کُلِ ارضِ کربلا،
آغوش امام به وسعت دنیا گشوده است،
و ...
کُلِ ارضِ کربلا،
همه جا میهمان حسینیم...
همه...
#همه_جا_همین_جاست💚
#شمیمبهشت💚
@parastohae_ashegh313
عاشق روضـه وخلوت نیمـهشب بودی،
کمی بـرایم ز عاشقی بگو..
چگونـه میان خلوتشبانـه عشق راطلب کردی؟!
عاقبت اینگونـه دلبـری کردی؟!
راه نشانمدهجانا❤️🥺
#بهتـرینرفیق
#ازعشق_مینویسہ
#شهید✨
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اختصاصی
🎥تصاویر هوایی زیبای امروز
از لحظات ورود پیکرهای مطهر شهدای گمنام به معراج شهدا
@parastohae_ashegh313
🌹آماده میشوند
برای دیدارِ خدا ؛
وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ ....
#نماز_اول_وقت_
@parastohae_ashegh313
#بخش4
جســت زد و با آخرين قدرت با سر به صورت جاسم کوبید. هاشم که وحشت زده ناظر کتك کاري بود، صداي خرد شدن استخوان دماغ جاسم را شنید، بدنش لرزيد. جاســم تلوتلو خوران و گیــج، عقب عقب رفت. دســتانش از روي صورتش کنار رفت و با چشمان وق زده ديد که کف دستانش خیس خون شده، ناباورانه نگاهي به مردم و به بهنام کرد و برگشت فرار کرد. بهنام لحظه اي سرپا ايستاد. پاهايش سســت شد و آرام روي زمین افتاد. جمعیتي که شاهد کتك کاري آن دو بودند، دست زدند. لیلا جلو دويد. يكي از مردها گفت: «رحمت به شیر مادرت، پسر!» بعد رو به مرد بغل دستي کرد و گفت: «ديديد چطور آن نره غول را لت و پار کرد؟ من آن نامرد را مي شناسم. کلي براي خودش ادعا دارد... بارك الله پسر! هاشم جلو رفت و زير بغل بهنام را گرفت. ديد که صورت بهنام کبود و خوني شده. اما در چشمانش برقي از غرور و رضايت مي درخشید. لیلا گفت: «کاکا بهنام، خــدا تو را از بـــرادري کمت نكــند. آبرويم را خريدي.» هاشــم، جمعیت را که با تحسین و ناباوري بهنام را نگاه مي کردند، شكافت. بهنام سربرگرداند. گونه هايش پف کرده و چشمانش داشت بسته مي شد. رو به لیلا گفت: «بیا لیلا خانم، تا خانه همراهیت مي کنیم.» بعد رو به هاشم کرد و گفت: «نه هاشم؟» هاشــم که از کمك نكردن به بهنام از خجالت نمي دانســت چه بگويد، ســر تكان داد. لیلا با افتخار و غرور در کنار بهنام و هاشم به راه افتاد.
🌹داستان شهید بهنام محمدی🌹
@parastohae_ashegh313
#قسمت182
معجزه اذان
حسين الله كرم
ما وقتي مي ديديم فرماندهان عراقي مشــروب مي خورند و اهل نماز نيســتند خيلي در جنگيدن با شما ترديد كرديم. صبح امروز وقتي صداي اذان رزمنده شما را شــنيدم كه با صداي رسا و بلند اذان مي گفت، تمام بدنم لرزيد.
وقتي نام اميرالمؤمنين را آورد با خودم گفتم: تو با برادران خودت مي جنگي.
🥀🥀🥀🥀
نكند مثل ماجراي كربلا ... ديگــر گريه امان صحبت كردن به او نمي داد. دقايقــي بعد ادامه داد: براي همين تصميم گرفتم تسليم شوم و بار گناهم را سنگين تر نكنم.
لذا دستور دادم كسي شليك نكند. هوا هم كه روشن شد نيروهايم را جمع كردم و گفتم: من مي خواهم تسليم ايراني ها شوم. هركس مي خواهد با من بيايد
@parastohae_ashegh313
Kaboutaraye_Harame (1).mp3
3.92M
باز هم زئرتان نیستیم
به تو از دور سلام...
سلام امام خوبیها
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#امام_رضا
@parastohae_ashegh313
خدایا کمک کن جوری زندگی کنیم که وقتی از دنیا رفتیم بگن فلانی رفت پیش حاج قاسم
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
@parastohae_ashegh313
دلت را به دلداران بسپار...
یعنی دلت را به شهیدان بسپار...
مطمئن باش،
نه افسرده می شود...
و نه تنها... 🌼
#شبتونشهدایی🌱
@parastohae_ashegh313
#سلام_صبحگاهی
هر روز سردتر میشوند
لحظه ها...
دقیقه ها...
روزها...
برگرد که جهان
محتاج گرمی دستان توست
السَّلاَمُ عَلَى شَمْسِ الظَّلاَمِ وَ بَدْرِ (الْبَدْرِ) التَّمَامِ
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@parastohae_ashegh313