🌱❣
#والدین
#شهید_مهدی_زین الدین
توی ظل گرمای تابستان☀️، بچه های محل سه تا تیم شده اند.
توی کوچه ی هجدمتری.
تیم مهدی یک گل عقب است.
عرق از سر و صورت بجه ها می ریزد😓 چیزی نمانده ببازند.
اوت آخر است.
مادر می آید روی تراس «مهدی! آقا مهدی! برای ناهار نون نداریم ها برو از سرکوچه دو تا نون بگیر. »
توپ زیر پایش می ایستد.
بچه ها منتظرند.
توپ⚽️ را می اندازد طرفشان و می دود سر کوچه.
✍ یادگاران، جلد ده، کتاب شهید زین الدین، ص 2
@parastohae_ashegh313