🌿🌷
اگر شهید شدم ؛
با لباس بسیجی دفنم کنید
محمود نیکجو (برادر شهید) میگوید:
به عنوان سرباز در کردستان خدمت میکردم.
روزی احمد پیشم آمد.
آخرین باری بود که میدیدمش، حال و هوای دیگری داشت.
وقتی میخواست به جنوب برگردد تا ترمینال بدرقهاش کردم،
در حال رفتن به من گفت:
داداش! مراقب زن و بچهام باش.
- این چه حرفیه؟ انشاءالله زودتر بر میگردی.
- من خواستهای از خدا داشتم و فکر میکنم مستجاب شده.
اگه شهید شدم منو با لباس بسیجی دفنم کنید.
#شهید_احمد_نیکجو🥀
#راوے_برادر_شهید🎙
┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅
@parastohae_ashegh313
┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅
بگذار #مـــاه تا وسط آسمان بیاید 🌙
احمد برای به دنیا آمدن محمدرضا، مرخصی آمده بود،
وقتی محمدرضا دوماهه شد تصمیم گرفت دوباره به جبهه برود🍃
ساعت 12 شب🕛 بود،
وضو گرفت و نماز خواند، کمی با محمدرضای دوماههاش بازی کرد و او را نوازش کرد😍
به همسرش گفت: من دارم میرم و دیگه بر نمیگردم،🕊
این دفعه دیگه شهید میشم، جان تو و جان محمدرضای دوماههام💔
رفت ولی این آخرین دیدار با خانوادهاش نبود؛
بعد از نیم ساعت برگشت،
دل کندن از این دو ماهه مانند خودش زیبا، سخت بود برایش؛💞
به همسرش گفت: میمانم تا ماه به وسط آسمان بیاید، بعد میروم🥀
#شهید_احمــد_نیکجــو
╔════ ೋღೋ ════╗
@parastohae_ashegh313
╚════ ೋღೋ ════╝