eitaa logo
پاراگراف || امیرحسن‌اوصالی
2.1هزار دنبال‌کننده
261 عکس
9 ویدیو
3 فایل
📃 روزنامه‌نگار _ حافظ‌پژوه و منتقدِ سینما نوشته‌هایی از سر دغدغه و پاراگراف‌های جذاب ❌️بدون ذکر منبع کپی نکنید. راضی نیستم. ✏️[اینجا قراره "نوشتن" و "نقد فیلم" یاد بگیری.]🎬 #آموزش_نویسندگی #آموزش_نقد_فیلم نقد و پیشنهاد : @a_h_osali
مشاهده در ایتا
دانلود
بنظر شما چرا ایران مستقیما به‌مسئله‌ی فلسطین ورود نمی‌کند؟ منتظر یادداشت جدید باشید ... .
بخوانید.... 👇
هوالمتبن [چرا ایران به‌طور مستقیم وارد نمی‌شود؟] شکی نیست که "ما" همیشه حامی و طرفدار "مظلوم" بوده‌ایم و از دفاعِ آشکار نیز هیچ ترس و واهمه‌ای نداشته‌ایم. اما درحال حاضر مسئله اندکی متفاوت است. آنچه در میدان مشاهده‌ می‌شود، آبروی ازدست رفته‌ی رژیمِ غاصب به‌دستِ جوانانِ غیورِ جبهه‌یِ مقاومت است که چونان آب‌ِجوی دیگر بازگشتی نخواهد داشت. و این غده‌ی سرطانی خود را به‌آب و آتش می‌زند تا با سناریویِ "جنگ" در خاکِ غ‌زّه و تحریکِ ایران برای ورودِ مستقیم، جبهه‌ی مقاومت را نابود کرده و به‌ادعای قبلی خود بازگردد. در این مرحله، استراتژی ما "صبر" است؛ البته نه صبر بزدلانه، بلکه صبری در موضع "پیروزی‌". یقینا آنچه می‌بینیم یک پیروزی تمام‌عیار است و از این حیث است که در بیانات رهبری به مسئله‌ی "استقلال جوانان مقاومت" و "آبروی بازنگشتنی اسقاطیل" ببشتر تاکید می‌شود.و به‌قول معروف [تورا دوتا جوون از کار انداخته و نیازی به لاتی ما نیست!!] باید توجه داشت که درحال حاضر میدان نبرد ما با اسقاطیل و آمریکا در مدار "اقتصاد" می‌چرخد و با این اقتصادِ آسیب‌پذیر یقینا نمی‌توان وارد کارزار جنگی شد که دشمن نیز در آرزوی آن است. و با مداقّه در منطقه می‌بینیم که هنوز ساعت و زمانِ نابودی این غده‌ی سرطانی نرسیده است و باید مراقب باشیم خشم‌مان نسبت به دشمن، به طعنه و کنایه نسبت به‌دوست و خودی تبدیل نشود. و آنهایی که دم از موشکِ انبار می‌زنند همان‌هایی خواهند بود که با بالا‌رفتن قیمت دلار در جنگ مستقیم، ناله‌ی چه‌کنم چه‌کنم سرخواهند داد. جنگ بچه‌بازی نبست و موشک‌های ما هم کاغذی نیستند که آلت بازی بچه‌ها در تحلیل‌های آبکی بشوند. و نکته‌ی دیگر این است که "ما" سالی پر التهاب را گذراندیم و بعد از جریان ز.ز.آ که هزینه‌هایی را هم برای ما دربرداشت، و با مدیریت اذهان عمومی توسط رسانه‌های معاند، جریان میدان داخلی نیز بر وفق مراد ما نخواهد بود. وقتی دشمن وارد جنگ نیابتی می‌شود، مانیز باید این‌گونه وارد میدان بشویم. و "رندِ بغداد" به خوبی توانسته بود با جبهه‌سازی مقاومت در عراق و سوریه و... این مسئله را پوشش بدهد و جبهه‌ی بعدی نیز باید در "اردن" شکل می‌گرفت که عمر بابرکتش مجال نداد. باید توجه کرد که تا مسئله‌ی "اردن" حل نشود، مسئله ی ف.ل.س.ط.ی.ن حل نخواهد شد. رژیم غاصب با حمله به بیمارستان و کودک‌کشی سعی در ایجاد یک دوگانگی_دوقطبی جدید است که حزب‌اللهی‌ها را به‌جان هم انداخته و خود از آب‌گل‌آلود ماهی بگیرد. و این‌جاست که "صبر"، "بصیرت" و "درایت" به‌کمک انسان مبارز می‌آید. انتقام سخت، صرفا هوا دادن چند موشک و ویران کردن چند پایگاه نظامی نیست. خوب نگاه کنید، دیگر از آن هیبت متوهم رژیم غاصب چیزی نمانده است و این همان پیروزی بزرگ جبهه‌ی مقاومت است. امیرحسن‌اوصالی 👇👇👇👇 @paragraph_osali
کشتار در سکوت....
ان‌شاءالله مقدمه‌ای بشه برای نابودی اسرائیل و جبهه‌ی باطل.
[بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ ۚ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ]
هوالمتین نه کرامات بی‌حدّت املاء می‌شود و نه مصائب بردل نشسته‌ات را می‌توان انشاء کرد. از تو فقط از رنج می‌توان نوشت، با بغض‌وآه از رنج حماسی می‌باید نوشت. خانمی که مهر وصلتش روی برادر بود، چگونه یسِ هجاهجا شده را در دل‌بیابان بغل می‌کرد؟ چگونه آیه‌های مستی را از رحلِ نیزه گوش می‌داد؟ چگونه بی‌تاب نشد وارث تمام بی‌تابی‌ها؟ کاش لهوف نمی‌نوشت و به‌تصویر می‌کشید که چگونه کوچه‌به‌کوچه کوفه شکست می‌خورد از صلابت خانمی که نژادش اصیل بود. او وارث شیرِحنین بود و مهر حسین. او اسیر نبود، شرمنده بود که قتیلش قلیل بود. مگر نه اینکه ویران کرد کاخ یزید را؟ آری، زینب تبر نداشت ولی هزاران خلیل بود. زینب، هرآنچه گفت و عمل‌کرد تماما حسین بود، پس زینب اگر نیود که زمین آبرو نداشت. کربلا، اقتدارش از زینب بود، کتاب عشقِ‌حسین آموزگارش زینب بود، قسم به‌جان حسین، که حسین داروندارش زینب بود. میان هلهله‌ها قوت قلب ستارگانش زینب بود، حسین هرآنچه‌داشت تماما زینب بود. اصلا زینب همانقدر حسین بود که حسین همانقدر زینب. او آمده بود که عاشق حسین بشود، چشم‌هارا باز کرد که لایق حسین بشود، او ابتدا حسین را دید و در انتها حسین، یعنی ما رایت الا حسین. عالمی داشت در نماز نشسته‌اش با خدای حسین، او خدارا نیز با عشق حسین می‌شناخت. در حسین خدا می‌دید و در خدا حسین. اصلا حسین برای زینب آیینه‌ی تمام‌نمای خدا روی زمین بود و بس. پس چه حق گفت: ما رایت الا حسین! زینب زنی عالی‌مقام بود، زینب، مرد بود اگر، یقینا امام بود. مزار عاشقان درش وادی‌السلام بود. او واژه‌ی صبر را حقیر کرد از ازل، او وازه‌ی استقامت را حقیر کرد تا ابد. پس به‌جای صبر می‌نویسم زینب، به‌جای استقامت زینب. به‌جای عشق زینب، جای ایثار زینب. دختر و مادر و خواهری فداکار زینب. موبه‌مو به مستحبات و واجبات عامل زینب، دخت خصم‌افکن و حلال مسائل زینب. زینب، وارث تمامی غم‌های عالم‌ست، زینب، وارث غیرت عطشانِ علقمه‌ست. زینب، چکیده‌ی توحید حیدر و زینب، آیینه‌ی تمام‌نمای فاطمه‌ست. 🔻 ولادت حضرت زینب"س" و روز پرستار مبارک 🔻 امیرحسن‌اوصالی @paragraph_osali
امشب ساعت ۲۲ این یادداشت را بخوانید.... .
هواامتین خلقتش تودهنی‌‌ای بود بر جامعه‌ی مردسالارِ قدیم که فرشته‌ها را به‌آغوش خاک می‌دادند، و وجودش سیلیِ محکمی‌ست بر صورت فمنیست‌های جدید که "سلیقه" را جایگزین "وظیفه" کرده‌اند. جماعتِ‌اول غرق در دریای تفریط بودند و جماعت‌دوم درحال دست‌وپا زدن در کویر افراط! نه آن می‌دانست هستی زن‌ را، و نه این می‌داند چیستی‌اش را. او فاطمه است. او منت خداست بر سر بشریت. اورا با هر اسمی بخوانیدش بازهم مادر است. حنّانه، انسیّه، زهرا هم فرقی نمی‌کند. او در کنار تمامی منصب‌ها مادری را برگزید؛ اما مادری شجاع و درمیدان، نه منفعل و عزلت‌نشین. او ثابت کرد که یک "زن" چگونه می‌تواند با مبارزه در صفحه‌ی تاریخ ماندگار بشود؛ و اثبات نمود که "مادرانگی" نه‌تنها یک مانع نیست بلکه یک محرک برای تربیت جامعه است. او برگردن همه‌ی ما حق مادری دارد، نه فقط ما، بلکه تمامی انبیاء نیز از برکت دستاس او نان می‌خورند‌! و چه شوری درسر داشت علی، در شب ازدواج. خودت فاتح خیبر باشی و همسرت تفسیر کوثر! پس زهرا همانقدر غرق در علی بود که علی غرق در فاطمه، پس همین است در نجف چیزی نمی‌بینید الا فاطمه! اصلا تمامی خلقت را که خوب بنگری، چیزی نمی‌بینی جز جلوه‌ی‌ِتسبیح فاطمه. روی تاجِ‌عرش را که بنگری طبق نص لولا نوشته‌ست فاطمه، سردرِ قلب شیعه‌ها را بنگری نوشته‌ست فاطمه، حقیقت شب‌قدر فاطمه، ظاهرا ام‌الائمه فاطمه، باطنا امّ‌‌ابیها فاطمه، هرچه‌هست فاطمه، هرچه‌نیست فاطمه، حتی خداهم عاشق فاطمه‌ست! نشنیده‌اید مگر چگونه باشوق انتطارِ نیایش فاطمه را می‌کشید خدا؟ وقتی فاطمه همسایه‌ها‌ی نانجیب را مهمان سفره‌ی‌قنوت خود می‌کرد و برای خود "عجل وفاتی" می‌خواست، این خدا بود که با هزارجلوه تماشاگر مهر فاطمه بود، و این فاطمه بود که بذرِ عشق در سجاده می‌کاشت و آسمان برای خود نور درو می‌کرد‌. چه فخری می‌کرد خدا بر افلاکیان در خلقت فاطمه، او همانقدر عاشق فاطمه بود که فاطمه عاشق خدا. او مصطفی را نیز با نام فاطمه به عالمیان می‌شناساند! و چه‌زیباست کنیز فاطمه شدن، فضه شدن، اسماء شدن. مقداد شدن، ابوذر شدن، سلمان شدن‌. چه‌زیباست منّای این خانه شوی و هم‌صحبت فاطمه، و چه‌بهتر از این که فاطمه دلتنگت بشود؟! و چه‌خوب است کوله‌بار گناهت را سمت این خانه بیاوری و چه‌خوب است تو گنه‌کار باشی و شفیع فاطمه. درد باشی و درمان فاطمه. مور باشی و سلیمان فاطمه. قطره باشی و دریا فاطمه. فرزند باشی و مادر فاطمه. خاک باشی و کیمیا فاطمه. آتش باشی و ابراهیم فاطمه. بُت باشی و تبرها فاطمه، و آنچنان منیّتت را بشکند که چیزی نباشی الا فاطمه. اصلا تو هیچی نباشی و همه باشند فاطمه. اصلا همه‌چیز فاطمه. همه‌کس فاطمه. ما هیچ و همه فاطمه. امیرحسن‌اوصالی @paragraph_osali
✅️ فردا ان‌شاءالله در دانشگاه زنجان خدمت دوستان هستیم. ⏰ زمان: سه شنبه ۷ آذرماه - ساعت ۱۷ 📍مکان: سالن کاوه - دانشکده مهندسی معدن برای ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر با شناسه زیر در ایتا یا تلگرام در ارتباط باشید: @Resaneh_znu @paragraph_osali
🔻یکی از نکاتی که باید به‌آن‌ پرداخته بشود اندیشه‌ی قرآنی حافظ است که چطور با ظهورگیری از آیات قرآن توانسته یک نظم پریشان خلق بکند. 🔻هفته‌ای یک ساعت خودتان را مهمان حکمت‌سرایی حافظ بکنید. حافظ، حافظه‌ی ماست و رفاقت با حافظ رفاقت با حکمت است در قالب غزل! برای شرکت در کلاس پیام بدهید. @a_h_osali @paragraph_osali