eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.8هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
41 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @khomool3
مشاهده در ایتا
دانلود
مدتــی بــود کــه حســین مثــل ســال های جنــگ، کمتر به خانه می آمــد. تا اینکه بچه ها توی تلویزیون دیده بودند که به عنوان جانشین فرمانده بسیج کل کشور مصاحبــه می کنــد. ایــن دومیــن بــار بود که این مســئولیت را به عهده گرفته بود. دامادم امین، بیشتر از دخترها و پسرهام، شوق و ذوق نشان می داد و می گفت: «آقاعزیز فرماندۀ کل سپاه شده و چه کسی رو پخته تر از حاج آقا داره که این اندازه با اقشار مختلف مردم ارتباط صمیمی داشته باشه. حاج آقا استاد به کارگیری بدنۀ عمومی جامعه با یگان های رزم سپاهه و کاری رو که توی لشکر 72 کرده و مناطق شــهری تهران بزرگ رو از ســه چهار منطقه به بیســت و دو منطقه گســترش داده، در سایر استان ها اجرایی می کنه.»من خیلی با این موضوعات کاری نداشتم و فقط دوست داشتم، حسین مثل گذشته منشأ خدمت باشد و البته نسبت به کار وهب توی بانک کمی نگران بودم. وهب چند سال بود که در شعبه ای در شهرستان ورامین کار می کرد. ساعت پنج صبح می رفت و هفت شب می آمد. می ترســیدم تــوی ایــن رفت وآمد طولانی مبــادا اتفاقی توی جاده برایش بیفتد. اتفاقاً وهب تا چند سال سرش را پایین انداخت، رفت و آمد. و هیچ درخواستی نکــرد. امــا مــن مــادر بــودم و نگــران. فکــر می کــردم که پدرش عقبــه ای ندارد و کســی در بانــک او را نمی شناســد کــه سفارشــش را نمی کنــد تــا اینکــه خبــردار شــدم معاون وزیر، رفیق اوســت. ســرانجام با کلی احتیاط، پیش وهب حرف جابه جایی را پیش کشیدم و گفتم: «هفت ساله که وهب این راه رو می ره و میاد. نمی خــوام پارتی بــازی کنــی. حــق قانونی بچه س که بعد از این مدت بیاد تهران. اگه ممکنه به معاون وزیر...» حســین نگذاشــت ادامه بدهم. برافروخته شــد و صدایش را بالا برد: «دفعه آخرت باشــه که چنین درخواســتی رو از من داری» 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313