eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
3.4هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
بہ هوای ڪرب و بلا محتاجم✨ مےگویند زن هاے عربـــ دلشان ڪہ مےگیرد😔 غصه ڪہ می افتد به جانشان، راه ڪج می ڪنند سوے حرم تــو آقا ! مےنشینند یڪ گوشه چادرشان را روے صورتشان مےڪشند هے میگویند: یا عباس ادرڪنی🤲 ادرڪنی بحق اخیڪ الحسین مےگویند شما ڪاشف الڪرب حسینے مےگویند هرڪہ مےرود ڪربلا غم هاے دلش حوالہ مےشود سوے حرم شما عقده های دلش باز مےشود در آن صحن دلش آرام مےگیرد... یا عبـ❣ــاس! ڪرب هایم را برایتـــ آورده ام💔 غصہ هایم را آورده ام راهے بہ ڪربلا ندارم😭 مانده ام در این شهر پر التهابـــ مانده ام در این خستگی نذر ڪرده ام بنشینم گوشہ ای و براے دل خستہ ام بخوانمـ: یا ڪاشِفــَ الڪرب عَن وجهِ الحُسین اِکْشف کَربی بحقِ اَخیکَ الحسین دریابـــ این دل را...❣ @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در میان ازدحام زندگے در امتداد عبور لحظہ ها... در رفتـــ و آمد قدمهای بی تفاوتـــ شهر! انگـــار... آوار مےشود بر دلم... اضطرابـــ نبودنتــــ کجایے یوسفــــ زهـ❣ــرا @parastohae_ashegh313
❣ روز سوم شعبان سال 78 ڪه سالروز ولادت آقا اباعبـ✨ـدالله بود، دوستان به ميمنت شب چهارم شعبان كه سالروز ميلاد آقا قمـ✨ــربني هاشم است، كيك🍰 پخته بودند و خودشان را آماده كرده بودند جشن ولادتـــ آقا را برگزار كنند. من در خلوت، خطابـــ به حضرت قمربني هاشم گفتم: «آقا ! من كه روسياهم، اين بچه ها تلاش مي كنند، ببينيد! 🍃 چگونه به عشق شما توي اين بيابان براي شما كيك پخته اند، ما مدتي است هيچ پيكر شهيدي را پيدا نكرده ايم😔 فردا هم كه روز ولادت شما بزرگوار است، اين مقر هم كه به نام خود شماستــ آقا! 🤲 شما خودتان عنايتي كنيد؛ عيدي به اين بچه ها بدهيد»💐 ما از فرداي آن روز، يعني از چهارم شعبان تا نيمه ي شعبان، در واقع طي يازده روز، پيكر پاك يازده شهيـ❣ــد را پيدا كرديم. :سردار باقر زاده @parastohae_ashegh313
[• ؟📞•] . . چشمانم را با قلبے شکستہـ💔 بہ کوچہ ها مےبافـم🍃 به امید این ڪهـ❥ این جمعہ مـ﹏ـرا میهمانِ نگاهت کنۍ✨ . 🧡\• @parastohae_ashegh313
. . +مامان.. من اگہ ے روزے رفتم سوریہ بشین پاے صحبت هاے آقا تڪ تڪ ڪلماتشو برام بنویس.. ے ڪلمشو نندازیا اگه نتونستے بنویسے؛ برام ضبطش ڪن وقتے اومدم گوشش میدمـ🍃🎈 . . ⭐️| . @parastohae_ashegh313
✋ |باتو بهتر مےشود |نطق و ڪلامم یاحسین❤️ |ڪن قبول از راه دور |عرض سلامم یاحسین🙌 |صبح وظهر و عصر و |شامم هردقیقہ دم بہ دم🌤 |نام تو باشد فقط |ذڪر مدامم یاحسین🌷 @parastohae_ashegh313
❣ شب عاشورا، سید احمد همه بچہ ها رو جمع ڪرد. شروع ڪرد براشون به حرفـــ زدن. گفتـــ "حر شب عاشورا توبہ ڪرد☝️ امام هم بخشیدش و بہ جمع خودشون راهش دادند🌱 بیایید ما هم امشبـــ حر امام حسین بشیمـ ، نصف شب🌌 ڪہ شد گفت: پوتین هاتون رو در بیارین بندهای پوتین ها رو بہ هم گره زد. بعد توے پوتین ها خاڪ ریختـــ و انداختشون روے دوشمون😭 گفتــ حالا بریم... چند ساعتـــ توے بیابون های ڪوزران پیاده رفتیم و عزاداری ڪردیم💔 اون شب احمد چیزهایـے رو زمزمہ میڪرد ڪہ تا اون موقع نشنیده بودم🥀 @parastohae_ashegh313
🌱🕊❣ کار هر روزش بود زمستان❄️ تابستان☀️ گرما و سرما صبح ها توی حیاط اذان می گفت و بزرگ و کوچک خانواده را برای نماز بیدار می کرد. در زندگی هیچ چیز بیشتر از این راضی اش نمی کرد که ببیند پسر و دختر هایش نماز می خوانند و روزه می گیرند😍🤲 همه کارها دقیق و منظم بود. رفت و آمد ها🚶‍♂ خواب و بیداری😴😵 دخل و خرج 💵 خورد و خوراک 🍲 و همه کارهای خانه، حساب کتاب دار و با برنامه بود ؛ مثل پادگان👌 حاج عشقعلی کاظمی مرد متدین ، مردمدار و زحمت کشی بود🤲✨ در بازار نجف آباد نجاری⚒ می کرد. نمازش را در مسجد بازار می خواند از همان کودکی دست پسر هایش👨‍👦 را می گرفت و به مسجد می برد سال هزار و سیصد و سی و هفت؛ احمد، در این خانه منظم و مذهبی ، در کوچه ملاصدرا از محله های قدیمی نجف آباد به دنیا آمد😍 🥀 @parastohae_ashegh313
🌱🌿🌾 در عمليات بيت المقدس گم شدم و از واحد خودم دور افتادم. گرسنه و تشنه و سرگردان😇 نمى دانستم راه از كدام طرف است. مى ترسيدم😓 به سمت دشمن بروم، چون دشمن و نيروهاى خودى در دو طرف من قرار داشتند. همين طورى، الله بختكى راه افتادم. خيلى زود به خاكريزى رسيدم. نگهبان ايست داد🚫 و گفت بيا نزديك. من از ترس😰 نمى توانستم قدم از قدم بردارم. به هر تقدير، ديگر فرار ممكن نبود. نزديك رفتم. پرسيد كيستى؟ جواب دادم ايرانى ام🇮🇷 از تيپ 25 كربلا. بدون اين كه توضيح بيش ترى بدهم گفت: 'مى دانستم ايرانى هستى و ساعت هاست سرگردانى. من آمده ام اين جا تا تو را نجات بدهم🤭 تشنه و گرسنه هم هستى، برايت آب🚰 و ميوه 🍒و خوراكى🍞 آورده ام'. حسابى به من رسيد، بعد گفت: 'از اين طرف👈 بروى به واحد خودت مى رسى'. تعجب كردم😦 كه او چه طور از وضعيتم خبر داشت. يعنى كسى مرا ديده و او را فرستاده بود دنبالم؟ بالاخره هم نفهميدم🤷🏻‍♂ @parastohae_ashegh313
💠امام خامنه ای : همین‌ شما جوان ها ، در منطقه‌ توانستید آمریکای مستکبر‌ را‌ به‌ زانو‌ در بیاورید و شکست دهید.✌️ @parastohae_ashegh313