eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.8هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
41 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @khomool3
مشاهده در ایتا
دانلود
👈 هرچه ممکن است #تلاش کنید و پیش بروید 👌گفتمان #حرکت_جهادی باید به یک #گفتمان_عمومی تبدیل شود ✅ جمعی از اعضای گروه‌های جهادی پنج‌شنبه شب (۱۳۹۸/۰۵/۱۰) در دیدار با رهبر انقلاب اسلامی، به ارائه گزارش اقدامات خود در مناطق محروم و تشریح نظراتشان درباره این مسأله پرداختند. 👌حضرت آیت‌الله امام خامنه‌‌ای در این دیدار، ضمن تقدیر از این جوانان مؤمن انقلابی فرمودند: هرچه ممکن است تلاش کنید و پیش بروید. هرچه ممکن است فکر کنید و این فکر را به مرحله عمل در بیاورید. ✅ امام خامنه‌ای ‌در تأیید این حرکت‌های انقلابی، گفتند؛ بگذارید ما مجموعه‌ی عظیمی از نسل انقلاب اسلامی را در کشورمان شاهد باشیم که از لحاظ سطح فهم، مسائل مدیریتی، خدمت‌رسانی، ایجاد عدالت و قیام به قسط، به جایی رسیده باشد که ذهن‌های معمولی بشر به آنجا نرسیده و باید از او الگو بگیرند. 👌ایشان درباره‌ی ضرورت گفتمان‌سازی این‌گونه فعالیت‌ها افزودند: گفتمان حرکت جهادی، شماها را به وجود آورده. ما بایستی کاری کنیم که این گفتمان به یک گفتمان عمومی تبدیل شود؛ عده‌ای هستند که محرومیت زندگی و جسمانی ندارند اما از خدمت به محرومان محرومند. به آنها هم خدمت کنید. ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
✍ امام خامنه‌ای؛ 🔻 هرچه ممکن است #تلاش کنید و پیش بروید. هرچه ممکن است #فکر کنید و این فکر را به مرحله #عمل در بیاورید. ۹۸/۵/۱۰ 🌷 #گفتمان_جهادی ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
🌱🌿💐 کف اتاق توی یکی ازخانه های گلی سوسنگرد نشسته بود. سه نفر به زحمت جا می شدند. نقشه پهن بود جلوش. هم گوشی بی سیم روی شانه اش به توپ خانه گرا می داد، هم روی نقشه کار می کرد. به من سفارش کرد آب یخ به بسیجی ها برسانم. به یکی سفارش الوار می داد برای سقف سنگر ها. گاهی هم یک تکه نان خالی بر می داشت می خورد. عصری از شناسایی برگشت. می گفت « باید بستان رو نگه داریم. اگه این ارتفاع رو نگیریم و آفتاب بزنه، این چند روز عملیات یعنی هیچ» با این که خسته بود. دو ساعته چهار تا گردان درست کرد. خودش هم فرمانده یکی از گردان ها. از سر شب تا صبح حسابی جنگیدند. چهار صبح بود که حسن را بی حال و نیمه جان بردند عقب. ارتفاع را که گرفتند خیال همه راحت شد. ✍ یادگاران، جلد چهار، کتاب حسن باقری، ص 33 @parastohae_ashegh313