eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
3.3هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
↓🌱 اونایے که حس شهادٺ دارن بے دلیل نیستـا! خدا یہ گوشـہ از سرنوشتشون براشون شہادت رو نوشته ولے... اون دیگه با توعه ڪه چجورے بهش برسے یا ڪِے بهش برسے..! (: @parastohae_ashegh313
✨🍃✨🍃 دعای هفتم صحیفه که رهبر انقلاب، خواندن آن را توصیه کردند... @parastohae_ashegh313
🌱🌿 یادم هست یک شب به خانه ی عموی محمد رفته بودیم. عموی او خمس و زکات نمی داد. محمد هم از این موضوع باخبر بود و آن شب هم که به خانه آنها رفته بودیم هر چه به او تعارف کردند که چای و میوه بخورد اونخورد و حتی نماز هم نخواند بعد از اینکه از خانه بیرون آمدیم علت را از او پرسیدم او گفت: چون خمس و زکات نمی دهند به همین دلیل چیزی نخوردم. بعد از اینکه محمد شهید شد به عمویش ماجرای آن شب را گفتم و آنها هم از آن به بعد خمس و زکات خود را دادند. ✍منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23000شهید استانهای خراسان @parastohae_ashegh313
🌿❣ چند ماهی از جنگ گذشته بود و صدام حسین برای تحقیر کردن خلبانان ایرانی در تلویزیون عراق دریک مصاحبه مطبوعاتی گفت: به هر جوجه کلاغ " خلبان " ایرانی که بتواند به پنجاه مایلی نیروگاه بصره نزدیک شود حقوق یک سال نیروی هوایی عراق را جایزه خواهم داد. تنها صد و پنجاه دقیقه پس از این مصاحبه ، دلیر مردان ایرانی: خلبان عباس دوران ، خلبان کیومرث حیدریان و خلبان علیرضا یاسینی نیروگاه بصره را با فرماندهی شهید عباس دوران بمباران کردند. با این عملیات پاسخ گستاخی صدام داده شد و خود او را تحقیر کردند. غروب همان روز همان خبرنگار بی بی سی اعلام کرد : هنوز فرصتی پیش نیامده که من از صدام حسین سوال کنم که چگونه جایزه خلبانان ایرانی را تحویل خواهند داد. @parastohae_ashegh313
┄┅┅✿❀🌙❀✿┅┅┄ @parastohae_ashegh313 ┄┅┅✿❀🌙❀✿┅┅┄
السلام علیک یا اباصالح المهدی الهم عجل لولیک الفرج ┄┅┅✿❀🌙❀✿┅┅┄ @parastohae_ashegh313 ┄┅┅✿❀🌙❀✿┅┅┄
...!! آمده بود مرخصی ، سر نماز بود که صدای آخ شنیدم،نمازش قطع شده، پرسیدم: چی شد؟ 😳 گفت: چیزی نیست. توی حمام باندهای خونی بود، نگرانش شدم، فهمیدم پایش گلوله خورده 😔 زخمی است، دکتر گفته باید عمل شود تا یک هفته هم نمی‌توانی باندش را باز کنی. باند را باز کرده بود تا وضو بگیرد🌱 گریه کردم و گفتم: با این وضع به جبهه می‌روی؟🥀 رفیقش که دنبالش آمده بود ، گفت: نگران نباش خواهر ، من مواظبشم🙃 با عصبانیت😠 گفتم اشکالی ندارد، بروید جبهه، ان‌شاءالله پایت قطع می‌شود، خودت پشیمان می‌شوی و برمی‌گردی . علی بهم نگاه کرد و گفت : ما برای دادن سر می‌رویم ، شما ما را از دادن پا می‌ترسانی؟!💔 هیچ وقت حرفش از یادم نمی‌رود دوباره مرا شرمنده کرده بود. علی می‌گفت: خدا کند که جنازه من به دستتان نرسد، دوست ندارم حتی به اندازه یک وجب هم که شده، از این خاک را اشغال کنم. همان طور شد که می‌خواست....🥀 🌹خاطره ای به ياد شهید عـلے تـجـلـایـے با روایــت همسر شهید معزز @parastohae_ashegh313
ghadir-3.mp3
3.55M
چه غدیری💚🍃 چه امیری ، چه بشیری چه مه ماه منیری😌♥️ همه جا بهر هدایت همه جا نور ولایت...✨ • سیدمجید بنےفاطمه @parastohae_ashegh313
النگوها را که می دید ناراحت می شد 💐 من معمولا چند النگوی طلا در دست داشتم و عباس هر وقت النگوهای طلا را می دید ناراحت می شد و می گفت : ممکن است زنان یا دخترانی باشند که این طلاها را در دست تو ببینند و توان خرید آن را نداشته باشند😔 آنگاه طلاهای تو آنان را به حسرت وا می دارد و در نتیجه تو مرتکب گناه بزرگی می شوی😬 این کار یعنی فخر فروشی🤭 می گفت : در جامعه ما فقیر زیاد است ؛ مگر حضرت زینب (ع) النگو به دست می کردند و یا...🤭 حقیقت این است که روحیه زنانه و علاقه ای که به طلا داشتم باعث شده بود نتوانم از آنها دل بکنم☹️ تا اینڪه یڪ روز بیمار بودم و النگوها در دستم بود 🙄 عباس به عیادتم آمده بود. عباس را که دیدم، دستم را در زیر بالش پنهان کردم تا النگوها را نبیند😧 او گفت : چرا 🤔 بالش را از زیر سرت برداشته ای و روی دستت گذاشته ای؟ چیزی نگفتم و فقط لبخندی زدم. او بالش را برداشت و ناگهان متوجه النگوهای من شد و نگاه معنی داری به من کرد🌱 از این که به سفارش او توجهی نکرده بودم ، خجالت کشیدمـ😞 بعد از شهادت عباس به یاد گفته های او در آن روزها افتادم و تمام طلاهایم را به رزمندگان اسلام هدیه کردم☺️ بہ روایــت خانم زهرا بابایی🌻 @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یعنی کسانی که عقب مانده اند برسند و کسانی که جلو رفته اند برگردند، تا با حرکت کنند 🌹🌹 @parastohae_ashegh313
برای خواهرش خواستگار آمد . مادرش را صدا زد : " مادر جان ! انگشترت💍 را در بیاور ! " مادر تنها انگشتری را که کمی آب و رنگ داشت نگاه کرد و گفت این که همیشه دستم است و شنید : " شاید فکر کنند برای فخر فروشی است و این چیز ها برایمان ارزش است " @parastohae_ashegh313
❤️ هر وقت حاجے از منطقه به منزل مے آمد ، بعد از احوال پرسےبا من ، با همان لباس خاکےبسیجے ، به نماز مے ایستاد . یک روز به شوخے گفتم : " تو مگه چقدر پیش ما هستی که به محض آمدن ، نماز میخوانے .. ؟ " نگاهے کرد و گفت : "هر وقت تو را مےبینم احساس مےکنم باید دو رکعت نماز شکر بخوانم .. " @parastohae_ashegh313
🌱❣ با یه موتور 🏍 درب و داغون میومد کمیته سرو کله اش که پیدا میشد بچه ها تیکه بارش میکردند - آقای بروجردی ! پارکینگ ماشین های ضد گلوله اون طرفه ، برو اونجا پارکش کن ! - حاجی ! حیفه اینو سوار میشی ها ! میدونی بهش خط بیفته چی میشه !؟🤦🏻‍♂ - حاجی بده من ببرمش روش چادر بکشم تا آفتاب نخوره ، حیفه ! بروجردی هم کم نمیورد ، موتور رو داد به همین آخری و گفت :😉👌 " بارک الله ! ببر چادر بکش روش ، فقط مواظب باشیا ، ما همین یه وسیله رو داریم @parastohae_ashegh313
┄┅┅✿❀🌙❀✿┅┅┄ @parastohae_ashegh313 ┄┅┅✿❀🌙❀✿┅┅┄
هَـر کـه دارد مهر اوـ♥️ فخرش بـه عالم واجب است... 🌱 @parastohae_ashegh313
🥀🥀🥀 می گفت شب قبل از شهادتش تو مقر نشسته بودیم. صحبت از شهادت بود . یهو حاج عبدالله گفت : " من شهید شدم ، منو با لباس نظامی ام خاکم کنید. " بچه ها زدن زیر خنده و شروع کردن به تیکه انداختن . حالا تو شهید شو .. ! شهیدم بشی تهران بفرستنت باید کفن بشی . سعی میکنیم لباس نظامی ات رو بزاریم تو قبر .. ! تو خط مقدم بودیم که خبر شهادت رو شنیدیم . محاصره شده بودن ، امکان برگشتشون هم نبود . شهید شد و پیکرش هم موند دست . سر از تنش جدا کرده بودن و عکس هاش رو هم گذاشته بودن تو اینترنت . بحث تبادل اجساد رو مطرح کرده بودیم که تکفیری ها گفته بودن خاکش کردیم . چون پیکر سر نداره دیگه قابل شناسایی نیست ... حاج عبدالله به آرزوش رسید ... @parastohae_ashegh313
✨🍃✨🍃 دعای هفتم صحیفه که رهبر انقلاب، خواندن آن را توصیه کردند... @parastohae_ashegh313
❣❣❣ رفتارش قرآنی بود مرتب کلام خدا را به زبان می آورد. روزش را با خواندن قرآن آغاز می کرد و هر آیه ای که روی خودش تاثیر گذاشته بود برای همه دوستان و همکارانش پیامک میکرد. از در که وارد می شد از کوچک و بزرگ گرغته، از پایین دست و بالا دست با همه سلام و احوالپرسی می کرد. رزمی کار هم بود در سطح عالی. با آن کمالات باز هم در مقابل دیگران متواضع و افتاده بود. شهید به نوعی الگوی همکارانش بود. راوی: رمضانعلی احمدی (همکار شهید) 🕊: ۱۹/ ۵/ ۱۳۹۴ 🕊❤️ @parastohae_ashegh313
🤭😉😄 مثل اغلب دوستان،‌ من را هم خانواده نمی گذاشتند بروم جبهه😕 یك بار به قصد رفتن حمام🚿 خیلی عادی از خانه خارج شدم – كاری كه همه بچه ها بلد بودند و به این وسیله ساك 👝حاوی وسایل و لباسهایشان را از خانه خارج می كردند.🤫 بعد از چند روز كه در پادگان بودیم رفته بودم حمام گردان موقع برگشتن گفتم بد نیست یك تلفن📞 به خانه بزنم. به مادرم تلفنی گفتم: خدا می دونه تازه الان از حمام اومدم بیرون😎 و تا برگردم خونه، فكر کنم چند ماه طول بكشه!!🧐 @parastohae_ashegh313
😍😍😍 ✨✨✨ به اندازه برای ظهور آقا امام زمان صلوات بفرست😍 @parastohae_ashegh313
قربان و غدیر رفٺ ولے یار نیامد آن شمع دل افروز شب تار نیامد چند روز دگر مانده ڪہ با نالہ بگوییم اے اهل حرم میر و علمدار نیامد 🌱 🌱 @parastohae_ashegh313
🔶 رهبر معظم انقلاب : امامت موسی بن جعفر(ع) در سخت‌ترين دوران‌ها شروع شد. هیچ دورانی به گمان من بعد از دوران امام سجاد(ع)، به سختی دوران امام موسی بن جعفر علیه السلام نبود. 🌱ولادت با سعادت امام موسی کاظم (ع) مبارک 💠@parastohae_ashegh313
🌱🌿 موقع غسل، خیلی تلاش کردند تا دستش رو که به نشونه ی احترام رو سینه اش بود، به حالت عادی برگردونند و زیر بدنش، توی قبر قرار بدند؛ ولی نتونستند. دوستاش می گفتند : " لحظه ی شهادت دستش رو به نشونه ی احترام به سینه اش گذاشته و گفته : السلام علیک یا اباعبدالله ... " @parastohae_ashegh313