eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.8هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْفَائِزِینَ لَدَیْکَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ إِلَیْکَ بِإِحْسَانِکَ یَا غَایَهَ الطَّالِبِینَ 🔸خدایا! مرا در این روز از آنان که بر تو توکل کنند و نزدت فوز و سعادت یابند، قرار ده و مرا از آنان که مقربان درگاه تو باشند، قرار ده. به حق احسانت، ای منتهای آرزوی طالبین! 🔰پیام‌های دعا 1- توکل بر خدا 2- قرارگرفتن جزء رستگاران 3-قرارگرفتن جزء مقربان درگاه الهی 4- احسان خداوند به بندگان 🔰پیام منتخب 🔸 انسان باايمان، بايد در امور گوناگون به خداوند توكل کند و معتقد باشد كه خدا خير او را می‌خواهد: «وَ عَلَی اللهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمؤمِنونَ؛ و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند!» آل‌عمران، آيۀ ۱۲۲ اما از اين نكتۀ مهم نبايد غافل شد، توكل هنگامی معنا پيدا می‌كند كه ما وظيفه و عمل صحيح خويش را انجام داده باشيم و پس از آن توكل كنيم. مردی در زمان رسول خدا(ﷺ)، می‌خواست با توكل به خدا شترش را نبندد و آن را رها سازد؛ اما پيامبر به او فرمود: «ابتدا شترت را ببند و سپس توكل كن.» ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ‌ج ۱۱، ص ۲۰۱ نتیجۀ توكل بر خدا: «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسْبَهُ؛ هركس بر خدا توكل و اعتماد كند، او برايش بس است.» طلاق، آيۀ ۳ @parastohae_ashegh313
بســـم الـلـه الـــــرحمـن الـــرحیــم🩸 🕊زیارتنـامـه ی 🕊 🌹🌱اَلسَّـلامُ عَلَیـکُم یَا اَولِیـاءَ اللـهِ وَ اَحِبّـائَـهُ🌷اَلسَّـلامُ عَلَیـکُم یَا اَصفِیَـآءَ الـلهِ وَ اَوِدّآئَـهُ🌷 اَلسَـلامُ عَلَیـکُم یا اَنصَـارَ دیـنِ اللهِ🌷اَلسَـلامُ عَلَیـکُم یـا اَنصـارَ رَسُـولِ الـلهِ🌷اَلسَـلامُ عَلَیـکُم یـا اَنصـارَ اَمـیرِالمُـومِنـینَ🌷اَلسَّـلامُ عَلَیـکُم یـا اَنصـارَ فاطِـمَةَ سَیِّـدَةِ نِسـآءِ العـالَمیـنَ🌷اَلسَّـلامُ عَلَیـکُم یـا اَنصـارَ اَبـی مُحَمَّـدٍ الحَسَـنِ بـنِ عَلِـیٍّ الـوَلِیِّ النّـاصِـحِ🌷اَلسَّـلامُ عَلَیـکُم یـا اَنصـارَ اَبـی عَبـدِ اللـهِ🌷 بِـاَبـی اَنـتُم وَ اُمّـی طِبـتُم🌷وَ طابَـتِ الـاَرضُ الَّتـی فیها دُفِنـتُم ، وَفُـزتُـم فَـوزًا عَظـیمًا🌷فَیا لَیـتَنی کُنـتُ مَعَکُـم فَـاَفُـوزَ مَعَـکُم🌹🌱 🩸ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸 🌷@parastohae_ashegh313🌷
🔴 ️اعلام رسمی خبر شهادت سرلشکر حاج احمد متوسلیان پس از ۴١سال! 🔹‌ سرانجام پس از ۴١سال، یک مقام رسمی، رسما خبر شهادت حاج احمد متوسلیان را اعلام کرد! 🔹‌ سردار سرلشکر سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران، در دیدار نوروزی خود با خانواده حاج احمد متوسلیان اعلام کرد: شهید جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان، اولین شهید ایرانی در راه فتح قدس است!/تسنیم 🌷@parastohae_ashegh313🌷
🦋مروری بر 0⃣1⃣ 🌷🌷🌷 : " البتّه آن چه در شهادت او اتّفاق افتاد، اوّلین سیلی سختی بود که به آمریکا زده شد و تا آن زمان، مهم‌ترین سیلی به آمریکا همین حرکت مردمی عظیمی بود که انجام گرفت؛ بعد هم که خب برادرها یک سیلی‌ای زدند؛ لکن سیلی سخت‌تر عبارت است از غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار؛ این سیلی سخت به آمریکا است که باید زده بشود. بایستی جوانان انقلابی ما و نخبگان مؤمن ما [با] همّت، این هیمنه‌ی استکباری را بشکنند و این سیلی سخت را به آمریکا بزنند @parastohae_ashegh313
حســین حرفــم را نشــنیده گرفــت، عــادت داشــت کــه وقت معرفــی یک نفر به دیگران، از خوبی های طرف بگوید. دســتش را روی شــانۀ جوان گذاشــت و گفت: «اســم این جوون عزیز ابوحاتمه! اصالتاً لبنانیه اما خونه زندگیش تو دمشــقه. ابوحاتم یک شــیعۀ محب اهل بیته، خیلی هم عاشــق خانم حضرت زینبه، فرزند شــهید هم هســت، پدرش رو به جرم عشق به حضرت زینب سر بریدن.» جوان ســرش را پایین انداخت. حســین اضافه کرد: «من عربی یاد نگرفتم ولی ابوحاتــم فارســی رو خــوب بلــده!» لبخنــد شــیطنت آمیزی زد و ادامــه داد: «پس حواستون باشه چی می گید!» مــن و دخترهــا بی صــدا خندیدیــم و ابوحاتــم کــه خجالتــی و باحیــا بــه نظــر می رسید، شاید برای اینکه از این فضا خارج شود فوراً رفت سمت ساک ها و پشت ماشین جایشان کرد. برخلاف تصور ما که فکر می کردیم ابوحاتم باید رانندگی کند، حسین پشت فرمان نشست و حرکت کردیم. 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313
در طول مسیر به خاطر حضور جوان سوری جز چند کلمه ای معمولی، صحبتی بینمان ردوبدل نشــد و بیشــتر مشــغول نگاه کردن فضای دمشــق بودیم. به هر طرف که نگاه می کردیم، ویرانه بود. همه جا، از روی دیوار ساختمان ها گرفته تا بدنۀ ماشین ها و حتی آمبولانس ها، نقشی از جنگ نشسته بود. زهرا و ســارا کنجکاوانه، اطراف را ورانداز می کردند. این همه ویرانی و خرابی برایشــان تازگی داشــت امّا برای من، نه! چرا که من ویرانی جنگ را ســال های سال توی اهواز، دزفول، کرمانشاه و سرپل ذهاب، با گوشت و پوست و استخوانم درک کرده بودم و دیدن صحنه هایی این چنین برایم عادی بود. هرچــه بــه مرکــز شــهر نزدیک تــر می شــدیم، ویرانه ها بیشــتر می شــد. دمشــق به خرمشهرِ اولین روزهای آزادی از دست بعثی ها، شبیه تر بود تا به اهواز و دزفول و کرمانشاه. طبقات ساختمان های بلند بتونی مثل کاغذهای یک کتاب قدیمی و نم کشیده، خوابیده بودند روی هم، کج ومعوج و چشم آزار. 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313