#داستان_عجیب
❌ روزی روزگاری مردی همسر وراجش را به داخل چاهی می اندازد . چند روز بعد ، در حالی که عذاب وجدان آرامش را از او ربوده بوده ، تصمیم می گیرد که به سراغ چاه برود و از حال همسرش خبری بگیرد .
وقتی به چاه می رسد طنابی را به داخل چاه می اندازد ، لحظاتی بعد احساس می کند که طناب سنگین شده ، با شادی از اینکه همسرش هنوز زنده است ، سریع طناب را بالا می کشد . اما در کمال ناباوری می بیند که....😱😱
ادامه عجیب داستان.....
ادامه عجیب داستان.....
ادامه عجیب داستان.....
ادامه عجیب داستان.....