eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.8هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
3.3هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
#شهید_روز_٢١_ماه_رمضان #شهید_حسن_حسن_پور فرمانده گردان حضرت امام علی ع لشگر ۲۵کربلا شهیدی که در روز شهادت مولا امیرالمومنین ع با فرماندهی گردانی به نام حضرت امام علی ع در ماه رمضان در عملیات رمضان به مقام شهادت رسید متولد :روستای ولشکلا ساری،استان مازندران شهادت :تیر۶۱ ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
🥀 ولادت : روستای ولشکلا ساری ، استان مازنداران 🥀شهادت : عملیات رمضان فرمانده گردان 🥀شهادت 21 سالگی تیرماه 61 روز 21 ماه رمضان عملیات رمضان @parastohae_ashegh313
🧕همسر سردار شهید حسن حسن پور، فرمانده گردان علی ابن ابی طالب لشکر ۲۵ کربلا، نقل می کند: او قبل از شروع انقلاب اسلامی امام را شناخته بود و به صورت مخفیانه به فعالیت های خود بر علیه👿 رژیم پهلوی می پرداخت. در پیروزی انقلاب نیز به نوبه ی خود سهم به سزایی داشت. بعد از پیروزی انقلاب در کمیته مشغول فعالیت شد و بعد به سپاه رفت. به علت آن که آن موقع کمیته، انتظامات داخل شهر را به عهده داشت و نیروهایش به جبهه نمی رفتند به سپاه رفت.🌈 🔳▪️🔳 از ۹ ماه نامزدیم💞، ۶ ماهش را در جبهه بود. 😍 روحیه ی بالایی داشت و عاشق جنگ بود. از اول شروع جنگ در جبهه حضور داشت. به طوری که در خاطرم هست که در مدت ۹ ماه نامزدی💞، ۶ ماه در جبهه بود و بعد از ازدواج که از مدت زندگی شان تنها ۸ ماه گذشت، او به 🕊شهادت رسید.تنها یک ماه در منزل🏠 خودش بود و بقیه را در جبهه به سر میبرد. 🔳▪️🔳 فرمانده گردان حضرت امام علی علیه السلام لشگر ۲۵ کربلا🌱 شهیدی که در روز شهادت مولا امیرالمومنین علیه السلام با فرماندهی گردانی به نام حضرت امام علی علیه السلام در ماه رمضان در عملیات رمضان به مقام رسید🌷 @parastohae_ashegh313
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
#شناخت_لاله_ها #شهید_حسن_حسن_پور 🥀 ولادت : روستای ولشکلا ساری ، استان مازنداران 🥀شهادت : عملیات
✨✨✨ .😍 خیلی تیزهوش👨‍🏫 بود. یک روز در تهران که زمان اوج ترور منافقین بود، از اُورکتش که فهمیده بودند پاسدار😱 است به سوی او هجوم بردند که به زیرکی👌 از دست شان فرار کرد. در چند خانه ی تیمی🏠 که در ساری کشف شده بود، نام ایشان جزء اعضایی که باید ترور می شدند، نوشته شده بود که به شکر خدا موفق نشدند.🤲 روزی به تنهایی ۱۱ منافق را دستگیر کرد و به سپاه برد.😍👏   ●•●•●•♡ ✨🌷✨ ۲۵ و را به آتش کشید.😍 ✨در عملیات رمضان، فرمانده گردان بود. ✨یکی از دوستانش👱‍♂ می گفت: او به تنهایی با نارنجک در حدود ۲۵_تانک را منهدم کرد و یک انبار مهمات دشمن را به آتش کشید🔥 که تا صبح می سوخت. ✨با اینکه فرمانده بود ولی با پای پیاده در کنار نیروهایش بود و حتی جلوتر از آنها حرکت می کرد تا آمار شهدا و مجروحین را بداند.🍃🌷 ✨در آخرین لحظات، در کنار شهیدی بود و او را در آغوش گرفت.🥀 ✨می خواست بلند شود که دشمن از پشت او را به گلوله بست و شربت شهادت نوشید .💔 @parastohae_ashegh313
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
#شناخت_لاله_ها #شهید_حسن_حسن_پور 🥀 ولادت : روستای ولشکلا ساری ، استان مازنداران 🥀شهادت : عملیات
🍃❣ ♥️ 🇮🇷 را در به اهتزاز در آورد. ☘ورزشکار بود💪 و بدن ورزیده و آماده ای داشت. 🌿با وجود ترکشی که در پا داشت، تازه از بیمارستان به منزل آمده بود که در مسابقه ی دو، بین نیروهای مسلح مقام اول را کسب کرد.🙋🏻‍♂ 🍃با وجود این که هیچ گونه تمرینی زمانی که جبهه بود در مورد کشتی🤼‍♂ نداشت، در مسابقه ی کشتی نیز بین گیلان و مازندران به مقام اول نائل آمد و در مسابقات کشوری، مقام پنجم را کسب کرد.❣ 🌱آرزو داشت به مسابقات بین المللی اعزام شود تا در خارج از کشور، پرچم جمهوری اسلامی🇮🇷 به اهتزاز در آید و عکس امام💖 را بر روی آن پرچم نصب کند. @parastohae_ashegh313
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
#شناخت_لاله_ها #شهید_حسن_حسن_پور 🥀 ولادت : روستای ولشکلا ساری ، استان مازنداران 🥀شهادت : عملیات
مرگ‌ آگاهی‌ به‌ سراغش‌ آمده‌ بود 😳 شب آخری که در منزل 🏡بود بسیاری از دوستانش را به افطار دعوت کرد به آنها می گفت : این وداع 🤭آخر من است و شب آخری است که در میان شما هستم . یکی از برادران 👳🏻‍♂روحانی که حال خود نیز شهید شده است تعریف می کرد که یک ربع مانده بود به عملیات ، دیدم شهید حسن پور در گوشه ای دراز کشیده و می گوید:احساس می کنم در منزلم هستم.بعد از شنیدن👂 خبر شهادتش متوجه منظورش از واژه « منزل » شدم . منظورش منزل ابدی و آخرتش بود که آن را دیده و لمس کرده بود. می گفت که شب قبل ، 💜 (عج) را در خواب دیدم. نیمه های شب یکسری از برادران رزمنده هم محلی اش دور شهید حسن پور جمع شدند. او به آنها گفت: فردا دیگر از میان شما می روم که با گریه های 😭همرزمانش مواجه شده بود. دو‌ ماه‌ دیگر باید مرا در سرد خانه‌ ببینی 😔 قبل از این که فرزند مان به دنیا بیاید👼🏻 شهید شد و سه ماه بعد از شهادتش ، فرزندم به دنیا آمد. یک روز رو کرد به من 🧕 و گفت : دوست داری من الآن به شهادت برسم ، قبل از این که بچه ام را ببینم ؟ با این که خیلی دوست دارم 🌱 او را ببینم ، یا مثل شهید دستغیب به سن ایشان برسم ؟ جواب دادم : مثل شهید . گفت : نه ، من با این که بی نهایت به فرزندم و خانواده ام ❤️علاقه مندم و دوست دارم او را ببینم اما با علاقه ی بی نهایتی که به خدا دارم و او را می پرستم ، به او عملاً ثابت میکنم که از همسرم می گذرم اما از خدا هرگز از ناراحتی 😔 زبانم بند آمد . از سالن غذا خوری بیرون آمدم 👣 . یکی از دوستانش وقتی مرا دید متوجه حالم شد . او را صدا زد و گفت : خانمت ناراحت است . شهید وارد حیاط سپاه شد 🚶‍♂ ، اجازه حرف زدن به من نداد و گفت : چرا ناراحتی؟🤷‍♂ ۲ ماه دیگر مرا در سردخانه می بینی. باید روحیه داشته باشی 💔 😍 @parastohae_ashegh313
🕊یک تقاضای عاجزانه از شما دارم که اگر این سعادت نصیب من شد که شهید شدم برایم سیاه نپوشید و جلوی نامحرمان گریه نکنید که نامحرمان صدای گریه شما را بشنوند از همة شما تقاضا دارم که فقط و فقط در خط امام حرکت و به دستورات امام گوش دهید . مبادا کاری کنید که قلب امام را درد آورید 🌷 ┄┅═══🍃🌸🍃═══┅┄ @parastohae_ashegh313 ┄┅═══🍃🌸🍃═══┅┄