eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.8هزار دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
41 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @khomool2 🌹بیسیم چی: نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹آرزوی شهادت داشت. مادرش در تب و تاب خرید جهیزیه برای او بود، اما او در فکر و اندیشه دیگری بود. آخرین باری که تلفنی با خانواده صحبت کرد برایشان از گفت. مرور دفترچه و دستنوشته‌هایش او را مشتاق شهادت نشان می‌داد. 🌹در بانه او را به عنوان مربی آموزش اسلحه برای خواهران انتخاب کردند. چون استعداد و علاقه ویژه‌ای به مسائل نظامی داشت. صدیقه آنقدر فعالیت مذهبی و فرهنگی داشت که خار چشم منافقین شده بود تا جایی که منافقین او را تهدید به مرگ کردند و گفتند: 📛«اگر چه رفتار تو با ما خوب است، اما اگر تو به دست ما بیفتی، پوست بدنت را کنده و آن را با کاه پُر خواهیم کرد.» تاریخ شهادت: ۵۹/۵/۲۸ ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
🌹مامان لباس عروسی مو بذار وقتی که شدم، وقتي با خونم خودم رو آرايش کردم اونوقت لباس عروسيمو تو خودت تنم کن..! و وقتی توی قبر خوابونديم رو به قبله کن و بدون اينکه دلتنگی کنی بگو دخترم خونه نو مبارک..! مادر دلم مي خواد همينطور که وايستادم تو سنگر با ضد مي جنگم يک تير بياد بخوره به سينه ام..؛ اما من خون سينه مو که فوران میزنه تو مشتم بگيرم و بپاشم هوا..؛ و فرياد بزنم خدايا قبول کن..!✋🏻 🌹 @parastohae_ashegh313
••🌻•• سخن شهیده: خــــدایـــا؛وقــتـــی به خــاکــم می‌ســپــارنـد بـه یـادم بـاش چرا که زنده بودنم؛هميشه بـــا يـــاد تــو هــمـراه بود🌹 🦋 اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم @parastohae_ashegh313
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
••🌻•• سخن شهیده: خــــدایـــا؛وقــتـــی به خــاکــم می‌ســپــارنـد بـه یـادم بـاش چرا که زنده بودن
. 📌 سلام بر شما... من صدیقه رودباری هستم؛ دختری از تهران، متولد ۱۳۴۰. در روزهای انقلاب، با مردم بودم؛ در خیابان، در مداوای مجروحان، در خدمت به محرومان. بعد از انقلاب هم نشستم خانه‌نشین نشدم. راه افتادم سمت بانه؛ کلاس قرآن، آموزش اسلحه، امداد، مخابرات... هر جا که نیاز بود. در همین راه، دل محمود خادمی، فرمانده سپاه، به من گره خورد. می‌گفت: «هم‌رزم می‌خواهم، نه فقط همسر...» اما یک روز، درست وسط خستگی‌ها و خدمت‌ها، دشمن در لباس دوست آمد. اسلحه‌ام را برداشت و گلوله‌ای به سینه‌ام زد. محمود خودش من را تا بیمارستان رساند... اما وقت پروازم رسیده بود. دو ماه بعد، او هم شهید شد. و وعده‌مان، در آسمان بسته شد...❤️ 🌿 اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم @parastohae_ashegh313