eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.8هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
41 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @khomool3
مشاهده در ایتا
دانلود
فردا سراغ یک عالم روحانی رفت که خیلی قبولش داشت. روحانی گفته بود که: «به خاطر مادرت حتّی با بودن صدام، به کربلا برو.» بلافاصله پیکان را برای هزینۀ ســفر فروخت. قرار شــد من و او و عمه و پدرم قبل از رسیدن نوروز با هم راهی کربلا شویم. تاریخ ســفر مشــخص شــد و ســاکمان را بســتیم. باور نمی کردیم که تا چند روز دیگر چشمانمان به گنبد و گلدسته های حرمین نجف و کربلا، سامرا و کاظمین، روشــن شــود. هیجــان رفتــن بــه مراتــب بیشــتر از ســفر قبلی ام به حــج تتمع بود. به خصوص اینکه برخلاف آن سفر غریبانه، حسین کنارم بود. یک روز مانده به سفر، حسین حرفی را زد که کاخ آرزوهایم فرو ریخت. گفت: «شما برید، من باید برای کاری بمونم.» نگفــت کــه کارش چیســت و قــرار هســت کــه رهبــر انقلاب اســلامی برای عید نــوروز بــه دوکوهــه و شــلمچه بــرود و او در مقــام میزبانــی بایــد خدمت حضرت آقا باشــد. من بی خبر از این موضوع، داد و قالم بلند شــد که: «این مأموریت تو چیه که اهمیتش بیشــتر از زیارت کربلاســت؟! مگه فقط شــما هســتی؟ بگن یکی دیگــه بــره ایــن کار رو انجــام بــده. حــالا که زمان جنگ نیســت که می گفتی، اگه وقت عملیات جبهه رو رها کنی و بیای حج، خون شهدا می آد گردنت. حالا که وضعیت آرومه، دیگه بهانه ت چیه؟! اصلاً جواب عمه رو چی می خوای بدی؟! اون همه اشک و آرزو برای دیدن کربلا چی می شه؟!» من یک ریز می گفتم گاهی، هق هق گریه، طوفان شکوائیه ام را می برید. 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313