صبــح میشود
و خورشید🌝 نگاه تو
آسمان را روشن میڪند✨
لبخنــد میزنی😊
بهار میشود🍃
صدایم میڪنے👉
نسیم میورزد🌬
هرروز هفته تـــــویـــے👈🌹👉
#سلام_صبحتون_شهــــدایـــی
@parastohae_ashegh313
#فــــرازےازوصیتنـــــامہ📜
#شهید_بابڪ_نورے_هریس
#خواهران_زینبــی_حسینی_باشید
خواهران خوب تر از جانم من نمیدانم
وقتی حسین ع در صحراے ڪربلا بود
چه عذابی میکشید😔
ولی میدانم حس او به زینبـــ چه بوده.
عزیزان من حالا دست هایی✋ بلند شده و زینب هایی غریب و تنها مانده اند
و حسینی در میدان نیستـــ
امیدوارم🤲 کسانــی باشیم
که راه او را ادامه دهیم
و از زینب های زمانه و حرم او دفاع ڪنیم.✨
🕊#سالرزو_شهادتــــ_۹۶/۸/۲۷
❣#شهادتتــــــ_مبارکـــــ❣
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#رجز_خوانــی
#شهید_مدافع_حرم
#عارفـــ_کایید_خورده
⏱ساعاتی قبل از شهادت در حضور سردار سلیمانـی🥀
#سالروز_شهادتـــ: ۲۷ آبان ماه
#شهادتتـــ_مبارڪــ_برادرم✨🌺
@parastohae_ashegh313
#دقت_در_بیت_المال
بهش گفتم: توی راه که بر می گردی، یه خورده کاهو🥗 و سبزی🥦 بخر.
گفت: «من سرم خیلی شلوغه،
می ترسم یادم بره.
روی یه تیکه کاغذ هر چی می خوای بنویس بهم بده.»
همان موقع داشت جیبش را خالی
می کرد.
یک دفترچه یادداشت📒 و
یک خودکار✏️ در آورد گذاشت زمین.
برداشتمشان تا چیزهایی را که
می خواستم، برایش بنویسم📝
یک دفعه بهم گفت: «ننویسی ها!»✋❌
جا خوردم😳
نگاهش که کردم، به نظرم کمی عصبانی شده بود!😕
گفتم: مگه چی شده؟🙄
گفت: «اون خودکاری که دستته، مال بیت الماله.»
گفتم: من که نمی خوام کتاب باهاش بنویسم!
دو- سه تا کلمه که بیش تر نیست.
گفت: «نه.»❌
#شهید_مهندس_مهدی_باکری
✍نیمه پنهان ماه/ ص35
@parastohae_ashegh313
23.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زمانی که پرده ها ڪنار میرود
و تو با همــہ وجود بهشتـــ را میبینی
✅#پیشنهــاد_دانلود
#مکالمه_بیسیم_شهید_مهدے_باکرے
#با_رفیقش_احمد_کاظمی📞
ساعتــی قبل از شهادتـــ🥀
#باڪرے_چی_میدید؟!!!🕊
@parastohae_ashegh313
چند سال پیش، دقیقا همین تاریخ_۲۷ آبان...🗓
#همرزم_شهید_نوری:
"اونروز بابک داخل ماشین🚖 بود
شهید #نظری و #کاید_خورده کنار ماشین نشسته بودند در حال خوردن ناهار...
در ماشین نیمه باز بود پای راست بابک هم بیرون....
خمپاره☄ افتاد بین این سه نفر و🕊....
پی نوشت: دقیقا همین ماشین بود
#شهادتـــ_گوارایتان
@parastohae_ashegh313
#کتابخوانــی_شهـــدا📖
اتاقش یڪ قفسه ڪتابی داشت
که دیگر جوابگوے حجم ڪتاب هایش نبود...📚
پیشنهاد دادم ڪه در اتاقش یڬ ڪمد دیوارے درست ڪند تا بزرگتر باشد
به همین منظور قفسه ڪتاب را خالی ڪرد و ڪتاب ها📚 چند ماهی در گوشه اتاق جمع شده بود
من یڪ روز به شوخی😉 به او گفتم ڪه اگر برات اتفاقی بیفته، اینجا میخوایم مراسم برگزار ڪنیم🤭
اینطورے ڪه نمیشه🤔
ڪمد رو درست ڪن و این ڪتابها رو از روے زمین جمع ڪن
همان روز رفت و سفارش طبقات ڪمد را داد و تا صبح در حال اندازه گیرے📏 و نصب طبقات آن بود.
فرش اتاقش را هم شسته🚿 بود
پسرم مهیاے رفتن🕊 بود...
#شهید_رسول_خلیلی
#سالروز_شهادتـــ🥀
@parastohae_ashegh313
[من کہ از شوق وِصال حرمت لبـریزم
ظرف دلتنگےِ من گمشده و سرریزم...🌿]
#بطلبدقڪردیم
#سیدالشهداجاݩ
@parastohae_ashegh313
#گردان_حضرتـــ_زینب🍃✨
وقتی #شهیدملکی ڪه یڬ روحانی بود خود را برای اعزام به جبهههای حق علیه باطل معرفی کرد،
به او گفتند باید به گردان حضرت زینب بروی.
شهید ملکی با این تصور ڪه گردان حضرت زینب متعلق به خواهران🧕 است 😆
به شدت با این امر مخالفت کرد و خواستار اعزام به گردان دیگری شد
اما با اصرار فرمانده ناچار به پذیرش دستور و رفتن به گردان حضرت زینب شد😕
هنگامی که میخواست
به سمت گردان حضرت زینب حرکت کند،
فرمانده به او گفت:
این گردان غواص در حوالی رودخانه دز در اهواز مستقر است🤭
شهید ملکی بعد از شنیدن اسم «غواص» به فرمانده التماس کرد
که به خاطر خدا مرا از اعزام به این محل عفو کنید،🙏😢
من را به گردان علیاصغر بفرستید،
گردان علیاکبر، گردان امام حسین،
این همه گردان،
چرا من باید برم گردان حضرت زینب؟
اما دستور فرمانده لازمالاجرا بود.😞
شهید ملکی در طول راه به این میاندیشید🤔 که
«خدایا من چه چیزی را باید به این خواهران بگویم؟
اصلا اینا چرا غواص شدن؟😏
یا ابوالفضل خودت کمکم کن.»🤲
هوا تاریک بود که به محل استقرار گردان حضرت زینب رسید،
شهید ملکی از ماشین🚖 پیاده شد،
چند قدم بیشتر جلو نرفته بود
که یکدفعه چشماش رو بست😑
و شروع به استغفار کرد📿
راننده که از پشت سر شهید ملکی میاومد ، با تعجب گفت:
حاج آقا چرا چشماتونو بستین؟🧐
شهید ملکی با صدایی لرزان گفت:
«والله چی بگم، استغفرالله
از دست این خواهرای غواص» …🤨
راننده با تعجب زد زیر خنده😆
و گفت: کدوم خواهر حاج آقا؟
اینا برادرای غواصن
که تازه از آب بیرون آمدن و دارن لباساشونو عوض میکنند.😄
اینجا بود که شهید ملکی تازه متوجه قضیه شد و فهمید ماجرای گردان حضرت زینب چیه!!😎😎
#راوی : سردار علی فضلی جانشین رئیس سازمان بسیج
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
او ایستاد پاے امام زمان خویش
#شهیــد_مدافع_حرم🥀
#شهیــد_علیرضــا_جیلان
#لحظاتـــ_وداع
سالروز شهادتــــ🕊
شهادتتـــ مبارڪ قهرمان❣
@parastohae_ashegh313
#در_پیشگاه_وجدان
یک دفترچه📒 کوچک داشت،
همیشه هم همراهش بود و به هیچ کس نشان نمی داد.
یک بار یواشکی آن را برداشتم ببینم داخلش چه می نویسد🤭
فکرش را می کردم!
کارهای توی روزش را نوشته بود؛
سر کی داد زده!😱
کی را ناراحت کرده!😞
به کی بدهکار است!...💰
همه را نوشته بود؛ ریز و درشت.
نوشته بود که یادش باشد در اولین فرصت، صافشان کند👌
#شهید_دکتر_محمدعلی_رهنمون
✍یادگاران/ ص44
@parastohae_ashegh313