‏حاج اسماعیل دولابی: "هنگامی که به یاد #امام_حسین علیه‌السلام می‌افتید، تردیدی نداشته باشید که آن حضرت هم به یاد شما است"

ای‌مالک‌ِشش‌گوشه‌ٔآفــاق‌حسیــن ای‌کشته‌‌ٔ اشک‌های‌مشتاق‌ حسین #امام_حسین ♥️ #اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع

بگو جان، بگو حسین:)) #امام_حسین

امشب اولین شبِ جمعه ماهِ رمضان و آخرین شبِ جمعه سال هست، از همه مهم‌تر شب زیارتی امام حسین ‌؏ هم هست.. التماس دعا دارم و یاد آور بشم هر چی داریم از امام حسین داریم.. به قولِ معروف: "با همین یاحسین گفتن توبه کرد حضرت آدم" #امام_حسین #شب_جمعه

ڪربلا‌قسمت‌نیست،دعوت‌است! خدایا ! من‌معنے‌قسمت‌و‌دعوت‌را‌نمےدانم اما‌تو‌معنےِطاقت‌را‌مےدانی‌مگر‌نہ؟! دل‌ِمن‌دیگر، طاقتی‌برا؎ِجاماندن‌ ازڪربلا؎ِارباب‌ندارد🥺💔 ‹لبیک یا حسین❤️:)🌱 #امام_حسین

لیلا نبضِ دلِ مجنونه لیلا بودن مگه آسونه دلِ دیوونه دلِ دیوونه 🫀💔 ‌▷ ●━━━━━━─── ㅤㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤ↻ #کربلا #امام_حسین #امام‌_زمان ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ @Haminn_128 حـــ‌ߊ‌ܩیـــܔ

🌷باشهدا گم نمی شویم 🌷 ‏زمان جنگ اسرای ایرانی میخواستن قرآن حفظ کنن ولی چون قرآن نداشتن آیات رو روی پاکت سیگار مینوشتن و دست به دست از یه اردوگاه به اردوگاه دیگه میچرخید، به توصیه حاج آقا ابو ترابی هرآسایشگاه دونفر به بقیه آموزش قرآن میدادن واینجوری صدها نفر قرآن رو حفظ کردن. این ‏روش رو الگو گرفتن از زمان امام سجاد (ع) که ۳۵ سال غلام میخریدن و یک سال بهشون آموزش دینی و تربیتی میدادن و بعد آزادشون میکردن، حدود هزار نفر ازین غلامان بعدها یا خودشون یا فرزندانشون از شاگردان مکتب امام باقر و امام صادق شدن، مثل زراره. #امام_حسین #محرم

نمازم‌فاقدِمُهرِقبولی‌ست اگرمُهرم‌شودجزتربت‌ِتو♥️ #اربعین #امام_حسین ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

🥲❤️‍🩹 #امام_حسین #محرم

آخرین‌پناهم‌تویی🥺❤️؛ #علیرضا_طاهری🖤✨ #امام_حسین❤️‍🩹 #کربلا🫀 #محرم🏴 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

مَـن‌فَقَـط‌یِڪ‌آرِزودارَم‌ڪِہ‌آن‌هَـم‌اَربَعیـن . . سَجدِه‌ےِشُڪرےڪُنَم،پاےِسُٺون‌ِآخَرین💔 اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یااَباعَبْدِاللّهِ‌الْحُسَیْن(ع)✋️ #صفر #اربعین #امام_حسین(علیه السلام)

✍ سید الشهدا علیه‌ السلام وداع آخر تو داشت طرح غم می‌ریخت دلم به پشت سر تو به هر قدم می‌ریخت گـرفـتـه پـای تـو را دسـت الـتـمـاس دل نماندن از تو و اشکی که دم به دم می‌ریخت بـنـای خـلـقـت زینب، بنا نشد بی من...! که رفتن تو چو آوار بر سرم می‌ریخت گـلوی خشک تو را تا که بوسه ای بزنم به اسم مـادرمـان از لبـم قـسم می‌ریخت هـزار چـشـم پُـر از دیـدن لـبـاس تـوأنـد ز بسکه داشت ز آستین تو کرم می‌ریخت رمـق نـمـانـده مـسافـر به چشم پُر کـارم ببخش پشت سرت گر که آب کم می‌ریخت حسین رفـت و کمی بعـد پـیـر شد زینب شروع غارت و غم حرمت حرم را می‌ریخت #امام_حسین (علیه السلام)