eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.8هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
3.3هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
و لباس هــای خاکــی را کــه شــب بــه تن داشــت با کت و شــلوار عــوض کرد. من سوپ سفارشی را داخل ظرف، بسته کردم، خندید و گفت: «فرصت این کارها نیست مجتبی هم خوب می شه.» مثــل برق وبــاد، جنبیــد. و زود بــه محلــی رفــت که قرار بود اســرای ایرانی را پس از معاوضــه بیاورنــد. منتظــرش بودیــم تــا هرچه زودتر بیاید و ما را هم در شــادی خود شریک کند. دقایق به کندی گذشت. بالاخــره، انتظــار بــه ســر رســید و همان گونــه کــه پیش بینــی می کردیم سرشــار از نشاط و سرخوش از آزادی اسرا آمد و ماجرا را برایمان تعریف کرد: «اسرا رو که آوردن، همه شــان نحیف و لاغر شــده بودند. قیافۀ اســرای ایرانی رو داشــتن که بعد از 8 سال اسارت از زندان های صدام آزاد شدن. امّا اینا فقط چند ماه تو اسارت تکفیری ها بودن و به این قیافه دراومده بودن. قرار بود برای اونا لباس نو بیارن. نشستن و یکی شون ذکر گرفت و روضه خواند و بقیه گریه کردن. از عکاس هــا و خبرنــگارا خواســتم کــه تــا اتــاق مجاور بموننــد. بعد از رفتن اونا تعدادی از اسرا از اون چه که تو این چند ماه به اونا گذشته بود، گفتن. از اینکه هر روز شکنجه می شدن و از غذایی که فقط به اندازۀ زنده نگه داشتنشون به اونا می دادن. یکی تعریف کرد «وقتی اسیر شدیم توی لباس هام کارت عضویت سپاه رو پیدا کردن. چند بار، لب حوض درازم کردن و تبر روی گردنم گذاشتن و گفتن، بگو که غیر از تو چه کسی نظامیه. 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313
ه حضرت زینب متوسّل شدم و شهادتین رو گفتم.بقیه اسرا از پشت پنجره این صحنه رو می دیدن. برای تکفیری ها گردن زدن، یه کارِ عادی بود. امّا می خواستن که من بقیه رو لو بدم. یکیشون که سرکرده بود و فحش می داد و توهین می کرد، برای آخرین بار از من خواست که اقرار کنم. حرف نزدم. منتظر بودم که با تبر گردنم رو بزنه که خمپاره ای از سمت نیروهای طرفدار دولت شــلیک و نزدیک این فرمانده منفجر شــد. ترکش به ســرش خورد و افتاد. تکفیری ها عصبی شــدن و جنازۀ فرمانده شــون رو از جلوی ما دور کردن و از اون بــه بعــد، روزانــه فقــط ســهمیۀ کتــک خــوردن داشــتیم تا یه شــب تو عالم خــواب امــام رضــا؟ع؟ رو جایــی دیــدم که برف ســنگینی می اومد. حضرت اومد و گذرنامۀ ما رو یکی یکی گرفت و امضا کرد و فرمود، شما آزاد خواهید شد. فردا که از خواب بیدار شــدم، خبر آزادی رو شــنیدم. درحالی که همون برفی رو که تو خواب دیدم، می اومد و...» 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313
"بسم رب شهدا و صدیقین" 🔹 فرزندان خود را نیزهمانگونه تربیت کنیدکه سربازانی با ایمان وعلمدارانی صالح و وارث علیه‌السلام برای اسلام بار بیایند. اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن @parastohae_ashegh313
۸ ♦️شهید_برونسی و یارانش در عملیاتی توانسته بودند با دلاوری بالایی تعداد زیادی از تانکهای 72_t عراقی را منهدم کنند... خبر این عملیات مثل توپ در منطقه صدا کرد. خیلی زود خبرش به پشت جبهه هم رسید. 🔸 همان روز، چند خبرنگار و چند فرمانده رده‌بالا توی سنگر فرماندهی گردان، سراغ عبدالحسین آمدند. سوال همه، یکی بود: ⁉️ آقای برونسی! شما چطور این همه تانک نیرو را منهدم کردید، آن هم با کمترین تلفات؟ خونسرد و راحت پاسخ داد : 🌹 بروید از بسیجی ها و فرمانده اصلی آنها سوال کنید... 🌷هدیه به روح این شهید بزرگوار @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part06_قرارگاه محمود.mp3
16.58M
🎧 📗 قرارگاه_محمود فصل 6⃣ "گام دوم زندگی، قبولی در دانشگاه " ─═༅✦🌷✦༅═─ قسمت5👇🏻 https://eitaa.com/parastohae_ashegh313/26286
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیاد رقیه های زمان 💔 پاس میداریم مقام شهدا و ارج می نهیم به رقیه های زمان وهمسران ومادران شهدا را °•| 🎥 لحظه خبر دادن شهادت پدر به فرزندش توسط مدیر مدرسه... جا داره آدم دق کنه از این همه ظلم و معصومیت یکجا... 😭😭😭 ‼️ ایکاش مدعیان لحظه ای با فرزند معصوم شهید همراه میشدند 🕌مدافع حرم التماس دعای ویژه اللهم ارزقنی..... @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم #هر_روز_با_قرآن 📖 صفحه۲۰ شرکت در ختم قرآن برای فرج #امام_زمان #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انتقادات ، پیشنهادات و نظرات سازنده خود را از طریق لینک زیر با ما در میان بگذارید https://harfeto.timefriend.net/16819291353734 یا به نشانی @khomool2 ارسال فرمایید
"🕌"🕊 ✨ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم✨ مدافع حرم 🌹شادی_روح_شهدا_ @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
YEKNET_IR_zamine_shahdat_imam_sadegh_1400_03_15_mohammad_taheri.mp3
9.04M
🔳 (ع) 🌴در که شعله می‌کشه یاد یاس پرپرم 🌴پشت در یادم میاد روضه‌های مادرم @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
🍃🌸 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه #سردار_شهید_مهدی_‌زین‌الدین #قسمت_پنجم‌ سال ۱۳۵۸با یک
🍃🌸🍃 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه رفته بودیم اصفهان ، پیشنهاد خودش بودکه آب و هوایی عوض کنیم ، خواهرش آن جا زندگی می کرد. ۳۱ شهریور۱۳۵۹بود.مهدی رفت دندانپزشکی،من هم اطراف نقش جهان منتظرش ماندم ، یک ساعتی طول کشید، تا آمد،بی مقدمه گفت(( می دونی چی شده؟ عراق حمله کرده ، جنگ شده.))برگشتیم خانه خواهرش ، هوا تاریک شده بود ، با این که قرارمان بود دو سه روز دیگربمانیم ، گفت(( بایدبرگردیم قم، همین امشب، مسئولیت داریم، محل کار باشیم بهتره.))با اتوبوس برگشتیم ، چراغ خاموش. ازطرف سپاه قم رفتیم تهران ؛ دوره آموزشی اطلاعات ، تقسیم مان که کردند، مهدی برای اطلاعات تاکتیکی انتخاب شد؛ ومن هم برای اطلاعات استراتژیک. هوای پاییزبودوسرمای منطقه لویزان، سرمای بدی خوردم . یک روز صبح که از خواب بیدارشدم ، دیدم نیست، از پادگان پیاده رفته بود سمت تجریش و برایم آش و شیر خریده بود، وقتی آمدگفت(( دیدم حالت خیلی خرابه، نون و پنیر این جا به دردت نمی خوره.)) حسابی شرمنده شدم ، چقدر راه را به خاطر من پیاده رفته و برگشته بود.راهی که سربالایی نفس گیری داشت. ✍🏻 نویسنده کتاب 🌷نثار روح مطهر سردار شهید مهدی زین‌الدین ... @parastohae_ashegh313 ━━━━━━༺♥️༻ ━━━━━━