#خاکریز_خاطراتــ📖
بارها از حسن شنیده بودم ڪه میگفت:
بالاترین پاداش براے من، #لبخند_رضایتـــ رهبـ❣ــره.
یه بار امام خامنه اے حفظه الله براے بازدید از پروژه اے اومده بودند.
مسئولیت پروژه👨🔬 به عهده حسن بود
آقا با اشاره به حسن فرمودند:
تهرانی مقدم به هر قول و وعده اے که به ما داده، وفا کرده👌
و ندیده ام وعده اے بدهد و به آن عمل نکند...
بعد هم آقا پیشانی حسن رو بوسیدند.
#پدر_موشکی_ایران🚀
#شهیـــد_حسن_تهرانــی_مقدم🥀
@parastohae_ashegh313
.
هیچ کجای تاریخ ، جز در یک برهه
جوانانی مثل جوانان ما سراغ ندارد .
#حضرت_امام_ره
#سالروز_آزادسازی_سوسنگر
@parastohae_ashegh313
#ڪهنه_امّا_تمیـز✨👌
لباس👕 نو تنش نمی کرد
همیشه میشد لااقل یک وصله روی لباسهایش پیدا کرد؛
اما همیشه تمیز و اتوکرده بود👏
پوتین هایش هم همیشه از تمیزی برق می زد✨
یک پارچه سفید هم داشت که می انداخت گردنش.
یک بار پرسیدم: این واسه چیه؟ 🤔
گفت: «نمی خوام یقه لباسم چرک بشه!»
#شهید_مهندس_مهدی_باکری
✍یادگاران/ ص40
@parastohae_ashegh313
آرامش آسمـــان شب
سهم قلبتــان باشد❣
و نور ستاره ها✨
روشنی بی خاموش تمام
لحظـہ هایتان
#شبتون_به_آرامی_نگاه_پر_مهـر_
#حضرت_علی_اصغر🍃✨
@parastohae_ashegh313
صبــح میشود
و خورشید🌝 نگاه تو
آسمان را روشن میڪند✨
لبخنــد میزنی😊
بهار میشود🍃
صدایم میڪنے👉
نسیم میورزد🌬
هرروز هفته تـــــویـــے👈🌹👉
#سلام_صبحتون_شهــــدایـــی
@parastohae_ashegh313
#فــــرازےازوصیتنـــــامہ📜
#شهید_بابڪ_نورے_هریس
#خواهران_زینبــی_حسینی_باشید
خواهران خوب تر از جانم من نمیدانم
وقتی حسین ع در صحراے ڪربلا بود
چه عذابی میکشید😔
ولی میدانم حس او به زینبـــ چه بوده.
عزیزان من حالا دست هایی✋ بلند شده و زینب هایی غریب و تنها مانده اند
و حسینی در میدان نیستـــ
امیدوارم🤲 کسانــی باشیم
که راه او را ادامه دهیم
و از زینب های زمانه و حرم او دفاع ڪنیم.✨
🕊#سالرزو_شهادتــــ_۹۶/۸/۲۷
❣#شهادتتــــــ_مبارکـــــ❣
@parastohae_ashegh313
929.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#رجز_خوانــی
#شهید_مدافع_حرم
#عارفـــ_کایید_خورده
⏱ساعاتی قبل از شهادت در حضور سردار سلیمانـی🥀
#سالروز_شهادتـــ: ۲۷ آبان ماه
#شهادتتـــ_مبارڪــ_برادرم✨🌺
@parastohae_ashegh313
#دقت_در_بیت_المال
بهش گفتم: توی راه که بر می گردی، یه خورده کاهو🥗 و سبزی🥦 بخر.
گفت: «من سرم خیلی شلوغه،
می ترسم یادم بره.
روی یه تیکه کاغذ هر چی می خوای بنویس بهم بده.»
همان موقع داشت جیبش را خالی
می کرد.
یک دفترچه یادداشت📒 و
یک خودکار✏️ در آورد گذاشت زمین.
برداشتمشان تا چیزهایی را که
می خواستم، برایش بنویسم📝
یک دفعه بهم گفت: «ننویسی ها!»✋❌
جا خوردم😳
نگاهش که کردم، به نظرم کمی عصبانی شده بود!😕
گفتم: مگه چی شده؟🙄
گفت: «اون خودکاری که دستته، مال بیت الماله.»
گفتم: من که نمی خوام کتاب باهاش بنویسم!
دو- سه تا کلمه که بیش تر نیست.
گفت: «نه.»❌
#شهید_مهندس_مهدی_باکری
✍نیمه پنهان ماه/ ص35
@parastohae_ashegh313
23.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زمانی که پرده ها ڪنار میرود
و تو با همــہ وجود بهشتـــ را میبینی
✅#پیشنهــاد_دانلود
#مکالمه_بیسیم_شهید_مهدے_باکرے
#با_رفیقش_احمد_کاظمی📞
ساعتــی قبل از شهادتـــ🥀
#باڪرے_چی_میدید؟!!!🕊
@parastohae_ashegh313
چند سال پیش، دقیقا همین تاریخ_۲۷ آبان...🗓
#همرزم_شهید_نوری:
"اونروز بابک داخل ماشین🚖 بود
شهید #نظری و #کاید_خورده کنار ماشین نشسته بودند در حال خوردن ناهار...
در ماشین نیمه باز بود پای راست بابک هم بیرون....
خمپاره☄ افتاد بین این سه نفر و🕊....
پی نوشت: دقیقا همین ماشین بود
#شهادتـــ_گوارایتان
@parastohae_ashegh313
#کتابخوانــی_شهـــدا📖
اتاقش یڪ قفسه ڪتابی داشت
که دیگر جوابگوے حجم ڪتاب هایش نبود...📚
پیشنهاد دادم ڪه در اتاقش یڬ ڪمد دیوارے درست ڪند تا بزرگتر باشد
به همین منظور قفسه ڪتاب را خالی ڪرد و ڪتاب ها📚 چند ماهی در گوشه اتاق جمع شده بود
من یڪ روز به شوخی😉 به او گفتم ڪه اگر برات اتفاقی بیفته، اینجا میخوایم مراسم برگزار ڪنیم🤭
اینطورے ڪه نمیشه🤔
ڪمد رو درست ڪن و این ڪتابها رو از روے زمین جمع ڪن
همان روز رفت و سفارش طبقات ڪمد را داد و تا صبح در حال اندازه گیرے📏 و نصب طبقات آن بود.
فرش اتاقش را هم شسته🚿 بود
پسرم مهیاے رفتن🕊 بود...
#شهید_رسول_خلیلی
#سالروز_شهادتـــ🥀
@parastohae_ashegh313