَنْ أُعْبَدَ مِنْ حَیْثُ أُرِیدُ لَا مِنْ حَیْثُ تُرِیدُ» (تفسیرقمی، ج1، ص42) دین‌هایی که ما در اثر هوای نفس خودمان درست می‌کنیم، یک ساختارهایی پیدا می‌کند که «ایستا» هست، یعنی آن پویایی‌ لازمی را که دین‌داری باید در آزمایش‌های الهی داشته باشد، ندارد. نباید تحریف دین را بعد از رسول خدا(ص) به چند آدم و چند حکم شرعی محدود کنیم. اگر جریان تغییر و تحریف دین را عمیق نگاه کنیم و روانکاوی کنیم، می‌بینیم بعضاً در میان خود ما شیعیان هم این گرایش وجود دارد! باید دید چه گرایش‌هایی موجب این تغییر و تحریف دین می‌شد؟ امام برای مقابله با جریان تحریف دین، به تعریف اسلام ناب و اسلام آمریکایی پرداخت. ایشان وقتی ویژگی‌های اسلام آمریکایی را توضیح می‌دهد در واقع روان‌شناسی تحریف دین است که بعد از رسول خدا(ص) صورت گرفت. بنی‌اسرائیل بُت را برای چه می‌خواستند؟ بت، نمادی است از دین‌داری سطحی و ظاهری. آنها نمی‌خواستند خدا را کنار بگذارند، اما نمادهای ظاهری، خیلی برای آنها اهمیت داشت. این یکی از دلایل بت‌پرستی است؛ می‌گویند «یک چیزی باشد که من ببینم!» یعنی می‌خواستند آن را حسّ کنند. کسی که «حس‌گرا» شد، دیگر اهل تفکر عمیق نخواهد بود. وقتی حس‌گرایی در یک کسی غلبه پیدا کرد، اهل تحلیل و اهل ورود به عمق مسائل نخواهد شد. آن‌وقت اگر این نمادها به دست قدرت‌ها بیفتد، مردم را به سمت خود می‌کشانند و مردم هم سطحی می‌شوند. حالا اگر کسی بت نگذاشت، بلکه یک حکم خاص الهی را گذاشت و به سطحِ آن چسبید، یا یک حکم اخلاقی را گذاشت و ظاهر آن را گرفت، این هم می‌شود «بت‌پرستی» جریان بت‌پرستی در واقع همان دین‌داری خراب و تحریف‌شده است. بت‌پرستی‌های زمان ما زیاد هست، حتی اگر ظاهر قرآن را بگیرند و به باطنش راه پیدا نکنند، نتیجه‌اش می‌شود اینکه قرآن را در مقابل امیرالمؤمنین(ع) قرار بدهند یعنی نماد ظاهری دین را گرفتند بدون باطنِ آن. سامری کسی بود که بنی‌اسرائیل را بعد از دیدن آن‌همه معجزه، گوساله‌پرست کرد. پیامبر(ص) می‌فرماید: یک گروهی از امت من هم بر دین سامری هستند، امام آنها ابوموسی اشعری است و شعارشان «لا قتال» است؛ یعنی جنگ و درگیری نباشد! (وفِرقَةٌ مُدَهْدَهَةٌ على‏ مِلَّةِ السامِريِّ لا يَقولونَ: لا مَساسَ، لكنّهُم يقولونَ: لا قِتالَ؛ امالی مفید، ج1، ص29) سامری‌های امت پیامبر(ص) معمولاً آدم‌های اخلاقی‌ هستند. یکی از کسانی که طبق روایات، سامری این امت هست، «حسن بصری» است. یک‌بار امیرالمؤمنین(ع) دید که حسن بصری موقع وضو گرفتن، زیادی آب می‌ریزد. فرمود: خیلی داری آب اسراف می‌کنی. حسن بصری گفت: شما در آن‌همه خون که از مسلمانان ریختی، بیشتر اسراف کردی! (مَا أَرَاقَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ مِنْ دِمَاءِ الْمُسْلِمِینَ أَکْثَرُ ؛ شرح نهج‌البلاغه،ج4، ص95) ببینید چقدر آدم‌ بااخلاقی‌ بود! 🚩 برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–سحر چهارم ماه رمضان ۱۴۰۲ 📢 صوت(۲۲دقیقه): @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 panahian.ir/post/7632 @Panahian_text
🔸 علت بسیاری از انحراف‌ها «قرار دادنِ اخلاق در برابر دین» است 📌اصلاح برداشت‌های ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-۵ 🔘 در طول تاریخ، خیلی‌ها با «اخلاق» جلوی ولایت و اسلام ناب ایستادند 🔘 چرا اخلاق، این ظرفیت را دارد که در مقابل دین بایستد؟ 🔘 دین دنبال این نیست که ما را صرفاً اخلاقی بار بیاورد 🔘 کسی که اخلاق خوب دارد، آیا دیگر نیازی به دین ندارد؟ 🔘 راه‌حل قرآن برای اینکه دچار آسیب‌های اخلاق نشویم «تقوا» است ____ در برنامه سحرگاهی شبکه سه سیما: در طول تاریخ، به‌ویژه در صدر اسلام، بسیاری از اوقات که می‌خواستند جلوی انبیاء و خصوصاً جلوی پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) بایستند، با اخلاق، جلوی دین و ولایت و اسلام ناب ایستادند. اخلاق به‌معنای ملکات و صفات خوب، این ظرفیت را دارد که در مقابل دین بایستد. مثلاً مهربانی یا دل‌رحمی که چیز بدی نیست. اما بسیاری از اوقات، از همین مهربانی علیه امیرالمؤمنین(ع) استفاده شده و علیه امام‌زمان(ع) هم استفاده خواهد شد. بعد از ظهور، وقتی امام‌زمان(ه) با ظالمان می‌جنگد، برخی خواهند گفت که او پسر پیغمبر نیست چون رحم ندارد! (لَوْ کَانَ هَذَا مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ لَرَحِمَنَا؛ الغارات، ج1، ص3) این قرار دادن اخلاق در مقابل دین است. چرا ابوموسی اشعری، کارش در مقابل امیرالمؤمنین(ع) ‌گرفت؟ یکی از ویژگی‌هایی که او از خودش نشان می‌داد، دل‌رحمی و مهربانی بود. او از قبیله‌ای بود که رسول‌خدا(ص) دربارۀ این قبیله فرموده بود که اینها قبیلۀ مهربانی هستند دین دنبال این نیست که ما را صرفاً اخلاقی بار بیاورد، اگر می‌خواست ما را صرفاً اخلاقی بار بیاورد، بسیاری از اوقات، حیوانات هم این صفات اخلاقی را دارند، مثلاً وفاداری در سگ هست. اگر بگوییم «هدف دین این است که تو به اخلاق به معنای برخورداری از ملکات نفسانی برسی» آن کسی که این را دارد، خودش را مستغنی از دین می‌داند و می‌تواند مغرور هم بشود! دین در واقع اخلاق را ابزاری قرار می‌دهد برای امری بالاتر! آن امر بالاتر پویایی انسان، قدرتمندی و سعۀ وجودی پیدا کردن او برای ملاقات با خداست و این طیِ مبارزه شکل می‌گیرد؛ مبارزه با وضعیتی که در آن قرار گرفته است. اینکه یک انسان، سعۀ وجودی پیدا می‌کند یعنی چه؟ اولاً در قرآن کریم، فرمود: «لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى» (نجم، 39) یعنی سعی تو است که تو را به خدا می‌رساند. ما برای سعی آفریده شده‌ایم نه برای برخورداری از چند صفت خوب! چرا اخلاق، این ظرفیت را دارد که در مقابل دین بایستد؟ چون شما می‌توانید در پناه برخی از صفات اخلاقی، از سعی باز بمانید، و از سعی برای رشد و تعالی وجودیِ خودتان فاصله بگیرید و فرار بکنید و بهانه بیاورید امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمودند: بیایید برویم جهاد کنیم و بجنگیم... اما بعضی از افراد سرشناس می‌گفتند: «آیا شمشیر به روی مؤمنان بکشیم؟!» اینها به ظاهر چقدر انسان‌های مهربان و خوبی هستند! با این توصیف، آیا امیرالمؤمنین(ع) مهربان نبود؟ راه حلی که قرآن دارد تا ما دچار آسیب‌های اخلاق نشویم، کلمۀ تقوا است. تقوا یعنی اینکه چه موقعی از چه خوبی‌ای به عنوان وظیفۀ خودت استفاده کنی. تقوا یعنی فریب خوبی‌های ظاهری را نخور! امام سجاد می‌فرماید: اگر کسی خطا و گناه نمی‌کند، فریبش را نخور، شاید به خاطر ضعف نفس اوست، یعنی عرضه‌اش را ندارد! (إِذَا رَأَیْتُمُ الرَّجُلَ قَدْ حَسُنَ سَمْتُهُ وَ هَدْیُهُ وَ تَمَاوَتَ فِی مَنْطِقِهِ وَ تَخَاضَعَ فِی حَرَکَاتِهِ فَرُوَیْداً لَا یَغُرَّنَّکُمْ ؛ احتجاج، ج2، ص320) در اسلام و در روایات ما وقتی از اخلاق سخن گفته می‌شود معنای این اخلاق، عموماً غیر از اخلاق به معنای ملکات است. در آنجا منظور «حسن معاشرت» است که یکی از زیرمجموعه‌های آداب اسلامی به‌حساب می‌آید. شما اگر غرق در اخلاق بشوی، یا از دین تلقّیِ اخلاقی داشته باشی، ممکن است تقوا را کنار بگذاری و اخلاق را بگیری. تقوا از شما در موقعیت‌های مختلف، رفتار درست و خوب را انتظار دارد. یکی از تلقی‌های ناروا از دین، این است که ما دین را به‌طور افراطی، اخلاقی برداشت کنیم. و علت دین‌گریزی بعضی‌ها هم این است که ما دین را اخلاقی تفسیر می‌کنیم. اخیراً برخی از دختران یک دبیرستان گفته بودند ما از دین بدمان می‌آید و یکی از مهم‌ترین دلایلش این است که «دین موجب می‌شود دربارۀ ما قضاوت بشود» اخلاق به شما اجازه می‌دهد دربارۀ دیگران قضاوت کنید، اما تقوا این اجازه را نمی‌دهد. 🚩 برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–سحر پنجم ماه رمضان1402 📢 صوت(21دقیقه): @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 panahian.ir/post/7633 @Panahian_text
🔸 خیلی از دین‌گریزها چون «اخلاق و عبادتِ بدون تقوا» را دیده‌اند از دین زده شده‌اند 📌اصلاح برداشت‌های ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-۶ 🔘 اخلاقِ بدون تقوا هم مثل عبادت بدون خلوص و تقوا موجب دین‌گریزی می‌شود 🔘 برای اصلاح دین‌داریِ مردم، باید بیش از اخلاق و عبادت، از تقوا سخن بگوییم 🔘 بعضی‌ها پشت اخلاق و نماز و قرآن پنهان می‌شدند و به امیرالمؤمنین(ع) ضربه می‌زدند 🔘 معاویه با تحریک عاطفی و اخلاقیِ مردم، آنها را علیه علی(ع) می‌شوراند 🔘 در فتنه‌های آخرالزمان از خوبی‌هایی مثل اخلاق و احکام شرع سوءاستفاده می‌کنند و مقابل حقیقت ناب دین می‌ایستند ____ در برنامه سحرگاهی شبکه سه سیما: نه‌تنها اخلاق این ظرفیت را دارد که در مقابل دین بایستد، بلکه عبادت هم این ظرفیت را دارد. همان‌طور که از اخلاق، ممکن است سوءاستفاده شود، از نماز و قرآن هم ممکن است سوءاستفاده بشود؛ چه‌بسا نمازخوان‌هایی که پشت نمازشان پنهان می‌شدند و در مقابل حقیقت ناب دین می‌ایستادند و بی‌تقوایی می‌کردند. امیرالمؤمنین(ع) که با بُت‌پرست‌ها و با مشرکین و کفار مواجه نبودند، بلکه با مؤمنین و مسلمین اطراف خودشان مواجه بودند که اهل عبادت بودند. پس اگر ما می‌خواهیم رنج‌های امیرالمؤمنین(ع) را ببینیم، باید بدانیم که این مؤمنین و مسلمین، چطور پشت اخلاق و نماز و قرآن، پنهان می‌شدند و به امیرالمؤمنین(ع) ضربه می‌زدند. مشکل آنها این بود که «تقوا» نداشتند، تقوا آن مفهومی است که بر اساس قرآن، مطلقاً عامل عاقبت‌ به خیری است. وقتی قرآن می‌فرماید «اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ المُتَّقین» (مائده، 27) یعنی اگر اخلاق با تقوا همراه باشد، از ما قبول می‌کنند، نماز هم اگر با تقوا همراه باشد از ما قبول می‌کنند و اگر بدون تقوا باشد قبول نیست. شمر ملعون وقتی سر مطهر امام‌حسین(ع) را از قتلگاه آورد، آن را به یک کسی تحویل داد و گفت: «این را بگیر که نماز عصر من دارد قضا می‌شود!» آیا ما نباید این را بگوییم؟ اگر این را بگوییم به نماز بی‌احترامی شده است؟ اینها واقعیت‌هایی است که باید با آن برخورد کنیم. تا وقتی که ما اینها را حل نکنیم، مردم گروه گروه به دین گرایش پیدا نخواهند کرد. خیلی‌ها که دین‌گریز هستند، این سوءاستفاده‌های از مفاهیم اخلاقی و دینی و معنوی را علیه حقیقت ناب دین می‌بینند و از دین بیزار می‌شوند و از دین فاصله می‌گیرند. اگر جلوی این سوءاستفاده‌ها را بگیریم، دو تا اتفاق خوب می‌افتد: یکی اینکه مؤمنین و کسانی که اهل عبادت و اخلاق هستند، راه رشد برای آنها باز می‌شود و رشد می‌کنند، چون به اخلاق و نماز و قرائت قرآن، غرّه نشده و دچار عُجب و غرور نخواهند شد چون این کارهای خوب را برای خودشان، هنر نمی‌دانند و خودشان را در اوج و قله نمی‌دانند. دومین اتفاق خوب این است که دیگران هم از دین زده نمی‌شوند؛ چون می‌بینند کسی که همۀ این خوبی‌ها را دارد، در کنارش «خلوص» هم دارد و زیبایی خلوص را همه درک می‌کنند. اگر طیف گسترده‌ای از مردم، سردار سلیمانی را دوست دارند، این به خاطر خلوص ایشان است که یکی از معانی تقوا هم، خلوص است. سخن گفتن از غربت امیرالمؤمنین(ع) درواقع سخن گفتن از سوءاستفاده‌هایی است که از اخلاق و عبادت شد. آنها با اخلاق به جنگ امیرالمؤمنین (ع) می‌آمدند. مثلاً معاویه، پیراهن عثمان را به همراه قطعه‌ای از انگشت همسر عثمان، یک جایی آویزان کرده بود و با نمایش دادن اینها، مردم را علیه امیرالمؤمنین(ع) می‌شوراند. درحالی‌که اصلاً امیرالمؤمنین(ع) از قاتلان عثمان حمایت نمی‌کرد! ولی معاویه با همین تحریک‌های عاطفی و اخلاقی، لشکری علیه امیرالمؤمنین(ع) درست کرد که از آنها حدود هفتادهزار نفر در جنگ صفین کشته شدند. خوارج هم پشت احکام شرعی و عبادی پنهان می‌شدند و به دین ضربه می‌زدند. مثلاً یکی از خوارج یک خوک را کشته بود، آنها گفتند: چرا حیوان زبان‌بسته را کشتی؟ باید از صاحبش رضایت بگیریم! صاحب خوک که یک مسیحی بود به خوارج گفت: شما عبدالله بن خبّاط و زنش را بی‌گناه کشتید و کک‌تان نگزید، حالا برای این خوک می‌خواهید از من رضایت بگیرید! امیرالمؤمنین(ع) آمده است اینها را به ما نشان بدهد که ما از عاقبت خودمان بترسیم. فتنه‌های آخرالزمان هم شامل مواردی است که در آنها، از خوبی‌هایی مثل اخلاق و احکام شرعی و عبادی سوءاستفاده می‌کنند و در مقابل حقیقت ناب دین می‌ایستند. 🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–سحر ششم ماه رمضان۱۴۰۲ 📢صوت(21دقیقه): @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 panahian.ir/post/7634 @Panahian_text
🔸 چرا بعضی‌ها بعد از انجام جنایت‌های بزرگ، رفتارهای اخلاقی از خود نشان می‌دهند؟ 📌اصلاح برداشت‌های ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-۷ 🔘 طبق آیه قرآن، عامل عاقبت‌ به‌خیری تقوا است؛ نه اخلاق و نه حتی ایمان 🔘 روش قرآن فهرست‌کردن فضایل و رذایل به‌شیوۀ علم اخلاق نیست 🔘 از اخلاق می‌شود اشکالاتی گرفت که این اشکالات را از تقوا نمی‌شود گرفت 🔘 یکی از اشکالات اخلاق این است که در تعریف اخلاق و مشرب‌های فلسفۀ اخلاق، اختلاف نظر وجود دارد ____ در برنامه سحرگاهی شبکه سه سیما: اگر اخلاق را بدون تقوا مطرح کنیم اشکالات، سوءبرداشت‌ها و سوءاستفاده‌هایی پیش می‌آید. البته ما اخلاق را به‌طور کامل نفی نمی‌کنیم بلکه اخلاق را در دلِ تقوا می‌بینیم چون تقوا جامع اخلاق و همۀ خوبی‌ها است و با تحقّق تقوا، اخلاق هم محقَّق خواهد شد، لذا می‌گوییم باید بیشتر به تقوا بپردازیم؛ همان‌طور که قرآن به تقوا پرداخته است. اگر تقوا مطابق با ادبیات قرآن و کلام امیرالمؤمنین(ع)-که این‌همه از تقوا سخن گفته‌اند- در جامعه ما شناخته شده باشد، مشکلات ما بسیار کمتر خواهد شد. خدا در قرآن، تقوا را عامل قبولیِ اعمال و عامل ارزش‌یافتن انسان معرفی کرده و می‌فرماید: اهل تقوا عاقبت به خیر هستند (وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ؛ قصص، 83) درحالی‌که برای اخلاق و حتی ایمان هم چنین چیزی بیان نشده است. قرآن نه مانند روانشناسی به تیپ‌های شخصیتی می‌پردازد و نه مانند کتاب‌های اخلاق فضایل و رذایل را فهرست می‌کند. قرآن می‌گوید که شما هر تیپ شخصیتی‌ و هر خُلقی که دارید، تقوا را رعایت کنید، مشکلات شما حل می‌شود. راه‌حلی که قرآن ارائه می‌دهد، در عین حال که مشترک است، دستور‌العمل خاص و متناسب با هر فرد را به او نشان می‌دهد. وقتی می‌گویند: «دروغ نگویید، غیبت نکنید، تهمت نزنید» به‌جای اینکه بگوییم اینها کارهای غیراخلاقی است، باید بگوییم که اینها خلاف تقوا است چون این کارها مانع تقرب انسان به خداست. تقوا یعنی «رعایت دستورهای خدا، با نیت قرب الی ‌الله». یکی از اشکالات اخلاق این است که در تعریف خود اخلاق و مشرب‌های فلسفۀ اخلاق اختلاف نظر وجود دارد؛ اخلاق وظیفه‌گرا، اخلاق غایت‌گرا یا اخلاق فضیلت‌گرا!؟ اینها با همدیگر فرق می‌کند. ملاک ارزش اخلاقی در هر کدام از این مشرب‌ها با دیگری متفاوت است و این اختلاف باعث منازعه و سوءاستفاده خواهد شد. مثلاً شما می‌گویید: «فلان رفتار هرزگی است» امّا دیگری می‌گوید: «نظر من دربارۀ هرزگی با شما متفاوت است». برخلاف اخلاق، تقوا محل مناقشه نیست چون دین معنای تقوا، معیارهای تقوا و رفتارهایی را که بر اساس تقوا باید صورت بگیرد روشن کرده است. اشکال دیگر اخلاق مربوط می‌شود به صفات خوب و بدی که انسان به‌صورت ژنتیکی دارد؛ مثلاً اگر یک کسی به‌طور ژنتیک یک صفت بد اخلاقی داشته باشد آیا می‌توانیم بگوییم او انسان بدی است؟ درحالی‌که ممکن است به‌خاطر خدا در حال مبارزه با آن صفت بد باشد. از طرف دیگر، برخی افراد به‌صورت ژنتیک و ارثی دارای یک فضیلت اخلاقی هستند که هیچ تلاشی برای به‌دست آوردن آن نکرده‌اند. بسیار محتمل است که چنین کسانی به‌خاطر صفت خوب‌شان گول بخورند و دچار غرور شوند. این افراد باید این فضیلت را سرمایۀ مجاهده با هوای نفس و تقرب به خدا قرار دهند نه اینکه به‌واسطۀ داشتن آن تصور کنند آدمِ اخلاقی و خوبی هستند. عصر عاشورا وقتی به خیمه‌ها حمله کرده بودند و داشتند گوشواره‌ها را غارت می‌کردند، عمر سعد وسط خیمه‌های نیم‌سوخته ایستاده بود، هم توصیه‌های اخلاقی می‌کرد که خیمه را غارت نکنید، کودکان را نزنید، هم گریه می‌کرد! این کار اخلاقی را چگونه تحلیل کنیم؟ او هم بالاخره عاطفه دارد و می‌بیند یک کودکی کتک خورده و متأثر می‌شود، توصیه هم می‌کند که این کار را نکنید. بعضی‌ها وقتی جنایت‌های بزرگی انجام می‌دهند، برای آرام کردن وجدان خودشان، رفتارهای اخلاقی خیلی خوبی از خودشان نشان می‌دهند، حالا خداوند با اینها چه‌کار بکند؟ آیا اینها را به جهنم ببرد یا بهشت؟ اینها مشکلاتی است که در اخلاق به وجود می‌آید. ولی در تقوا، مرزها و ملاک‌ها کاملاً مشخص می‌شود و شیوۀ ارزیابی هم کاملاً معلوم است. 🚩 برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–سحر هفتم ماه رمضان۱۴۰۲ 📢صوت(۲۰دقیقه): @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 panahian.ir/post/7642 @Panahian_text