#قسمت32
غذای اضافی:
اوایل انقلاب یکی از آشنایان از زیارت آمده بود، من هم به همراه ناصر، برای ملاقات او رفتیم، بعد از غذا خوردن، آنقدر غذا اضاف آمده بود که میخواستند آن را بیرون بریزند اما ناصر مانع شد و گفت: «محلهای را میشناسم که به این غذا احتیاج دارند.» آن غذا را به آن محله بردیم. گفتند خدا خیرتان بدهد، حداقل یک شب با شکم سیر میخوایبم.
🌻🌻🌻
الگوگیری از شهید مطهری و شهید بهشتی:
آن موقع هنوز در همه جا برق کشی نبود . شهید قاسمی در خانه پدربزرگم که یک خانه گلی بود با چراغ دریایی تا دیر وقت به سخنان شهیدان مطهری و بهشتی گوش میداد و کتابهایشان را میخواند و در جلسات یا سخنرانیها از گفتههای آنان بهره میبرد و به اعتراف دوستان شهید در سخنرانیهای خود همیشه از امام خمینی(ره) یاد میکردند و میگفتند: «نباید این گوهر گرانبها را تنها بگذاریم و شعارش این بود که ما اهل کوفه نیستیم امام تنها بماند.
@parastohae_ashegh313
#قسمت32
دخترهــا دیگــر کامــلاً غــرق در حرف هــای پــدر شــده بودنــد، ســارا درحالی که به خوبی معلوم بود درگیر بحث شــده و ســؤالات زیادی برای پرســیدن دارد، گفت: «خب پس باوجود این ارتش، کیا می خوان آرامش رو به مردم برگردونن؟» گویی پاســخ به این ســؤال ســارا آن قدر برای خود حســین شــوق برانگیز بود که هدفــش را از طــرح ایــن موضوعــات پــاک فرامــوش کــرده بود، چشــمانش را کهبدون اغراق مانند دو عقیق آبدار بودند و حالا از برق شادی می درخشیدند، بــه ســارا دوخــت و بــا گونه هایــی گل انداختــه و لحنــی پــر از نشــاط گفت: «ما اومدیم اینجا تا به عنوان فرزندان خمینی، مستشار فرهنگی اسلام ناب باشیم، ما می خوایــم همــون چیزایــی رو کــه امــام بهمون یاد داد به این مردم مظلوم برســونیم. ما می خوایم اگه خدا بخواد و نظر خانم هم همراهمون باشه یه چیزی مثل بسیج خودمون اینجا درست کنیم که پناه مردم بیچاره و ستم دیدۀ اینجا و البته مدافع حرم حضرت باشه!»
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313