✨✨✨✨
اول صبح به سمت حرمت رو کردم
دست بر سینه سلامی به تو دادم ارباب
سر صبحی شده و باز دلم تنگ تو است
السلام ای سبب سینه تنگم ارباب
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین
@parastohae_ashegh313
میگفت:
مندوستدارم ❤️🍃
وقتیشهادتبیاددنبالمڪه
شهادتمبیشترازموندنمبرابقیه
اثرداشتهباشه..🙁
اونجابودڪهفهمیدم
بعضیهاهستند
تومرگوزندگیشون..
دنبالِعاقبتبهخیریبقیههستند..!🙂
حتیوقتیدیگه
#توایندنیافانینیستند..!🙃
#شهیدقاسمسلیمانی✨
@parastohae_ashegh313
بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃
سلام علیکم
کانال شهدای گمنام از خواهران بزرگواری
که میتونند در جمع آوری مطالب شهدایی
و فعالیت کانال همکاری کنند خادم افتخاری
می پذیرد
عزیزانی که تمایل به همکاری و خدمت به
عرصه ایثار و شهادت دارند به آیدی زیر
اطلاع دهند 💚
@shahid_khoshnam
🖤
نتوانستم ببوسمش.
فقط كاسهي آب را پشت سرش خالي كردم.
نگاهم هنوز دنبالش بود.
ديدم شانههايش ميلرزد.
پايم جلو نميرفت.
نوهام را فرستادم. پرسيد:« دايي! چرا داري گريه ميكني؟ ».
در حالي كه دستهايش را ديدم كه اشكهايش را پاك ميكرد،
شنيدم كه ميگفت:« دايي جان! گريهي عشق به امام حسينه. ».
همان حرف برايم كافي بود تا مطمئن شوم آخرين باري است كه پسرم را بدرقه ميكنم.
#شهید_حمیدرضا_اسفنجانی
✍منبع فرهنگنامه شهدای سمنان، ج1، ص430
@parastohae_ashegh313
❤️ دوست شهیدت کیه...؟؟؟ ❤️
تا حالا فکر کردی با یه شهید رفیق شی؟؟؟
از اون رفیق فاریکا؟؟
از اونا که همیشه با همن؟؟
خیلی حال میده امتحان کردی؟؟
هرچی ازش بخوای بهت میده!!
آخه خاطرش پیش خدا خیلی عزیزه، میخوای باهاش رفیق شی؟؟؟!!!
گام اول: انتخاب شهید
به آلبوم شهدا نگاه کن، به عکسشون، به لبخندشون
ببین کدوم رو بیشتر دوست داری با کدوم یکی بیشتر راحتی؟!
گام دوم: عهد بستن با دوست شهیدت
یه جایی بنویس: با دوست شهیدم عهد میبندم پای رفاقت او تا لحظه مرگم خواهم بود و از تذکرات دوستانه او به هیچ وجه روی برنمیگردانم.
گام سوم: شناخت شهید
تا میتونی از دوست شهیدت اطلاعات جمع آوری کن. عکس، فیلم،صوت،کتاب و وصیت نامه و ...
گام چهارم: هدیه ثواب اعمال خود به شهید
از همین الان هرکار ثوابی که انجام میدی، « فقط یه جمله بگو: خدایا ثواب این عملم برسه به دوست شهیدم »
طبق روایات نه تنها از ثواب چیزی کم نمیشه بلکه با برکت تر هم میشه!
بچه ها !
شهید اونقدر مقام بالایی داره که نیازی به ثواب کار ما نداشته باشه!
تو با این کار خلوص نیت و علاقت رو به شهید نشون میدید!
گام پنجم: درگیر کردن خود با شهید
سریع همین الان بک گراند گوشیتو عوض کن و عکس دوستتو بذار !!!
در طول روز باهاش درد و دل کن، باهاش حرف بزن. آرزوهاتو بهش بگو...
گام ششم: عدم گناه در حضور رفیق⛔️
روح شهید تا گام پنجم از شما راضیه ولی آیا در حضور دوست معنویت میتونی گناه کنی؟؟ حجابمون، رابطمون با نامحرم، چت با نامحرم، غیبت،دروغ، نمازامون و ...
گام هفتم: اولین پاسخ شهید
کمی صبر و استقامت در گام ششم، آنچنان شیرینی برای شما خواهد داشت که در گام بعدی گناه کردن براتون سخت میشه!!
خواب دوست شهیدتو میبینی،
دعایی که کرده بودی برآورده میشه،
دعوت به قبور شهدا و راهیان نور و ...
گام هشتم: حفظ و تقویت رابطه تا شهادت ( مرگ )
گام های سختی رو انجام دادید، درسته؟
اما مطمئنا با شیرینی قلبی همراه بوده...
راستی!!!
#اسم_دوست_شهیدت_چی_بود؟؟
@parastohae_ashegh313
🖤
مدت كوتاهی بود كه شهید كلهر به علت جراحت و ناراحتیهای جسمی در بیمارستان «نجمیه» تهران بستری بود.
او بر اثر این جراحتها، یك كلیهاش را از دست داده بود.
عصب یكی از دستهایش قطع شده و تركشی در یكی از پاهایش فرو نشسته بود.
پهلوان و علمدار میدان ما، در بیمارستان بود و ما عطر وجودش را در جبههها حس نمیكردیم.
با این كه در بیشتر عملیاتها همراهمان بود؛ اما نبودش در این مدت كوتاه، جایش را برای ما خیلی خالی كرده بود.
روزی از روزها، در هنگامه آتش و دود و تركش خمپاره، چشمان ناباورمان، صحنهای را دید كه از شادی و غرور، غرق اشك شد…
دلاوری، آرام و با صلابت روی صندلی چرخدار نشسته بود و با لبخندی شیرین و مطمئن به ما نزدیك میشد.
او كسی نبود جز «یدالله كلهر».
همان یاور همیشگی جبهه و همان همرزم صمیمی و فداكار ما!
دور او حلقه زدیم و رویش را بوسیدیم.
دیدار او در آن شرایط، جان تازهای در ما دمید…
میگفتند پس از اصابت تركش و بستری شدن در بیمارستان، آن قدر اصرار كرده تا فرماندهان بالاتر، راضی شدند او با صندلی چرخدار، در جبهه حاضر شود و به خدمات خودش- حتی به این شكل- ادامه دهد.
حضورش یادآور روز عاشورا و ابوالفضل العباس(علیه السلام) بود.
همان علمداری كه با دستان بریده و گلوی عطشناك، یك تنه بر دشمن میتازید.
همان كه دست از یاری برادرش برنداشت؛ تا نفس داشت و تا قطره خونی در رگهای پاكش بود، میجنگید و …
✨✨✨✨
#شهید_یدالله_کلهر
کتاب آشنا با موج، ص48
@parastohae_ashegh313
✨🍃✨🍃
#متن دعای هفتم صحیفه که رهبر انقلاب، خواندن آن را توصیه کردند...
@parastohae_ashegh313
#یادت_باشد «سهمیه ای» دختری نیست
که به ناحق صندلی مردودی های کنکور را اشغال کرده
«سهمیه ای» دختری ست که وقتی
تو در کلاس های گاج و قلم چی نشسته بودی
او در ناصر خسرو به دنبال دارو برای پدر جانبازش بود
همان دختری که وقتی نیمه شب
کنج خانه میخواست درس بخواند
ناله های پدر، روحش را خراش می انداخت
دخترکی که روز کنکور با سرفه های پدری شیمیایی بدرقه شد
«سهمیه ای» عرضی داشتم
#سهمیه_ات_نوش_جان!
@parastohae_ashegh313
🖤
از این گونه خبرها بسیار بود.
خیلی وقتها چیزی نبود و باید دست خالی بر می گشتیم، یا جنازه ی بعثی ها بود.
آن روز هم خبر رسیده بود که در منطقه، مقداری استخوان پیدا شده است.
رمز حرکت ما آن روز نام مبارک حضرت رقیه(س)، دختر سه ساله ی امام حسین (ع) بود.
به محل گزارش شده رسیدیم.
کنار یک ساختمان خرابه پیکر دو شهید پیدا شد.
نشستیم یک روضه ی خرابه ی شام خواندیم.
گفتم:«حتماً یک شهید دیگر هم هست، باید بگردیم.»
بچه ها تعجب کردند.
گشتیم.
اما چیزی پیدا نکردیم.
خبر رسید دو تا پیکر هم از یک منطقه دیگر تحویل قرارگاه تیپ شده است.
در راه به دلم افتاد یکی از پیکرها باید مشکلی داشته باشد.
وقتی پیکرها را دیدیم، یکی از آن ها عراقی بود!
رمز حرکت: یا رقیه
محل کشف شهدا: کنار خرابه
تعداد شهدا: سه شهید، به نام دختر سه ساله
✍منبع: آسمان مال آنهاست(کتاب تفحص)، صفحه:20
@parastohae_ashegh313