🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#شهید_رسول_خلیلی
شهادت وی همزمان شد با ضریح گذاری جدید برای حرم امام حسین(ع)
و زمانی که این ضریح نصب شد، سنگ کاری داخل حرم امام حسین(ع) تغییر کرد و آن سنگ های مرمر سبز به سنگ های مرمر سفید رنگ تغییر کرد
که از آن سنگ حرم، سنگ مزار شهید نیز به صورت شش ضلعی مشابه حرم امام حسین(ع) برش خورد و با آب طلا نیز نوشته شد
و همزمان با آغاز سال نو، رونمایی شد.
در آن مراسم خبرنگاری از من پرسید: سال 92 برای شما چگونه بود؟
گفتم بهترین سال بود،
گفت چطور؟ شما جوان از دست دادید؟
گفتم: خیر من تازه جوانم را بدست آوردم
اگر جوانم در این اوضاع سخت، به راه های دیگری می رفت، از دست داده بودم اما امروز برای ماست و ان شاء الله در آخرت دست ما را خواهد گرفت.
@parastohae_ashegh313
🌱همزاد كویرم تب باران دارم
🌱در سینه دلی شكسته پنهان دارم
🌿در دفتر خاطرات من بنویسید
🌿من هر چه كه دارم از شهیدان دارم
سلام و عرض ادب و احترام و تبریک عید قربان خدمت فرزند گرامی شهید سید احمد موسوی و همه ی کاربران کانال شهدای گمنام
#شهید_سیداحمدموسوی
✨
لطفا ضمن معرفی خودتون ، شهید معزز را نیز بطور کامل معرفی بفرمایید
سلام و وقت بخیر
این عید بزرگ را به شما دوستان تبریک و تهنیت عرض میکنم
عطیه السادات موسوی فرزند شهید سید احمد موسوی هستم
پدر من در شهر اصفهان در یه خانواده مذهبی در سال ۱۳۳۰/۴/۲۵به دنیا آمد و در تاریخ ۱۳۶۷/۱۱/۲۵ به شهادت رسیدند
✨
ممنون میشم بفرمایید از شهید بزرگوار چند فرزند به یادگار مونده ؟
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
✨ ممنون میشم بفرمایید از شهید بزرگوار چند فرزند به یادگار مونده ؟
دو فرزند یک دختر و یک پسر
خودم و برادرم که بزرگتر از من هستم
سید حمید موسوی
✨
چند نمونه از ویژگی های بارز اخلاقی شهید برامون بگید ؟
کدام عمل و رفتار از پدر بزرگوارتان ایشان را به جایگاه و مقام شهادت رساند ؟
به گفته مادر و برادرم
پدرم خیلی مهربان بودند
با خانواده
همیشه احترام پدر و مادر و همسرشون را داشتند
نمیزاشتند مادرم احساس ناراحتی و خستگی کنه
همیشه به برادرم میگفت باید احترام بزرگتر از خود را داشته باشی
نماز اول وقت را فراموش نمی کرد
همیشه زیارت عاشورا و دعای توسل را میخواندند نماز شب پدرم ترک نمیشد و به برادر و مادرم میگفت موقعی که به مشکلی بر خورد میکنید از نماز و صبر و زیارت عاشورا کمک بخواهید
خدا را فراموش نکنید و نماز اول وقت را به جا بیاورید
به حجاب بیشتر تاکید داشت و میگفت باید حجاب خود را رعایت کنید و هیچ گاه این چادر که هدیه مادرمان حضرت زهرا (ع)است را بر زمین نگذارید
دخترم را فاطمه گونه و پسرم را علی اکبر وار تربیت کنید
تربیت بچه ها خیلی تاکید داشت
ایمان و نماز اول وقت ایشان را به مقام و جایگاه شهادت رساند
خوشا به حال ڪسانی ڪه شــناختند وجود خویشـتن را در این دنیا
وعمل میڪنند به وظایف خود به امید تزڪیه نفس و ترفیع درجــه و لــذت عــبادت و خــشوع قلــب.
🌷 شهیـــد احـمد علـی نیری
✨
انگیزه و هدف ایشون برای رفتن به جبهه چی بود ، چه ارزش هایی را ملاک خودشون قرار داده بودند ؟
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
✨ انگیزه و هدف ایشون برای رفتن به جبهه چی بود ، چه ارزش هایی را ملاک خودشون قرار داده بودند ؟
انگیزه و هدف شهیدان و رزمندگان این بود که انگیزه های به طور مادی را در راستای انگیزه های الهی قرار دادند
انگیزه های همچون شهادت در راه خدا
عمل به وظیفه الهی ،اطاعت از فرمان ولی فقیه ،حفظ نظام اسلامی
ندای هل من ناصر ینصرنی
لبیک گفته باشند و امام عزیز و اسلام را یاری کنند
شهدا هدف خود را مشخص کرده بودند تا به معشوق خود یعنی الله برسند
شهدا برای خدا از مادیات گذشتند و به معنویات فکر کردند
از مال از اموال ،،پدر ،مادر ،خواهر ،برادر،همسر و فرزندان چشم پوشیدند فقط برای هدفشان یعنی (الله)
✨
زمان شهادت پدر چند سالتون بود و آیا از ایشون خاطره ای دارید برامون تعریف کنید ؟
موقع شهادت پدر ۲ سالم بود هیچ خاطره ای از ایشون ندارم
✨
از خودتون برامون بگید
زندگی بعد شهادت پدر چطوری براتون رقم خورد ؟
ضمن اینکه فقط دو سال داشتین پدر به شهادت رسیدند
دلتنگی زیاد برای پدر
که چه شبها و روزهای بدون پدر گذراندیم
زندگی بعد شهادت پدر زندگی سختی بود
از خودم چی بگم
از دلتنگی هام
از ندیدن محبت پدر
از وقتی که کمی بزرگتر شدم و کمبود پدر را احساس کردم بگم
زندگی سختی بود
وقتی که میخواستم برم کلاس اول امضای پدر میخواستند و بچه ها دست تو دست پدر و من احساس کمبود پدر میکردم
روزهای سختی داشتیم من و برادرم ولی مادرم نگذاشتند کمبود پدر داشته باشیم
شبها که با قاب عکس پدر بغل میکردم و احساس میکردم در آغوش پدرم هستم
مادرم به جای لالایی قصه حضرت رقیه را واسه من میگفت
توهین ها و زخم زبانهای که شنیدیم بیشتر اتشیمان میزد
ولی زندگی بدون پدر خیلی سخته
با این که ۳۰و چند سال میگذره ولی هنوز دلتنگش هستم
ظلمت شب و خواب
هم نمی تواند
دلـتـــ💔ـنـگـی من را
برای تو کم کند
هوای #دلتنگی
هوای خاصی است .
دلتنگی هوایش ابری ست
و
چشم های من به هوای تو بارانی..... 😔
#دلتگی
#دخترانهشهدا
✨
مادرتون براتون از دوران جنگ صحبت کردن که با فرزند دو ساله مانع رفتن ایشون نشدن یا به دنیا امدن فرزند باعث نشد از جبهه فاصله بگیرن؟
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
✨ مادرتون براتون از دوران جنگ صحبت کردن که با فرزند دو ساله مانع رفتن ایشون نشدن یا به دنیا امدن فر
پدر من در سال ۱۳۵۷در سن ۲۸سالگی ازدواج کردند ودو سال بعد سال ۱۳۵۹/۵/۱۱برادرم به دنیا آمد پدرم عضو بسیج منطقشون بود و در سال ۶۰رفت ثبت نام کرد واسه جبهه ولی مادرم مخالفت میکرد و میگفت میخوای مرا با یه بچه تنها بزاری پدرم اصرار داشتند بروند واسه امنیت کشوربالاخره در سال ۶۱ اعزام شدند از طرف بسیج به جبهه ولی به گفته مادرم هر ماهی مرخصی میامدند و نامه می دادند منم در سال ۱۳۶۴/۶/۱۲به دنیا آمدم به گفته مادرم وقتی من به دنیا آمدم پدرم بالا سر مادرم نبودند جبهه بودند ولی بعد که ۱ ماهم شد پدرم آمد مرخصی این سری مرخصیشون دیر شده بود حتی نامه هم نمی داد مادرم دلواپس شده بودند ولی بعدش زودتر مرخصی میامدند در سال ۱۳۶۶دو ماه قبل از شهادتشون آمدند مرخصی و به مادرم گفتند من دیگه دیر به دیر میام مرخصی مواظب بچه ها باش مادرم اصرار داشتند این بار نرو ولی پدرم گفتند باید برم نمیشه نرفت بعد شما در آسایش هستید اگه نریم معلوم نیس چی میشه اون موقع من دو سالم بود فقط یادم پدرم مرا بوسید و رفت گفت مواظب خودتون باشید و رفت رفتن همان رفتن که دیگه بر نگشتند دو ماه گذشت ولی خبری از پدرم نشد نه نامه نه تماس مادرم دلواپس شده بود گفتیم شاید این ماه بیایید ولی خبری نشد بعد اعلام کردند یه عده را اسیر کردند گفتیم شاید پدر من هم اسیر شده باشد ولی بعد چهار ماه خبر دادند که پدر در عملیات والفجر ۸در عملیات فاو به شهادت رسیدند و در سال ۶۷جنازه پدرم بهمون تحویل دادند من اون موقع ۳سالم بود یادم هست مادرم و برادرم چقدر گریه کردند ولی مرا نمیزاشتند گریه کنم می گفتند پدرت رفته پیش خدا ولی خیلی دلتنگشم از دو سالگی روی پدر ندیدم و به کسی هم نگفتم پدر
از زبان دختر شهید احمد موسوی
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
✨
بعد از شهادت پدر تا به الان در زندگی ، سختی ها ، دلتنگی ها حضور پدر حس کردین ؟
بله بعد شهادت خیلی سختی کشیدم روزها و شب های بود که بد جوری دلتنگ پدر میشدم
وقتی که دلتنگ بودم حس میکردم پدر کنارم نشسته و داره باهام صحبت میکنه
من پدرم چند روز پیش تو واقعیت دیدم یه مشکلی واسم به وجود اومده بود بیمارستان بودم قشنگ احساس کردم پدرم پیشم هست و داره دلداریم میده
خیلی آروم شدم بعد که آروم شدم هر کجا را چشم انداختم خبری از پدر نبود
ولی بله شده حس کردم پدرم کنارم هست
ان شاالله در تمام مراحل زندگیتون هر جا که دلتون گرفت خداوند بهتون صبر زینبی عطا کنه...
برای یه دختر که از دو سالگی حضور پدر رو کنار خودش نداشته واقعا سخت و درد آور هست
✨
از نحوه شهادتشون لطفا برامون بگین ؟ و اینکه در چه عملیاتی به درجه رفیع شهادت نایل شدن؟
نحوه شهادت ایشون به گفته مادرم ترکش به بدن از عکسهای که موقع شهادت پدر گرفته اند پدرم بدن سالمی نداشت
پدر من سال ۶۴ در عملیات والفجر ۸ در منطقه فاو به شهادت میرسه و در سال ۱۳۶۷/۱۱/۲۵پیکر پدر که چند تیکه استخوان بود تحویل مادر داده میشود
طبق فرموده خدا شهادت پایان نیست آغاز است
ان شاالله شفاعت شهدا شامل حالمون بشه و اون دنیا شرمندشون نباشیم
روحشون شاد 🌷
✨
اگر وصیت نامه ای از شهید به دستتون رسیده ممنون میشم بفرستین و آدرس مزلر شهید بزرگوار رو هم بفرمایی