#قسمت30
مواظب زیر دستانتان باشید:
شهید روزی به خانه یکی از دوستانش میرود. وقتی وارد آن خانه میشود با مبل های جدید، پرده های رنگین و.. روبرو می شود و به او میگوید: «فلانی، بهتر نبود پولت را در جای دیگر خرج می کردی؟ در حال حاضر که بسیاری از مردم نان برای خوردن ندارند شایسته نیست شما پولهایتان را اینطور خرج کنید. شما اگر هر روز به سمت اشرافی گری حرکت کنید، وقتی دخلتان به خرجتان نرسید شروع به طغیان میکنید و به زیر دستان ظلم میکنید.»
🌻🌻🌻
ما باید نقشه دشمن را خنثی کنیم:
تازه انقلاب پیروز شده بود و امکانات خیلی کم بود. مردم برای گرفتن اطلاعات به رادیو روی میآوردند. در این برهه شهید بهترین تصمیم را میگیرند و رادیو شهرستان مرودشت را تأسیس میکنند که یکی از ارکان هدایت مردم میشود. استنباط شهید این بود که دشمن سعی دارد با دادن اطلاعات غلط مردم را به امام و اهداف انقلاب بدبین کند. ما باید درهر شرایطی نقشه دشمن را خنثی کنیم.
@parastohae_ashegh313
#قسمت30
حالا هم یه جابه جایی تاکتیکی می کنید، درست مثل جابه جایی یــه رزمنــده» دخترهــا بــاز قانــع نشــدند و گفتند: «یا شــما هم با مــا بیا، یا همین جا می مونیم.» و حسین به ناچار گوشه ای از اتفاقات چند روز گذشته را بازگو کرد بلکه آن ها را برای رفتن متقاعد کند: «هفتۀ پیش، وقتی شما ایران بودین، توی کاخ ریاست جمهوری، یه انفجار انجام شد که چند نفر از مسئولین سوریه کشته شدن. مسلّحین تا داخل کاخ نفوذ کرده بودن و اون انفجار،نتیجۀ همکاری یکی از کارمندان کاخ با مسلحین بود. بعد از این ماجرا نخست وزیر سوریه فرار کرد به اردن و کابینه از هم پاشید. مسلحین تا پشت کاخ اومدن و یه طرف کاخ رو گرفتن. همون روز من به آقای بشار اسد گفتم به مردمت اعتماد کن و در اسلحه خونه ها رو، به روشون باز کن، بذار اسلحه دس بگیرن و خودشون با دشمنشون بجنگن، ارتش سوریه که به تنهایی توان جنگیدن با مسلحین رو نداره!» زهرا سؤالی پرسید که نشان می داد حسین دارد کاملاً در همراه کردن او با خود موفق می شود: «چرا نمی تونن؟!»
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313