eitaa logo
گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
3.1هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
364 ویدیو
3 فایل
🌟کانال اطلاع رسانی پنج ستاره👇👇 @panjsetare 🌟کانال واریزی ها👇👇👇 @varizpanjsetare 🌟لینک گروه اول گسترده👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3287023647Cf6d6ab52e0 ✅ثبت سفارش؛ @Hadi774
مشاهده در ایتا
دانلود
خلاصه : دختری شر و شیطون ، که با پسر دایی مذهبی اش حسابی لج افتاده ، در یک ظرف سالاد یک قاشق فلفل میریزه و میزاره جلوی پسر دایی اش ، ولی دایی شکموش اون رو بر میداره و میخوره 😂😂😂😂😂 رمان انلاین به قلم زیبای نویسنده محبوب ایتایی ها 😍😍 رمانی سراسر عاشقی و کل کل و لجبازی های توووووووپ🙊🙈 https://eitaa.com/joinchat/2125529114Cdc33bb954c
رمان آنلاین وجنجالی دو زانو نشستم زمین و زیر لب گفتم : -نه دایی ....اونو نخور . نگاه همه جلب من و التماسم شد. دایی بی توجه به من و التماسم یه قاشق. پر از سالاد رو گذاشت دهنش و من بلند گفتم : _واای . و بعد برای اینکه چهره ی سرخ شده دایی رونبینم دستمو جلوی چشمام گرفتم . فاصله ی بین عکس العمل من و عکس العمل دایی فقط چند ثانیه بود.صدای فریاد دایی همه رو متعجب کرد : _سوختم ...وای سوختم ... طاهره آب بیار . زن دایی دوید و ماست و آب و خیار و همه رو با هم کنار دست دایی گذاشت ولی اون یه قاشق آتش فلفلی که من زدم به سالاد ، حالا حالاها قصد خاموش شدن نداشت .حالا من مونده بودم و صدای خنده ی حسام که انگار داشت ، فیلم طنز می دید و از خنده غش کرده بود . با اخم و تخم های مادر و پدر حسام هم میون خنده هاش گفت : _ من بارها به بابا گفتم که از خیر هوس های شکمی بگذر که بد جوری عذاب داره ...اینم نمونه اش . این وسط دایی تنها کسی بود که با صورتی سرخ شده داشت به من نگاه میکرد https://eitaa.com/joinchat/2125529114Cdc33bb954c
رمان آنلاین وجنجالی دو زانو نشستم زمین و زیر لب گفتم : -نه دایی ....اونو نخور . نگاه همه جلب من و التماسم شد. دایی بی توجه به من و التماسم یه قاشق پر از سالاد رو گذاشت دهنش و من بلند گفتم :وااای و بعد برای اینکه چهره ی سرخ شده دایی رونبینم دستمو جلوی چشمام گرفتم . فاصله ی بین عکس العمل من و عکس العمل دایی فقط چند ثانیه بود.صدای فریاد دایی همه رو متعجب کرد : _سوختم ...وای سوختم ... طاهره آب بیار . زن دایی دوید و ماست و آب و خیار و همه رو با هم کنار دست دایی گذاشت ولی اون یه قاشق آتش فلفلی که من زدم به سالاد ، حالا حالاها قصد خاموش شدن نداشت .حالا من مونده بودم و صدای خنده ی حسام که انگار داشت ، فیلم طنز می دید و از خنده غش کرده بود . با اخم و تخم های مادر و پدر ،حسام هم میون خنده هاش چپ چپ نگام میکردکه یعنی دارم برات😢 https://eitaa.com/joinchat/2125529114Cdc33bb954c
خلاصه : دختری شر و شیطون ، که با پسر دایی مذهبی اش حسابی لج افتاده ، در یک ظرف سالاد یک قاشق فلفل میریزه و میزاره جلوی پسر دایی اش ، ولی دایی شکموش اون رو بر میداره و میخوره 😂😂😂😂😂 رمان انلاین به قلم زیبای نویسنده محبوب ایتایی ها 😍😍 رمانی سراسر عاشقی و کل کل و لجبازی های توووووووپ🙊🙈 https://eitaa.com/joinchat/2125529114Cdc33bb954c
شعری که رهبری عزیز رو حسابی خندوند😂😂😂 خنده آقا بند نمیاد😅😅😅😅😅 حتما ببینید👇👇👇😍😍😍 http://eitaa.com/joinchat/2839543841C2c03888c1f
کاردرمنزل با گوشی با حقوق ماهیانه ۳/۰۰۰/۰۰۰ تومان جزئیات در کانال زیر موجود است 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1209204789Ce03d4ce525 سنجاق شده حتما ببینید شاید لازمتون شد👆
👅جوکای ‌ میخای؟😂👊 👻 پس بکوب رو لینک پایین🤣👇 👇👇👇👇👇👇 👉 👩🏻 👨 👈 👉 👚 😂 👕 👈 👉 👖 👖 👈 👆👆👆👆👆👆 😈👻بچه نیاد در میاره 👅🤣
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 🌟 🌟گسترده 🌟 🌟گروه چهارم 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/546242606Cf549fc6d24 پست آخر 8000😍 نامحدود
😂😂😂 منو‌اقامون یه روزخونه مادرشوهرم تنها بودیم 🤪 من بدو رفتم بالای اُپنشون نشستم و به اقامون گفتم پشت کن تا من سوار گردنت بشم 😜 اونم پشتشو کرد منم سوار شدم 😌😍 چشتون روز بد نبینه یهو در باز شد و..... بیا ادامه شو اینجا بخون و کلی سوتی منفجر کننده دیگه🙈😂👇 😬 🤪 😆 https://eitaa.com/joinchat/1687683116C40593e628c 😜☝️
😍💜🌈 🧚‍♂ 🧚‍♀ 🧚‍♀ خاص_پسند و شیک پسند ها😍👇 😐🖐 اینجا کلی آموزش خوب براتون داریم http://eitaa.com/joinchat/3671916546C44eee3628b http://eitaa.com/joinchat/3671916546C44eee3628b و کسب در 🏘️🛠️😋
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 🌟 🌟گسترده 🌟 🌟 🌟 🌟3 تاتبلیغ داریم🌟 🌟آخرین تبلیغ پست آزاد 🌟عمومی 🌟نامحدود 🌟گروه دوم👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3887071265Cdb40a0a874 🌟 تبلیغ پست آزاد 🌟بانوان 🌟محدود 100k 🌟 سوم👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/245956642Caf3edf4762 🌟 تبلیغ پست آزاد 🌟عمومی 🌟محدود 50k 🌟(گروه پنجم)👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1271201849C8a8c30edf2