eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
3.6هزار ویدیو
39 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
✨﷽✨ #داستان_واقعی #رمان_عاشقانه‌ای_برای_تو 💖═══════💖═══════💖 #قسمت_چهارم 《من جذاب‌ترم یا ...》 📌
✨﷽✨ 💖═══════💖═══════💖 《مرگ یا غرور》 📌غرورم له شده بود ... همه از این ماجرا خبردار شده بودن ... سوژه مسخره کردن بقیه شده بودم ... .😔 بدتر از همه زمانی بود که دوست پسر سابقم اومد سراغم و بهم گفت: اگر اینقدر بدبخت شدی که دنبال این مدل پسرها راه افتادی، حاضرم قبولت کنم برگردی پیشم؟ ... .😳 تا مرز جنون عصبانی بودم ... حالا دیگه حتی آدمی که خودم ولش کرده بودم برام ژست می‌گرفت ... .😎 رفتم دانشگاه سراغش ... هیچ جا نبود ... بالاخره یکی ازش خبر داشت ... گفت: به خاطر تب بالا🤒 بیمارستانه و احتمالا چند روز دیگه هم نگهش دارن ... .🏥 رفتم خونه ... تمام شب رو توی حیاط راه می‌رفتم ... مرگ یا غرور؟ ... زندگی با همچین آدمی زیر یک سقف و تحملش به عنوان شوهر، از مرگ بدتر بود ... اما غرورم خورد شده بود ... .💔 پسرهایی که جرأت نگاه کردن بهم رو هم نداشتن حالا مسخره‌ام می‌کردن و تیکه می‌انداختن ... .😔 عین همیشه لباس پوشیدم ... بلوز و شلوار ... بدون گل و دست خالی رفتم بیمارستان ...در رو باز کردم ... و بدون هیچ مقدمه‌ای گفتم: باهات ازدواج می‌کنم ...😳💞 ✍ ... ⇩↯⇩ 💖═══════💖═══════💖 ┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄ @parastohae_ashegh313 ┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
✨﷽✨ #داستان_واقعی #رمان_عاشقانه‌ای_برای_تو 💖═══════💖═══════💖 #قسمت_پنجم 《مرگ یا غرور》 📌غرورم له
✨﷽✨ 💖═══════💖═══════💖 《معامله》 📌خیلی تعجب کرده بود ... ولی ساکت گوش می‌کرد ... منم ادامه دادم ... بدجور غرورم شکسته و مسخره همه شدم ... تو می‌خوای تا تموم شدن درسِت اینجا بمونی ... من می‌خوام غرورم برگرده ... .😳 اینو که گفتم سرش رو انداخت پایین ... ناراحتی رو به وضوح می‌شد توی چهره‌اش دید😔 ... برام مهم نبود ... . تمام شرط‌هات هم قبول ... لباس پوشیده می‌پوشم ... شراب و هیچ چیز الکل‌داری نمی‌خورم🍷 ... با هیچ مردی هم حتی دست نمیدم ... فقط یه شرط دارم ... بعد از تموم شدن درسِت، این منم که باهات بهم می‌زنم ... تو هم که قصد موندن نداری ... بهم که زدم برو ... .👋 سرش پایین بود ... نمی‌دونم چه مدت سکوت کرد ... همون طور که سرش پایین بود ازم عذرخواهی کرد ... تقصیر من بود که نسنجیده به شما پیشنهاد ازدواج دادم. اگر این کار رو نکرده بودم کار به اینجا نمی‌کشید ... من توی کافه دانشگاه از شما خواستگاری💞 می‌کنم. شما هم جلوی همه بزن توی گوشم 👂... . برای اولین بار بود که دلم برای چند لحظه برای یه پسر سوخت💔 ... اما فایده‌ای نداشت ... ماجرای کتابخونه دهن به دهن چرخیده بود ... چند روز پیش، اون طوری ردم کرده بود حالا اینطوری فایده نداشت ... . خیلی جدی بهش گفتم: اصلا ایده خوبی نیست ... آبروی من رو بردی ... فقط این طوری درست میشه ... بعد رفتنت میگم عاشق😍 یه احمق شده بودم که لیاقتم رو نداشت.😔 منم ولش کردم ... یه معامله است ... هر دو توش سود می‌کنیم ... . اما من خیال نداشتم تا آخر باهاش بمونم ... فقط یه احمق می‌تونست عاشق😍 این شده باشه ... ✍ ... ⇩↯⇩ 💖═══════💖═══════💖 ┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄ @parastohae_ashegh313 ┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄
اذن شهادت از حرم امام رضا(ع) خاطره ای از ... می گفت: « با فرماندهان سپاه رسیدم خدمت آیت الله بهاء الدینی. وقتی از مشکلات اداره ی امور جنگ گفتم آقا فرمودند ما توی ایران یک طبیب داریم که همه ی دردها رو شفا می ده. همه چیز رو از ایشون بخواین. این طبیب حضرت امام رضا علیه السلامه. چرا حاجاتتون رو از امام رضا(ع) نمی خواین؟ یک روز بعد این ملاقات رفتیم مشهد زیارت امام رضا(ع). وقتی وارد حرم شدم، یک حالی بهم دست داد. سرم رو گذاشتم روی ضریح مطهر و حسابی با آقا درد دل کردم. یاد جمله ی آیت الله بهاء الدینی افتادم. فکر کردم که از امام رضا (ع) چی بخوام، دیدم هیچ چیز ارزشمندتر و بالاتر از نیست؛ از آقا طلب شهادت کردم.» یک هفته بیشتر از این جریان نگذشته بود که دعای حسن مستجاب شد. امام رضا(ع) همان چیزی را بر آورده کرد که حسن خواسته بود؛ پیوستن به کاروان سرخ شهادت... ─┅═ೋ❅🌺❅ೋ═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═ೋ❅🌺❅ೋ═┅─
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم18 نماز یعنی قرآن خوندن مودبانه 🌹🌺🌹 استاد پناهیان: از معصوم پرسیدن مؤد
عشق بازی با خدا؟!!! 💠🚩💟❓ استاد پناهیان: نماز ذلیل شدن انسان دم خانه ی خداوند متعال هست. نماز عشق بازی با خدا نیست! "زوده برای ما عزیزدلم." ⭕❗✴ اونوقت من میترسم یه زمانی عشق بازی نکنی با خدا و حال نداشته باشی، به نماز بی احترامی کنی. 👇👇👇 "نماز ادبش مهمه" من از شما میپرسم: شما نماز رو اگر بخواید غلط بخونید باطل میشه یا اشک نریزید باطل میشه؟! خب معلومه. اگه نماز رو غلط بخونید باطل میشه. "پس غلط نخوندن نماز اصل نمازه " 👆💠👆✅ خدا میخواد چیکار کنه با ما سر نماز؟! بگو خدایا ببین چطوری وایسادم جلوت! خوشت اومد؟...... ☺ طرف گفت چطوری از نماز لذت ببرم!؟ ❗🚩❓ گفتم بنا نیست تو از نماز لذت ببری. بناست تو خوب نماز بخونی و خدا از نماز تو خوشش بیاد . بعد که خوشش اومد ممکنه ان شاءالله باهات رفیق بشه و بغلت بگیره و بعد کم کم همه چی درست بشه... 💠💠💟💠✅ بعضیا هم هنوز هیچی نشده میخوان با امام حسین ع عشق بازی کنن. تا جایی که هر گناهی دلشون بخواد انجام میدن بعدش میگن خود امام حسین مارو میبره بهشت! راه رو اشتباهی رفتی عزیزم😘 درسته که خدا میبخشه اما بخشیدن "مربوط به خداست" و "اما ما باید وظیفه ی خودمون رو انجام بدیم" لطفا هنوز هیچی نشده با خدا عشق بازی نکن باعث میشه نتونی بخوبی دینداری کنی! و حتی باعث بی دینی شما در آینده میشه... 💠💠🔹♦🔸 "نماز رو مودبانه و با خوف از خداوند متعال بخون" 〰〰〰🍀〰🌺〰🍀〰〰 🕊ادامه دارد.... @parastohae_ashegh313
4_5888667039198873211.mp3
7.56M
🏴پنجره فولاد داری و صحن گوهر شاد داری و حرم آباد داری و میگن غریبی؟! ▪️به نفس کربلایی مهدی امیدی مقدم به مناسبت شهادت امام رضا(ع) ┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄ @parastohae_ashegh313 ┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄
شهـید🌷 هواے دلمـ💕 باران نگاهت را می خواهد می شود بر من بباری 🌧 هوای دلم ڪه پر شود از باران نگاهت من هم چون تو لایق می شوم ✨ ♥️°|شبتون شهدایی|°♥️ @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دسٺ ما با بر ڪرمِ رحمٺِ مهدے باشد عشق ما آمدن دولٺِ مهدے باشد✨ اولِ ماه ربیع از ڪَرَمٺ یاسلطان روزےِما فرجِ حضرٺ مهدے باشد ┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄ @parastohae_ashegh313 ┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄
فرمانده لشکر۱۷ علی‌بن ابیطالب (ع) : ما باید ویژگی یک منتظر را داشته باشیم و منتظر« امام زمان (عج) » باشیم. در زمان غیبت به‌کسی منتظر گفته میشود ڪہ منتظر « شهـادت » باشد... خدایا شهدا در انتظارند ، مردم ما در انتظارند مستضعفین جهان به تنگ آمده‌اند ... ┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄ @parastohae_ashegh313 ┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄
خانم «زهره هادی» فرزند ششم و آخر خانواده «هادی» است. او که نسبت به دیگر اعضای خانواده کمتر حضور شهید «هادی» را درک کرده است، درباره برادرش می گوید: ایشان اگرچه عمر کوتاهی داشت اما به معنای واقعی کلمه مرد و همچون معلم بود. هنگامی که با شهید درد و دل می کنم همیشه از او می خواهم از این که او را به خوبی نشناختم، مرا ببخشد. از خواهر شهید می پرسم برای معرفی برادر شهیدتان چه برنامه هایی دارید؟ و او این گونه پاسخ می دهد: شهدا نیازی به معرفی ما ندارند. در حال حاضر برای شناسایی شهدا از خانواده ها آزمایش «دی ان ای» می گیرند. از ما هم خواستند تا آزمایش دهیم تا شاید در پاکسازی «فکه»، پیکر شهید هادی هم شناسایی شود اما ما قبول نکردیم. وقتی ابراهیم دوست داشت که گمنام شود و بدنش را برای ماندن روی خاک تربیت کرده بود، ما هم به خواسته شهیدمان احترام می گذاریم و نباید این شادی را از او بگیریم. روح ابراهیم با ماست. مادرمان پس از شهادت ابراهیم بسیار گریست و از فراق سوخت اما حالا که مادر هم پیش ابراهیم رفته است، ما هم همان کاری را می کنیم که ابراهیم دوست داشت. بعضی از دوستان و نزدیکان می گویند که تلاش کنید تا کوچه ای به اسم شهید «هادی» شود اما پاسخ این است که مگر شهدا این راه را انتخاب کرده اند که کوچه به نامشان شود؟! خون بهای شهدا که این کارها نیست! ┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄ @parastohae_ashegh313 ┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
✍خاطرات نویسنده کتاب سلام بر ابراهیم،هیچ‌وقت مشخص نبود و همیشه همه می‌پرسیدند چه‌کسی این کتاب را نوشته و همیشه این سوال را از ناشر می‌پرسیدند و ناشر هم همیشه اعلام می‌کرد نویسنده نمی‌خواهد نامش گفته شود، همانند خود ابراهیم هادی که می‌خواست گمنام بماند، اما در آستانه میلیونی‌شدن تیراژ کتاب، نویسنده آن هم معلوم شد. محسن عمادی، مدیر موسسه شهید ابراهیم هادی، خودش نویسندگی کتاب را به‌عهده داشته است. او می‌گوید: «خواستیم فقط نام خود شهید هادی باشد و دنبال اسم و رسم از کنار او نبودیم، فقط خود ابراهیم مهم بود. سال ۸۶ با گروهی 10 نفره شروع به‌کار کردیم که دو نفر از اینها نیز امروز از شهدا هستند. من مسئولیت انتشارات شهید هادی را به‌عهده دارم و به‌خاطر همین نیز نگاه رسانه‌ای به سمت من است؛ درحالی که گروهی مشغول این کار بوده‌اند؛ اما نمی‌خواهند اسمی از آنان برده و مطرح شوند. این کتاب به گفته علما چندین سرفصل اخلاقی را بیان می‌کند؛ شهیدی که بسیار متشرع بود و به این موضوع دقت می‌کرد که اعمالش مورد رضایت خدا باشد. اوج خاطرات او را می‌توان درمورد مسابقات کشتی قبل از انقلاب دید؛ چنان‌که کاری کرد شبیه آنچه پوریای ولی انجام داده بود. در عملیاتی در دوران دفاع‌مقدس وقتی رزمندگان به مشکل برخورده بودند، ابراهیم رو به نیروهای دشمن اذان صبح می‌گوید و این باعث می‌شود که دشمنان ما که از قضا شیعه بودند، با صدای اذان او، خودشان را تسلیم کنند؛ چون این ۱۸ نفر به گفته خودشان ترسیدند چیزی شبیه کربلا رخ دهد. همین ۱۸ نفر بعدتر به‌واسطه آیت‌الله حکیم آزاد می‌شوند و در عملیاتی علیه رژیم بعث، به شهادت می‌رسند واما سرانجام ابراهیم در ۲۲ بهمن ۱۳۶۱ بعد از فرستادن بچه‌های باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد. دیگر کسی او را ندید. او همیشه از خدا می‌خواست گمنام بماند چرا که گمنامی صفت یاران محبوب خداست. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. ابراهیم سالهاست که گمنام و غریب در فکه مانده تا خورشیدی باشد برای راهیان نور. ┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄ @parastohae_ashegh313 ┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
#رمز_موفیقت #شهید_ابراهیم-هادی حجت الاسلام علیرضا قربانی: شهید هادی با وجود تمام موفقیت‌ها به ویژه در زمینه ورزش هرگز دنبال شهرت نبود، وقتی از ایشان در مورد «مشهور شدن» پرسیدند گفت «شهرت ظرفیت می‌خواهد و مهمتر از مشهور شدن انسان شدن است». ┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄ @parastohae_ashegh313 ┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄