#نمازشب
#سیرهشهدا
#شهیدسجادزبرجدے
💥 انسان اگر میخواهد به جایی برسد
با نماز شب می رسد..!
#شبتونمنوربهنورشهدا✨
#نمازشبرابهنیتظهورمیخوانیم
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبرے
─┅═☁️🌙☁️═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═☁️🌙☁️═┅─
↯🍂"↻
#مناجاتشهداباخدا
#شهیدحاجعبدالستارقندانےپور
🍁 خدایا، ریشههای این علاقه به دنیا را در خاك وجود من بخشڪان و تارهای این وابستگی را در زوایای قلب من بسوزان.
🍁 خدایا، عشق به این لجنزار متعفن ڪه جامه مخالفت با تو را بر من پوشانده است. تو این جامه را از تن من بیرون آور.
متولد سال 1340
📥شهودعشق
#سلامصبحتوننبوےعمرتونباعزت✨
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#شهادتحضرتمعصومهسلاماللهعلیهاتسلیت🖤
#امامزمانعج
#صلےاللهعلیکیارسولالله
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبرے
┅═ೋ❅✿🧡✿❅ೋ═┅
@parastohae_ashegh313
┅═ೋ❅✿🧡✿❅ೋ═┅
💔#سهشهیددریکقاب
🔴 در این عکس #شهیدسردارحاجقاسمسلیمانی که به دست شقی ترین افراد عالم به شهادت رسید و همچنین #شهیدهاشمیفرماندهاطلاعاتسپاهزاهدان و #شهیدحجتالاسلاموالمسلمینسجادشهرکی که در جریان #اغتشاشات اخیر به دست مزدوران #آمریکا به #شهادت رسیدند را در کنار هم مشاهده میکنید.
🌹 شادی ارواح طیبه شهدا #صلوات
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#امامزمانعج
#اللهمعجللولیکالفرج
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
🌕 #شفاعتهمهےشیعیان
#حدیثروز
✨الامام الصادق (سلام الله علیه): وتَدخُلُ بِشَفاعَتِها شِیعَتی الْجَنَّةَ بِأجمَعِهِم؛
#امامصادق سلام الله علیه فرمودند :
💥 همه شیعیان من با شفاعت او (#حضرتمعصومه سلام الله علیها ) وارد #بهشت خواهند شد.
📚 بحارالأنوار، ج ۶۰، ص ۲۱۶
#ڪریمهاهلبیتع
#امامزمانعج
#لبیکیاخامنهاے
#اللهمعجللولیکالفرج
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
💚 محبت خدا
#وصیتنامهشهدا
#عڪسنوشته
#شهیدعلےسیفےنسب
#اللهمعجللولیکالفرجبحقعلے
┄┅═✧❁🌼🍃❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🍃🌼❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂اگرچه درد...اگرچه هزار غم داریم
🍂کنار حضرت معصومه چه کم داریم؟
▪️شهادت عُلیامُخَدَره، بانوی مُکّرمهی قم، حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها تسلیت باد ...🖤
#حضرت_معصومه
#تسلیت #قم #بانو #خواهر
#امام_زمان #ایران #اللهمعجللوليڪالفرج
🖤@parastohae_ashegh313
7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایتگرےشهدا
💔 صحبت هاے#مدافعحرم
#شهیدمحمدڪیهانی
لحظاتی قبل از شهادت
#امنیت
#امامزمانعج
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبرے
┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅
@parastohae_ashegh313
┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅
💥بنيانٌ مرصوص ...
روزی که شود ؛ اِذَا السَّماء ُانْفَطَرَت
وانگه که شود ؛ اِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَت
من دامن تو بگیرم اندر ؛ سُئِلَتْ
گویم صَنَما ؛ بِاَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَت
عشق تو مرا ؛ اَلَسْتُ مِنْکُمْ بِبَعید
هجر تو مرا ؛ اِنَّ عَذٰابی لَشَدید
بر کنج لبت نوشته ؛ یُحیِی و َیُمِیت
مَنْ ماتَ مِنَ الْعِشقِ فَقَد ماتَ شَهید
#عند_ربهم_یرزقون
#لبیک_یا_خامنه_ای
┄┅┅┅❀🕊🌷🕊❀┅┅┅┄
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣
❤️ #عاشقانہ_دو_مدافع❤️
#قسمت_سی_دوم
_گفت یکم مریض احوالے اومدم بهت سر بزنم...
اردلاݧ گفت❓
آره دیگہ مگہ مریض نیستے❓
دستمو گذاشتم جلوے دهنم و چند تا سرفہ اے نمایشی کردم.
دستم و گذاشتم رو سرمو گفتم چراااااا یکم ناخوش احوالم ...
آره معلومہ اسماء رنگتم پریده هااا چیکار میکنے با خودت
_هیچے بابا یکم کاراے دانشگاه و اینجور چیزا زیاد شده بخاطر هموݧ
آها.خوب دیگہ چہ خبر❓درس و دانشگاه خوب پیش میره❓
آره عزیزم.درس و دانشگاه تو چے❓
اره خدا روشکر
خوب زهرا بشیـݧ اینجا برم دوتا چایے بیارم
نمیخواد اسماء زحمت نکش اومدم خودتو ببینم
بابا چہ زحمتے دو دیقہ اے اومدم....
_گوشیمو از رو تخت برداشتم و رفتم آشپز خونہ
ماماݧ داشت میرفت بیروݧ
سلام ماماݧ
سلام دختر تو میاے نباید بیاے سلامے چیزے بدے❓
ببخشید ماماݧ سرم درد میکرد
چرا چیزے شده❓
حالا تو میخواے برے بیروݧ برو.
آره دارم با خانماے همسایہ میرم خرید واسہ زهرا میوه اینا ببر
چشم .ماماݧ
_سریع شماره ے اردلاݧ و گرفتم
الو اردلا❓کجایے تو❓واسہ چے الکے بہ زهرا گفتے مـݧ مریضم❓
سلام علیکم چہ خبرتہ خواهر جا.نفس بگیر
آخہ ایـݧ مسخره بازیا چیہ در میارے اردلاݧ
إ چہ مسخره بازے گفتم شاید دلت براے دوستت تنگ شده
_نخیر شما نگراݧ چیز دیگہ اے هستے.ببیـݧ اردلاݧ مـݧ کارے نمیتونم بکنم گفتہ باشم،ماماݧ باید با مادرش حرف بزنہ بعد
إ اسماء حالا تو آمارشو بگیر خواستگار اینا نداشتہ باشہ
خیلہ خب فقط تو بیا خونہ بہ حسابت میرسم. خدافظ
_چاے و ریختم و میوه وپیش دستے رو آماده کردم و زهرا رو صدا کردم.
زهراااااا❓بیا حال.کسے نیست خونہ
بہ بہ اسماء خانم چہ چایے خوش رنگے دیگہ وقتشہ هاااا
خندیدم و گفتم آره دیگہ ...برو بشیـݧ رو مبل الاݧ میارم
چادرتم در بیار کسے نیست
باشہ
_خوب.چہ خبر زهرا❓
سلامتے
چقدر،از درست مونده
یہ ترم دیگہ لیسانسمو میگیرم
_إ بسلامتے ایشالا ، نمیخواے ازدواج کنے❓دیر میشہ هاااا.میمونے خونتوݧ دیگہ از دست مام کارے بر نمیاد
چرا دیگہ بخاطر تو از امروز بهش فکر میکنم
إ زهراااا مسخره بازے در نیار جدے نمیخواے ازدواج کنے❓
چرا خوب،ولے هنوز موردے کہ میخوام نیومده
مگہ تو چے میخواے❓
خوب اسماء جا،براے مـݧ اعتقادات طرف مقابلم خیلے مهمہ،تو خوانواده ما ،فقط ماییم کہ مذهبے و مقیدیم خواستگاراے منم اکثرا زیاد پایپند ایـݧ اصول نیستند،سر همیـݧ قضیہ هم ما با خالمینا قطع رابطہ کردیم
_إ چرا❓
خالم خیلے دوست داشت مـݧ عروسش بشم ولے خوب مـݧ پسر خالم اصلا بهم نمیخوریم.
آهاݧ خب یادمہ چندتا خواستگار مذهبے هم داشتے از همیـݧ مسجد خودمو...
اره ولے خوب اوناهم همچیـݧ خوب نبودݧ
واااا زهرا سخت گیریا بعد ماماݧ بہ مـݧ میگہ.
حتما منتظرے از ایـݧ برادرانے کہ شبیہ شهیداݧ زنده اند بیاݧ خواستگاریت
_با دست زد پشتمو گفت.اسماء قسمت هر چے باشہ هموݧ میشہ،اگہ یہ نفر واقا قسمت آدم باشہ همہ چے خود بخود پیش میره باور کـݧ مـݧ سختگیر نیستم.
نمیدونم چرا یاد سجادے افتادم
و گفتم آهاݧبلہ استفاده بردیم از صحبت هاتوݧ زهرا خانوم
_خوب دیگہ مـݧ پاشم برم کلے کار دارم
إ کجا بودے حالا بموݧ واسہ شام.
ن دیگہ قربانت ،باید برم کار دارم
باشہ پس سلام برسوݧ بہ مامانتینا
چشم.حتما
تو هم بیا پیش ما خدافظ
چشم حتما خدافظ
_اوووووف خدا بگم چیکارت نکنہ اردلاݧ
رفتم اتاقم ولو شدم رو تخت و از خستگے خوابم برد
با تکوݧ هاے اردلاݧ بیدار شدم
_بیدار شو تنبل خانم ساعت ۱۰پاشو شام حاضره
پتورو کشیدم رو سرمو گفتم .شام نمیخورم
پتو رو از روم کشیدو گفت خب نخور پاشو ببینم چیشد آمارشو گرفتے❓
خندیدم و گفتم اهاݧ پس واسہ امار اومدے
خواستم یکم اذیتش کنم
خیلے جدے بلند شدم و دستم و گذاشتم رو شونہ ے اردلاݧ و گفتم:
خیلے دوسش داری❓
با یہ حالت مظلومانہ اے گفت :اووهووم
سرمو انداختم پاییـݧ و با ناراحتے گفتم
متاسفم اردلاݧ .یکے دیگرو دوست داره.باید فراموشش کنے...
_دستمو از رو شونش برداشت و آهے کشیدو گفت بیا شام حاضره واز اتاق رفت بیروݧ
سر سفره ے شام اردلاݧ همش باغذاش بازے میکرد
ماماݧ نگراݧ پرسید .اردلاݧ چیزے شده❓غذارو دوست ندارے❓
_ماماݧ جاݧ اشتها ندارم
إ تو کہ گشنت بود تا الاݧ
دلم براش سوخت بادست بهش اشاره دادم و بهش گفتم شوخے کردم
چشماشو گرد کرد و انگشت اشارشو بہ نشونہ ے تحدید تکوݧ دادو گفت بہ حسابت میرسم.
وشروع کرد بہ تند تند غذا خوردݧ ...
اوݧ شب با ماماݧ صحبت کردم
ماماݧ وقتے فهمید میخواست از خوشحالے بال دربیاره و قرار شد فردا با مادر زهرا صحبت کنہ
انقد خوشحال بود کہ یادش رفت بپرسہ کہ امروز چیشد❓با سجادے کجا رفتم❓چیگفتیم❓
هییییییی ....
_چقد سختہ تصمیم گیرے.کاش یکے کمکم میکرد یکے امیدوارم میکرد بہ آینده...
بعد از یک هفتہ کلنجار رفتـݧ با خودم بالاخره جواب سجادے رو دادم ....
ادامه دارد....
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
@parastohae_ashegh313
#قسمت133
ظاهر ساده
جمعي از دوستان شهيد
در ايام ابتداي جنگ، ابراهيم الگوي بســياري از بچه هاي رزمنده شده بود. خيلي ها به رفاقت با او افتخار مي كردند. اما او هميشــه طوري رفتار مي کرد تا كمتر مطرح شود. مثاً به لباس نظامي توجهي نداشت، پيراهن بلند و شلوار كردي مي پوشيد. تا هم به مردم محلي آنجا نزديك تر شود، هم جلوي نفس خود را گرفته باشد. ساده و بي آلايش بود. وقتي براي اولين بار او را ديديم فكر كرديم كه او خدمتكار و... براي رزمندگان اســت. اما مدتي كه گذشــت به شخصيت او پي برديم. ابراهيم به نوعي ساختارشكن بود.
.
🍂🍂🍂🍂
به جاي توجه به ظاهر و قيافه، بيشتر به فكر باطن بود. بچه ها هم از او تبعيت مي كردند. هميشــه مي گفت: مهم تر از اينكه براي بچه ها لباس هاي هم شــكل و ظاهر نظامي درست كنيم بايد به فكر آموزش و معنويت نيروها باشيم و تا مي توانيم بيشتر با بچه ها رفيق باشيم. نتيجه اين تفكر، در عمليات هاي گروه،كاماً ديده مي شد. هر چند برخي با تفكرات او مخالفت مي كردند.
🌷🌷🌷
@parastohae_ashegh313