eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
3.6هزار ویدیو
39 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋شهید مهدی زین الدین🦋 چند روز قبل از شهادتش از سردشت میرفتیم باختران بین حرفهایش گفت:بچه ها من دویست روز روزه بدهکارم😳 تعجب کردیم‼️ گفت:۶ساله هیچ‌جا ده روز نموندم که قصد روزه کنم. وقتی خبر رسید شهید شده🖤توی حسینیه انگار زلزله شد؛کسی نمی‌توانست جلوی بچه‌ها رو بگیره توی سر وسینه‌شان می‌زدند چند نفر از حال رفتند و روی دست بردنشان آخر مراسم عزاداری،آقای صادقی گفت:شهید دویست روز روزه قضا داره،کی حاضره براش این روزه‌ها رو بگیره،همه بلند شدند نفری یک روز، هم روزه می‌گرفتند میشد ده هزار روز😍 ❤️ ─┅•••••═💕💕═•••••┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅•••••═💕💕═•••••┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨بسم‌ رب شهدا و الصدیقین ✨ 🔴 حکایتی بسیار ناراحت کننده درباره شهادت یکی از اسرای ایرانی بنام 🔴 توصیه میکنم بخونید تا بفهمید چگونه این نظام و انقلاب توسط خون پاک شهیدان حفظ شده و چه مسئولیت سنگینی بر عهده ماست!!!! 🥀 تعدادی از خشن ترین بعثی که شاخص ترینشون جاسم پلنگ و عدنان بودند رضایی رو بردن داخل راهروی حموم ، قبلش حموم رو روشن کرده بودن و آب به حد جوش رسیده بود. پیراهن و زیر پوششو دراوردن و با کابل بهش زدند و بعد از اینکه بی حال شد انداختنش زیر دوش آبِ جوش. 🥀 هر چی سعی می کرد از زیر دوش بیاید کنار اونا اجازه نمی دادند تا اینکه پوست بدنش سوخت و تاول زد. بعد مقداری شیشه کف راهرو خُرد کردن و رضایی را روی شیشه ها با بدن برهنه می غلتوندند و با کابل می زدند که شیشه ها توی بدنش فرو برند به اینم اکتفا نکردن و اونقد با کابل زدن که تکه های پوست تاول زده با ضربات کابل جدا می شد و شیشه ها بیشتر فرو می رفت. 🥀 از همه جای پیکر شهید خون زده بود بیرون و بدن شده بود.باز هم شکنجه ها راضی شون نکرد آب نمک آوردن و روی زخمها و بدن سوخته و پاره پاره شده می ریختند. 🥀 دیگه طاقتش طاق شد و از شدّت درد ناله می کرد که یکی از نگهبانا یه قالب صابون رو به زور توی دهان رضایی فرو کرد. 🥀 شدت جراحات داخل حلق و ریه به او امان نداد و خفگی مزید بر علت شد و همونجا کف راهروی حموم در نهایت جان داد و آن مجاهد صابر و جوان مقاوم به دیدار اربابش امام_حسین (علیه السلام) رفت و چه رفتن باشکوه و با عظمتی ! 🔴 برای حفظ این نظام و اسلام. که ان شاءالله هر چه زودتر به دست امام زمان برسونیم @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از yaa_zahraa18
1_1626421220.mp3
8.41M
🌷قـــــــرار عاشقــــــی شبهای جمعـــــہ🌷 ★زیارت عاشورای امشب رو به نیابت از تمام شهــــــدای خوشنام هدیه میکنیم به خانم فاطمه زهــــــــرا س★ 🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🍂🍂🌷🍂 اید ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ رفقا حال دلتون شهدایی🌹🍀🌹🍀 شب جمعه شهدا رو یاد کنید ولو با یک صلوات امید به اینکه امشب ما رو نزد ارباب بی کفن یاد کنن🌷 نماز شب رو به نیت ظهور بخون وضو یادت نره روزیتون زیارت قبرشش گوشه ی ابا عبدالله الحسین ع ان شاءالله🍃 التماس دعا یا علی🌱 ــــــــــــــــ 🕊📎شهدا را یاد ڪنیم با ذکر صلوات ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ★ ╔══ ❅ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╗ @parastohae_ashegh313 ╚══❅ ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 🍃 دارد زمان آمدنت دیر می شود دارد جوان سینه زنت پیر می شود🥀   🍃 وقتی به نامه عملم خیره می شوی اشک از دو دیده ی تو سرازیر می شود🥀   🍃 ڪی این دل رمیده ی من هم زُهیروار در دام چشم های تو تسخیر می شود؟🥀   🍃 این ڪشتی شڪسته ی طوفان معصیت با ذوق دست توست ڪه تعمیر می شود🥀   🍃 حس می ڪنم ڪه پای دلم لحظه ی گناه با حلقه های زلف تو درگیر می شود🥀   🍃 در قطره های اشک قنوت شب شما عڪس ضریح گمشده تکثیر می شود🥀   🍃 تقصیر گریه های غریبانه ی شماست دنیا غروب جمعه چه دلگیر می شود🥀 ┄┅═✧❁💚❁✧═┅┄ @parastohae_ashegh313 ┄┅═✧❁💚❁✧═┅┄
‏تندتر از ولایت فقیه و امام نروید که پایتان خورد می شود از امام هم عقب نمانید که منحرف می شوید قدر امام و ولایت فقیه را داشته باشید که شکر نعمت نعمتت افزون کند، کفر نعمت از کفت بیرون کند! شهید محمد رضا‌ تورجی زاده🕊🌹 @parastohae_ashegh313
✨شهید حسن باقری🕊 آن نیرویی که نمازش را اول وقت نخواند خوب هم نمی‌تواند بجنگد 💞 @parastohae_ashegh313
معلم نمونه ✨ عباس هادی تدريس عربي ابراهيم زياد طولاني نشد. از اواسط همان سال ديگر به مدرسه راهنمائي نرفت! حتي نمي گفت که چرا به آن مدرسه نمي رود!يک روز مدير مدرسه راهنمائي پيش من آمد. 🌾🌾 . با من صحبت کرد و گفت: تو رو خدا، شما که برادرآقاي هادي هستيد با ايشان صحبت کنيد که برگردد مدرسه! گفتم: مگه چي شده؟! کمي مکث کرد و گفت: حقيقتش، آقا ابراهيم از جيب خودش پول مي داد به يکي از شاگردها تا هر روز زنگ اول براي کلاس نان و پنير بگيرد! آقاي هادي نظرش اين بود که اين ها بچه هاي منطقه محروم هســتند. اکثراً سر کلاس گرسنه هستند. بچه گرسنه هم درس را نمي فهمد. . 🌸🌸🌸🌸 مدير ادامه داد: من با آقاي هادي برخورد کردم. گفتم: نظم مدرسه ما را به هم ريختي، در صورتي که هيچ مشکلي براي نظم مدرسه پيش نيامده بود. بعد هم سر ايشان داد زدم و گفتم: ديگه حق نداري اينجا از اين کارها را بکني. . آقاي هادي از پيش ما رفت. بقيه ساعت هايش را در مدرسه ديگري پرکرد. حالا همه بچه ها و اوليا از من خواستند که ايشان را برگردانم. همه از اخلاق و تدريس ايشان تعريف مي کنند. ايشان در همين مدت كم، براي بسياري از دانش آموزان بي بضاعت و يتيم مدرسه، وسائل تهيه کرده بود که حتي من هم خبر نداشتم. 🌷🌷🌷 @parastohae_ashegh313