سـجـده نـجـاٺ بـخـش
در عملیات فتح المبین ما در گردان مالڪ
اشتر تیپ حضرت رسول (ص) بودیم😇
فرمانده ما شهید شهبازی از دانشجویان
بسیار مخلص بود . قرار بود گردان شبانه
عراقی ها را دور بزند .ما در منطقه ای که
تپه ای بود حرڪت ڪردیم . ولی هر چه
رفتیم🚶♂ به هدف نرسیدیم .
تا این ڪه راه را گم ڪردیم . فرماندهان
هر چه ڪردند راه را پیدا نمے ڪردند😕
ساعتی راه می رفتیم و وقتی نتیجه ای
نمی گرفتیم می نشستیم . بچه ها چنان
خسته شده بودند ڪه به محض نشستن
خوابشان می برد 😴
براے همین بعضے مراقب بودند تا خواب
رفته ها را بیدار ڪنند ڪه جا نمانند.
در بین ما یڪی از بچه ها بود به نام سید
عبدالله برقعی که خیلی فعال بود .مسئولیت
او فرمانده دسته بود💙
ایشان قبل عملیات در توسلات خیلی قوی
بود . آن موقع با این ڪه دهه فاطمیه هنوز
جا نیفتاده بود اما او برای حضرت زهرا (س)
مراسم می گرفت.روضه می خواند و خلاصه
حال عجیبی داشت🥀به طوری ڪه در بین
بچه ها شاخص بود .
خیلی با اخلاص در امور گردان خدمت و
فداڪاری می ڪرد . از جمله ارادت های
او به اهل بیت این ڪه او چادرے داشت
ڪه چند نفر را در آن جا داده بود🙃
شـهیـد تقی شرعی ، سیـد مـحمـد موسوی
اهل تهران ، شیخ حسن محرابیان و عـلـی
قاری ڪه همگی به جز خود سید عبدالله
برقعی طلبه بودند.این چند نفر همگی هيئتی
بودند؛و دائم مشغول توسل، روضه و مراسم
بودند🌱
یڪی از کارهایشان این بود ڪه گاهی همین
پنج شش نفر در چادرشان مشغول عزاداری
می شدند😭
این کار آن ها به قدری رواج داشت ڪه
چادرشان را بین بچه ها معروف و شاخص
کرده بود . به خصوص که خود سید عبدالله
فوق العاده به حضرت زهرا (س) عشق 😍
می ورزید .
آن شب ڪه ما حسابی خسته بودیم و راه
را هم پیدا نمی ڪردیم و از طرفی به صبح
نزدیڪ شده بودیم ، نگران و ناراحت 😔
نشستیم تا گروه هایی بروند به اطراف و راه
را پیدا ڪنند .
يڪی از بچه ها به شهید برقعی گفت : تو که
این قدر یـا زهـرا یـا زهـرا میکنی و میگفتی
حضرت ڪمڪ مے ڪند ، ڪو ؟ پس چه شد؟
چرا ڪاری نمی ڪنی ڪه راه را پیدا ڪنیم و
نجات یابیم ؟🥀
تا سید این جمله را شنید اشڪ هایش جاری
شد 😭 و همان جا سر به سجده گذاشت و
مشغول توسل شد 💔 در سجده خیلے گریـہ
ڪرد 😔
او با فاصله ڪمی از بچه ها به طوری ڪه
همه او را می دیدند متوسل به حضرت
فاطــ🌷ــــمه (س) شد و کمی بعد بلند شد.
به محض بلند شدن سید ، صدای فرماندهان
به گوش رسید ڪه می گفتند : برخیزید ڪه
راه پیدا شد🌱
همه بلند شدیم و حرڪت ڪردیم و بعد از
دقایقی به منطقه هدف رسیدیم و تنها با سه
شهید و چند مجروح منطقه را گرفتیم .
که یکی از شهدا هم خود سید عبدالله برقعی
بود 🥀
#بہ_مدد_گوشه_چادر_خاڪی_مادر_سادات
#زهرایی_ها_شهید_میشوند
@parastohae_ashegh313