📚 #خودسازیبهسبکشهدا
🍃هر پدری آرزوی دامادی پسرش را دارد؛
من هم مستثنی نبودم، از این آرزو
بهش گفتم:
بابا جون چرا ازدواج نمیکنی؟!
خب توهم مثل بقیه ازدواج کن، دیر میشه ها ...
گفت:
چشم، ان شاءالله هر وقت جنگ تموم شد
و برگشتیم، ازدواج میکنم.
ول کنش نبودم؛
هر بار می آمد،
موضوع ازدواج را پیش می کشیدم و می گفتم:
دلم میخواد تا زندم دامادیت رو ببینم.
امّا یک کلام بیشتر جواب نمیداد، حالا زوده
پیش خودم فکر می کردم ...
شاید مشکل انتخاب دارد
به شوخی گفتم:
اگه توی انتخاب دختر مشکل داری،
به دخترایی که از مدرسه بیرون میان نگاه کن.
هر کدوم رو پسندیدی بگو برات بریم خاستگاری!
با شنیدن این حرف، عرق سرد روی پیشانی اش نشست.
سرش را پایین انداخت و گفت:
🚫چشمی که بخاد به دختر مردم نگاه کنه
با انگشت بیرون میارم و زیر پا لهش میکنم.
#شهیدعبداللهشهروی
✨فرماندهگردانامامسجاد
🕊 #شهادت ؛ عملیاتکربلای5
🌷یادش با ذکر #صلوات
─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─
عمریستــ شب و روزم را
بہ عشق #شهادتـــ گذرانده ام❣
و همیشہ اعتقادم این بوده و هستـــ☝️
ڪہ با شهادتـــــ🥀
بہ بالاترین درجہ بندگـــي میرسم✨
#روزتون_پر_از_عطـــر_شهدا
@parastohae_ashegh313
#طنز_جبهـــہ😉😄😄
#نامه✉️
.....به سفارشات همه شما مخصوصاً خاله و مامان🧕 اصلاً سعی نمیکنم به جلو بروم👈
و همهاش سعی میکنم این عقبها👉 باشم؛😊
هر چند عمر دست خداست و تا خدا نخواهد هیچ اتفاقی نمیافتد.✨
ولی با این همه، من خودم میترسم🤭 برم جلو
این مردک دیوانه شوخیهای خرکی میکنه گلوله توپ💣 میزنه چند متری آدم 😱
اصلا هم نمیگه، بابا ترکش داره شاید خدایی نکرده بخوره به یک بنده خدا مجروح بشه😒
از این شوخیها نکن خطرناکه، اصلا حالیش نمیشه😏
صد بار بهش گفتم منو به زور آوردن جبهه🙄🤦🏻♂
مامانم صبح زود با لنگ کفش👞 بلندم کرد گفت: برو سر صف گوشت
رفتم صف گوشت
اومدن این پاسدارها و کمیته چیها به زور برداشتنم فرستادنم جبهه🤭😄
@parastohae_ashegh313
وقتی ترڪش به قلبش خورد💘
بلند گفتــ: یا مهدے🥀
سرش رو بلند ڪردم بذارم روے پام
گفتــ: ول ڪن سرم رو
بذارم #آقا سرم رو بغل کنه...✨
هنوز لبخند به لب داشت ڪہ پر ڪشید
چه رفتنی؟🕊
سر به دامن مولا... با لبخند...
@parastohae_ashegh313
#کرامات_شهدا
📝خاطره ای از زبان مادر شهید سید حسین گلریز
💛زغال های غیبی
■حسین، نوزاد بود؛ زمستان بود و هوا هم سرد. آن زمان برای گرم شدن خانه از کُرسی های زغالی استفاده می کردیم. زغال مان تمام شده بود، به همسرم گفتم: «برو زغال بخر بچه مریض می شه.»
با شرمندگی گفت: « امروز را یه جوری سر کن فردا حتماً می خرم.»
غروب همان روز، درب خانه مان به صدا در آمد . رفتم دم در، دیدم فردی یک کیسه زغال آورده، گفتم: «این زغال را چه کسی داده؟»
گفت: «آقای گلریز خریده و گفته به این آدرس بیارم. منزل گلریز همینجاست؟»
گفتم:« آره، همینجاست.»
زغال را گرفتم خیلی خوشحال شدم، کُرسی را آماده کردم تا خانه گرم شود. شب، همسرم به خانه آمد گفتم: «دستت درد نکنه عجب زغالی خریدی!»
با تعجب گفت: «زغال چیه؟ من زغال نخریدم.»
من هم متعجب شدم و گفتم: «یه نفر زغال آورد و گفت تو فرستادی.»
گفت: «نه! من که گفتم الآن پول ندارم فردا تهیه می کنم. من زغال نخریدم.»
حیرت زده شده بودیم، یعنی چه کسی بود که برایمان زغال آورده بود؟
┄┅═══🍃🌺🍃═══┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═══🍃🌺🍃═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهیدانہ_زیستن
در عشق، اگرچہ شرط اول، شهادتــــ❣ــ است...
تڪلیف اول، شهیدانه زیستن استـــ💖
@parastohae_ashegh313
سلام و عرض ادب
به مناسبت اولین سالگرد شهادت شهید عزیز #شهید_محمد_مهدی_رضوان ختم صلوات و زیارت عاشورا برگزار کردیم برای شرکت هر تعدادی حتی یک عدد هم شده چ زیارت عاشورا چ صلوات ثواب داره بخونید اعلام کنید
برای اعلام تعداد #صلوات و #زیارت_عاشورا 👇🏻
🕊 @khadem_shohada7 🕊
پایان ختم تا فردا شب ساعت ۲۴
اعلام میکنمبه خانواده شهید
اجرتون با سید الشهدا
مادر شهید می گفت " اقامحمدمهدی روی زیارت عاشورا خیلی تاکید داشت ولی با عشق خوندن تا بازیارت عاشوراخوندن معممولی خیلی فرق میکنه اقامحمدمهدی میگفت زیارت عاشورا رو به نیتش بخونید ولی هدیه بدید به اقا سیدالشهدا"
@parastohae_ashegh313
با تبسم هاے گرمت،
صبح من آغاز شد😍
صبح آمد خنده اتــ جاریستـــ❤️
لبخندت بخیر✨
#جانم_فداے_رهبرم
#روزتون_پر_از_سلامتی🤲🍃
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهادتــــ
بال نمیخواد🕊
حــــال میخواد❣
من شنیدم سر عشاق به زانوے شماستـــ
و از آن روز سرم میل بریدن دارد
#کلیپ
#شهید_محمد_رضا_دهقان_امیری
#سالروز_عروج_آسمانیش_۱۳۹۴/۸/۲۱
تولدتــــ و شهادتتــــ مبارڪــــ❣
@parastohae_ashegh313
#شناسایــی🍁🕊
محمد حسین باغبان🧔🏻 كارگرزاده ای بود از استان اصفهان
یک ناخنش☝️ به خاطر جوشکاری کبود بود
روز های آخر قبل از عملیات خیبر، به همرزمش شفیعی گفت:
اگر شهیـ🍃ــد شدم مرا از ناخنم و گودی کف پایم بشناسید.
شفیعی دلش لرزید💔
بارها حسین را دیده بود که با گریه😭 می گفت خدایا مرا مثل امام حسین (ع) شهید کن🥀
اواخر اسفند ، وقتی شفیعی را برای شناسایی شهدا به تعاون لشكر 14 امام حسین(ع)خواستند، حسین را فقط از روی ناخنش و گودی كف پایش شناخت ، چون حسین سر نداشت😭😔
@parastohae_ashegh313