eitaa logo
آستان مقدس پنج امامزاده جمکران
250 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
270 ویدیو
25 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
وصیت نکن، اگر داری خودت انجام بده حاج اقای نقل می کند: ♻️روزی به مسجدی رفتیم که امام مسجد دوست پدرم بود. ♻️ گفت داستان بنا شدن این در این شهر قصه عجیبی دارد ، برایتان تعریف کنم : ♻️روزی شخص یک من میخرد و به خدمتکار خود می گوید: ♻️ انگور را به خانه ببر و به بده و به سر کسب و کاری که داشته می رود. ♻️بعدازظهر که از به خانه برمی گردد ✨به اهل و عیالش می گوید: لطفا را تا دور هم با بچه ها انگور بخوریم، ✨همسرش باخنده می گوید: من و بچه ها ها را ،خیلی هم خوش مزه و شیرین بود... ✨مرد با تعجب می گوید: تمامش را خوردید... ✨زن لبخند دیگری می زند و می گوید: بله را... ✨مرد شده می گوید: یک من(سه کیلو) خریدم یه حبه ی اون رو هم برای من نگذاشته اید!!! الان هم داری میخندی!!!!جالب است!!! 👈خیلی ناراحت می شود و بعد از اندکی که به فکر فرو می رود... ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج می شود... همسرش که از رفتار خودش شده بود او را صدا میزند... ولی هیچ جوابی نمی شنود. ✨مرد ناراحت ولی متفکر می رود سراغ کسیکه املاک خوبی در آن شهر داشته... ✨به او می گوید: یک قطعه می خواهم در یک جای این شهر که مردمش به نیاز داشته باشند وآن را نقدا خریداری می کند، سپس نزد ساختمانی شهر رفته ، و از او جهت ساخت و ساز دعوت بکار میکند... ✨و می گوید: بی زحمت همراه من بیایید... او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برده و به می گوید: ✨ می خواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین هم جلو چشمانم ساخت و ساز را کنید.... ✨ هم وقتی مرد را می بیند... تمام وسایل و کارگران را آورده و کرد به کار کردن و و مسجد می کند...، ✨مرد وقتی از شروع کار می شود به خانه اش برمی گردد... ✨همسرش به او می گوید: رفتی مرد...چرا بی جواب چرا ؟؟؟؟ ✨مرد در همسرش می گوید: هیچ رفته بودم یک _انگور از یک من که در این دارم برای خودم کنار بگذارم....و اگر همین الان هم بمیرم دیگر راحت است، که حداقل یک حبه انگور دارم. ✨همسرش می گوید: چطور...مگه چه شده...؟ اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق با شما بوده ما کم لطفی کردیم معذرت می خواهم.... ✨در جواب زن، مرد با ناراحتی می گوید: شما با یک از یک من انگور هم بیاد من نبودید و فراموشم کردید. البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست... جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده هستم، چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید؟؟؟ ✨وبعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف می کند.... ♻️ تعریف می کرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر الان است که این بنا شده است. 400 سال است این مسجد برای آن مرد می باشد ،چون از یک انگور و گرفت... 👈ای قبل از برای خود خیر انجام بده و به کسی منشین که بعد از کار برایت انجام دهد. 👈محبوب ترین تو را می کنند حتی اگر باشند... 👈از الان به باشیم. 🌿🌺🌿🌺🌿 ✅آستان مقدس پنج امامزاده https://eitaa.com/panj_Imamzadeh