eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
3.6هزار ویدیو
39 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
°•|🌸🍃 ڪوچک بود وقتی رَخت رَزم پوشید ؛ اما با «لبیک یاخمینی» مَـرد شد ... ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
✍ عرفه، هنگامه ی بارش است ، و باز چشمها...دخیلِ آسمان ! ظرفِ خالی بیار... تمام زمین عرفات می‌شود! #یوم_عرفه ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
اعمال روز عرفه☝️ شیواترین عبارت دعای عرفه که تلنگری برای همه ماست «مَاذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَاالَّذِي فَقَدَمَنْ وَجَدَك» آنکس که تورا پندارد،چه دارد؟ وآنکسي که تورا پیدا کرد،چه ندارد؟ ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
خاکریز خاطرات ۵۰ ✍راهکارِ جالبِ شهید برای جلوگیری از اتلاف وقت در جلسات و همنشینی‌ها #متن_خاطره نشسته بودیم به انتظارِ شروعِ جلسه. حاج مجید گفت: حالا که بیکار نشستیم ، نبـاید الکی حرف بزنیم... رفت و چند تا قـرآن آورد و بین بچه ها پخش کرد. دورِ هم نشستیم و قـرآن خواندیم. هم قرآن خواندیم و هم وقتمون تلف نشد... 📌خاطره ای از زندگی سردارشهید حاج مجید زینلی فرمانده گردان حضرت ابوالفضل العباس} لشکر 41 ثارالله #شهیدمجیدزینلی #انس_با_قرآن #اتلاف_وقت ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
👌 یک آمادگی متفاوت برای دعای عرفه 💐چقدر لذت بخش است از زبان اباعبدالله الحسین(ع) با خدا مناجات کنیم. من همیشه در دعای عرفه گفته‌ام: خدایا! من نیامده‌ام دعا بخوانم. آمده‌ام دعا خواندن امام حسین(ع) را تماشا کنم و با اشک ریختنش، اشک بریزم. با ناله‌های او همنوا بشوم. لابد هر عنایتی به حسینت بکنی، به ما هم خواهی داشت. ان‌شاءلله یک روز در همین دعای عرفه، آنقدر خدا گناهانمان را ببخشد، و بدی‌هایمان را جبران کند؛ که برای لحظه ای هم که شده صدای حسین فاطمه(س) را بشنویم، وقتی که دارد با خدا مناجات می‌کند. التماس دعا برای ظهور مولا ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
امام خامنه ای؛ از ظهر عرفه تا غروب عرفه، مثل #اکسیر، مثل #کیمیا، حائز اهمیت است. اینها را با غفلت نگذرانیم... #روز_عرفه را قدر بدانيد! ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
از امروز با خاطرات و عاشقانه های شهید #احمد_علی_نیری با ما همراه باشید . کتاب #عارفانه فوق العاده ز
💖 (فوق العاده زیبا) 3⃣1⃣ من در آن دوران نزدیکترین دوست احمد بودم.ما راز دارهم بودیم. یک روز به او گفتم:احمـ🌹ـد،من و تو از بچگی همیشه باهم بودیم.اما یک سوالی ازت دارم!من نمیدونم چرا توی این چند سال اخیر،شما در معنویات رشد کردی اما من... لبخنــ☺️ـدی زد و میخواست بحث را عوض کند.اما من دوباره سوالم را تکرار کردم و گفتم:حتما یک علتی داره،باید برام بگی! بعد از کلی اصرار سرش را بالا اورد و گفت:طاقتش را داری؟ با تعجـ😳ـب گفتم:طاقت چی رو!؟ گفت:بشین تا بهت بگم. نفس عمیقی کشید و گفت:یه روز با رفقای محل و بچه های مسجد🕌رفته بودیم دماوند. شما توی اون سفر نبودی. ✨✨✨ همه ی رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگتر ها گفت: احمـ🌹ـد اقا برو این کتری و آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی را نشان داد و گفت: اونجا رودخانه است. برو از اونجا اب بیار. من هم راه افتادم. راه زیاد بود. کم کم صدای اب به گوش رسید. نسیم خنکی از سمت اب به سمت من امد. از لابه لای درخت ها و بوته ها به رودخـ🌊ــانه نزدیک شدم... ... ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
از امروز با خاطرات و عاشقانه های شهید #احمد_علی_نیری با ما همراه باشید . کتاب #عارفانه فوق العاده ز
💖(فوق العاده زیبا) ⃣1⃣ تاچشمم به رودخانه افتاد سرم‌ را انداختم‌ پایین وهمان جا نشستم‌‌❗️ بدنم شروع کرد به لرزیدن. نمی دانستم چه کارکنم❗️ همان جا پشت درخت مخفی شدم. کسی آن اطراف مرا نمی دید. درخت ها و بوته ها مانع خوبی برای من‌ بود. من با چشمانی گردشده ازتعجب منتظر ادامه ی ماجرای احمدبودم. چرا این قدر ترسیده بود⁉️🤔 احمد ادامه داد؛ من‌ میتوانستم به راحتی گناه بزرگی انجام بدهم. در پشت آن درخت و در کنار رودخانه چندین دخترجوان مشغول شناکردن بودند. ✨✨✨✨ من همان جاخدا را صدا زدم وگفتم؛ خدایا کمکم کن. خدایا الان شیطان به شدت مرا وسوسه میکند که من نگاه کنم. هیچ کس هم متوجه نمیشود.اماخدایا من به خاطر تو از این گناه می گذرم. کتری خالی را برداشتم و سریع از آنجا دور شدم. بعد هم از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها. هنوز دوستان مسجدی مشغول بازی بودند. برای همین‌ من‌ مشغول درست کردن آتش شدم. چوب ها را جمع کردم و به سختی آتش را آماده کردم. خیلی دود توی چشمم رفت. اشک😢 همین طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود؛ خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت. همین طور که داشتم اشک میریختم گفتم؛ ازاین به بعد برای خدا گریه میکنم.😭 حالم خیلی منقلب بود. از آن که درکنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز بودم... ... ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
💌 🌺 خودتان را برای ظهور امام زمان (روحی لك الفدا) و جنگ با كفار ، به خصوص اسرائيل آماده كنيد كه آن روز خیلی نزديك است.✌️ شهید محسن‌حججی🌹 @parastohae_ashegh313
رفتن همیشه تلخ نــیست!! گاه ،‌ رفتن‌ها از هـمان آغـاز مؤیّد رسـیدن است. پرپر شـدن همیشه اشک آلود نیست؛ گاه.... حماسه‌ای زبانزد است... 💙°|شبــــتون‌شهــــدایی|°💙 @parastohae_ashegh313
صبح در کوچه ی ما منتظر خنده ی توست وقت آن است که خورشید مجدد باشی صبحتون معطر به یادِ شھـدا✨♥️ @parastohae_ashegh313
"دنیا را رها کنید ، دنیا را ول کنید همه چیز را در آخرت پیدا کنید و رضای خدا را بر رضای مخلوق ارجعیت دهید." @parastohae_ashegh313