#بسیجی
#شهید_حسین_خرزای
رفتیم بیمارستان، دو روز پیشش ماندیم.
دیدم محسن رضایی آمد و فرمانده های ارتش و سپاه آمدند و کی و کی.
امام جمعه ی اصفهان هم هرچند روز یک بار سر می زد بهش.
بعد هم با هلی کوپتر🚁 از یزد آوردندش اصفهان.
هرکس می فهمید من پدرش👴🏻 هستم، دست می انداخت گردنم و ماچ و بوسه و التماس دعا.
من هم می گفتم «چه می دونم والا !🤷🏻♂
تا دوسال پیش که بسیجی بود.
انگار حالا ها فرمانده لشکر شده. »
✍ یادگاران، جلد هفت، کتاب شهید خرازی، ص 15
@parastohae_ashegh313