eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
3.3هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
شهدای گمنام(زندگی به سبک شهدا) 🌷 🍃 🍃 🌷 🍃 🍃 🌷 ❤️✨قبل از شروع مراسم #عقد، علی آقا نگاهی به من کرد و گفت: شنیدم که عروس هرچه از #خدا بخواهد، اجابتش حتمی است. ❤️✨گفتم، چه آرزویی داری؟ درحالی ‌که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود، گفت: اگر #علاقه‌ای به من دارید و به #خوشبختی من می ‌اندیشید، لطف کنید از خدا برایم #شهادت بخواهید. ❤️✨از این جمله تنم لرزید. چنین #آرزویی برای یک عروس در استثنایی‌ ترین روز زندگی‌ اش بی نهایت سخت بود. سعی کردم طفره بروم؛ اما علی آقا #قسم داد که در این روز این دعا را در حقش بکنم، ناچار قبول کردم. ❤️✨هنگام جاری شدن #خطبه عقد هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت کردم و بلافاصله با چشمانی پر از #اشک نگاهم را به علی دوختم؛ آثار خوشحالی در چهره‌اش آشکار بود. ❤️✨مراسم #ازدواج ما در حضور شهید آیت ‌الله مدنی و تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد. نمی‌دانم این چه رازی است که #همه پاسداران این مراسم و داماد و آیت ‌الله مدنی همه به فیض #شهادت نائل شدند... ✨همسر فاتح سوسنگرد، #سردار_شهید #شهید_علی_تجلایی ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
خاکریز خاطرات ۴۸ ✍️ عشقِ شگفت‌انگیزِ شهید به امام حسین(ع) : چشماش مجروح شد و منتقلش کردند تهران محسن بعد از اینکه دکتر چشماش رو معاینه کرد، پرسید: آقای دکتر! مجرایِ اشکِ چشمم سالمه؟ می‌تونم دوباره با این چشم گریه کنم ؟ دکتر پرسید: برای چی این سوال رو می‌‌پرسی پسر جون؟ محسن ‌گفت : چشمی‌که برای امام حسین(ع) گریه نکنه به دردِ من نمی‌خوره ... 🌷خاطره ای از زندگی طلبه شهید محسن درودی 📚منبع: ماهنامه فکه ، شماره 126 ، صفحه 107 ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
🌷🌱💚 امام علی علیه السلام: خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُم‏ با مردم آن گونه #معاشرت کنید، که اگر #مردید بر شما #اشک ریزند،واگر #زنده ماندید،با اشتیاق سوی شما آیند. #نهج‌البـلاغـہ 📚 #حڪمٺ_دهـم📜 •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• @parastohae_ashegh313 •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
او به مادرش می گفت: ☘ «مادر جان، شیرت را بر من کن؛ همان شیری که دهه ی اول با های شوری که برای تنهایی (سلام الله علیها) می ریختی، درهم می آمیخت و در کام من مینشست و جانم را با (علیه السلام ) پیوند میزد.» 🌹 جان رضا نیز با همین آمیخته شد و یار و دیار و خانه و زندگی را گذاشت و برای از جلیله مخدرهای راهی سرزمین شد تا مبادا ذره ای به ساحت این بانو بی حرمتی شود و تاریخ دوباره تکرارشود. ╔══════••••••••••○○✿🌹╗parastohae_ashegh313 @ ╚🌹✿○○••••••••••══════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید محرم ترک اولین شهید مدافع حرم دست نوشته ، اولین شهید مدافع حرم: 🔺امروز از ساعت چهار عصر به یکباره دلم گرفت، به یاد دخترم فاطمه و همسرم که امروز تقریبا هشتاد روز است که آنها را ندیده ام افتادم. 🔺عکسها و فیلمهایی که از فاطمه داشتم را نگاه میکردم و در دلم به یاد حضرت رقیه(س) افتادم و این که چه کشید این خانم سه ساله ... 🔺در همین حال بودم که یکباره تلفن به صدا درآمد، با صدای تلفن حدس زدم حتما همسرم هست که تماس گرفته! 🔺حدسم درست بود ولی بدون این که صحبتی کند گوشی را به دخترم داد دیدم که گریه امانش نمیدهدگفتم چی شده خانم طلا، باباجانی؟ دختر بابا چی شده چرا گریه میکنی؟! 🔺گفت: بابایی دلم برات سوخته کی میایی، من دوسِت دارم، بیا بابایی دیدم حال فاطمه خیلی بد بود شروع کردم به نوازشِ فاطمه خواستم حواسش را پرت کنم، گفتم: برای بابایی شعر می خونی؟ 🔺در حالی که فاطمه متوجه نشود آرام می ریختم، اشکم برای سه ساله امام حسین بود برای وقتی که بهانه بابا را گرفت و سر پدر را برایش آوردند... 🌷 هدیه روح مطهر شان صلوات 🌺 @parastohae_ashegh313