eitaa logo
پنج دری
214 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
727 ویدیو
13 فایل
کانال رسمی کریم ضیایی دری به گلستان دین، دری به بوستان مسجد، دری به باغستان مدرسه، دری به آرامستان شهر و دری به خانه امن زندگیم https://zil.ink/panjdari ارتباط با ادمین: @karim_ziaee
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سفره فرهنگى ريحانه
🔸بی‌تعصب و مبالغه ▫️اگر انقلاب نشده بود، هیچ اتفاق بزرگ دیگری هم رخ نداده بود؛ شاید فقط تهران و چند شهر بزرگ دیگر کمی بزک‌کرده‌تر بود، قدری اروپایی‌تر و خیلی بی‌پرواتر. این همه تهدید و تحریم نبود و این همه فاصله بین دلار و ریال؛ آمار توریست ما کمی‌ بالاتر بود؛ همان‌طور که شمار مسافران ما به ینگه دنیا و جزایر قناری و دکه‌های‌شانزه لیزه؛ در خیابان‌های ما به‌جای پیکان و پراید و سمند تولید داخل، مصنوعات خارجی می‌چرخید. ما به‌جای خار چشم، خوش‌خدمت‌ترین ژاندارم خاورمیانه بودیم با کلی مدال و درجه روی شانه‌هایمان. تنوع شکمی زیاد بود، آزادی‌های دامنی زیادتر. ما حرف‌های انگلیسی‌ها را بهتر می‌فهمیدیم و بهتر به لهجه آمریکایی حرف می‌زدیم و آن وقت اسم خیلی از جاها، آدم‌ها و خیلی از کارهای ما فرق می‌کرد... ▫️بی‌تعصب و مبالغه، ما در همین حوالی چرخ می‌زدیم؛ از روی چرک‌نویس‌های غربی تقلب می‌کردیم و سُر می‌خوردیم توی آن شیبی که نشانمان داده‌ بودند که تهش می‌رسید به فلسفه ولنگارانه کیف بیشتر! حالا این نقشه چه‌قدر به دنیا و آدم‌های ما می‌خورد، کجای هدف‌های ما قرار داشت، کاری نداشتیم. ما چاکران حلقه‌به‌گوش بودیم و اگر بیشتر و بهتر هم می‌دویدیم، باز منفعتش برای ارباب می‌ماند؛ شاهدش، قصه نفتمان بود که می‌دادیمش به آن‌ها، به‌جایش اسلحه می‌گرفتیم و با آن سلاح‌ها به ضمیمه جان جوان‌هایمان امنیت انرژی غرب را تأمین می‌کردیم. طبق اصل انکارناپذیرِ قاعده قدرت، ارباب، رسم نوکرداری را بهتر از خود نوکر می‌داند و این که نگذارد او آن قدر دانا، هوشیار و فربه شود که از منش «بله‌‌قربان گفتن» سر باز زند. در بهترین حالت‌ها این فلشی که چشم و دل ما دنبال آن بود، ما را به کجا می‌کشاند؟ به ترکیه؛ وارث امپراتوری بزرگ عثمانی که روزی نصف اروپا داشت و حالا...؛ به مصر؛ صاحب چند هزار سال تمدن که سی و چند سال بعد از ما از خواب پریده! به عربستان؛... پاسخ هر چه خوش‌بینانه‌تر باشد، باز چیزی نیست که حالا حسرت آن را بخوریم. ▫️اما پاسخ این سوال که اگر انقلاب نمی‌شد، چه چیزهای نبودند، چه افسوس‌هایی می‌خوردیم، چه آدم‌هایی نداشتیم و چه ارزش‌هایی را نمی‌شناختیم، به‌نظر به این سادگی‌ها نیست. اصلاً تأمل در این دو سوال که «اگر انقلاب نشده بود» و «اگر انقلاب را نداشتیم» ما را به خیلی چیزها رهنمون می‌کند. ✍️اصغر عرفان 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane
هدایت شده از سفره فرهنگى ريحانه
⚠️سكه‌هايتان را نبرند 🔸این عمر عزیز گران‌قیمت را که حتی با این سکه‌های طلای تمام مرغوب و دلارهای هر روز بالاترنشین نمی‌توانید بخرید، اين دقيقه‌های قيمتی را كه در ماه عزيزي چون رمضان هزاران برابر گران‌بارتر مي‌شود و بالأخره اين فرصت‌های ناب ماه خدا را... پای سریال‌های تلويزيون نريزيد! مي‌دانم که بعد از اين روزهای كش‌دار و روزه‌هاي حماسي، با خوردن افطار سنگين مي‌شويد. می‌دانم كه اين سريال‌های مناسبتي شبانه كه يك وصله معنوی هم خورده، سوژه‌های جذابي دارند که روی رگ خواب ماست. می‌دانم که هر قسمت چیزهایی دارد که تا قسمتی خوب هستند گاهی هم؛ فقط گاهی چند تایی پند و پیام دارند. می‌دانم هر دفعه حس کنجکاوی ما را قلقلک می‌دهند که ساعت ذهنمان را برای قسمت بعد کوک کنیم، و باز می‌دانم که شما هم غیر از این‌ها دلیل‌هایی دارید برای این لم دادن و دل دادن، اما خودتان را گول نزنید! وقتي داستان به قسمت آخر کات می‌خورد، تازه می‌فهمید که چه‌طور این سریال، سرتان را داغ کرده و سكه‌هايتان را برده است؛ وقتی‌که می‌توانستید يك سخنراني خوب بشنويد، در فضاي مسجدي تنفس كنيد، با زمزمه‌هاي دوست‌داشتني افتتاح و ابوحمزه و مجير دمخور شويد و يا با گره‌گشايی از مسلمانی، كاسب آخرت باشيد، فقط یک سریال دیده‌اید؛ سریالی که همان اول، آخرش را می‌خواندید! اين ساعت‌هايي كه براي يك مؤمن، تكرار نشدنی است. اين وقت‌هايي كه روزهاي آخر افسوسش را مي‌خوريد و آرزو می‌كنيد پيمانه عمرتان را تا درك يك رمضان ديگر پر نكنند، پاي اين جعبه‌ای كه بيشتر لهو دارد تا گوهر، تلف نكنيد. اذان مؤذن‌زاده را كه نوشيديد، پیچ تلویزیون را ببندید و بياييد بيرون از خانه، زير آسمان بچرخيد تا چشم‌هايتان سبك بشود، و انگيزه رسيدن به آن فرحت رمضان سركيفتان كند. كمی جلوتر چراغ‌های مسجد چشمك مي‌زنند. ✍️اصغر عرفان 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane