❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛
❤️ #عاشقانہ_دو_مدافع❤️
#قسمت_سی_چهارم
_اردلاݧ اومد تو اتاقمو گفت...
اسماء پاشو بریم بیروݧ
با بی حوصلگے گفتم کار دارم نمیتونم بیام
روسریمو بازور سرم کرد و چادرمم گرفت دستش و با زور هلم داد بیروݧ
_صداشو کلفت کردو گفت وقتے داداش بزرگترت یہ چیزے میگہ باید بگے چشم
با دادو بیداد هام نتونستم جلوشو بگیرم
خوب حداقل وایسا آماده شم
باشہ تو ماشیـݧ منتظرم زودباش
_سرمو تکیہ داده بودم بہ پنجره و با چشم ماشیـݧ هایے رو کہ با سرعت ازموݧ رد میشدݧ و دنبال میکردم
با صداے اردلاݧ بہ خودم اومدم.
اسماء تو چتہ❓مثلا فردا بلہ برونتہ باید خوشحال باشے.چرا انقد پکرے❓
_نکنہ از تصمیمت پشیمونے❓هنوز دیر نشده ها❓
آهے کشیدم و گفتم.چیزے نیست
نمیخواے حرف بزنے❓
کجا دارے میرے اردلا❓برگرد خونہ حوصلہ ندارم.
_داشتم میرفتم کهف و الشهدا باشہ حالا کہ دوست ندارے برمیگردم الاݧ
صاف نشستم و گفتم.ݧ ݧ
_برو کهف و دوست داشتم آرامش خاصے داشت.
نیم ساعت داخل کهف بودم
خیلے آروم شدم تو ایـݧ یہ هفتہ همش استرس و نگرانے داشتم هم بخاطر جوابے کہ بہ سجادے دادم هم بے خیالے ماما.
اردلاݧ اومد کنارم نشست:اسماء میدونم استرس دارے واسہ فردا
_آهے کشیدم و گفتم.نمیدونے اردلاݧ مـݧ تو وضعیت بدیم یکم میترسم بہ کمک ماماݧ احتیاج دارم اما...
اینطورے نگو اسماء باور کـݧ ماماݧ بہ فکرتہ..
بیخیال بہ هر حال ممنوݧ بابت امشب واقا احتیاج داشتم..
یک ساعت بہ اومدݧ سجادے مونده بود...
_خونہ شلوغ بود ماماݧ بزرگترهاے فامیلو دعوت کرده بود
همہ مشغول حرف زدݧوباهم بودݧ
ماماݧ هم اینورو و اونور میدویید کہ چیزے کم و کسر نباشہ
_از شلوغے خونہ بہ سکوت اتاقم پناه بردم
روتخت ولو شدم و چشمامو بستم
تمام اتفاقاتے کہ تو این چند سال برام افتاده بودو مرور کردم یاد اولیـݧ روزے کہ سجادے اومد تو اتاقم افتادم و لبخند بہ لبم نشست
سجادے ݧحالا دیگہ باید بگم علے
درستہ کہ از آینده میترسم اما احساس میکنم با علے میتونم ایـݧ ترس و از بیـݧ ببرم
غرق در افکارم بودم کہ یدفعه....
داستان ادامه دارد✌️...صبور باشید😊
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
@parastohae_ashegh313
واسه نماز اول وقتمون
واسه وقتایی که دلمون میشکست
دم خونهی خدا رفتنهامون
واسه دعاهای فرج که میخوندیم
واسه شبای جمعه
دعای کمیل🌱
کجاست اون روزای بندگی؟!
کجا رفته اون اخلاصمون😢
#دلتنگی💔
🦋•@parastohae_ashegh313•🦋
۩﷽۩
#نمازشب
#سیرهشهدا
#شهیدمسلمخیزاب
🔶 تاڪید ویژهای به نمازشب داشت
و اگر نماز شبش قضا میشد میگفت:
شاید در روز گناهی مرتکب شدهام
که برای نماز شب بیدار نشدم.🥀
#شبتونشهدایی
#نمازشبرابهنیتظهورمیخوانیم
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبرے
─┅═☁️⭐️☁️═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═☁️⭐️☁️═┅─
❀͜͡🦋✿┈•
#مناجاتشهداباخدا
💙 ای مهربان،
من نیز عاشق تو هستم. ای بخشنده مهربان ڪرمی در حق من ڪن و مرا ببخش و مرا در صف عاشقانت قرار ده. خدایا، وجود مرا برای لقای خودت و رساندن عاشق به معشوق آماده ساز.
#شهیداحمددادستان
متولد 1347 در تهران،
شهادت به سال 1362
📥شهودعشق
#سلامصبحتونمتبرکبهامامحسنوامامحسینعلیهمالسلام
#امامزمانعج
#السلامعلیکیااهلبیتالنبوه
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبرے
┅═ೋ❅✿💠✿❅ೋ═┅
@parastohae_ashegh313
┅═ೋ❅✿💠✿❅ೋ═┅
#قسمت22
اردو و احکام:
ناصر از کمترین فرصت، بیشترین استفاده را میکرد، من و ناصر، دانشآموزان را به اردو برده بودیم، بعد از اینکه کمی بازی کردند، ناصر همه آنها را صدا زد، در زیر درختی جمع شدند، ناصر به بچهها گفت انسان در همه حال باید کمی هم از دینش یاد بگیرد.
ناصر به صورت پرسش و پاسخ چند مورد از احکام را به دانشآموزان درس دادند، بعد نحوه صحیح وضو گرفتن و تیمم را در عمل به دانشآموزان آموزش دادند. عصر که از اردو برگشتیم، بیشتر بچهها راضی بودند و میگفتند امروز چیزهای زیادی یاد گرفتیم.
🌻🌻🌻
خواهرم حجابت را رعایت را رعایت کن:
با ناصر در خیابان قدم میزدیم. که زن بدحجابی از کنارمان رد شد. من میخواستم به آن زن اعتراض کنم، ولی ناصر مانع شد. روز بعد که به خیابان رفتیم، دوباره آن خانم را دیدیم. ناصر صدا زد خواهرم یک لحظه. آن خانم ایستادند، ناصر رفت جلو و گفت: خواهرم اگر از خانواده شما یک نفر فوت کند چقدر ناراحت میشوی؟ آن خانم گفت این چه سؤالی است؟ خانواده من از جانم عزیزتر هستند، ناصر گفت: خانوادهای بوده که سه تا پسر داشته همه آنها را تقدیم انقلاب کرده است تا دشمنان حجاب را از بین نبرند. همین حجاب باعث میشود تا شما در جامعه ایمن باشید.
شما فرض کنید روغنی که سرش باز باشد همه پشهها میریزند تا از آن استفاده کنند ولی وقتی در آن را بگذاریم، پشهها فرار میکنند، حجاب هم همان حکایت را دارد. ناصر با دو دلیل قانع کننده آن خانم را راضی کرد تا حجابش را رعایت کند.
@parastohae_ashegh313
#قسمت23
فهم قرآن:
ناصر موقعی که مربی پرورشی بودند بیشتر سعی میکردند، زندگانی معصومین (ع) را آموزش دهند، بیشتر مواقع در خانه کتابهایی از معصومین (ع) را مطالعه میکردند. من میگفتم برادر، چرا قرآن بیشتر آموزش نمیدهید؟ ایشان گفتند خوارج هم قرآن را زیاد میخواندند ولی درک ولایت نداشتند. ما اول باید امام ولی خود را بشناسیم تا فهم درستی از قرآن داشته باشیم.
🌻🌻🌻
دادن کفش به مرد فقیر:
مرد فقیری در شهرمان بود، ناصر موقعی که به مدرسه میرفت میبیند که آن مرد فقیر با کفشی پاره و کهنه در پیادهرو رفت و آمد میکند، ناصر دلش به حال آن فرد میسوزد. موقعی که از مدرسه برمیگردد خودش یک جفت دمپایی میپوشد، کفشهایش را درمیآورد و به آن مرد فقیر میدهد
@parastohae_ashegh313
💔حجله #شهیدسیدروحاللهعجمیان
خواهرش با ناله میگفت:
- اسمش رو گذاشتیم روح الله و در راه رهبر و روح الله شهید شد.
#امامخمینی:
🔸 و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و استضعاف را چشیده باشند.
👆همین تصویر این حجله و این خانه، خیلی حرفها برای گفتن دارند!
#پایانمماشات/#برخوردقاطع
#لبیکیاخامنهای
#اللهمعجللولیکالفرج
─┅═ঊঈ🇮🇷ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🇮🇷ঊঈ═┅─
✨🕌🕊"
#سالروزشهادت/مدافعحرم
#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبرے
─┅═ঊঈ🍃ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🍃ঊঈ═┅─
🔴 ما هرگز شهادت شهید سلیمانی را فراموش نخواهیم کرد!
#رهبرمعظمانقلاب:
باز دیروز مجدداً آمریکاییها گفتند که بله ما دلسوز ملت ایرانیم. دروغ محض با وقاحت تمام. البته اینها خیلی دشمنی کردند، اما به کوری چشم آنها ملت #ایران بسیاری از این دشمنیها را خنثی کرد. بعضی از این حوادث هم هنوز بین ما باقی است، فراموش نکردیم. ما هرگز #شهادت #شهید_سلیمانی را فراموش نخواهیم کرد. این را بدانند. حرفی زدهایم در این مورد، پای آن حرف ایستادهایم. در وقت خودش، سر جای خودش انشاءاللّه انجام خواهد گرفت.
#امنیت/#پایانمماشات/#برخوردقاطع
#امامزمانعج
#لبیكیاخامنهاے
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبرے
┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅
@parastohae_ashegh313
┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅
چشم مست یار من میخانه میریزد بهم
محفـل مستـانه را رنـدانه میریزد بهم
💌 از دلنوشته های شهید محمدحسین محمدخانی :
یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی
یا فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)
به نام حضرت عشق که موجودیت کل
کونین را وابسته ومتصل به موجودیت
عاشق ترین کرد و او را نقطه پرگار وسبب خلقت حبیب و ولی و زمین وآسمان وکونین گردانید.
هم او که عاشق عاشق بود ودر راهش از ازل تا ابد پایدار ومستدام ماند.
پا به هستی چو نهادم همه ی هستی من وقف دلبر شد وخود نقطه ی پرگار شد از خدا می خواهم که این عبد حقیر سر تا پا تقصیر را در روز حشر از متصلان به رشتهی چادرش قرار دهد.
#عارفانه
#سالروزشهادت🕊
🧡|@parastohae_ashegh313|🧡