eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
3.3هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
نسیم صبــح عطر نفسهایِ باران را زمزمه می کند.. چشم دل بیـدار شد به شوق حریر دستانت بر گونه های نازک احساس رویایی بر کران بغض های تنهایی شکفت... باز هم سلام دلتنگی مرا با جای خالی نبودنت بیـدار و بی قرار کرد... 🌱 صبـحتون شهـدایـے🌱 @parastohae_ashegh313
🕊 همسر مهربانم! همیشه پشت سر رهبر قدم بردارید، چون سخنان رهبر بدون تردید حق است، پس بعد از من، همه هم و غم شما ولایت باشد. به دخترم بگویید همواره در خط رهبری باشد و هیچگاه پشت ولایت را خالی نکند. همسر مهربانم! دوست دارم دخترم در شمال معلم قرآن شود و به بچه‌ها درس قرآن بدهد. از شما خواهش می‌کنم در این باره کوتاهی نکنید. در مراسم تشییع من گریه نکن، چون دوست دارم با استقامتت، دشمنان را به گریه اندازی🥀 ┄┅═══🍃🌸🍃═══┅┄ @parastohae_ashegh313 ┄┅═══🍃🌸🍃═══┅┄
آقا رضا عاشق گل بود 💐 ، مثل من . یڪ شب توی خیابونای تهران سوار ماشین بودیم ؛ به ترافیڪ بر خورد ڪردیم🙃 پسرڪ گل فروشی دسته گل نرگسی رو وارد ماشینمون 🚗 ڪرد؛ آقا رضا نگاهی به من کرد و لبخند زد 😊 اونوقت گل پسرڪ رو با قیمت گرونی خرید 💶 و به من هدیه داد😍 من از بوئیدن گل لذت می بردم و درباره خواص رایحه درمانی می گفتم ، آقا رضا هم مثل همیشه چون گلے خندان نگاهم می ڪرد 😊 گل بسیار زیبایے که تقدیم محضر حضرت زینب ( سلام الله علیها ) نمودم 🥀 اللّهم تقبل منّا 💔 💠 شهید محمد رضا الوانی 💠 @parastohae_ashegh313
❤️❣🌿 هیچ قیاسی در کار نیست! اما می دانید؟ قدیم‌ها عاشقانه های دو نفره این شکلی بود ...!💔 @parastohae_ashegh313
❣ رضا علاوه بر تحصیلات عالیه، به زبان انگلیسی و عربی هم تسلط داشت. با موقعیتی که رضا داشت، می تونست با ورود به افغانستان در رده های بالای حکومتی قرار بگیره. بار آخری که میخواست بره سوریه، به طور جدی بهش گفتم: نرو! تو با این رده علمی اگه بری افغانستان ماهانه حداقل ۷ الی ۸ میلیون درآمد کسب می کنی. اما رضا قبول نکرد و گفت: خواهرم من هدفم رو انتخاب کردم... رضا رفت سوریه و چند روز بعد شهید شد...🥀 ✍خاطره ای از زندگی مدافع حرم 📚منبع: کتاب شهدای مدافعان حرم @parastohae_ashegh313
در مسیر باد بمان تا بوی "مهربانی ات " تسخیر کند ... این شهرِ پر از "بیهودگی" را شبتون شهدایی ✨♥️ ╔════ ೋღೋ ════╗ @parastohae_ashegh313 ╚════ ೋღೋ ════╝
🕊 بانو ؛ قدم هایت در خیابان کار دنیا را لنگ می کند! نمی بینی فرشته های خدا؟! همگی دست به سینه به تماشای تو نشسته اند !✨✨ خدا می داند چقدر در دلشان به تو و بالهای سیاهت حسادت می کنند !!!🍃 @parastohae_ashegh313
🌱🌿 🌹 همیشه باهاش شوخی😉 میکردم و میگفتم: اگر شربت آوردن نخوریااا بریز دور🤭 یادمه یه بار بهم گفت اینجا شربت شهادت پیدا نمیشه چیکار کنم؟🤷🏻‍♂ بهش گفتم: کاری نداره که خودت درست کن بده بقیه هم بخورن خندید😄 و گفت: اینطوری خودم شهید نمیشم که بقیه شهید میشن🌷 شربت شهادت یه جورایی رمز بین من و آقا ابوالفضل بود👌 یه بار دیدم تو تلگرام یه پیام از یه مخاطب اومد که من نمی‌شناختم🤔 متنش این بود: ملازم! 🧐 مدافع هستم...😍 اگه کاری داشتی به این خط پیام بده... هنوز هم شربت نخوردم😋 ✨❤️ @parastohae_ashegh313
✨🍃✨🍃 دعای هفتم صحیفه که رهبر انقلاب، خواندن آن را توصیه کردند... @parastohae_ashegh313
🍃🌷✨ احسان در پاسخ به نامه💌 مادرش که از او خواسته بود به خانه برگردد، نوشت: « مادر! ❤️ من دیگر جزو لشگر امام زمان (عج) شده ام به من فکر نکن✨ جبهه، مدرسه ی عشق به امام حسین (ع) است و من هم اگر لیاقت داشته باشم، یکی از شاگردان او خواهم بود»✨ @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با شـــــهدا ... وقتے بے قرارے به اوج میرسد وقتے زمین و آسمان با تمام بزرگے اش جایے براے تو ندارد، وقتے احساس سنگینے ات کمرت را خم میکند، وقتے میخواهے فرار کنے از خودت ، تنهاے ات وقتے هرجا میروے خودت هستے و تنهایے... وقتے کم مے آورے ... اینجاست که آرامت میکند، ازخودت رها میشوی ... دیگر تنها نیستے ... با نگاه لطیفش تو را سبک میکند ... آرام میشوے ... چون وصل است ... اتصالش به سرچشمه آرامش ، تو را آرام میکند... چون ... ❣شـــــهدا ❣ در قهقهه مستانه شان عند ربهم یرزقونند... شهدانگاهتان رانگیرید که به نگاهتان سخت محتاجیم😔😭 @parastohae_ashegh313
🌱🌿 دخترمون👼 نه روزه بود که علی از منطقه اومد. برای عقیقه گوسفند🐑 خرید و شروع کردیم به تدارک مقدمات مهمونی. برنامه ریزی ها شد، مهمون ها هم دعوت شدند. یه مرتبه زنگ📞 زدند گفتند: «مأموریتی پیش اومده و باید بیای اهواز»☹️ وقتی به من گفت، خیلی نارحت😔 شدم و کلی گریه کردم😭 بهش گفتم: «ما فردا مهمون داریم، برنامه ریزی کردیم» وقتی حال من رو اینطور دید به دوستاش زنگ زد و رفتنش رو کنسل کرد. گفته بود: «بی انصافیه اگه همسرم رو تنها بزارم، این همه سختی رو تحمل کرده حالا یه بار از من خواسته بمونم🌱 اگه بیام اهواز با روح جوان-مردی سازگار نیست»🌸 ✍چشم بی تاب، صفحه94 @parastohae_ashegh313
❤️ در قنوتهای عاشقیتون این بُکاء خوف را از کجا می آوردید که ما حتی نمی توانیم آرزویش را هم بر دل بپرورانیم؟!!! شهدااا ... التماس دعااا...🤲✨ @parastohae_ashegh313
السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را ؟!! کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را؟!! 😍❤️ @parastohae_ashegh313
❣🌱🌿 به خاطر کار حسین از ارومیه رفتیم سیرجان شرایط خیلی سخت بود برام از یه طرف آب و هوا غیر قابل تحمل بود و از طرفی زندگی با صاحب خونه ی بد اخلاق😡 یه روز دیگه طاقتم طاق شد😞 و گفتم: «زندگی تو این شرایط خیلی برام سخت شده» حسین هم سریع رفت یه خونه با موقعیت بهتر اجاره کرد😍 دو ماه از رفتنمون به خونه دوم گذشته بود که فهمیدم اجاره ای که واسه این خونه می ده از حقوق ماهیانه ش بیشتره.🤭 بهش گفتم: «خواهش می کنم بریم یه خونه دیگه. نمی خوام بیشتر از این اذیت بشی»😔🍃 گفت: «نمی خوام همسری رو که تموم قوم و خویشش رو ول کرده و به خاطر من به یه زندگی ساده تن داده و از شهر خودش دور شده، ناراحت ببینم»❤️ ✍همسفر شقایق، صفحه276 @parastohae_ashegh313
✨🍃✨🍃 دعای هفتم صحیفه که رهبر انقلاب، خواندن آن را توصیه کردند... @parastohae_ashegh313
🙏 وصیت من به دخترانی که عکس‌هایشان📸 را در می گذرانند این است که این کار شما باعث می شود امام زمان، خون گریه کند😭 بعد از اینکه وصیت و خواهشم را شنیدید به آن عمل کنید زیرا ما می رویم☝️ تا از شرف و آبروی شما زنان دفاع کنیم؛ مانند خانم حضرت زهرا سلام الله علیها باشید. @parastohae_ashegh313
🖤❣ سال ۱۳۹۵ اولین مرتبه ای بود که وی برای ماه محرم در ایران حضور نداشت. به او می گویند « اگر می خواهی به ایران برگرد!» پاسخ می دهد، « حتی اگر تنهاترین سردار باشم☝️امسال مراسم عزاداری سالار شهیدان را با کمک بچه ها در سوریه برگزار می کنم. ان شاءالله حضرت زهرا قبول می کنند.» هرچند که این فرصت مهیا نشد😔 تصاویر شهادت🥀 وی نشان می دهد که همچون حضرت زهرا از پهلو مجروح می شود و ظهر اولین روز ماه محرم با لبان تشنه به آرزوی خود می رسد.💔 @parastohae_ashegh313
🌌🤲✨ ✨🤲✨ بنده به عنوان مسئول حفاظت قرارگاه رعد، به سربازان نگهبان دستور داده بودم تا شبها پس از خاموشی، برای ورود و خروج به قرارگاه، ایستِ شبانه بدهند. یکی از شب‌ها نگهبان پاس دو، که نوبت پاسداری اش از ساعت دو الی چهار صبح بود سراسیمه مرا از خواب بیدار کرد و گفت: در ضلع جنوبی قرارگاه شخصی هست که فکر می‌کنم برایش مشکلی پیش آمده. پرسیدم: مگر چه کار می کند؟ گفت: او خودش را روی خاک‌ها انداخته و پیوسته گریه می‌کند. من بی درنگ لباس پوشیدم و همراه سرباز به طرف محلی که او نشان می‌داد رفتم. به او گفتم که تو همین جا بمان. سپس آهسته به طرف صدا نزدیک شدم. صدا به نظرم آشنا آمد. نزدیکتر که رفتم او را شناختم. تیمسار بابایی، فرمانده قرارگاه بود. او به بیابان خشک پناه برده بود و در دل شب آنچنان غرق در مناجات و راز و نیاز به درگاه خداوند بود، که به اطراف خود توجهی نداشت. من به خودم اجازه ندادم که خلوت او را برهم بزنم. ❣ ✍پرواز تا بی نهایت، ص233 @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣🌱 اصلا دوست داشتن بعضی ها ناگزیر است😍 نه اینکه مجبور باشی نه !☺️ نمی‌توانی دوست نداشته باشی😊 @parastohae_ashegh313