یڪ خیابان ڪرده مجنونم😍
تو مےدانی ڪجاستــ؟
آن خیابان ڪوی جانان قطعه ای از ڪربلاستـــ
یڪ خیابان دل ربوده💘 از تمامـ عاشقان
هستـــ آنجا جای پاے مهدے✨ صاحبــ زمان
یڪ خیابان گشتہ تنها جلوه گاه عالمین
یڪ طرفـــ قبر ابوالفضل یڪ طرفــ قبر حسین
ڪاش در بین دو شاهد عمر پایان
مےگرفتـــ🤲
ڪاش جانمــ را اجل در آن خیابان
مےگرفتــ❣
#سلام صبحتون امام حسینے🌺
@parastohae_ashegh313
جبهه هم دیگر را می دیدیم . وقتی برمی گشتیم شهر ، کم تر😔
همان جا هم دو سه روز یک بار باید می رفتم می دیدمش ✨
نمی دیدمش ، روزم شب نمی شد.
مجروح شده بود .نگرانش بودم.
هم نگران هم دلتنگ💔
نرفتم تا خودش پیغام داد : بگید بیاد ببینمش ☺️ دلم تنگ شده💗
خودم هم مجروح بودم، با عصا رفتم بیمارستان
روی تخت دراز کشیده بود ، آستین خالیش را نگاه می کردم 😳
او حرف می زد ، من توی این فکر بودم : فرمانده لشکر ؟ بی دست ؟ 🙊
یک نگه می کرد به من ، یک نگاه به دستش ، می خندید 😁
#شهیدحاجحسینخرازی
@parastohae_ashegh313
.
.
اینجا درد فراوان است ؛
اینجا آدم هایش هنوز مشقِ عشق را یاد نگرفته اند
هنوز نماز جزء ضروریاتِ حیاتشان نیست
و نمیدانند که برای دنیای آبادشان نیز محتاج این معلّم عظیمِ بشریّتند !
و مدام دنبال هیچ و پوچ رژه میروند
و گمان میکنند دقیقهای سر به سجود نهادن و سرِ تعظیم فرود آوردن
در برابرِ رازقشان ؛ آنها را از نان خوردن میاندازد . . .
اما ای دل غـــافل . . . !
اینجا مدام خواب و خوراک و شبیه اُشتران شدن
و کفرانِ نعمت کردن ، رسم است
یا به قول خودشان مُود !
#او که رازق اصلیشان است را رها کردهاند و نانِ خویش را در دست بندگانِ گِلیِ دیگر میبینند . . .
اینجا بویی از انسانیت نیست
و ما چه کردهایم با خودمان ؟!
و شاید ما کم گذاشته ایم در این راهِ مقدّس . . . !
و شاید از ما سؤال میشود . . .
[ عَمَّ یَتَساءَلون . . . ]
@parastohae_ashegh313
#دست_نوشته_تکاندهنده_شهیـــدی ڪه هنگام بمباران شیمیایی ماسکش را به یکی از رزمندهها داد😔
۱۲ فروند هواپیما✈️ ساعت ۵ غروبـــ منطقه را بمباران شیمیایی کردند که یکی در ۱۰ متری او افتاد😨
نعمت الله ملیحی ماسڪش را به یکی از رزمندهها داد
و خودش بدون ماسک مانده بود كه در
عمل دم، نايژڪهای ريه تاول میزد🤭
و در بازدم تاولها پاره میشد !
به همین علت برای گفتگو کردن روی کاغذ مینوشت📝 و کمتر صحبت میکرد.
در بیمارستان به دلیل حاد بودن جراحت نعمت الله، او را ممنوع از نوشیدن آبـــ🚰 کردند.
او از شدت تشنگی و زجر، ڪاغذی خواست و روی آن نوشت :" جگرم سوخت، آب نیست ؟! " 🥀
و بعد از دقایقی به علت شدت جراحت به شهادت رسید......💔
@parastohae_ashegh313
دیدے ڪه ماهی روی
خاڪ چہ میڪند؟؟❣
حال یڪ جامانده را
جامانده مے فهمد فقط
تمــــامــ ...💔
#صبحتون_امامــ_حسینے
@parastohae_ashegh313
#کلام_شهید ✨
نماز را سبک نشمارید...‼️
که با این کار خون شهدا را پایمال خواهید کرد💔
🕊و دعا بخوانید و دعا کنید
که بزرگترین سلاح مومن دعا است❣
#دانشآموز_شهیدعباسعلی_آرواز 🌹
@parastohae_ashegh313
.
.
در دفترچه 📖 اشتباهات روزانه اش نوشته
بود :
امروز در چشمان مادرم مستقیم نگاه کردم😔
#دانشآموزشهیداکبرعسگری 🌹
@parastohae_ashegh313
#کرامات_شهدا🍃
#شهیدغواص
زماني، بچه ها در شلمچه پيكر يكي از شهدا را كه از نيروهاي غواص بود، كشف كردند✨
اما متأسفانه تا نزديك غروب آفتاب هرچه گشتند، پلاك آن شهيد بزرگوار را پيدا نكردند،
ديگر مأيوس شده بودند😔با خود گفتند: پلاك شهيد كه پيدا نشد، پس پيكر شهيد را همان جا مي گذاريم، صبح دوباره برمي گرديم.
صبح، يكي از برادرهايي كه با ما كار مي كرد، از خواب شب گذشته اش تعريف كرد و گفت:
«ديشب خواب ديدم كه يك غواص بالاي خاكريز آمد و به من گفت، دلاور اين جا چه مي كني؟»❣
من گفتم دنبال پلاك شهيدي مي گرديم، ولي پيدا نمي كنيم😓
او گفت: همان جا را مقداري عميق تر بكنيد، پلاكش را هم پيدا مي كنيد»
صبح كه بچه ها پاي كار برگشتند، همان جا را عميق تر كندند و اتفاقاً پلاك شهيد را هم پيدا كردند🤲🌷
#راوي_بسيجي_گمنام
@parastohae_ashegh313
وقتـــ خواب استـــ
و دلـ❣ـم
پیش تو سرگردان استــــ
شبـــ بخیــر
اے حرمتـــ
شرح پریشانے ما
#شبتون_امام_حسینے🖤❤️
@parastohae_ashegh313
💔 السلام ای وادی کربلا
💔 السلام ای سرزمین پر بلا
💔 السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
💔 السلام ای کشته های بی کفن
دلا کوی حسین عرش زمین است
مطاف و کعبه دل ها همین است
اگر خیل شهیدان حلقه باشند
حسین بن علی ، آن را نگین است
اربعین حسینی تسلیت باد 🥀🖤
@parastohae_ashegh313
امیدوارم که بتوانم در دو جبهه داخلی و
خارجی به جهادبپردازم . درجبهه داخلی
با هوی وهوس و در جبهه خارجی با
شیطان و هوادرانش .
#دانشآموز_شهیدحسین_روحالهی🌹
@parastohae_ashegh313
#شفاعتـــ_شهـــدا❣
بعد از عملیات مهران که برادر محمدرضا در آن به شهادتـــ🥀 رسیده بود از او پرسیدم: شهادت علے رضا بر شما چه تاثیرے گذاشت؟
گفت: هیــچ
پرسیدم: یعنی ناراحت نیستی؟🙄
گفت: نه چون میدونم ڪه آرزوی او شهادتــــ است و جز این چیزی نمے خواست و به خواسته اش رسید🕊
این موضوع گذشتـــ تا موقع عملیات کربلای 5، در خرمشهر بودیمــ که محمد رضا به من گفت: علی یادتہ که بعد از شهادت برادرم چه سوالی از من کردی ؟
گفتمـ بله.
گفتــ حالا به تو می گم که خیلی دلم براش تنگـ💘 شده و جای اونو خیلی خالی حس می کنم 😞
دیشب او را در خواب دیدم که با هم بہ فوتبال⚽️ میریم
از روی شوخی به او گفتم اگہ پیش او رفتی شفاعت منم یادت نره🌟
خنده ای کرد😄 و گفتــ ما لیاقت شهادتــ✨ــ رو نداریم که در همان عملیات یعنی کربلای 5 به شهادت رسید🕊
#شهید_محمدرضا_داورزنی🥀
✍منبع: اطلاعات دریافتی از كنگره سرداران و 32000 شهید استانهای خراسان
@parastohae_ashegh313
🖤❤️💘
#ثواب_یهویی✨✨✨
به اندازه #شارژ_گوشیتــ📱
برای سلامتے و ظهور آقــا امام زمـ❣ـان صلواتـــ بفرستــ
#التماس_دعـ🤲ــا
@parastohae_ashegh313
#دلتنگــ_ڪربلایم
بہ هوای ڪرب و بلا محتاجم✨
مےگویند زن هاے عربـــ دلشان ڪہ مےگیرد😔
غصه ڪہ می افتد به جانشان، راه ڪج می ڪنند سوے حرم تــو آقا !
مےنشینند یڪ گوشه
چادرشان را روے صورتشان مےڪشند
هے میگویند:
یا عباس ادرڪنی🤲
ادرڪنی بحق اخیڪ الحسین
مےگویند شما ڪاشف الڪرب حسینے
مےگویند هرڪہ مےرود ڪربلا غم هاے دلش
حوالہ مےشود سوے حرم شما
عقده های دلش باز مےشود در آن صحن
دلش آرام مےگیرد...
یا عبـ❣ــاس!
ڪرب هایم را برایتـــ آورده ام💔
غصہ هایم را آورده ام
راهے بہ ڪربلا ندارم😭
مانده ام در این شهر پر التهابـــ
مانده ام در این خستگی
نذر ڪرده ام بنشینم گوشہ ای
و براے دل خستہ ام بخوانمـ:
یا ڪاشِفــَ الڪرب عَن وجهِ الحُسین
اِکْشف کَربی بحقِ اَخیکَ الحسین
دریابـــ این دل را...❣
@parastohae_ashegh313
در میان ازدحام زندگے
در امتداد عبور لحظہ ها...
در رفتـــ و آمد قدمهای بی تفاوتـــ شهر!
انگـــار...
آوار مےشود بر دلم...
اضطرابـــ نبودنتــــ
کجایے یوسفــــ زهـ❣ــرا
#السلام_علیڪ_یا_اباصالح_المهدے
#سلام_صبحتون_امام_زمانے
@parastohae_ashegh313
#کرامات_شهدا❣
روز سوم شعبان سال 78 ڪه سالروز ولادت آقا اباعبـ✨ـدالله بود، دوستان به ميمنت شب چهارم شعبان كه سالروز ميلاد آقا قمـ✨ــربني هاشم است، كيك🍰 پخته بودند و خودشان را آماده كرده بودند جشن ولادتـــ آقا را برگزار كنند.
من در خلوت، خطابـــ به حضرت قمربني هاشم گفتم:
«آقا ! من كه روسياهم، اين بچه ها تلاش مي كنند، ببينيد! 🍃
چگونه به عشق شما توي اين بيابان براي شما كيك پخته اند،
ما مدتي است هيچ پيكر شهيدي را پيدا نكرده ايم😔
فردا هم كه روز ولادت شما بزرگوار است، اين مقر هم كه به نام خود شماستــ
آقا! 🤲
شما خودتان عنايتي كنيد؛ عيدي به اين بچه ها بدهيد»💐
ما از فرداي آن روز، يعني از چهارم شعبان تا نيمه ي شعبان، در واقع طي يازده روز، پيكر پاك يازده شهيـ❣ــد را پيدا كرديم.
#راوي:سردار باقر زاده
@parastohae_ashegh313
[• #صدآمـو_دارے؟📞•]
.
.
چشمانم را با قلبے شکستہـ💔
بہ کوچہ ها مےبافـم🍃
به امید این ڪهـ❥
این جمعہ مـ﹏ـرا
میهمانِ نگاهت کنۍ✨
.
🧡\• #اسلامعلیڪیااباصالـحادرکنے
@parastohae_ashegh313
.
.
+مامان.. من اگہ ے روزے
رفتم سوریہ بشین
پاے صحبت هاے آقا
تڪ تڪ ڪلماتشو برام بنویس..
ے ڪلمشو نندازیا
اگه نتونستے بنویسے؛
برام ضبطش ڪن وقتے اومدم
گوشش میدمـ🍃🎈
.
.
⭐️| #شهید_سیدمصطفےموسوے
.
@parastohae_ashegh313
#سلام_اربابم✋
|باتو بهتر مےشود
|نطق و ڪلامم یاحسین❤️
|ڪن قبول از راه دور
|عرض سلامم یاحسین🙌
|صبح وظهر و عصر و
|شامم هردقیقہ دم بہ دم🌤
|نام تو باشد فقط
|ذڪر مدامم یاحسین🌷
#صابحکم_حسینی
@parastohae_ashegh313
#شهید_سید_احمد_پلارڬ❣
شب عاشورا، سید احمد همه بچہ ها رو جمع ڪرد.
شروع ڪرد براشون به حرفـــ زدن.
گفتـــ "حر شب عاشورا توبہ ڪرد☝️
امام هم بخشیدش و بہ جمع خودشون راهش دادند🌱
بیایید ما هم امشبـــ حر امام حسین بشیمـ ،
نصف شب🌌 ڪہ شد
گفت: پوتین هاتون رو در بیارین
بندهای پوتین ها رو بہ هم گره زد.
بعد توے پوتین ها خاڪ ریختـــ و انداختشون روے دوشمون😭
گفتــ حالا بریم...
چند ساعتـــ توے بیابون های ڪوزران پیاده رفتیم و عزاداری ڪردیم💔
اون شب احمد چیزهایـے رو زمزمہ میڪرد ڪہ
تا اون موقع نشنیده بودم🥀
@parastohae_ashegh313
🌱🕊❣
کار هر روزش بود
زمستان❄️ تابستان☀️
گرما و سرما
صبح ها توی حیاط اذان می گفت و بزرگ و کوچک خانواده را برای نماز بیدار می کرد.
در زندگی هیچ چیز بیشتر از این راضی اش نمی کرد که ببیند پسر و دختر هایش نماز می خوانند و روزه می گیرند😍🤲
همه کارها دقیق و منظم بود.
رفت و آمد ها🚶♂
خواب و بیداری😴😵
دخل و خرج 💵
خورد و خوراک 🍲
و همه کارهای خانه، حساب کتاب دار و با برنامه بود ؛ مثل پادگان👌
حاج عشقعلی کاظمی مرد متدین ، مردمدار و زحمت کشی بود🤲✨
در بازار نجف آباد نجاری⚒ می کرد.
نمازش را در مسجد بازار می خواند
از همان کودکی دست پسر هایش👨👦 را می گرفت و به مسجد می برد
سال هزار و سیصد و سی و هفت؛
احمد، در این خانه منظم و مذهبی ، در کوچه ملاصدرا از محله های قدیمی نجف آباد به دنیا آمد😍
#شهید_احمد_کاظمی🥀
#یادگاران_جلد19_صفحه1
@parastohae_ashegh313
🌱🌿🌾
#امدادهاے_غیبے
در عمليات بيت المقدس گم شدم و از واحد خودم دور افتادم.
گرسنه و تشنه و سرگردان😇 نمى دانستم راه از كدام طرف است.
مى ترسيدم😓 به سمت دشمن بروم، چون دشمن و نيروهاى خودى در دو طرف من قرار داشتند.
همين طورى، الله بختكى راه افتادم.
خيلى زود به خاكريزى رسيدم.
نگهبان ايست داد🚫 و گفت بيا نزديك.
من از ترس😰 نمى توانستم قدم از قدم بردارم.
به هر تقدير، ديگر فرار ممكن نبود.
نزديك رفتم.
پرسيد كيستى؟
جواب دادم ايرانى ام🇮🇷 از تيپ 25 كربلا.
بدون اين كه توضيح بيش ترى بدهم گفت: 'مى دانستم ايرانى هستى و ساعت هاست سرگردانى.
من آمده ام اين جا تا تو را نجات بدهم🤭
تشنه و گرسنه هم هستى،
برايت آب🚰 و ميوه 🍒و خوراكى🍞 آورده ام'.
حسابى به من رسيد، بعد گفت: 'از اين طرف👈 بروى به واحد خودت مى رسى'.
تعجب كردم😦 كه او چه طور از وضعيتم خبر داشت.
يعنى كسى مرا ديده و او را فرستاده بود دنبالم؟
بالاخره هم نفهميدم🤷🏻♂
@parastohae_ashegh313
💠امام خامنه ای :
همین شما جوان ها ، در منطقه توانستید آمریکای مستکبر را به زانو در بیاورید و شکست دهید.✌️
@parastohae_ashegh313